- از مواردی که انسان اگرچه مسلمان نباشد در پی حفظ آن است و آن را ارزش می داند «آبرو» می باشد و ریخته شدن آبروی خود را یک شکست می داند. در کتاب مصباح الشریعه به نقل از امام صادق علیه السلام در این مورد چنین آمده است :« مَنْ خَافَ اللَّهَ فِی السِّرِّ لَمْ یَهْتِکِ اللَّهُ عَلَانِیَتَهُ »[۴۶۶] «آن کس که در نهان از خدا بترسد، در عیان پرده از راز او نیفتد.»
- شب زنده داری و در پی آن اثرات زیاد شب زنده داری در اثر ترس از خداوند حاصل می شود. رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرمایند :« مَنْ خَافَ أَدْلَجَ، وَ مَنْ أَدْلَجَ بَلَغَ الْمَنْزِل »[۴۶۷] «کسی که [از خدا ] بترسد، شب خیز باشد و به منزل و مقصود می رسد.»
- کسب دانش و یادگیری علم (آن هم علمی که از جهل خالی باشد) از اثرات دیگر رسیدن به مقام خوف است که پیامبر گرامی اسلام آن را بیان کرده اند. رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرمایند :«لو خِفتُم اللهَ تَعالى حَقَ خِیفَتِه لَعَلِمتُم العِلمَ الّذِی لا جَهلَ مَعه، وَ لو عَرفتُم الله تعالى حَقَ مَعرِفَتِه لَزالَت لِدُعائِکُم الجِبَال»[۴۶۸] «اگر از خدا چنان که باید بترسید هر آینه هر دانشی بدست آورید که از هرگونه جهل و نادانی به دور است و اگر خدای را چنان که باید و شاید بشناسید براستی با دعای شما کوه ها از جا کنده می شود.»
- وابستگی به دنیا و علاقه به مظاهر دنیا از جمله حب به شهرت ، مقام و … آزادی و آرامش خاطر و سلامت روح و روان را از انسان سلب می کند. طبق احادیث اهل بیت علیهم اسلام شخص خائف از این مفاسد به دور است امام صادق علیه السلام می فرمایند: « مَنْ عَرَفَ اللَّهَ خَافَ اللَّهَ وَ مَنْ خَافَ اللَّهَ سَخَتْ نَفْسُهُ عَنِ الدُّنْیَا »[۴۶۹] «هر که خدا را شناسد از او ترسد و هر که از خدا بترسد دل از دنیا برکند.» ایشان در حدیثی دیگر به برخی مصادیق حب به دنیا اشاره نموده و قلب شخص ترسان از خداوند را از این محبت تهی میدانند :« إِنَّ حُبَّ الشَّرَفِ وَ الذِّکْرِ لَا یَکُونَانِ فِی قَلْبِ الْخَائِفِ الرَّاهِبِ »[۴۷۰] «به راستی حب بزرگ منشی و شهرت در دل شخص ترسان و هراسان نباشد.»
فصل پنجم:
نتیجه گیری
نتیجه گیری
مسئله رشد اخلاقی و تزکیه نفس انسان از رذائل و تعالی روحی او یکی از مسائلی است که دین اسلام بر آن تاکید دارد و همگان را به این امر فرا می خواند . قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام زندگی انسان ها را در پرتو عمل به دستورات اخلاقی ، زندگی سعادتمند می دانند.
در دوران کنونی نیز نیاز به اخلاق و تهذیب نفس بیش از گذشته احساس می شود لذا می طلبد ابعاد این مطلب و روش های مختلف افزایش گرایش مردم به اخلاق روشن تر گردد.
یکی از مباحث مطرح در این زمینه این است که آیا دامنه تأثیرات اخلاق فقط در آخرت است یا رعایت دستورهای اخلاقی در زندگی دنیوی انسان ها نیز مؤثر است.
برخی براین باورند که دین مبین اسلام فقط سعادت انسان را در آخرت تامین می کند و با عمل به دستورات دینی موفقیت دنیوی بدست نخواهد آمد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
بنابراین در فصل اول این نوشتار پس از تبیین مسئله و بیان اهمیت آن و بیان فرضیات مسئله در فصل دوم در نگاهی کلی به اخلاق و علم اخلاق جایگاه و اهمیت آن ،مطالبی دیگر پیرامون آن بیان شد که خلاصه آن در ذیل می آید.
اخلاق در لغت عرب به معنای سرشت وسجیه است و معنای اصطلاحی آن را علمای اخلاق چنین تعریف کردند :«اخلاق عبارت است از هیئت ثابت نفسانی که افعال به آسانی و بدون فکر و نظر از آن صادر می شود اگر افعالی که از این هیئت صادر می شود شرعاً و عقلاً پسندیده باشد این هیئت را خلق نیکو گویند و اگر زشت و ناپسند باشد خلق بد نامیده می شود.»
بنابراین اگراین حالت نفسانی به شکل خلق و خوی ثابت در نیامده باشد به عنوان اخلاق شناخته نمی شود.
اخلاق در دین اسلام جایگاه رفیع و والایی دارد . قرآن کریم هدف بعثت پیامبر را نیز تزکیه و تربیت نفوس می داند و خود رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز هدف بعثت خود را اتمام محاسن اخلاقی می دانند. خداوند متعال نیز در قرآن کریم پیامبران را به جهت دارا بودن صفات اخلاقی نیک ستایش می کند.در روایات نیز جایگاه و اهمیت اخلاق بلند و رفیع دانسته شده است. برای نمونه حضرت علی علیه السلام می فرمایند: « لَوْ کُنَّا لَا نَرْجُو جَنَّهً وَ لَا نَخْشَى نَاراً وَ لَا ثَوَاباً وَ لَا عِقَاباً لَکَانَ یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَطْلُبَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ فَإِنَّهَا مِمَّا تَدُلُّ عَلَى سَبِیلِ النَّجَاح »
«اگر ما امید و ایمانى به بهشت و ترس و وحشتى از دوزخ، و انتظار ثواب و عقابى نمى داشتیم، شایسته بود به سراغ فضائل اخلاقى برویم، چرا که آنها راهنماى نجات و پیروزى و موفّقیّت هستند.»
این روایت صریحاً راهنمای سعادت وموفقیت را فضائل اخلاقی می داند. وانسان با عمل کردن به مکارم اخلاقی علاوه براینکه به سعادت اخروی می رسد به سعادت دنیوی نیز نائل می شود.
البته این نکته نیز تذکرا بیان شد که دین اسلام فقط اخلاق نیست بلکه در کنار اخلاق، اعتقادات که شامل توحید، نبوت، معاد، امامت، بهشت و جهنم، قضاو قدر و …می شود و احکام مجموعه معارف اسلامی را تشکیل می دهند.
بنابراین برای دستیابی به سعادت فردی و اجتماعی انسان باید به همه این بخش ها توجه شود به خصوص که بدانی تأثیر کاربردی و عمیق اخلاق بعد از پذیرش اعتقادات صحیح در توحید و فروع آن و توجه به معاد و حیات اخروی و یقین به آن (اقلاً در حد علم الیقین ) و شناخت نبوت ظاهر می گردد .
اما در این پایان نامه صرفا تأثیر رعایت اخلاق در سعادت بررسی می شود. در صورتی که اعتقادات و احکام شرعی نیز در موفقیت دنیوی نیز مؤثر است.
نکته دیگر در مورد اخلاق این است که اخلاق ویژگی ای دارد که هم می توان گفت فطری است هم کسبی. اگر نگاه کنیم می بینیم اخلاق اصول فطری دارد که موهبتی خداوند است و از منظر دیگر انسان از نظر اخلاقی و ملکه و خوهای اخلاقی بالقوه آفریده شده است و باید در طول زندگی با کسب ملکات اخلاق کریمه خود را به سعادت و کمال برساند.
خداوند متعال در مورد اینکه انسان خودآگاهى فطرى نسبت به نیک و بد اعمال خود دارد اینچنین در مورد انسان می فرماید :
« بَل الإِنسانُ عَلى نَفسِه بَصِیرَهٌ » بلکه انسان خود بر نیک و بد خویش به خوبى آگاهست.
اما روی دیگر سکه ومنظر دیگر به انسان، این است که انسان بالفعل خلق نشده و باید در مسیر زندگی اش با تهذیب و تزکیه نفس خود را به ملکات اخلاق بیاراید و در این قسمت باید برای کسب این اصول تلاش کند.
خَلق داریم و خُلق. خَلق به صورت و بدن اطلاق مىشود و خُلق به خصلتها و کیفیتهاى روحى. انسان از نظر خَلق، بالفعل به دنیا آمده، یعنى در عالم رحم بدون اختیار او خلقش تمام مىشود؛ ولى انسان از نظر خُلق، بالقوه به دنیا مىآید و خودش است که باید براى خودش خُلق بسازد و به عبارت دیگر این خود انسان است که باید خودش را از نظر درون و روح و اندامهاى روحى بیافریند. »
در فصل سوم مروری بر مرامنامه اخلاقی اسلام شد. در این فصل بر اساس کتاب اخلاق حسنه از عالم اخلاقی بزرگ ملامحسن فیض کاشانی صفات اخلاقی که مرحوم فیض مطرح کرده اند فضائل و رذائل اخلاقی معرفی مختصری شدند و اهمیت و جایگاه هر صفت اخلاقی بیان شد. این صفات بدین گونه اند: ۱. دروغ ۲. غیبت ۳. غضب ۴. حسد ۵. ریا ۶. کبر ۷. عجب ۸. کینه ۹. طمع ۱۰. صبر ۱۱. شکر ۱۲.رضا ۱۳. توکل ۱۴. یقین ۱۵. صدق ۱۶. امانتداری ۱۷. خوف
در فصل چهارم براساس روایات اهل بیت و سخنان علمای اخلاق اثرات دنیوی صفات اخلاقی بیان شد. در ادامه برخی نتایجی که در منابع دینی برای رعایت ویژگی های اخلاقی اشاره شده است، ذکر می کنیم:
دروغ :
- دروغگو مروت و جوانمردی اش از دیگران کمتر است
- دروغ دریچه ای به سوی نفاق است.
- دروغ فراموشی می آورد.
- دروغگو قابل رفاقت و برادری نیست.
- دروغگو بی ارزش و بی بهاست.
- دروغ از روزی انسان می کاهد و سبب فقر و تنگدستی می شود.
- دروغگو اعتماد مردم را ازدست می دهد.
- خواری و ذلت در دنیا و آخرت از مفاسد کذب است.
غیبت :
- غیبت، غیبت کننده را از چشم مردم می اندازد و باعث هتک شخصیت و احترام او می شود.
- غیبت، خواری غیبت کننده را در پی دارد.
- غیبت سبب رسوایی انسان می شود.
غضب:
- غضب عقل انسان را از بین می برد و سبکی و کم خردی در پی دارد.
- غضب منجر به مجروح نمودن یا کشتن دیگران می شود.
- غضب برای شخص ندامت و پشیمانی دارد.
- یکی دیگر از مفاسد غضب این است که منطق انسان را خراب می کند و انسان را به یاوه گویی و باطل گویی وا می دارد.
- خشم موجب می شود که عیوب پنهانی انسان آشکار شود.