واکنش ها و پاسخ های رفتاریِ وسواسی برای « مقابله با افکار منفی» و یا « نتایج و عواقب ناشی از افکار منفی» شکل می گیرند. وسواس های عملی برای کاهش اضطراب و ناراحتی ناشی از وسواس های فکری و اعمال خنثی سازی به علت احساس خطر و آسیب احتمالیِ ناشی از افکار وسواسی انجام می شوند. افراد گاهی خود را مصمم به پاسخ می بینند و تصور می کنند اگر به وسواس های عملی و خنثی سازی پاسخ ندهند، زمینه را برای افزایش شدیدتر اضطراب و ناراحتی خود فراهم کرده اند.[۷۱]
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
رفتارهای وسواسی بسیار گوناگون ومتفاوت هستند. شستشو و وارسی رایج ترین این رفتارهاست. «اهل شستشو» کسانی هستند که هنگام روبرو شدن با اشیا یا افکار خاص و معیّنی، احساس آلوده شدن پیدا می کنند وساعت ها مشغول شستن وتمیزکردن می شوند. «وارسی کننده ها » درها، چراغ ها، اجاق یا درست انجام شدن کارها را بارها چک می کند، یا آن که این کارها را با تشریفات معیّن به کرّات انجام می دهند و اعتقاد دارند که رفتارهای تشریفاتیِ آنان، مستقیماً ناشی از افکار و اندیشه های مزاحم مضطرب کننده هستند. غالباً آن چه که در تمام این رفتارهای تکراری و اجباری به چشم می خورد «شک و تردیدی» است که شخص وسواسی نسبت به احساسات، تشخیص ها و قضاوت های خود دارد. یعنی با وجود اینکه می داند و می بیند که چیزی کثیف نیست یا در قفل شده، بازهم به چشمان خود اعتماد ندارد.[۷۲]
گروه دیگری از رفتارها که در زمره ی رفتارهای وسواسی قرارداده می شود، «رفتارهای خرافی هستند.» این رفتارها غالباً در زندگی روزمرّه افراد به چشم می خورند، اما فقط در صورتی وسواس محسوب می شوند که به طور یکنواخت و جزء به جزء انجام شوند، ظاهراً دارای محتوای وسواسی باشند ( مثل تفکّر جادویی که آیین واره هایی را به وجود می آورد وبیش از یک ساعت در روز وقت بیمار را بگیرد) و بالاخره اینکه از لحاظ بالینی، اشکال یا ناراحتی شدیدی به وجود آورند.[۷۳]
۱-۲-۲-۲- گونه های وسواس عملی
روان شناسان و پژوهشگران این رشته، گونه های مختلف و متعدّد وسواس عملی را در چهار نوع اصلی زیر طبقه بندی می کنند:
۱-۲-۲-۲- ۱- وسواس به تقارن یا نظم وترتیب
این افراد، کسانی هستند که همیشه تلاش می کنند همه چیز در زندگی و محیط اطرافشان نظم هندسی داشته باشد و وقتی چیزی کمی از محل خودش جا به جا شود، آنان را آزرده کرده و بهم می ریزد.
۱-۲-۲-۲- ۲- وسواس های وارسی
«یکی از ویژگی های وسواس های وارسی، از بین رفتن مرز بین افکار و اعمال می باشد. به ویژه در مواردی که افکار و تجسمات محتوای کفرآمیز، جنسی یا پرخاشگری داشته باشند و یا تکانه های وسواسی وجود داشته باشد.»[۷۴] افراد مبتلا به وسواس های وارسی، مرتب هر چیزی را مورد بازرسی قرار می دهند، ولی مجدداً نسبت به آن شک می کنند..مثلاً هنگام بیرون رفتن از خانه ، چندین بار اجاق گاز را کنترل می کنند که خاموش باشد، ولی وقتی بیرون می روند، باز هم شک می کنند که اجاق را خاموش کرده اند یا نه.
۱-۲-۲-۲- ۳- وسواس انبار کردن واحتکار
این دسته از وسواسی ها بیش از مقدار مورد نیاز خود چیز ها را ذخیره می کنند. این افراد وابستگی عاطفی شدیدی به اموال خود دارند. فردی که مبتلا به وسواس احتکار است، گویا تلاش می کند با افزایش مالکیت، هویت خود را آشکار سازد. بنابراین اگر این فرد مالکیت خود را نسبت به اموالش از دست دهد در واقع احساس می کند که قسمتی از خودش را از دست داده است. این نوع افراد همه را در کنار وهمراه خود نگه می دارند تا از بروز اضطراب ونگرانی جلوگیری کنند.
۱-۲-۲-۲- ۴- وسواس نسبت به آلودگی وتمییزی
این نوع وسواس به شکل رفتارهای وسواسی در شست وشو ظاهر می شود؛ به طوری که زنان و افراد مذهبی، از دید پاک و نجس بودن و دیگران از دید تمییز و کثیف بودن به مسأله می نگرند. چنین افرادی گمان می کنند که همه چیز نجس یا کثیف است مگر اینکه پاکی یا تمییزی آن ها برایشان محرز گردد؛ برخلاف آن چه که احکام و دستورات دینی می گویند که همه چیز پاک است مگر آنکه خلافش ثابت گردد.
۱-۲-۲-۳- انواع وسواس عملی از دید قرآن و روایات
از آیات و روایات نیز می توان انواعی از وسواس را استخراج کرد که عبارتند از:
۱-۲-۲-۳-۱- وسواس در نیت
وسواس در نیّت نوعی از کارهای عجیب و غریب و بیهوده برخی افراد مبتلا به وسواس است؛ مانند این که در نیت برای نماز تعلّل می کند و از نماز جماعت باز می ماند. ابوحامد غزّالی معتقد است وسوسه در نیت نماز، یا به سبب کمبود عقل است یا به دلیل آشنا نبودن به شرع؛ فردی که وسواس در نیّت دارد و در نیّت کردن شک می کند، همواره نگران است که آیا تصمیمش برای ورود به عمل قطعی شده است یا نه؟ آیا قصد قربت داشته است یا خیر و خیلی موارد دیگر.
۱-۲-۲-۳-۲- وسواس های اعتقادی
گاهی اوقات شیطان از افکار و اعمال پا را فراتر می گذارد و اعتقادات فرد مومن را آماج حملات خود قرار می دهد و تلاش می کند مؤمنان را در اعتقادات و مبانی فکری وسوسه کند و پایه های ایمانی آن ها را سست سازد؛ از جمله در مسائلی همچون حج، نماز، روزه، صدقه، صله رحم و مانند آن.
۱-۲-۲-۳-۳-وسواس در زمان عبادات
برخی از افراد متدیّن در تعیین و فرا رسیدن زمان عبادات دچار وسواس هستند، به گونه ای که یقینی عادی مثل سایر افراد برای آن ها حاصل نمی شود و در نتیجه، از فضیلت عبادت محروم می شوند.
۱-۲-۲-۳- ۴- وسواس در وضو
این نوع وسواس یکی از وسواس های بسیار شایع و متداول بین افراد مبتلا به وسواس است. مبتلایان این کار را آن قدر تکرار می کنند که وقت فضیلت عبادت می گذرد و در آب نیز اسراف می شود.
۱-۲-۲-۳-۵- وسواس بروز حَدَث
کار شیطان همواره وسوسه های آزاردهنده و شکنجه کننده است؛ از قبیل این که پس از فراغ از غسل و وضو فرد بیهوده احساس می کند که حدث هایی از او خارج می شوند، که البته نباید به آن ها توجه کند.
به طور کلی، در انواع مسائل عبادی و اعتقادی، با تسلط شیطان، فرد دچار وسوسه می شود و با تکرار یا اجتناب از آن اعمال یا افکار، موجبات محرومیت خویش را از پاداش و ثواب فراهم می سازد. سایر اعمال عبارتند از: وسواس در غسل، قبله، نماز، عدالت امام جماعت، عدم استجابت دعا، وسوسه ریا، ثروت، دنیاخواهی و مانند آن.
این اختلالات، همراه با تمایل به پنهان کردن مشکل، تشخیص و درمان ناهنجاری را مشکل تر می سازد و بدین ترتیب افراد مبتلا به ناهنجاری وسواسی-جبری تا سال ها پس از شروع علائم هیچ درمانی دریافت نمی کنند.
ویژگی ها و نشانه های آشکارسازی وسواس
اختلال یا ناهنجاری وسواس طیف وسیعی از علائم ونشانه ها را در برمی گیرد. این نشانه ها را می توان از اندازه خفیف تا خیلی شدید و فلج کننده، درجه بندی کرد. عده ای ممکن است فقط به فکرهای وسواسی دچار باشند. برخی ممکن است بتوانند افکار وسواسی و رفتارهای جبری خود را برای مدت کوتاهی مهار کنند و بدین وسیله علائم خود را در مدرسه یا محل کار پنهان نمایند. اما هنگامی که بیماری اوج می گیرد و به وضعیت شدیدی می رسد، فرد مبتلا دیگر قادر به کنترل کردن، غلبه کردن یا مخفی کردن علائم و رفتارهای وسواسی خود نمی باشد؛ تا آنجا که وسواس بر تمام زندگی او استیلا یافته و همه ی فکر و روح او را تسخیر می کند. در این زمان است که تمام عملکردها و فعالیت های روزمره شخص تحت تأثیر رفتارهای وسواسی قرار می گیرند.
اختلال وسواسی – جبری آنقدر زندگی فرد را اشغال می کند که دیگر نمی تواند در فعالیت های روزانه وعملکردهای شغلی خود، کارآیی کافی داشته باشد وچون بیشتر وقت و انرژی خود را صرف مراسم و تشریفات وسواسی می کند، همیشه با کمبود وقت وانرژی مواجه است و غالباً حوصله وشادابی ندارد و پریشانی اش پایان ناپذیر است. رفتارهای وسواسی فقط ممکن است موقتاً و برای مدت بسیار کوتاهی متوقّف شوند ولی در اوّلین فرصت وبا اوّلین عامل محرّک دوباره شدّت می گیرند.
ناهنجاری وسواس جبری گاهی اوقات با حالت های افسردگی، اختلالات تغذیه ای، ناهنجاری سوء مصرف مواد، ناهنجاری شخصیتی، ناهنجاری نقصان توجّه یا دیگر ناهنجاری های اضطرابی همراه می شود. این اختلال ممکن است در اشکال وصور گوناگونی آشکار گردد. موارد عام ومشترکی مثل اجتناب، تکرار و مداومت، تردید، شک در عبادت، ترس، دقت و نظم افراطى، اجبار و الزام، احساس بن بست، عناد و لجاجت در اکثر بیماران مبتلا به وسواس ملاحظه مىشود. گاهی نیز فرد وسواسی با قراردادن خود در معرض تماشای دیگران، دله دزدى، آتش زدن جایى، درآوردن جامه خود، بیقرارى، بهانهگیرى، بىخوابى، بدخوابى، بىاشتهایى و … وسواس خود را ظاهر می سازد؛ به گونه ای که گاهی اوقات اطرافیان شخص وسواسی احساس می کنند که او دیوانه شده است. اشخاصی که مبتلا به وسواس هستند اعتماد به نفس ندارند و خود را موجودی بی ارزش و ناچیز می شمارند. ولی چون نمی توانند افکار وسواسی را از خود دور کنند، در مقابل آن ها مقاومت بیشتری نشان می دهند. این گونه افراد معمولاّ بسیار تکامل جو می باشند.
انسان ها به خاطر تفاوت های فردی بسیاری که در جسم و روح وروان خود دارند، نسبت به اضطراب و استرس و سایر عوامل ایجاد کننده ی وسواس ، واکنش های متفاوتی نشان می دهند. بنابراین وسواس در هر انسانی می تواند با علائم و آثاری متفاوت از دیگری ، بروز کند. از جمله این تظاهرات رفتاری یا فکری این موارد را می توان برشمرد:
عدّه ای از افراد به همه چیز و همه کس سوء ظن دارند و همواره دچار شک وتردید می شوند. گاهی آن قدر در این زمینه پیش می روند که زندگی را بر خود و اطرافیانشان سخت و تحمّل ناپذیر می سازند.[۷۵] گاهی شخص همه همّ وغمش داشتن یک ظاهر آراسته و بدون کوچک ترین آشفتگی است و به همین دلیل به لباس، دکمه ها، موی سر و صورت و صحت و سلامتی خود بیش از حد متعارف اهمّیّت می دهد. از این فکر که نکند زود پیر شود و مرگش فرارسد، نگرانی ها دارد و برای کوچک ترین ناراحتی، که بسیاری افراد به آن بی اعتنایند، به پزشک مراجعه می کند.
بسیاری از وسواسی ها همیشه گوشه گیرند، چون دیگران را بدون استثنا، حتی اگر از فقها و بزرگان دین و مذهب باشند، در طهارت قبول ندارند و برای این که مجبور نشوند با دیگران دست بدهند، یا معانقه و روبوسی کنند، منزوی می شوند. [۷۶] برخی از آنان حتی ذرات آب دهان و بخار را نجس می دانند و در نتیجه، ظروف و وسایل زندگی همگان را ناپاک می پندارند و از ترس این که مبادا دیگران آنها را نجس و آلوده کنند، کمترین علاقه ای حتی به نزدیک ترین افراد خانواده نشان نمی دهند. مثلاً مادران جوانی هستند که بر اثر وسواس، به فرزندان خود شیر نداده و سرانجام نیز از شوهر خود طلاق گرفته اند.
گروهی نیز در مسائل و مواردی که وسواس دارند، به هیچ کس، حتی به نزدیک ترین فرد از افراد خانواده، فامیل، دوستان وغیره اعتماد ندارند. این افراد حتی به خود نیز اعتماد ندارند، چه رسد به دیگران. این افراد اگر دست از کارهای مورد وسواس خود بر می دارند، نه به خاطر این است که مطمئن هستند طهارت صورت گرفته و یا آن کار به پایان رسیده و به مطلوب دست یافته اند، بلکه از کثرتِ تکرار، خسته و درمانده شده اند.
وسواسی ها، همیشه احساس گناه و ناتوانی می کنند، به ویژه در مواردی که وسواس حساسیّت آن ها را تحریک می کند. آن ها از این احساسات متزلزل خود رنج زیادی می برند؛ زیرا به واسطه ی وسواس، هیچ کسی را قبول ندارند، دیگران را غیرمتعادل و غیرمتعارف می پندارند و مانند افراد معتاد به مخدّر، دوست دارند همه مثل آن ها رفتار کنند، تا کمتر مورد سرزنش و ملامت بقیّه قرار گیرند.[۷۷]
گاهی فرد وسواسی احساس می کند که باید از موقعیّت های تحریک کننده ی ترسناک دوری کند. این احساس دوری گزینی به اندازه ای افزایش می یابد که فرد خود را ناگزیر به ایجاد تغییرات افراطی در شیوه زندگی خود می بیند. برای مثال ترس از آلودگی وکثیفی باعث می شود که فرد نتواند از سرویس های بهداشتی عمومی استفاده کند.
از آنجائی که فرد وسواسی معتقد است « داشتن یک فکر، در واقع، مساوی با عمل کردن به آن فکر است» [۷۸] هرگاه فکر پلیدی به ذهن او خطور می کند، احساس ترس، اضطراب وگناه به او دست می دهد؛ چون نگران است که با این افکار به کسی آسیب برسد یا اینکه اتّفاق وحشتناکی رخ دهد. به همین دلیل وبه منظور پیشگیری از وقوع یک حادثه ی بد، به انجام رفتارهای وسواسی روی می آورد.
از دیگر ویژگی های افراد وسواسی ، تمایل فرد به مبالغه در احتمال آسیب رسانی ونیز شدّت عواقب آن است. این افراد برخلاف عامّه مردم که همه چیز را خوب می دانند مگر این که خلاف آن ثابت شود، تصوّر می کنند تمام اطراف جهان خطرناک است مگر آنکه امن بودنش به اثبات برسد. به همین علّت است که این افراد دائماً خود را غرق در اضطراب واندیشه ی مسائل شخصی یا خانواده می بینند، مسائلی که ممکن است به وسواس آنها مربوط باشد یا نباشد. این گروه خیلی از اوقات برای کاهش اضطراب وآسیمگی خود از آرام بخش ها استفاده می کنند یا برای غلبه بر ترس خود به الکل یا داروهای خواب آور پناه می برند.
افراد وسواسی، وسواس هایی را تجربه می کنند که محتوای آن ها بیشتر غیر واقعی است وبیمار آن ها را نامتناسب قلمداد می کند؛ مثلاً ترس غیر منطقی درمورد این که نکند باچاقو به همسرم آسیب برسانم یا بچّه ام را از پشت بام پایین بیندازم.[۷۹]آیین واره ها در وسواس، جنبه ی بی نظیر ومنحصر به فردی دارد.[۸۰] وسواس عموماً شامل افکار مزاحم یا ترس های زیاده از حدّ درباره ی چیزهائی می شود که هنوز اتّفاق نیفتاده اند و ممکن است در آینده رخ دهند. افراد وسواسی درباره ی بیماری خود زیاده از حد نگرا ن ومضطرب می شوند.گاهی نیز نگرانی آنها بر روی ابتلاء به یک بیماری لاعلاج مثل سرطان متمرکز می شود.
مشخّصه ی شناختی دیگر در مورد وسواسی ها این است که این افراد، دچار باورهای بنیادین خطاگونه هستند. به عبارت دیگر فرد وسواسی تصوّر می کند که باید درتمام زمینه ها قابلیّت وشایستگی کاملی داشته باشد وهیچ اشتباهی نکند تا فردی ارزشمند شمرده شود. این باورها فرد را وادار می کند به تلاش های کمال جویانه روی آورد و به دنبال آن احساس اضطراب، نگرانی وتشویش خاطر در وجودش تشدید می شود.
به نظر می رسد که در افراد وسواسی نارسائی های حافظه ویا دست کم عدم اطمینان به حافظه وجود داشته باشد. این افراد اطّلاعات را به درستی ادراک می کنند، امّا بسیاری از آنها در تفسیر و چگونگی استفاده از این اطّلاعات دچار مشکل می شوند، رفتارهای کلیشه ای خود را تکرار می کنند چون مطمئن نیستند که داده های مربوط به خطر وتهدید را به اندازه ی کافی پردازش کرده باشند. [۸۱]
نشانه های دیگری که می توان به عنوان خصوصیّات فرد وسواسی بدان ها اشاره کرد کارهایی است از قبیل مشغول کردن خود به اموری که هیچ اثر و فایده ای ندارند، آن هم به دلیل سرگرم شدن مانند شمردن آجرها و موزاییک ها، بررسی آجرهای هر ساختمان، که منظّم به کار رفته اند یا نه، به یقه و دکمه لباس خود وررفتن، بازی کردن با ریش و سبیل، لب گزیدن، دستکاری مو وغیره، انگشت دست را بیهوده حرکت دادن، یا شانه تکان دادن، ابرو و چشمک زدن، مراقبت بیش از حد از وسایل عمومی، از ترس دزدیده شدن و یا صدمه دیدن، در صورتی که هیچ گونه نیازی به این همه مراقبت نباشد، بستن مکرّر در اتاق، فکرهای بیهوده کردن و فال بد زدن و بالاخره این که فرد مبتلا به وسواس مخصو صاً در وسواس فکری، دائماً با اندیشه ها و توهمّات فرساینده و بی اساسی مانند این که نکند فرزند، یا پدر، یا مادر و همسرش بمیرند، آتش سوزی نشود، لوله آب نترکد، زلزله نیاید و…[۸۲]، دست و پنجه نرم می کند.
نشا نه ها و علایم آشکارسازی وسواس را که در هردو حوزه ی روان شناسی و مذهب، بدان ها اشاره شده است، می توان در این موارد خلاصه کرد: ترس، فرد وسواسی همواره می ترسد که دچار حادثه ناگوار شود. اجبار و لزوم، فرد در خود احساس الزام به انجام عملی دارد. احساس ناتوانی، در مواجهه با مشکل، احساس ناتوانی و درماندگی می کند و قادر به کنترل آن نیست. دقت و نظم افراطی، فرد در تکرار رفتارهای وسواسی دقیقاً از نظم و ترتیب خاصی پیروی می کند. پرخاشگری، گاهی برای انجام رفتارهای وسواسی دست به کارهایی می زند که با پرخاشگری و عصبانیت و حتی خودآزاری همراه است. وارسی کردن، شخص وسواسی وقتی کاری می کند از انجام آن اطمینان ندارد. شک در انجام فرائض دینی، مثلاً هنگام نماز خواندن درباره ی صحت عمل خود تردید می کند. تکرار، فرد عملی را بارها انجام می دهد. آداب و رفتار خرافی، چنانچه فردی به این نوع وسواس مبتلا شده با شد به برخی از اشیاء خاص حساسیت نشان می دهد. اجتناب وسواسی ازهمگان به بهانه ناپاکی انان، لجاجت وعناد، وسواسی درتمام کارهایش باپشتکاری که هیچ فایده ای ندارد، لجاجت نشان میدهد، مراقبت بیش ازحد از وسایل عمومی و بسیاری کارهای دیگر.
شیوع وسواس
پژوهش گران علم روانشناسی معتقدند که OCD برای سال ها یک بیماری نادر محسوب می شده است، چراکه فقط تعداد محدودی از بیماران، بیماری خود را می پذیرفتند واکثراً از پذیرفتن یا اظهار کردن آن در نزد پزشکان پرهیز می کردند. تحقیقات انجام شده در این زمینه نشان می دهند که بسیاری از افراد مبتلا به وسواس، به دلیل احساس شرم وخجالت از افکار تکراری، بیهوده و بی منطقی که در اندیشه آن ها سایه می افکند ویا رفتارهای تکراری، اجباری و بی موردی که انجام آن ها را بر خود واجب می دانستند اما از وجود آن ها در رنج و عذاب بودند واز طرفی، به این علّت که غالباً از شیوع و وجود آن در سایر افراد، مطّلع نبودند، تقریباً هفت سال بعد از شروع علایم که زمان اوج بیماری وبروز عوارض وپیامدهای آن است ودیگر بیمار تاب تحمّل آن ها را ندارد، برای درمان مراجعه می کردند. علاوه بر این عواملی مثل بی اعتمادی نسبت به متخصّصان ومتصدّیان حفظ سلامت و بهداشت روانی جامعه، تمایل نداشتن برای درخواست کمک از افراد بیرون از خانواده و نیز وجود شک وتردید زیاد در مورد استعمال دارو های تجویز شده، این تعلّل وتاخیر را تشدید. می کردند.[۸۳]
این مسئله باعث می شد تعداد بیماران کم به نظر آید و اختلالی بسیار نادر تلقّی شود. اما امروزه وسواس یکی از شایع ترین اختلال های روانی در جهان محسوب می شود و به نظر می رسد که همه گیری پنهانی داشته باشد. بر اساس نتایج حاصل از تحقیقات علمی در مورد شیوع OCD در اوایل سال ۱۹۸۰ به وسیله سازمان جهانی سلامت روانی ( NIMH ) مشخص شد که درصدشیوع اختلال وسواس در جمعیت کلّی، ۲ تا ۳ درصد است. این یعنی این که OCD از بیماری هایی ماننداختلال دو قطبی و حتی اختلال های وحشتزدگی (Panic Disorders)، شایع تر است[۸۴] ومیزان شیوع آن در بین بیماران کلینیک های روانپزشکی به ۱۱ الی ۱۲ درصد می رسد. این اختلال بیش از آنچه که تصوّر می شود، شیوع پیدا کرده است. کمتر کسی است که در محیط خانواده و کار یا اجتماع اطراف خود با افراد وسواسی و حسّاس در قبال جزئیات زندگی فردی خود و دیگران، مواجه نشده باشد. طبق آخرین آمار اعلام شده ی پیمایش ملی سلامت روان [۸۵] در سال ۱۳۹۱، ۱/۵ درصد جمعیت ۱۵ تا ۶۴ سال در ایران مبتلا به بیماری وسواس هستند.
وسواس مانند اختلال وحشتزدگی اغلب از دوره ی جوانی آغاز می شود. برخی از افراد به دلیل ترس از آلودگی وکثافت، یا به خاطرشرم وخجالت از رفتارهای وسواسیِ نامعقول وغیرمنطقی ای که مانع از مراوده های اجتماعی آنان می گردد واز طرفی به علت اجباری بودن آن ها، از ازدواج کردن اجتناب می کنند. باتوجه به آمار سازمان جهانی سلامت روانی،[۸۶] وسواس چهارمین بیماری روانپزشکی پس از هراس اجتماعی (فوبیا)، اختلال های روانی مرتبط با مواد مثل دائم الخمر بودن و اختلال افسردگی اساسی، به شمار می آید. در حال حاضر، وسواس یکی از اختلالات شایع روانپزشکی است که بیش از ۵۰ میلیون نفر در سراسر دنیا به آن مبتلا هستند وبنا بر قولی این رقم به بیش از ۱۰۰ میلیون نفر هم می رسد. آمار دیگری وجود دارد که نشان می دهد از هر پنجاه نفر، یک نفر به دلیل ابتلا به بیماری های روانی و انواع نگرانی ها، وسواسی می شود.
مجموع بیمارانی که به فکریا عمل وسواسی مبتلا هستند حداقل ۷۵ درصد بیماران مبتلا را تشکیل میدهد. بعضی از پژوهشگران معتقدند اگر بیماران علاوه بر رفتار اجباری ( یعنی Compulsionرفتاری) دقیقاً از نظر افکار اجباری ( یعنیCompulsion ذهنی) نیز موردارزیابی قرار گیرند، ممکن است این رقم به ۱۰۰درصد نزدیک شود. پژوهش ها بیانگرآن هستند که میزان شیوع اختلال وسواس فکری – عملی در بسیاری از فرهنگ های گوناگون دنیا شبیه یکدیگر است. اگرچه اختلال وسواس فکری – عملی معمولاً در نوجوانی یا اوایل بزرگسالی شروع می شود، ولی شروع آن هم در دوران کودکی وهم در دوره کهن سالی امکان پذیر است.