برای اولین بار در داستان بهرام گور و لنبک آبکش در شاهنامه مطرح می شود. به شکلی اشاره وار و کاملاً گذرا و بدون هیچ توضیحی.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
چو بنشست بهرام، لنبک دوید | یکی دست شطرنج پیش آورید |
همان ج ۴ بیت شماره ۱۳۴
و پس از آن هم اضافه می کند که لنبک بساط خورد و خوراک بهرام را فراهم می کند. یعنی شطرنج به عنوان یک وسیله پذیرایی و سرگرمی مهمان در اینجا مورد استفاده قرار گرفته است. با این که در داستان لنبک، صرفاً به واژه شطرنج اشاره می شود و این که چنین چیزی موجود بوده است و در خانه آدم های عادی و حتی فقیر جامعه مثل لنبک آبکش موجود بوده است. در پنجاه ، شصت صفحه بعد وقتی سخن از دوران انوشیروان است و دانشمند بزرگی چون بزرگمهر، داستان آوردن شطرنج به وسیله فرستاده ای از هند و امتحان کردن بزرگمهر نقل می شود و بزرگمهر به خوبی و با استادی به نحوه بازی شطرنج پی می برد و مهره ها و نوع و طریقه حرکت آنها را بیان می کند و… سپس خود بازی نرد را از روی شطرنج ابداع می کند.
به هر حال آنچه که از شاهنامه بر می آید، خاستگاه شطرنج در ایران نبوده است. اما این بازی در ایران هم گسترش و رواج داشته است و البته نکته مهم این است که در شاهنامه شطرنج به عنوان ورزش، مطرح نبوده است و پهلوانان آموختن آن را برای انجام وظایف و کارکردهای خود ضروری و لازم نمی دیدند. اما چون شطرنج امروز به عنوان ورزش در جهان و از جمله در کشور ما مطرح است، ما هم در بحث ورزش در «شاهنامه» به آن پرداختیم. در واقع شطرنج در روزگار جدید و ورزش های مدرن به عنوان ورزش مطرح و قلمداد شده و می شود.
نکته آخر در مورد شطرنج در شاهنامه این نکته است که این بازی فکری در دوران آسودگی و فراغت به عنوان یک وسیله تفریحی و سرگرمی به کار می رفته است. آنچنان که چوگان و شکار و… در داستان خسرو و پرویز که خسرو و پرویز پادشاهی خود را به چهار بخش تقسیم می کند و بخش چهارم آن به چهار بهره تقسیم می شود .
بهره ی اول:
از آن بهره ای گوی و میدان و تیر دگر بهره زو کوه و دشت و شکار |
یکی نامور پیش او یاد گیر کز آن تازه گشتی ورا روزگار |
همان ج ۵ بیت شماره ۱۹-۳۳۱۸
بهره ی دوم :
دگر بهره شطرنج بودی و نرد | سخن گفتن از روزگار نبرد |
همان ج ۵ بیت شماره ۳۳۲۱
و البته همان طور که ملاحظه می شود شطرنج در بهره ای جداگانه از ورزش هایی همچون گوی و میدان و تیر مطرح می شود. هر دو در ایام فراغت است ولی در دو بخش و کلاس متفاوت.
۶-۷. ورزش های دیگر
تاکنون درباره ورزش هایی سخن گفتیم که در شاهنامه صریحاً به آنها اشاره شده است. به طوری که موارد و جزئیات این ورزش ها با مطالعه شاهنامه دستگیر خواننده می شود. با این حال در شاهنامه در روزگاری که داستان های شاهنامه در آن اتفاق می افتد، یعنی از دوران پیشدادیان تا پایان دوره ساسانی، ورزش های دیگری وجود دارند که در این کتاب بزرگ یا اصلاً درباره کارکرد ورزشی آنها توضیح داده نشده، مثل مشتزنی، ارابه رانی، پرتاب نیزه که در هنگام جنگ ها و پیکارها در میادین نبرد ذکری از آنها می رود، یا اگر اشاره شده است به عنوان یک رشته ورزشی مستقل مطرح نشده و بیشتر حکم زمینه استفاده از عناصر و ابزار یک رشته ورزشی دیگر را دارند. مثل سوارکاری که در حکم وسیله یا شرط ضروری برای انجام ورزش هایی چون چوگان، شکار و … بوده است. به علاوه در شاهنامه شطرنج هم مطرح است، این بازی در آن روزگار بیشتر در حکم وسیله سرگرمی بوده است حال آن که امروز در زمره ورزشی قرار دارد که تشکیلات جهانی آن زیر نظر کمیته بین المللی المپیک اداره می شود برای این که در تکمیل این بخش گام دیگری برداشته باشیم، در صفحات بعدی با بهره گرفتن از منابع خارج از شاهنامه، درباره ورزش های ذکر شده و ریشه های تاریخی آنها اطلاعاتی ارائه می شود، با این اعتقاد که این ورزشها در زمان رخ دادن داستان های شاهنامه حتماً وجود داشته اند اما به دلایلی که در فوق اشاره شد، در کتاب حکیم طوس به طور مستقل و مفصل درباره آنها به اطلاعات جامع و کاملی بر نمی خوریم.
۶-۷-۱. زور آزمایی (مچ انداختن)
یکی دیگر از ورزش هایی که در واقع به طور غیررسمی انجام می شده است منظور آن زهر چشم گرفتن و نشان دادن قدرت زور و بازو بود، «زورآزمایی هنگام دست دادن و مصافحه کردن» بود که در چند قسمت شاهنامه و در ملاقات پهلوانان با یکدیگر یا با شهریاران به چشم می خورد. امروز هم چیزی با نام «مچ انداختن» در میان ورزشکاران وجود دارد که شباهت به کار پهلوانان شاهنامه دارد.زورآزمایی هنگام دست دادن در واقع منظور زهر چشم گرفتن است (چیزی مثل مچ انداختن امروز).
یکی دست بگرفت و بفشاردش | پی و استخوان را بیازاردش |
همان ج ۱ بیت شماره ۸۵۶