نظر اجمالی:
با توجه بهاین که مفسران در بارهی دو دریای تلخ و شیرین اختلاف نظر دارند، نظر انقروی، نیکلسون و زمانی که منظور از آن را صالح و طالح و اهل نار و کفر دانستهاند مقبول تر است و نظر دیگر شارحان نیز قابل تأمّل است. چنانکه مولانا خود نیز به این مطلب دقیقاً اشاره کرده است:
اهل نار و خلد را بین هم دکان اهل نار و اهل نور آمیخته |
در میانشان بَرزَخٌ لا یبغیان در میانشان کوه قاف انگیخته (مثنوی،۲۵۸۳-۲۵۸۲/۱) |
البته در بیت دیگر بحر تن و دل را در کنار هم قرار داده که میتواند منظور از بحر تن همان ظاهر پرستان کافر و از بحر دل همان صالحان باشد:
بحر تن بر بحر دل بر هم زنان | در میانشان بَرزَخٌ لا یبغیان (مثنوی،۱۳۷۵/۲) |
۳۹) گه چنین بنماید و گه ضدّ این | جز که حیرانی نباشد کار دین (بیت ۳۱۲) |
انقروی:
«افعال خدا روی یک قاعدهی واحد نیست که به عقل و قیاس بگنجد. فعال لما یُریدُ و یَفعَلُ ما یَشاءُ وَ یَحکُم ما یُریدُ. در شأن شریفش ظاهر و هویداست. پس گاهی میشود به کسی که اکثر طاعات و عبادات میکند و براه مجاهده و ریاضت میرود کرامت و ولایت میدهد و به کمال وصال میرساندش. و نیز گاهی خیلی کسان بی مجاهده مرتبهی مشاهده را مییابند و روی مقصود را میبینند. در عوض عده ای را که مجاهده کردهاند و راه ریاضت پیش گرفتهاند محروم میکند و بعضی وقت کسانی را که تمام عمرشان را با کفر و عصیان گذراندهاند در آخر عمر شراب ایمان و… میخورانندش و… مانند سحرهی فرعون… و بعضی وقت بر خلاف این عمل میکند همچون بلعم و برصیصا. »( انقروی،۱۳۸۰: ۱۵۴)
نیکلسون:
« فعل الهی بلا کیف است، یعنی نمیتوان آن را شرح داد یا تعریف کرد یا به هر طریق محدود ساخت. شاعر که تا به حال بدانگونه که برای بحث و استدلالش لازم بود، یک بعد آن را تصویر کرده است اکنون چنین میافزاید که آنان که به نور دل صور گوناگونی را مشاهده میکنند که فعل الهی در آن صور تجلّی پیدا میکند باید سخت به حیرت افتد، زیرا در نور عقل نمیتوان آن را درک کرد.» (نیکلسون،۱۳۸۴: ۶۷)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
فروزانفر:
شارح عقیده دارد که مولانا بر طبق نظر متکلمین چنین میگوید: « فعل حق را به هیچ کیفیتّی محدود نتوان کرد و او آنچه خواهد میکند و قدرتش بر اضداد همچنانست که بر اشباه و امثال و این تصرّف و قدرت نمایی است که حیرت و دهشت بار میآورد و کار دین است از آن جهت که سالک هرچند در درجات ایمان پیش میرود و معرفتش فزونی میگیرد بعظمت ذات و شمول و احاطهی قدرت خدا بیشتر پی میبرد…. راه وصول تنها ریاضت و مجاهده نیست بلکه گاه بی تجمّل ریاضت و بمحض عنایت و کشش، وصول به حق دست میدهد… زیرا فعل حق منزّه از کیفیت است و بنده را بر او حکمیلازم نمیشود.»( فروزانفر، ۱۳۸۲: ۱۴۳)
زمانی:
« کارهای خداوند روی قواعد معدود بشری صورت نمیگیرد. از این رو گاهی بدین صورت انجام میشود، وگاهی بدان صورت، اصولاً کار دین جز حیرت چیز دیگری نیست.( پس بشر هر قدر هم که به معرفت رسد حکمت افعال الهی را کما هُوَ حَقُّه در نیابد.» ( زمانی، ۱۳۷۸: ۱۳۹)
استعلامی:
« استعلامیبر این عقیده است که مولانا در این بیت میگوید:« هیچ کس نباید در بارهی چگونگی کار خدا اظهار نظر کند. من هم آنچه گفتم سخنی بود که به ضرورت این لحظه بر زبانم جاری شد و مراد من از ویران کردن و باز ساختن بیان کیفیت نبود. مشیت الهی و ظهور قدرت حق چنان است که در نظر ما« گه چنین بنماید و گه ضدّ این». ( استعلامی، ۱۳۸۷: ۳۰۷)
گولپینارلی:
شارح به معنای نثری بیت پرداخته و هیچ شرحی نداده است: « کارهای او گاهی چنین جلوه میکند و گاهی چنان، کار دین جز حیرانی چیز دیگر نیست.»( گولپینارلی، ۱۳۸۴: ۱۱۵)
نظر اجمالی:
چنانکه مولانا در غزلیات بیان میکند: