امیرالمؤمنین علیه السلام آفت عبادت را ریاکاری دانسته اند:« آفه العباده الریاء»[۱۵۵] ریا در عبادت شرک است و هر کس عبادات و کارهای خوب خود را به خاطر مردم انجام دهد غیر خدا را در نیت خود وارد کرده و با شرک آلود کردن آن موجب از بین رفتن آن شده است.
ایشان در کلامی دیگر فرمودند: «إِنَّ أََدنَى الرِّیاءِ شِرکٌ»[۱۵۶] « کمترین حد ریا شرک است.»
امام صادق علیه السلام نیز در این زمینه فرموند: « وَیْلَکَ یَا عَبَّادُ إِیَّاکَ وَ الرِّیَاءَ فَإِنَّهُ مَنْ عَمِلَ لِغَیْرِ اللَّهِ وَکَلَهُ اللَّهُ إِلَى مَنْ عَمِلَ لَهُ. »[۱۵۷] «واى بر تو اى عباد از ریا، بپرهیز که هر که براى غیر خدا کار کند، خدا او را به کسى که برایش کار کرده واگذارد.»
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
همچنین رسول الله صلی الله علیه وآله فرموند: « إنّ الْمرائِی یدْعى یوْم الْقیامه بأرْبعه أَسْماء یا کافر یا فاجر یا غَادِرُ یَا خَاسِرُ حَبِطَ عَمَلُکَ وَ بَطَلَ أَجْرُکَ فَلَا خَلَاصَ لَکَ الْیَوْمَ فَالْتَمِسْ أَجْرَکَ مِمَّنْ کُنْتَ تَعْمَلُ لَهُ»[۱۵۸]
«در قیامت به شخص ریاکار به چهار اسم خطاب می شود ای کافر ای فاجر ای حیله گر ای زیانکار عملت حبط شد و مزدت باطل گشت و امروز هیچ راه رهایی برای تو نیست پس مزدت را از کسی که برای او کار می کردی بطلب.»
باید دانست شخص ریاکار آثار رفتارش از عملش مشخص است و افرا دبه راحتی می توانند ریاکار را مورد شناسایی قرار دهند اما گاهی فرد در خفا دست به ریا می زند و در این صورت نیز عمل او از بین می رود و در قیامت به کافر و فاجر و حیله گر و زیانکار خطاب می شود.و همین خطابات باطن ریا را برای ما معلوم می دارد .
۳-۵-۳. نشانه های ریا کار
برای پیدا کردن معیار برای شناخت اعمال ریائی از غیر ریا بهترین کار استفاده از روایات اهل بیت علیم السلام است. در روایاتی از حضرت علی علیه السلام در مورد نشانه های ریاکار چنین آمده است: « لِلمرائِی أَربَع عَلامَات یَکسلُ إذا کان وَحدَه و یَنشِطُ إذا کان فِی الناسِ و یَزیدُ فِی العَمَلِ إذا أثنَی علیه و ینقصُ مِنه إذا لَم یثنِ عَلیه »[۱۵۹]
«ریا کار چهار علامت دارد:اگر تنها باشد اعمال خود را با کسالت انجام می دهد و اگر در میان مردم باشد با نشاط انجام می دهد و هرگاه او را مدح و ثنا کند بر اعمالش می افزاید و هر گاه ثنا نگوید از آن می کاهد.»
۳-۵-۴. ریشه و منشأ ریا
مرحوم ملا محسن فیض کاشانی در کتاب «اخلاق حسنه» فرموده اند: « منشا ریا از آنجاست که آدمی از تعریف و ستایش خرسند می شود و دوست می دارد همواره اوقات مورد ستایش قرار بگیرد و کمتر ببیند به نکوهش آنان مبتلا شود از آن طرف چشم داشت به مال و سرمایه نیز دارد»[۱۶۰]
صاحب کتاب جامع السعادات عوامل دیگری را به عنوان انگیزه های ریا می داند: «باعث بر ریا یا تمکن یافتن از گناه است مانند اظهار ورع و تقوا تا امر حکومت و قضا به او تفویض شود.اظهار دیانت و تقوا برای دفع تهمت گناهانی که مرتکب شده یا رسیدن به بهره و لذت های مباح از لذت های دنیوی یا ترس از اینکه به دیده تحقیر نگریسته شود.» گاهی جهل شخص نسبت به علم الهی به احوال و امور سبب ریا و سمعه می دادند.[۱۶۱]
۳-۶. تکبر
تکبر یعنی اینکه آدمی خود را بالاتر از دیگری دیده و اعتقاد دارد نسبت به غیر خود رجحان دارد از این روی در تکبر شخص دیگری هست که فرد متکبر خود را از او برتر ببیند.
عبد العلی می گوید به امام صادق علیه السلام گفتم کبر جیست؟ امام صادق علیه السلام فرمودند:«أَعْظَمُ الْکِبْرِ أَنْ تَسْفَهَ الْحَقَّ وَ تَغْمِصَ النَّاسَ قُلْتُ وَ مَا سَفَهُ الْحَقِّ قَالَ یَجْهَلُ الْحَقَّ وَ یَطْعُنُ عَلَى أَهْلِهِ.»[۱۶۲] یعنی «بزرگترین تکبر این است که حق را سبک شمارى و مردم را پست دانى، گفتم سبک شمردن حق چیست؟ فرمود: در برابر حق نادانى کند و به اهل حق طعنه زند.»
یکی از رذایل اخلاقی که به کبر نزدیک است صفت عجب می باشد. فرق کبر با عجب این است که در عجب، آدمی خود را «کسی» می بیند و خود پسند می باشد، اگر چه پای شخص دیگری در میان نباشد ولی در کبر باید پای غیر نیز در میان باشد تا خود را از آن برتر بداند و بالاتر ببیند.
کبر از گناهانی است که در قرآن مجید بر آن وعده عذاب داده شده است. خداوند متعال می فرماید: «أَ لَیْسَ فی جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْمُتَکَبِّرین»[۱۶۳] «آیا متکبران را در جهنم جایگاهى نیست؟»
به عقیده بسیاری از علمای اخلاق ام المفاسد و مادر همه رذائل و ریشه تمام بد بختی ها و صفات زشت انسانی تکبر و استکبار می باشد.
خداوند در قرآن کریم در داستان خلقت حضرت آدم، تکبر ابلیس را نکوهش می کند. هنگامی که خداوند به فرشتگان امر به سجده کرد ابلیس به سبب تکبر نافرمانی کرد و از جایگاه ملائکه خارج شد می فرماید: « وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائکَهِ اسْجُدُواْ لاَدَمَ فَسَجَدُواْ إِلَّا إِبْلِیسَ أَبىَ وَ اسْتَکْبرَ وَ کاَنَ مِنَ الْکَافِرِین»[۱۶۴] چون ابلیس خود را برتر از حضرت آدم دانست وتکبر ورزید؛ به همین خاطر حاضر به سجده کردن نشد و از امر خدا سرباز زد و سرانجام کافر و بی ایمان شد. حضرت علی علیه السلام در خطبه زیبای قاصعه می فرماید که پایه گذارتکبر، ابلیس می باشد: « فَافْتَخَرَ عَلَى آدَمَ بِخَلْقِهِ وَ تَعَصَّبَ عَلَیْهِ لِأَصْلِهِ فَعَدُوُّ اللَّهِ إِمَامُ الْمُتَعَصِّبِینَ وَ سَلَفُ الْمُسْتَکْبِرِینَ الَّذِی وَضَعَ أَسَاسَ الْعَصَبِیَّهِ وَ نَازَعَ اللَّهَ رِدَاءَ الْجَبْرِیَّهِ وَ ادَّرَعَ لِبَاسَ التَّعَزُّزِ وَ خَلَعَ قِنَاعَ التَّذَلُّلِ أَ لَا [یَرَوْنَ] تَرَوْنَ کَیْفَ صَغَّرَهُ اللَّهُ بِتَکَبُّرِهِ وَ وَضَعَهُ بِتَرَفُّعِهِ فَجَعَلَهُ فِی الدُّنْیَا مَدْحُوراً وَ أَعَدَّ لَهُ فِی الْآخِرَهِ سَعِیراً»[۱۶۵] «شیطان به آفرینش خویش به آدم فخر کرد، و به خاطر ریشهاش که از آتش بود بر او تعصب ورزید. این دشمن خداوند پیشواى اهل تعصب، و پیشرو گردنکشان است، که بنیاد عصبیت را بنا کرد، و با خداوند در لباس عزت و کبریایى، به ستیز برخاست، و آن لباس عزت را بر خود پوشید، و جامه فروتنى و خاکسارى را در آورد. نمىبینید خداوند چگونه او را محض تکبرش به شدت تحقیر کرد، و به سبب گردنکشى به چاه سرافکندگى در انداخت؟! پس او را در دنیا طرد از رحمت نمود، و براى وى در آخرت آتش فروزان مهیا ساخت.»
از منشأهای تکبرو خود بینی می توان حقد (کینه)، و ریا را نام برد. افراد متکبر چون خود را بالاتر از بقیه می دانند رفتار و منش های خاصی دارند. مثلاً همیشه انتظار دارند دیگران به آن ها سلام کنند، کسی پیش از آن ها وارد مجلس نشود و همیشه درصدر مجلس جای گیرند، مردم در برابر آن ها کوچکی کنند، کسی از آن ها انتقاد نکند و حتی پند و اندرز نگوید و همه باید برای آن ها امتیاز قائل شوند.
۳-۶-۱. آیات قرآن
خداوند متعال در قرآن کریم عاقبت متکبرین را دخول در آتش جهنم و خواری بیان می فرمایند:
«إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتىِ سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِین»[۱۶۶]
«قطعا کسانی که تکبر می ورزند از عبادت من به زودی به جهنم خوار شونده داخل می شوند.»
در سوره مبارکه مدثر نیز در مورد رفتار متکبرانه چنین آمده است:
«ثمَُّ عَبَسَ وَ بَسَرَ*ثمَُّ أَدْبَرَ وَ اسْتَکْبر»[۱۶۷]
«پس چهره در هم کشیدو عجولانه دست به کار شد سپس پشت کرد و تکبر ورزید »
در آیات بسیاری از قرآن کریم از تکبر و رفتار های تکبر آمیز به نکوهش یاد شده و از آن نهی شده است از جمله همین آیه که چنین رفتاری را ناپسند دانسته است.
در سوره مبارکه اسراء نیزحالات متکبران بیان شده است که کسانی که این رذیله خلاقی درآن ها رسوخ کرده است گردن فرازی می کنند و پاهای خود را محکم بر زمین می کوبند تا خود را برتر از دیگران معرفی کنند:
«وَ لَا تَمْشِ فىِ الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّکَ لَن تَخرِقَ الْأَرْضَ وَ لَن تَبْلُغَ الجِبَالَ طُولاً»[۱۶۸]
«و در روی زمین با حالت نخوت راه مرو چرا که هرگز زمین را نمی توان شکافت و در بلندی به کوه ها نمی توان رسید.»
۳-۶-۲. روایات
برای شناخت بیشتر کبر آن را از دیدگاه روایات بررسی می کنیم : حضرت علی علیه السلام در این زمینه فرمودند :« احْذَرِ الْکِبْرَ فَإِنَّهُ رَأْسُ الطُّغْیَانِ وَ مَعْصِیَهِ الرَّحْمَن» [۱۶۹] «از تکبر بپرهیز که سر آغاز طغیان ها و معصیت و نافرمانی خداوند است.» باتوجه به سخن حضرت علی بیشتر گناهان به خاطر کبر است و این مطلب جایگاه و اهمیت کبر بین رذائل اخلاقی را خوب مشخص می کند.
کبر ورزیدن اثرات سوئی در رفتار انسان باقی می گذارد و علاوه براینکه از طرف مردم طرد می شود از سوی خدای متعال نیز مطرود است چنانچه از امام باقر و امام صادق علیهما السلام روایت شده که :« لَا یَدْخُلُ الْجَنَّهَ مَنْ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ ذَرَّهٍ مِنْ کِبْرٍ»[۱۷۰] «هرکه به وزن ذره ای کبر در دلش باشد بهشت نمی رود.»
در روایتی دیگر از مولای بزرگوار امام صادق علیه السلام هست که درباره کبر فرمودند: « الْکِبْرُ رِدَاءُ اللَّهِ فَمَنْ نَازَعَ اللَّهَ شَیْئاً مِنْ ذَلِکَ أَکَبَّهُ اللَّهُ فِی النَّارِ»[۱۷۱] «کبر برازنده خداست هرکه با خدا درباره چیزی از آن ستیزه کند خدا او را به آتش سرنگون سازد.» با توجه به این روایت کبر و بزرگی مخصوص خداوند است و غیر او را ذره ای از کبر شایسته نیست لذا سرانجام متکبر سوختن در آتش است.
بنابراین یر انسان واجب است که این خصلت ناپسند و مهلک را از قلب و عمل خود دور کند تا به چنین سرانجامی دچار نشود.
۳-۶-۳. اقسام تکبر
علمای اخلاق تکبر را به سه دسته تقسیم کرده اند[۱۷۲]:
-
- تکبر در برابر خدا: گاهی تکبر نسبت به خداوند است که زشت ترین نوع تکبر می باشد و هم چنین از بزرگترین نوع کفر به شمار می رود؛ مانند تکبر و غرور فرعون در برابر خداوند« فَقالَ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى[۱۷۳]» «من پروردگار برتر شما هستم.» وتکبر نمرود «قَالَ أَنَا أُحْىِ وَ أُمِیت[۱۷۴]» «گفت من زنده می کنم و می میرانم.» خداوند در مذمت آن ها فرموده :«مَنْ یَسْتَنْکِفْ عَنْ عِبادَتِهِ وَ یَسْتَکْبِرْ فَسَیَحْشُرُهُمْ إِلَیْهِ جَمیعاً[۱۷۵]» «هرکس از عبادت خدا استنکاف کند و استکبار ورزد، پس همه آن ها را در پیشگاه خودش جمع می کند.»
-
- تکبر در برابر پیامبران : به این صورت است که انسان خود را بالاتر از پیامبران و فرستادگان الهی بداند که از آن ها اطاعت کرده وتسلیم آن ها شود. مانند فرعونیان که از روی کبر و غرور می گفتند «فَقالُوا أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَیْنِ مِثْلِنا وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُون[۱۷۶]» «آیا به دو بشر مثل خودمان (موسی و هارون)ایمان بیاوریم؟»
-
- تکبر در برابر بندگان خدا :این قسم از تکبر به این صورت است که شخص خود را بزرگ بداند و بندگان خدا را کوچک بداند و هر چند از لحاظ بدی و ناپسندی از دو قسم قبلی کمتر می باشد ولی چون به مخالفت با خداوند منتهی می شود از هلاک کننده های بزرگ است.
۳-۷. عجب
یکی از صفات رذیله و زشتی که باید از آن دوری کنیم و مواظب باشیم اعمال خود را با آن حبط نکنیم عجب است. مرحوم ملا محسن فیض کاشانی عجب را به این صورت تعریف کرده که «عجب عبارت است از آن که نعمت را بزرگ داند و پشت گرمی بدان داشته باشد و از منعمش فراموش کرده باشد. »[۱۷۷]
ملا مهدی نراقی صاحب کتاب جامع السعادات در تعریف عجب چنین آورده است «که عجب خود بزرگ بینی است به جهت وجود کمالی در نفس ، چه آن کمال به واقع باشد و چه نباشد و چه به واقع کمال باشد و چه نباشد.»[۱۷۸]
در حدیثی از امام موسی کاظم علیه السلام تعریفی جامع تر و بهتر در منابع روایی ما آمده است که ما نیز همین تعریف را بر آنچه در کتب اخلاقی آمده ترجیح می دهیم. علی بن سوید می گوید: «سَأَلْتُهُ عَنِ الْعُجْبِ الَّذِی یُفْسِدُ الْعَمَلَ فَقَالَ الْعُجْبُ دَرَجَاتٌ مِنْهَا أَنْ یُزَیَّنَ لِلْعَبْدِ سُوءُ عَمَلِهِ فَیَرَاهُ حَسَناً فَیُعْجِبَهُ وَ یَحْسَبَ أَنَّهُ یُحْسِنُ صُنْعاً وَ مِنْهَا أَنْ یُؤْمِنَ الْعَبْدُ بِرَبِّهِ فَیَمُنَّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِلَّهِ عَلَیْهِ فِیهِ الْمَنُّ.»[۱۷۹] «على بن سوید گوید: از حضرت ابى الحسن علیه السّلام راجع به خود بینى و عجبى که عمل را فاسد کند پرسیدم، فرمود: خود بینى چند درجه دارد: بعضى از آن درجات اینست که کردار زشت بنده بنظرش جلوه کند و آن را خوب پندارد و از آن خوشش آید و گمان کند کار خوبى می کند، و بعضى از درجاتش اینست که: بنده به پروردگارش ایمان آورد و بر خداى عز و جل منت گذارد، در صورتى که خدا را بر او منت است (که بایمانش هدایت فرموده)»
۳-۷-۱. آیات قرآن
در جنگ حنین برخی از مسلمانان با دین شمار بسیار سپاه خودی دچار غرور می شوند و می گویند امروز دیگر به خاطر کمی یار و یاور شکست نخواهیم خوردو همین غرور سبب شکست آنان در اولین ساعات جنگ شد.[۱۸۰] در سوره توبه این قضیه مطرح شده و عجب و غرور مسلیمن نکوهش شده است :
« لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فىِ مَوَاطِنَ کَثِیرَهٍ وَ یَوْمَ حُنَینٍْ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثرتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنکُمْ شَیئَاً وَ ضَاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثمَُّ وَلَّیْتُم مُّدْبِرِین»[۱۸۱]
«خداوند شما را در جاهاى زیادى یارى کرد (و بر دشمن پیروز شدید) و در روز حنین (نیز یارى نمود) در آن هنگام که فزونى جمعیّتتان شما را مغرور ساخت، ولى (این فزونى جمعیّت) هیچ به دردتان نخورد و زمین با همه وسعتش بر شما تنگ شده سپس پشت (به دشمن) کرده، فرار نمودید.»
بر اساس آیات ۵و ۶ سوره علق انسان زمانی طغیان می کند که خودش را از همه چیز و همه کس بی نیاز ببیند و فراموش کند که این نعمت ها را چه کسی به او داده است.
« کلا إِنَّ الْانسَانَ لَیَطْغَى أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنى»[۱۸۲]