…ظاهرا بر زن چو آب ار غالبی
این چنین خاصیتی در آدمی است
با طنا مغلوب و زن را طالبی
مهر حیوان را کم است آن از کمی است
ودر دفتر سوم خود به طور کل عاقلان را به خاطر عقل و فهم درست در مقابل همه به خصوص پروردگار مهار و بنده میداند:
عاقلان اشکستهاش از اضطرار
عاقلانش بندگان بندیاند
اِئتیا کَرهاً مهار عاقلان
عاشقان اشکسته با صد اختیار
عاشقانش شکّری و قندیاند
ائتیا طوعاً بهار بی دلان
( مثنوی، بیت۴۴۷۵و۴۴۷۳/۳)
ظاهراً اینکه این سخن از پیامبر است کمیایراد دارد و چنانکه فروزانفر با ذکر منبع و اصل سخن و همچنین استعلامیآن را از معاویه دانستهاند، قابل تأمل است.
۷۶) پرتو حقّ است آن، معشوق نیست خالق است آن گوییا، مخلوق نیست
(بیت۲۴۴۸)
انقروی:
زن فقط معشوق صوری نیست، بلکه ملاحت مشحون پرتو جمال حق و مرآت وجود مطلق است.(انقروی،۱۳۸۰: ۹۳۹)
نیکلسون:
«زن عالیترین مثل زیبایی خاکی است امّا زیبایی خاکی هیچ نیست جزآنکه تجلّی و بازتابی است از صفات الهی.»(نیکلسون،۱۳۸۴: ۳۴۹)
فروزانفر:
شارح میگوید که«بعضی از شارحان به تبعیت از ابن عربی گفتهاند که ظهور محبّت در زن قوی تر است زیرا محبّت مرد از آن پدید میآید که حق را در خود به لحاظ فاعلیت مشاهده میکند و حق را در زن هم از جهت فعلی و هم باعتبار فعل پذیری مشاهده تواند کرد بدان سبب که زن از مرد نطفه میپذیرد و بدین نظر منفعل و فعل پذیر است و… و معنی بیت را اینگونه بیان میکند:« بنابر عقیدهی صوفیان، ادراک حق به حسب ذات که حقیقت مطلق است هرگز برای بشر ممکن نیست و تنها حق را در مظاهر میتوان دید و بنابراین، زن مظهر جمال و لطف خداست و آن دلربایی و حسن از آثار ظهور جمال لم یزلی است که در آن مظهر لطف آمیز جلوه گری میکند.»(فروزانفر،۱۳۸۲: ۱۰۳۵)
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
زمانی:
عقیده دارد که مولانا در این ابیات« نظر درخشان خود را در مورد زن اظهار کرده است… و چنانچه زندگی شخصی او نشان میدهد که سلوکش با زنان بسیار محترمانه و محبت آمیز بوده است مولانا در این ابیات اهمیّت زن را در صفت مهر آمیز و عاطفی او میداند که ترجمان صفت رحمت الهی است نه جنبههای جسمی و جنسی او.
… و زن در واقع معشوق مرد نیست، بلکه پرتوی است از جمال حضرت حقّ تعالی. او جلوهای است از خالق درکسوت مخلوق.»(زمانی،۱۳۷۸: ۷۲۶)
استعلامی:
با توجه به بیت قبل منظور مولانا این است که:« آنچه در ما مهر و رقّت و عشق و نازک دلی پدید میآورد، معشوق نیست، پرتو مهر و رقّت و رأفتِ حق است، و آنجا که عشق تجلی میکند، آنچه میبینیم به ظاهر مخلوقی است که دل میرباید امّا در حقیقت جلوه یی از جمال حق است و ما جلوهی خالق را به صورت مخلوق میبینیم.» (استعلامی،۱۳۸۷: ۴۵۴)
گولپینارلی:
شارح«در عنوان پس از این بیت، بیتی از خسرو شیرین نظامیگنجوی، از فصل« در استدلال حکمتهای آفرینش» آورده است:
به نزد عقل هرداننده ایی هست
که با گردنده گرداننده یی هست.»
(گولپینارلی،۱۳۸۴: ۳۸۳)
نظر اجمالی:
چنان که میبینیم مفهوم شرح و تفسیر همهی شارحان یک مطلب را میرساند و مطلب و گفته ای کاملاً درست است که ما جلوهی خالق یا عاشق را در مخلوق و معشوق در مییابیم: