«جرائم مانع یا بازدارنده»[۲۸۴] اصطلاحی است که نخسیت بار توسط بنتام، تحت عنوان «جرائم فرعی حاشیه ای یا تبعی»[۲۸۵] و در مقابل «جرائم اصلی»[۲۸۶] به کار گرفت. این اصطلاح یا اصطلاح «حالت خطرناک»[۲۸۷] در جرم شناسی مؤانست زیادی دارد و معمولاً در هنگام استعمال جرائم مانع، از این واژه نیز سخن به میان می آید که دلیل آن خواهد آمد.
در تبیین معنای جرائم مانع بیان شده که گاهی برای از بین بردن زمینه ارتکاب جرائم و متوقف کردن مجرم در ابتدای انحراف، برخی اعمال مقدماتی، مورد جرم انگاری قرار می گیرد.[۲۸۸] به دیگر سخن؛ گاهی برخی مقدمات ساده اعمال ضد اجتماعی که ماهیتاً در زمره انحرافات هستند و از نظر اجتماعی هنوز واجد چنان درجه وخامت، از لحاظ مقابله با ارزش ها و هنجارهای جامعه نرسیده اند تا در اعداد جرائم محسوب گردند، بنا به وجود مصالحی، توسط قانون گذار مورد جرم انگاری قرار می گیرند و یا حتی گاهی، اعمالی که به خودی خود از نظر اجتماعی، خنثی هستند و بار مثبت یا منفی ارزشی ضد ارزشی ندارند، ولی می توانند موجبات تسهیل ارتکاب جرایمی را در آینده فراهم آورند، مورد جرم انگاری قرار می گیرند. به عنوان نمونه از قسم اخیر، در قانون پلیس راه بلژیک، مصوب ۱۹۶۳، پیش بینی شده است که ترک نمودن یک وسیله نقلیه موتوری، بدون انجام احتیاطات لازمه، جهت جلوگیری از سوء استفاده از آن، از جمله تخلفات راهنمایی و رانندگی شناخته می شود و جریمه به آن تعلق خواهد گرفت. بنابراین بر طبق این قانون، اگر کسی بدون این که درب های اتومیبل خود را قفل نماید و یا آن را در گاراژ محفوظی قرار ندهد اتومبیل را با درهای باز در کنار خیابان بگذارد، پلیس به خاطر بی احتیاطی، او را جریمه خواهد کرد.[۲۸۹] چنان که، مشاهده می شود، در این قانون، برای عملی که از نظر اجتماعی به هیچ وجه واجد جنبه ارزشی یا ضد ارزشی نیست، جرم انگاری صورت گرفته است.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در تبیین علت این جرم انگاری ها، باید گفت: اگرچه این قبیل اعمال و یا انحرافات، ذاتاً برای جامعه و گروه خطرناک نیستند، اما به خاطر وجود ویژگی هایی، همچون حالت بالقوه داشتن برای ارتکاب سایر جرایم، یا خطرناک بودن استمرار آن حالت برای دارنده، و یا تسهیل کنندگی وقوع جرایم، ضروری است که توسط قانون گذار، به عنوان یک اقدام پیش دوستانه و پیشگیرانه در جهت از میان برداشتن زمینه ارتکاب جرایم اصلی و رفع حالت خطرناک در افراد مورد جرم انگاری قرار گیرد. به عبارت ساده تر، قرار گرفتن شخص، در وضعیت حالت خطرناک، باعث جرم انگاری این قبیل حالات و انحرافات می گردد.
لازم به توضیح است که همان گونه که بیان شد، جرم انگاری این قبیل انحرافات، اعمال یا حالات موجود در اشخاص، به دلیل اولی و بذاته نیست، بلکه به دلیل ثانوی و به تبع جلوگیری از وقوع جرایم اصلی است. به عنوان مثال، ولگردی یا تکدی که در بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی جمهوری اسلامی ایران، مصوب ۱۳۵۷، مورد جرم انگاری قرار گرفته است.[۲۹۰] به خودی خود، یک انحراف اجتماعی است که ذاتاً برای جامعه و گروه خطرناک نیست، لکن وجود این انحراف در اشخاص و استمرار آن، دارنده ی آن را واجد حالت خطرناک و در معرض انجام برخی همچون سرقت قرار خواهد داد. بدین لحاظ و برای پیشگیری مورد جرم انگاری قرار گرفته اند.[۲۹۱]
بر همین اساس، مفهوم حالت خطرناک که از مفاهیم بنیادی «جرم شناسی بالینی»[۲۹۲]می باشد، در جرم شناسی پیشگیرانه نیز، جایگاه خاصی پیدا کرده است؛[۲۹۳] زیرا پیشگیری وضعی به عنوان یکی از انواع پیش گیری ها، رسالت اصلی خود را مداخله در موقعیت های پیش بزه کاری و حالت های خطرناک، جلوگیری از وقوع بزه می داند؛ امری که در حال حاضر در جرم شناسی، در درجه اول اهمیت قرار دارد.[۲۹۴]
در نظام حقوقی اسلام نیز به موارد متعددی از این قبیل جرم انگاری ها برخورد می کنیم که هدف از این جرم انگاری ها، نه به خاطر مفسده ذاتی آن اعمال یا حالات، بلکه دقیقاً به علت پیشگیری وضعی از بزهکاری و به جهت مقدمی بودن این موارد در سوق دادن افراد به جرائم و مفاسد آتی می باشد.
بر این اساس، ما در این قسمت از نوشتار، به برخی از این موارد که به نظر می رسد، حداقل یکی از اهداف جرم انگاری در آن ها، به منظور پیش گفته باشد، می پردازیم. بدون آن که بخواهیم حکمت های احتمالی دیگر وضع این احکام اسلامی را نادیده بگیریم.
حرمت نگاه به نامحرم و لزوم غض بصر
از جمله مصادیق جرم انگاری های مانع یا بازدارنده در اسلام، تحریم و گناه دانستن نگاه غیر به نامحرمان و لزوم غض بصر است.
خداوند در یک وظیفه همگانی خطاب به مردان و زنان مؤمن می فرماید:
«قل للمونین یغضوا من ابصارهم فروجهم ذلک ازکی لهم ان اللّه خبیر بما یصنعون و قل للمومنات یغضضن من ابصارهم و یحفظن فروجهن»[۲۹۵]
به مؤمنان بگو چشم های خود را (از نگاه نامحرمان) فرو گیرند، و عفاف خود را حفظ کنند. این برای آنان پاکیزه تر است. خداوند از آنچه انجام می دهید، آگاه است! و به زنان باایمان بگو چشم های خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند، و دامان خویش را حفظ کنند.
غبض بصر، به معنای شکستن و کاهش دادن نگاه است که کنایه از خیره نگاه کردن می باشد؛ به عبارت دیگر، به اصطلاح علمای علم اصول، نگاه انسان به نامحرم باید، آلی باشد نه استقلالی. توضیح آن که، گاهی انسان به یک شخص، برای ورانداز کردن و دقت کردن به خود آن شخص است؛ مانند این که بخواهد وضع لباس و کیفیت آرایش شخص مقابلش را مورد بررسی قرار دهد. ولی گاهی نیز نگاه کردن به طرف مقابل برای این است که با او صحبت کند و چون لازمه مکالمه نگاه کردن است به او نگاه می کند. این نوع از نگاه کردن که به عنوان مقدمه و وسیله مخاطبه است، نگاه آلی است ولی از نوع اول، نگاه استقلالی است.[۲۹۶]
بنابراین معنای غض بصر در آیه شریفه فوق، خیره نشدن و چشم چرانی نکردن به نامحرم است.
به نظر می رسد مورد نهی واقع شدن نگاه های خیره در مکتب اسلام، دقیقاً در جهت جرم انگاری یکی از رفتارهای مقدماتی جرائم منافی عفت و جنسی صورت گرفته باشد؛ چه آن که همان گونه که بیان شد، منظور از غض بصر، نگاه های خیره به چهره نامحرم است، نه نگاهی که لازمه تخاطب و گفتگو کردن است و بدون قصد لذت صورت بگیرد. بدین لحاظ همان طور که در فقه اسلامی و رساله های علمیه مراجع تقلید هم ذکر شده، حرمت نگاه به نامحرم، دایر مدار قصد تماشاگری و التذاذ و یا خوف به فساد افتادن است؛ یعنی اگر نامحرم با قصد ربیه و التذاذ باشد و یا چنین قصدی در بین نباشد، ولی شخص احتمال بدهد که بر اثر نگاه به نامحرم، ممکن است به فساد بیافتد، موضوع حکم حرمت قرار می گیرد، ولی در غیر صور فوق، نگاه به نامحرم (در حدود تجویز شده شرعی) اشکالی ندارد.
چنان که ملاحظه می شود، جرم انگاری نگاه به نامحرم با آموزه های پیشگیری وضعی، قابل تطبیق است و فلسفه (یا یکی از حکمت های اصلی) این حکم اسلامی، پیشگیری از جرائم و انحرافات اخلاقی است که به دنبال نگاه های خیره، به وقوع خواهد پیوست.
امام صادق(ع) در ضمن سخنی ارزشمند، نگاه شهوانی و عواقب سوء ناشی ازآن را اینچنین توصیف می فرماید:
«النظر سهم من سهام ابلیس مسموم و کم من نظره اورثت حسره طویله»[۲۹۷]
نگاه حرام و آلوده، تیری از تیرهای شیطان است، و چه بسا نگاه هایی که موجب حسرت و پشیمانی طولانی شده است.
از نگاه تا گناه فاصله چندانی نیست، چراکه انسان چیزی را که می بیند پس از آن مدتی درباره آن فکر می کند و تخیلات خود را پیرامون آن پرورش می دهد، به گونه ای که پس از گذشت لحظاتی، تمامیفضای فکری و ذهنی شخص درگیر و مشغول به آن می گردد. این امر نیز به نوبه خود امیال شهوانی خفته را بیدار می سازد و به تدریج مرحله گذار اندیشه به عمل مجرمانه در جرائم جنسی و منافی عفت را طی می کند.
اما صادق (ع) می فرماید:
«النظره بعد النظاره فی القلب الشهوع و کفی بها لصاحبها فتنه»[۲۹۸]
نگاه به دنباله نگاه اول، در قلب انسان، شهوت را می رویاند و برای صاحبش موج فتنه خواهد شد.
نکته دیگری که در خصوص عوارض نگاه های شهوانی و حرام باید گفت بیماری های روحی و روانی است که به تدریج بر اثر این نگاه های در فرد ایجاد می شود در روان شناسی جنایی[۲۹۹] این بیماری ها تحت عنوان کلی پارافیلیا، شناخته می شود که خود شامل انواع مختلفی از اختلالات بر اساس تمایلات جنسی شدید و تکراری، خیال پردازی ها یا رفتارهایی مشخص می شوند که در بر گیرنده موضوع ها فعالیت ها نا معلوم اند و ناراحتی های معنا دار بالینی، یا مشکلاتی در تعاملات اجتماعی و حرفه ای و یا زمینه های مهم دیگر را در پی دارند.[۳۰۰]
از جمله این اختلافات که می تواند بر اثر نگاه های شهوانی پدیدار شود، اختلال «تماشاگری جنسی»[۳۰۱] است که عبارت است از: خیال پردازی های تحریک کننده، برانگیختگی های جنسی یا رفتارهای تکراری و شدید، در رابطه با تماشای یک فرد برهنه، در حال عریان شدن یا در جریان روابط جنسی، بدون آگاهی شخص مخاطب، بر این اساس، هدف عمل تماشا گری، ایجاد یک تحریک جنسی است و معمولاً فرد نمی خواهد با فرد مورد مشاهده، روابط جنسی داشته باشد و ارضای خود را از طریق استمنا به دست می آورد[۳۰۲]
نکته ای قابل توجه در خصوص این اختلالات این است که اغلب اختلال هایی که تحت عنوان پارافیلیا مشخص شده اند، نه تنها از لحاظ قوانین حفظ عفت عمومی منع شده اند، بلکه به اعمالی منتهی می شوند که می توانند به دیگران آسیب برسانند؛[۳۰۳] به عبارت دیگر، این اختلالات علاوه بر آسیب های روحی و روانی به خود فرد، منجر به تجاوز به دیگران و آسیب رسانی به آن ها نیز می شود. بدین لحاظ، کنترل نگاه و جرم انگاری نگاه های شهوت آلود در دین اسلام، به عنوان، یکی از مهم ترین ساز و کارهای پیشگیرانه در جهت جلوگیری از آسیب های فوق، اقدامی کاملاً موجه می نماید.
۲- حرمت خلوت با نا محرم
یکی دیگر از مصادیق جرایم مانع یا بازدارنده در اسلام، نهی خلوت و هم نشینی با نا محرمان به طور کلی، از جمله مکان هایی که در آن فرصت انجام بزه بسیار مهیا است، خلوت ها و مکان هایی است که انظار دیگران را به راهی نیست و از این رو، هیچ نوعی مراقبتی (جز مراقبت خداوندی) در آن وجود ندارد.[۳۰۴] امیرالمومنین علی (ع) در ضمن بیان شیوایی، از جمله علل و اسباب فجور و ارتکاب اعمال نا شایست را خلوت ها می داند و افراد را از آن پرهیز می دهد:
«سبب الفجور الخلوه»[۳۰۵]
علت و سبب انجام گناهان (مکان های) خلوت است.
جرم زا بودن مکان های خلوت، با وجود مرد و زن نا محرم، به مراتب وضعیت و موقعیت مستعد تری را برای انجام اعمال مجرمانه، به ویژه جرایم جنسی به وجود خواهد آورد.
در کتب شریفه «وسایل الشیعه» بابی تحت عنوان «حرمت خلوت با زن نا محرم» اختصاص داده شده که در ذیل آن، روایات معصومین در این خصوص آورده شده است.
از جمله این روایت ها، حدیث زیر پیامبر اکرم (ص) است که فرمود:
«من کان یومن بالله و الیوم الاخر فلا یبیت فی موضع یسمع نفس امراه بیست بمحرم»[۳۰۶]
هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، در مکانی که نفس زن نا محرمی را می شنود، نماند.
هم نشینی و معاشرت با زنان، می تواند زمینه های تحرک شهوت جنسی را فراهم سازد و با شعله کشیدن شهوات، چه بسا حریم ها و حرمت های الهی، نادیده گرفته می شود. به همین دلیل و به واسطه وجود حالت و موقعیت خطرناکی که احتمال وقوع جرایم منافی عفت و جنسی، در آن بالا می رود، این موضوع، مورد جرم انگاری قرار گرفته است.
استاد شهید مطهری در رابطه با علت این جرم انگاری در اسلام بیان می دارد: در مسائل مربوط به غریزه جنسی، به حکم تأثیر قوی و تحریک شدیدی که این غریزه در وجود انسان دارد، تقوا و ایمان قوی افراد نیز نمی تواند تضمین کننده مستحکمی برای خویشتن داری و عدم ارتکاب جرایم جنسی باشد. بر همین اساس، در اسلام دستور داده شده که خلوت با وسیله بی عفتی ممنوع است، زیرا این خطر، خطری است که می تواند احیاناً در حصار تقوا، هر اندازه هم که منیع و مستحکم باشد، نفوذ کند و این حصار را فتح نماید.[۳۰۷]
۳- حرمت تکدی
یکی از گناهان بزرگ، در مکتب اسلام، تکدی و سوال و تقاضای از مردم، بدون نیاز است. جرم انگاری این انحراف اجتماعی، بیش از هر چیز به مفاسد مترتب بر درخواست و تقاضای شخص متکدی از مردم مربوط می شود که فلسفه آن در ذیل ذکر خواهد شد.
در روایات متعددی که از معصومین (ع) به دست ما رسیده، به شدت این کار، مورد نگوهش قرار گرفته است. پیامبر اعظم (ص) ارتکاب چنین عملی را از سوی غیر نیازمند، مستحق آتش دوزخ دانسته و اموال حاصل از تکدی را نیز اموالی غیر مشروع و حرام معرفی می نماید:
«من سئل شیئاً و عنده ما یغنیه فانما یستکثره من جمر جهنم»[۳۰۸]
کسی که از مردم چیزی در خواست کند، در حالی که به مقدار کفایت دارد، آتش دوزخ را برای خود افزون می سازد.
«لا تحل الصدقه لغنی»[۳۰۹]
صدقات برای افراد بی نیاز حرام است.
هم چنین در برخی از روایات وارد شده که شهادت متکدیان پذیرفته نیست:
«شهاده السائل الذی یسال فی کفه لا تقبل»[۳۱۰]
شهادت سائلی که با دست دراز کردن در نزد مردم گدایی می کند، پذیرفته نیست.
به نظر می رسد که فلسفه اصلی جرم انگاری و بر خورد شدید با متکدیان در تعالیم اسلامی، جلوگیری از نابودی احساس خود ارزشمندی و عزت نفس در افراد است. توضیح آن که، فردی که دست خویش را جلوی مردم دراز می کند و از آنان، در خواست کمک مالی می نماید- خصوصاً در مواقعی که نیاز مالی نیز داشته باشد- عزت نفس انسانی خویش را زیر پا گذاشته و ارزش های وجودی خویش را تباه نموده است. چنین اشخاصی – همان طور که در بخش های قبلی این نوشتار نیز بیان گردید- به علت دچار شدن به خود کم بینی و لگد مال کردن شخصیت انسانی خویش، دیگر برای خود ارزشی قائل نیستند و به همین دلیل، به راحتی در دام اعمال خود غیر اخلاقی گرفتار می شوند و دست به ارتکاب بزه می زنند. اینان حتی از آسیب رساندن به دیگران نیز هیچ ابایی ندارند؛ چرا که عامل بازدارنده ای در خود احساس نمی کنند.[۳۱۱]
نکته ای که در پایان این قسمت باید به آن اشاره شود، این است که هر چند اسلام، با تکدی و گدایی، به ویژه توسط افراد بی نیاز، به شدت مبارزه کرده است، اما از سوی دیگر واقعیت های اجتماعی را نیز فراموش نکرده است. وجود فقر در جوامع و نیازمند بودن افرادی که قادر به تامین نیازهای اولیه خویش نیز نیستند؛ امری است که به صورت یک واقعیت اجتماعی در همه جوامع انسانی مشهود است. بر همین اساس، اسلام در سوی دیگر تعالیم خویش، مسلمانان را موظف به شناسایی و یافتن فقرا و مساکین واقعی در جامعه و رسیدگی به احوال ایشان نموده است. ضمن آن که با فرهنگ سازی و ذکر حال فقرای نمونه در جامعه و تشریح عملکرد آن ها در عین نیازمندی (حفظ عزت نفس و عدم دراز کردن دست گدایی به سوی مردم)، تا آن جا امکان دارد، افراد را از این انحرافات اجتماعی باز می دارد.[۳۱۲]