(عطافر و علینقیان ،۱۳۹۱، ۲۷)
BSC به گونه ای است که سه گروه استراتژیک را در نظر می گیرد و هریک اهداف مختلفی دارند، شامل مشتریان که خواستار کیفیت در محصولات و خدمات ارائه شده هستند. سرمایه گذاران که می خواهند ارزش شرکت افزایش یابد و کارکنان شرکت که به دنبال پرداختی جذاب و امنیت شغلی هستند.
در این مدل گروهی از شاخص ها را که با دیدگاه و استراتژی شرکت ادغام شده اند، در نظر می گیریم. هر یک از شاخص ها روابط علی و معلولی را ایجاد می کنند و دو نوع شاخص یعنی شاخص های عامل و شاخص نتیجه را در نظر دارند. مدل چهار جانبه را در هر شاخص در نظر دارد: (عطافر وعلینقیان، ۱۳۹۱، ۲۸)
۲-۱۹-۱-۱- جنبه مالی
شاخص های مالی نتایج مدیریتی را نشان می دهد و باید با معیارهایی مثل جریانات نقد، سودآوری خدمات و محصولات، سودآوری سرمایه و غیره همراه باشد.
۲-۱۹-۱-۲- جنبه مشتری
این حوزه در برگیرنده تلاش هایی است که برای تعیین ارزش های مرتبط با مشتریان ایجاد می شود. شاخص های عامل، کیفیت، ارتباط با مشتری و شهرت شرکت در میان رقبایش است و شاخص های خروجی نتایجی که از جنبه های مالی مثل سهم بازار، وفاداری مشتری و امثال اینها است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۱۹-۱-۳- جنبه فرایند تجاری داخلی
این مورد تجزیه تحلیلی از فرآیندهای داخلی را در روشی که آنها را در زنجیره ارزش ضروری می سازد فرض می کنند.
۲-۱۹-۱-۴- جنبه یادگیری و رشد
این جنبه به عنوان گروهی از ارزش هایی که قادر به توسعه و آموزش مستمر درون سازمان است شناخته می شود.
۲-۱۹-۲- مدل جستجوگر اسکاندیا
این مدل اولین پویایی سرمایه فکری است که توسط لیف ادونسیون (۱۹۹۲) مطرح شد. این مدل به صورتی است که لایه های یک ساختار را مشخص می کند. در آن ارزش بازار را در نظر قرار می دهد و آن را به دو بخش سرمایه مالی و سرمایه فکری تقسیم می کند.
سرمایه فکری + سرمایه مالی = ارزش بازار
ارزش بازاری تاریخ شرکت یا ملت و دستیابی های گذشته را منعکس می کند. سرمایه فکری پتانسیل ملی برای رشد در آینده را منعکس می کند. زنجیره ارزش برطبق نظر ادوینسون، اجزای مختلف ارزش بازار را مطابق شکل ۲-۹ نشان می دهد.
در سطح بعد، سرمایه فکری را به دو دسته سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری تقسیم می کند. روابط دو طرفه ای بین این دو مورد موجود دارد.
سرمایه انسانی + سرمایه ساختاری = سرمایه فکری
۲-۱۹-۲-۱- سرمایه انسانی
دانش ترکیب شده، مهارت ها، نوآوری ها، توانایی ذاتی افراد، انجام وظایف، دانش، خرد، تخصص، ادراک مستقیم و توانای افراد برای درک وظایف علمی و اهداف را شامل می شود.
۲-۱۹-۲-۲- سرمایه ساختاری
این سرمایه در حقیقت ظرفیت سازمان برای انتقال و ذخیره اقلام فکری است که در سازمان و از طریق سازمان جریان می یابد.
سرمایه ساختاری دارایی های دانشی است که در شرکت باقی می ماند اما سرمایه انسانی دارایی اعضای سازمان به صورت فردی است. برخلاف سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری می تواند تحت تملک باشد و مبادله شود. سرمایه ساختاری، ساختار زیربنایی سرمایه انسانی است و در عوض سرمایه انسانی به توسعه سرمایه ساختاری کمک می کند. سرمایه ساختاری خود از دو جزء تشکیل شده است:
سرمایه سازمانی + سرمایه مشتری= سرمایه ساختاری
۲-۱۹-۲-۳- سرمایه مشتری
این سرمایه بر بازارهای مربوط به مشتریان و عرضه کنندگان و روابطی که در بازار و مبادلات وجود دارد دلالت می کند.
۲-۱۹-۲-۴- سرمایه سازمانی
ظرفیت درونی سازمان در غالب سخت افزار، نرم افزار، پایگاه اطلاعات، ساختار سازمانی و هر چیزی که ظرفیت درونی بهره وری افراد را حمایت کند و به تسهیم و انتقال دانش در سازمان کمک کند می باشد. سرمایه سازمان خود از دو جزء تشکیل شده است.
سرمایه نوآوری + سرمایه فرایند= سرمایه سازمانی
۲-۱۹-۲-۵- سرمایه فرایند
در حقیقت فرایندها و فعالیت های درونی برای خلق و تسهیم ارزش را در بر می گیرد.
۲-۱۹-۲-۶- سرمایه نوآوری
شامل سرمایه گذاری واقعی برای ایجاد ظرفیت در جهت رشد آینده مثل تحقیق و توسعه اقتصادی، سرمایه گذاری برای اختراع، شهرت و نام تجاری می شود.
تصویر ۲-۹: ارزش بازار در مدل جستجوگر اسکاندیا
ارزش بازار
سرمایه مالی
سرمایه فکری
سرمایه ساختاری
سرمایه انسانی
سرمایه مشتری
سرمایه سازمانی
سرمایه نوآور
سرمایه فرآیندی
(عطافر و علینقیان، ۱۳۹۱، ۳۰ و ۲۹)
ادوینسون و مالون[۸۰] با تکیه بر استعاره خانه، جایگاه سرمایه فکری را تعیین می کنند. سرمایه فکری را می توان به صورت خانه ای در نظر گرفت که تمرکز مالی سقف آن است و با معیارهای مبتنی بر گذشته سنجیده می شود. تمرکز بر مشتری و فرایند دیوارهای خانه را تشکیل می دهد و به دنبال تأمین موقعیت فعلی شرکت است. تمرکز روی توسعه و بازسازی کف آن محسوب می شود و بیانگر این است که پایه ساختار رویکرد آینده نگر دارد. این معیار با درک شرکت برای آینده، توسعه محصولات جدید، فعالیت های استراتژیک و غیره همراه است. در نهایت در مرکز خانه تمرکز بر نیروی انسانی وجود دارد که اهمیت آن را نشان می دهد. در حقیقت بیانگر این است که کارکنان به عنوان قلب و روح مدل شناخته می شود و بدون وجود این جزء اجازه حرکت به دیگر نواحی وجود ندارد. شکل ۲-۱۰ بیانگر این استعاره است. (عطافر و علینقیان، ۱۳۹۱، ۳۰ و ۲۹)
تصویر ۲-۱۰: مدل جستجوگر اسکاندیا
گذشته
تمرکز مالی
حال
سرمایه فکری