قالَ رَبِّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَسْئَلَکَ ما لَیْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ وَ إِلاَّ تَغْفِرْ لِی وَ تَرْحَمْنِی أَکُنْ مِنَ الْخاسِرِینَ.
(نوح (پس از شنیدن این عتاب) عرضه داشت اى پروردگار من و اى مالک جان و هستى من امن به خودت پناه می برم که از تو چیزى را بخواهم که علم صحیح به آن ندارم (و ندانم که صواب است خودت مرا موفّق به رضاى خود ساز و مرا به خودم وامگذار) و اگر تو مرا نیامرزى (از خواهشى که بیجا کردم) و به من رحم نکنى (و توبه مرا نپذیرى) (و مرا مشمول رحمت واسعه خود قرار ندهى) من در
زمرهی زیانکاران خواهم بود.)
نکته ها :
قرابت و خویشاوندى و اُخوّت دینى و برادرى در راه خدا از قرابت و خویشاوندى نسبى حتّى پدر و فرزندى قویتر و نیرومندتر است و مؤمنین و مؤمنات بستگان و أولیاء یکدیگرانند و پسر نوح چون کافر شد به حکم الهى از پسرى نوح و از خاندان و اهل او هم بیرون شد.
پیام ها :
ایمان و صلاح را ارتباط و علاقهاى به وراثت و نسبت سببى و نسبى نیست و جزاى ایمان و کردارهاى صالح و شایسته غالبا در دنیا و حتماً در آخرت عاید صاحب آن خواهد گردید.(میرزا خسروانى، ۱۳۹۰، ج۴: ۲۸۷).
شواهد شعری سعدی مربوط به قسمت نکته ها :
پـسر نـوح بـا بـدان بـنشست سگ اصحاب کهف روزى چند |
خانــدان نـبوّتش گـم شـد پى نیکان گرفت و مردم شـد (سعدی، ۱۳۸۴: ۳۳) |
شرح ابیات:
بیت اوّل این قطعه اشاره دارد به قصّهی طوفان نوح، هنگامی که طوفان روی زمین را فرا گرفت و نوح نیکان را در کشتی جای داد. یکی از پسران نوح که صالح نبود دعوت پدر را نپذیرفت و گفت به کوهستان پناهنده خواهم شد. امّا اندیشهی وی تحقّق نیافت و دستخوش طوفان شد. حضرت نوح به خداوند عرضه داشت که او فرزند من است. پاسخ آمد که او به واسطهی اعمال ناشایست خود در زمرهی اهل تو نیست. بعضی نام این پسر را کنعان ضبط کردند و تورات او را از نوادگان نوح معّرفی کرده، این قصّه در سورهی یهود آیه ی۴۲ تا ۴۸ مذکور است.
سگ اصحاب کهف: اشاره دارد به داستان اصحاب کهف که در قرآن مجید سورهی کهف خلال آیات ۹ تا ۲۲ مذکور است و در داستانهای اروپایی هم، خفتگان شهر افصوس شهرتی دارند و به قراری که در کتاب اعلام قرآن آمده است قصّهی اصحاب کهف حادثهی تاریخی است که حاکی از منازعات دو فرقهی مسیحی بوده است.یکی از این دو فرقه نسطوریها و فرقه دیگر طرفداران او تیش بودند خلاصهی قصّه این است که در زمان یکی از پادشاهان روم، دقیانوس (دسه ئوس) که دعوی الوهیت داشت عدّهای خدایی او را نپذیرفتند و به خدای یگانه معتقد شدند و از ترس خشم پادشاه راه بیابان پیش گرفتند.سگی همراه آنان شد. ایشان پس از طی مسافتی در مغارهای جای گرفتند و در آن غار چندین سال بخواب فرو رفتند. پس از انقضاء عصر توحش و روی کار آمدن دولت توحید از خواب گران بیدار شدند.
مردم : به معنی انسان از ریشه پهلوی “martom"در این جا معنی مجازی آن مراد است. زیرا سگ اصحاب کهف به صورت انسان در نیامد بلکه چون طالب راه حقیقت شد از این رو سزاوار نام مردم گردید(خزائلی،۱۳۶۶: ۲۴۰).
در انتخاب دوست و همنشین باید دقت کرد با هر کسی که رابطه دوستی برقرار کنی اعمال و رفتار او در انسان تأثیر میگذارد. وقتی انسان بخصوص در ایام جوانی که ایام اوج عواطف و احساسات و غرایز و امیال است به انسانی که مثبت است و از روش و منش پاک و با منفعت بهره دارد دل ببندد و با او رفیق و همنشین شود و نشست و برخاست کند یقیناً پاکی و مثبت بودن او در انسان اثر میگذارد و هنگامی که آدمی با شخصی گمراه، بی تربیت و بی ادب در حالی که قدرت بر تغییر او ندارد همنشین گردد و به او دلبستگی پیدا کند منش و روش نامطلوب او در انسان اثر میگذارد و وی را به چاه بدبختی و محرومیت از شکوفا شدن استعدادها سرنگون میسازد (انصاریان: ۱۳۸۴:۴۹).
۴-۲-۱۵- سورهی یوسف، آیهی ۸۷
یا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ أَخِیهِ وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ.
(بنابراین اى پسران من بروید و در جستجوى یوسف و برادرش (بنیامین باشید) و تفحّص حال آنها را بکنید و از روح و راحت و فرج و رحمت خداوند نومید نشوید زیرا از فرج و رحمت الهى جز کافران (که ایمان به او ندارند) کسى نومید نخواهد شد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
نکته ها :
«فَتَحَسَّسُوا» طلب احساس است یعنى بروید حواس خود را جمع کنید و اخبارى از یوسف به دست آورید.
«رَوْحِ اللَّهِ» یعنى راحت و فرج و رحمت خداى تعالى.
پیام ها :
-
- خداوند به حضرت یعقوب(ع) مژدهی زنده بودن فرزندان ( یوسف و بنیامین) را داده بود و گفت تا میتوانی به مسکینان کمک کن که محبوب ترین بندگان در نزد من هستند.
۲.خداوند به حضرت یعقوب(ع) گفته : آیا میدانى چرا نور چشمت را از تو دور کردم و کمرت را کمانى ساختم؟ چون گوسفندى سر بریدید و مسکینى به در خانهی شما آمد و با اینکه روزهدار بود خوراکى به او ندادید پس یعقوب از آن پس توجه بیشتری به مسکینان و روزه داران میکرد (میرزا خسروانى،۱۳۹۰، ج۴: ۴۱۷).
شواهد شعری سعدی، مربوط به قسمت نکته ها:
نخواهى که باشى پـراکنده دل کسى نیک بیند به هر دو سراى |
پـراکندگان را ز خاطر مـهـل که نیکى رساند به خلق خداى (سعدی، ۱۳۸۳: ۹۷) |
شرح ابیات:
پراکنده دل: پریشان خاطر در این بیت همین پریشان خاطر تعریف شده
پراکندگان: پریشان خاطران در این بیت همین معنا وجود دارد. (یوسفی، ۱۳۶۹ : ۲۷۲).
یکی از راههایی که موجب رستگاری انسان در دنیا و آخرت این است که نیکی و احسان به دیگران در خلق و خوی انسان ملکه گردد.