از دیگر ویژگی های مشترک در دنیای ذهنی کودکان و دنیای تصویری انیمیشن تخیل قوی در هر دو است. «تخیل به آن گونه فعالیت عالی ذهن گفته می شود که اشیا یا حوادثی را در ذهن خلق می کند بدون این که از داده های حسی استفاده کند. به عبارت دیگر ذهن موقع تخیل روابط تازه ای را ایجاد می کند و آنها را به شکل هایی در می آورد که قبلا تجربه نکرده است…. کودک در این دوران به ماجراجویی علاقمند است و اگر آن را در محیط خویش پیدا نکند به عالم خیال پناهنده می شود و این میل خود را در رویاهای بیداری ارضا خواهد کرد.»[۳۶۸]
چون هنر انیمیشن قادر است که همه چیزهای غیرممکن و غیرواقع را امکان پذیر سازد، بنابراین همانند دنیای ذهنی کودک، هر آنچه که در تخیل می گنجد در انیمیشن نیز می گنجد و عنصر تخیل از ارکان اصلی انیمیشن به شمار می رود. هر سوژه با عبور از لایه های ذهنی خودآگاه و ناخودآگاه یک فیلم ساز انیمیشن به اندازه ای است که به هر شکلی و به هر تخیلی تصویر شود. به عبارت دیگر، اگر در فیلم زنده به سختی و با عبور از مراحل تکنیکی بسیار پرهزینه و پیچیده می توان به نوعی تخیل رسید، ولی در هنر جان بخشی مستقیم و بی واسطه با اولین قلم و اولین حرکت سوژه و یا اولین خراش امولسیون به آن می رسیم.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
از دیگر ویژگی های مشترک دنیای انیمیشن و دنیای کودک وجود اغراق و تأکید در هر دو است. در بررسی نقاشی کودکان می توان اغراق و تأکید را به وفور یافت. اغراق و بزرگ نمایی برخی تصاویر، یا حذف و کوچک نمایی بعضی تصاویر، رعایت نکردن نسبت های واقعی یک شیء به خودش و همان شیء به اشیاء پیرامونش از امتیازات نقاشی کودکان است.
کودکان حتی در بیان دوباره یک مطلب و یا یک قصه به راحتی اجزایی را حذف کرده و بعضاً ممکن است شخصیت هایی نیز اضافه کنند. این مورد نشانگر این است که آنها روی بعضی از گره های یک مطلب تأمل، تأکید و اغراق بیشتری می کنند. در فصل پنجم درباره تأکید و اغراق در نقاشی کودکان به تفصیل توضیح داده شده است.
خصوصیت دیگر که راه ارتباط دنیای کودک و انیمیشن را هموارتر می کند جاندار پنداری است. ریشه های جاندارپنداری و شخصیت بخشی انیمیشن را می توان در متون ادبی قدیم و داستان های فرهنگ عامه جستجو کرد.
تفکر کودک با اندیشه زندگی همگانی آغاز می شود. کودکان در ابتدا بین خود و دنیای برونی حدی قائل نیستند و نمی توانند موضوع های جاندار و بیجان را تمیز دهند. به همین دلیل کودک تمایل دارد که زندگی و خصوصیات آن را به اشیاء بیجان نسبت دهد. پیاژه گرایش کودک را در زنده و هوشیار پنداشتن اشیاء “جاندارپنداری” می نامد و توضیح می دهد که کاربرد این واژه برای تسریع تمایل کودکان در زنده و هوشیار شمردن اشیاء به این معنی نیست که این عقاید در مورد کودکان و انسان های اولیه یکسان است. وی بر نقش حرکت و جنبش در این گرایش تأکید کرده است. حرکاتی که از نظر کودک دارای هدف و مقاصدی هستند مثلاً کودک یک سری حرکات منظوم را در طبیعت مشاهده می کند. (مثل حرکت ریگی که در ته یک رودخانه است) و از آنها نتیجه می گیرد که عوامل طبیعت زنده هستند.[۳۶۹]
این جاندار پنداری کودک، همان جاندارپنداری است که از ویژگی های ذاتی انیمیشن است و بنابراین بدیهی است که این ویژگی در حد غیر قابل وصفی بر جذابیت و محبوبیت انیمیشن نزد کودک می افزاید.
شباهت دیگر نوع رنگ آمیزی در نقاشی کودکان و کاربرد آن در انیمیشن است. کودک از اولین ماه های زندگیش رنگ ها را می شناسد و این قوه ممیزه در تفکیک رنگ ها را می توان از عکس العمل های حسی و عاطفی او دریافت. هرچند که کودک در سال های بعد نیز هنوز قوانین پرسپکتیو و روی هم قرار دادن رنگ های مختلف را نمی داند و نمی شناسد، ولی دارای احساس بلادرنگ و فوری جهت به کارگیری رنگ های مختلف است. روان شناسی رشد، شناخت کودک را در دوره حسی و حرکتی از سه رنگ اصلی تأیید می کند. ولی باید توجه داشت که کودکان خردسال در تهیه وسایل و نیز بازی کردن علاقه وافری به استفاده از رنگ های گرم و تند دارد.[۳۷۰]
در رنگ آمیزی درختان، کوه ها، جویبارها، خانه ها، پرنده ها و هر چیز دیگری که کودکان نقاشی می کنند استفاده از رنگ در رنگ آمیزی آنها حالت خود را از دست می دهد. آسمان ممکن است در نقاشی کودک صورتی، زرد یا سبز باشد و یا ممکن است در رنگ آمیزی برگ های درختان از رنگ آبی یا بنفش استفاده کنند. این گونه استفاده از رنگ بر می گردد به برداشت کودک از آن رنگ و در مرحله بعد نیت کودک که قصد دارد با این کار به زیبایی درخت بیفزاید.[۳۷۱]
توجه به این خصوصیات می تواند راهگشای دست اندرکاران تولید انیمیشن در جهت نزدیکی هر چه بیشتر با دنیای کودکان باشد. در فیلم های انیمیشن نیز استفاده از رنگ ها خارج از حالت طبیعی خود آن گونه که در طبیعت از آنها استفاده می شود مرسوم و جایز است و حتی پیشنهاد می گردد رنگ ها با خصوصیات بیانی ویژه ای که دارند استفاده شوند. یک انسان به رنگ آبی به مراتب جالب توجه تر از انسانی است که رنگ طبیعی دارد. زیبایی در اینجاست که اگر در رنگ آمیزی موجودی از رنگ به خوبی استفاده شود، هر چند با نوع طبیعی خود بسیار فاصله داشته باشد کسی نخواهد پرسید چرا مثلا رنگ این انسان آبی است؟
۷-۶: فواید استفاده از انیمیشن آموزشی
نقش انیمیشن آموزشی، بیشتر در چگونگی انتقال مفاهیم به فراگیران نهفته است. اگرچه انتخاب متن و محتوای آموزشی بسیار مهم است، انتقال بهتر و مؤثر مفاهیم نیز از مسائلی است که باید مورد توجه قرار گیرد. تحقیقات نشان می دهد که خلق فیلم انیمیشن آموزشی مناسب در روند فرایند یادگیری و انتقال و تفهیم و تأثیر مفاهیم نقش مؤثری دارند که مهم ترین آنها عبارتند از:
-
- احساس قابل لمسی را برای تفکر و ساختن مفاهیم فراهم می کند و در نتیجه سبب می شود فراگیران کمتر به مفاهیم انتزاعی متوسل شوند.
-
- سبب ایجاد علاقه در امر یادگیری فراگیران می شود و توجه آنها را به موضوع آموزشی معطوف می سازد.
-
- پایه های لازم را برای یادگیری تدریجی و تکمیل فراهم می سازد، و آنها را دائمی می کند.
-
- در توسعه و رشد معنا، در ذهن فراگیران مؤثر است و به گسترش دامنه لغات کمک می کند.
-
- معنا و مفاهیم آموزشی را سریع تر و صریح تر منتقل می کند.
-
- تجاربی را در اختیار فراگیران قرار می دهد که کسب آنها را از راه های دیگر چندان امکان پذیر نیست، و در نتیجه به تکامل و عمق و میزان یادگیری می افزاید.
فصل هشتم
نتایج یک آزمون
۸-۱: جامعه، نمونه، روش نمونه گیری
از نظر روش شناسی، پژوهش از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون– پس آزمون بدون گروه کنترل بود که طی آن تأثیر تماشای انیمیشن مشوق نقاشی(متغیرمستقل)بر نقاشی های کودکان پیش دبستانی (متغیرهای وابسته) مورد ارزیابی و بررسی قرارگرفت.
جامعه آماری با کنترل متغیر سن، شامل تمامی دانش آموزان پایه پیش دبستانی شهر تهران در سال تحصیلی ۹۳-۱۳۹۲ بود که ۵۳ نفر از آنان با بهره گرفتن از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه مورد بررسی انتخاب شدند. به این ترتیب که از بین مناطق بیست و دو- گانه آموزش و پرورش شهر تهران، ۵ منطقه واقع در شرق، غرب، شمال، جنوب و مرکز شهر و سپس در هر منطقه، از بین مراکز پیش دبستانی مختلط موجود، یک مرکز به صورت تصادفی انتخاب شد.
تمامی دانش آموزان پیش دبستانی این مراکز مورد بررسی قرار گرفتند. شرایط ورود دانش آموزان به نمونه پژوهش به شرح زیر بود:
-
- در مقطع پیش دبستانی بودند.
-
- هوش آنها در حد طبیعی بود.
-
- اختلال دیداری یا شنوایی نداشتند.
-
- به میل و اراده خود و بدون دخالت مربی و آزمونگر، حاضر به کشیدن نقاشی بودند.
۸-۲: ابزار یا متغیر مستقل
برای انجام آزمایش، انیمیشن مشوق نقاشی، با اعمال سبک انفعالی برای کودکان به نمایش گذاشته شد. انیمیشن به نمایش درآمده، یک قسمت از مجموعه “مدادهای رنگی” بود که در سال ۸۷-۱۳۸۵ ازشبکه آموزش صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شده است.
دلایل انتخاب انیمیشن “مدادهای رنگی” توسط آزمونگر به شرح زیر می باشد:
۱- از شبکه آموزش صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شده است. در نتیجه پخش آن برای کودکان قانونی بوده و به لحاظ آموزشی قابل بررسی است.
۲- زبان آن فارسی است که برای همه کودکان نمونه، قابل درک و فهم بود.
۳- در این انیمیشن، شاخص های در نظر گرفته شده توسط محقق، به وضوح مورد تأکید قرار گرفته که این امر باعث معنی داری و قابل اعتماد بودن نتایج به دست آمده شده است.
۸-۳: متغیر وابسته
در پژوهش حاضر، نقاشی های کودکان پیش دبستانی به عنوان متغیر وابسته به واسطه شش شاخص موضوع، رنگ، شکل، محتوا، تأکید و کادر مورد مطالعه قرار گرفته است. در ادامه جهت سهولت درک مطلب و توضیح دلیل انتخاب این شاخص ها شرح مختصری پیرامون این موارد داده خواهد شد.
۸-۴: شاخص های پژوهش
در این پژوهش میزان تأثیر تماشای انیمیشن مشوق نقاشی بر نقاشی های کودکان از طریق مطالعه و کنترل شاخص های زیر(که در انیمیشن پخش شده به وضوح قابل مشاهده اند) در نقاشی پیش آزمون و پس آزمون هر یک از کودکان تعیین گردیده است:
۸-۴-۱: موضوع: کودک با تمام وجود و شخصیت مغزی و عاطفی خود نقاشی می کند. این شخصیت، در خط ها، در طرز استفاده از فضا، در فقدان بعضی از قسمت های نقاشی، در انتخاب رنگ ها و در خود موضوع – اگر به او تحمیل نشده باشد – نمایان می شود. موضوعات نقاشی بهتر از هر چیز، خطوط شخصیت کودکان را نمایان می سازند.
موضوع نقاشی با پیشرفت سن، از مرحله علاقه به خود، به مرحله توجه به دنیای خارج و دیگران تکامل می یابد. کودکان پنج یا شش ساله اکثراً موضوع هایی را انتخاب می کنند که با آنها ارتباط مستقیم دارد.[۳۷۲]
اولین شاخص بررسی متغیر وابسته در این پژوهش، موضوع است. معیار سنجش شاخص موضوع، تأثیر پذیرفتن کودکان از موضوعات مورد توجه و تأکید در انیمیشن پخش شده است. کشیدن هر یک از موضوعات گل، ابر، باران، رعد و برق، خورشید، دانه گیاه و مداد رنگی توسط کودکانی که در مرحله پیش آزمون این موضوعات را ترسیم نکرده بودند، به منزله تأثیر پذیرفتن از موضوع انیمیشن به شمار می رود.
مدادهای رنگی، ابرهای سیاه، رعدوبرق، بارش باران، روییدن گل، تابش خورشید و … هر کدام به نوبه خود می توانند به عنوان موضوع نقاشی مورد توجه کودک واقع شوند.
۸-۴-۲: رنگ: نظریه های بسیاری درباره رنگ تدوین شده است، اعم از رنگ هایی که در اثر تابش انوار به وجود می آیند و رنگ های حاصل از مواد مصنوعی که در نقاشی و غیره کاربرد دارد، ولی بر روی هم دانش ما درباره رنگ در زمینه ارتباط بصری به طور عمده شامل جمع آوری و ثبت مشاهدات تجربی ماست. خلاصه آنکه نمی توان درباره رنگ یک نظریه ثابت یافت. « رنگ مهم ترین عنصر بصری از نظر بار احساسی و عاطفی است، بنابراین دارای نیروی ویژه ای در انتقال اخبار بصری است.» [۳۷۳]
۸-۴-۲-۱: نوع رنگ[۳۷۴]: از نظر نوع رنگ طراح با صدها نوع از رنگ ها مواجه است. از این نظر رنگ ها با توجه به خواص مشابه دسته بندی شده و در گروه ها یا خانواده های مختلفی قرار می گیرند. به عنوان مثال دسته رنگ های اصلی، رنگ های ثانویه و…
۸-۴-۲-۲: اشباع[۳۷۵]: اشباع به میزان خلوص رنگ به طور نسبی باز می گردد و در مقابل اصطلاح “چرک” به حالت ناخالصی آنها اطلاق می گردد.[۳۷۶]
۸-۴-۲-۳: درخشندگی: سومین بعد از مطالعه رنگ ها، به درخشندگی آنها مربوط می شود که مسئله ای کاملاً مستقل از سایه – روشن رنگ بوده و آن دو هیچگونه تأثیری بر یکدیگر ندارند.[۳۷۷]
جهت بررسی شاخص رنگ در آزمون حاضر، سه مداد به رنگ های سبز، زرد و سیاه که شخصیت های اصلی داستان انیمیشن “مدادهای رنگی” را تشکیل می دهند و نقاشی هایی به رنگ خودشان می کشند، این امر را امکان پذیر نموده اند. چنانچه کودکان پس از تماشای انیمیشن نسبت به نقاشی پیش آزمون از این رنگ ها استفاده بیشتری نموده باشند، از لحاظ شاخص رنگ تحت تأثیر قرار گرفته اند.
۸-۴-۳: شکل: به طور قراردادی در طراحی، اشکال دارای دو بعد درازا و پهنا هستند. به تعبیر داندیس شکل یک ساخت متشکل از عناصر است و آن را به سه نوع تقسیم می کند: