- آشنایی به رسم الخط قرآن.
- تداوم در قرائت و در طلب علم.
۳-۲-۲-۱-۲-۲- معلومات حرفهای
بخشی از معلوماتی که معلّم قرآن، بدان نیازمند است، معلوماتی خاصّ کار معلّمی و مشترک بین همه معلمان است که به اختصار به آن ها اشاره میشود:
- آشنایی با کلیات روشهای تدریس و ارزشیابی و روان شناسی تربیتی و رشد.
- آشنایی با مهارتهای ارتباطی و مهارتهای کلاسداری.
- استفاده از شیوهها و روشهای جذّاب و نوین در تدریس.
- بهروز بودن و پیگیری اخبار جدیدترین متدهای آموزشی.
با توجه به آنچه بیان شد، دانش مربّی قرآن، نباید تنها در حدّ کتاب درسی قرآن باشد بلکه او باید اطّلاعاتی بسیار فراتر از آن داشته باشد. مربّیان قرآن باید علاوه بر آگاهی از مسائل روانشناختی، کتب جدیدی که در راستای تدریس قرآن به آن ها کمک میکند و نیز خود متن قرآن و تفاسیر و احادیث را مورد مطالعه قرار دهند.[۹۰۲]
به عبارت دیگر مربّی قرآن نیز مانند سایر معلمان، باید از هر جهت پویا و پیشرو باشد. لازمه پویا بودن، درک شرایط زمانی است.[۹۰۳] یعنی علاوه بر اسلام شناسی، شناخت زمان نیز لازم است. این خصوصیت، به ویژه در عصر ما که عصر گسترش فناوری اطلاعات و نیز هجوم تهدیدهای غربیان برای کمرنگ شدن قرآن از زندگی مسلمانان است، اهمیت ویژهای دارد. امام خمینی۱میفرماید: «بچه های ما در هر زمانی موافق آن زمان باید تربیت شوند. در روایات هم هست که بچههایتان را برای آینده تربیت کنید، به غیر آن طوری که خودتان هستید، برای اینکه این بچه ها در زمان آینده باید دست به کار …. کشور شوند».[۹۰۴]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
بنابراین معلم قرآن باید ضمن آشنایی با نتیجه پژوهشهای علوم انسانی اخیر، معلومات خویش را متناسب با زمان، ارتقا داده و در روش تدریس خویش، تغییرات لازم را اجرا نماید.[۹۰۵]
مثلاً معلم قرآن میتواند ضمن آشنایی با مهارتهای کامپیوتری مانند پاورپوینت و فتوشاپ، آیات قرآن را به همراه مفاهیم آن به گونهای جذاب برای کودکان طراحی کند.
بر این اساس، مسئولیت معلمان بسیار سنگین است زیرا دو چیز گرانبها به امانت در اختیار آنان قرار داده شده است: نخست علم و فرهنگ اسلامی و دیگر، نسل جدید جامعه.[۹۰۶]
امام خمینی۱در این زمینه میفرماید: «معلم، امانتداری است که غیر از همه امانتها، انسان، امانت اوست. اگر کسی به امانتهای دیگران خیانت کند، خلاف کرده است و باید ضرر آن را جبران کند اما امانت، اگر انسان باشد، اگر یک طفل قابل تربیت باشد، اگر خدای ناخواسته به این امانت … خیانت شد، یک وقت میبینید خیانت به یک ملت، بلکه یک جامعه، بلکه اسلام است. بنابراین، این شغل در عین حال که بسیار شریف است؛ از باب اینکه همان شغل انبیاست که برای انسانسازی آمدهاند، لکن مسئولیت، بسیار بزرگ است؛ چنانکه مسئولیت انبیا نیز بسیار بزرگ بود».[۹۰۷]
۳-۲-۲-۲- آداب آموزشی
با توجه به مقدّس بودن امر تعلیم و تربیت (خصوصاً تربیت قرآنی)، از مجموع سیره معصومین علیهماالسلام، آدابی برای موفقیت در تعلیم، قابل دریافت است که در ذیل تنها به ذکر سه نمونه اشاره میشود:
۳-۲-۲-۲-۱- شروع با نام خدا
کاری که بدون ذکر و نام خدا انجام شود، شیطان به گونهای در آن شریک خواهد شد و آن را خراب خواهد کرد. امام صادق۷میفرماید: «إِذَا تَوَضَّأَ أَحَدُکُمْ أَوْ شَرِبَ أَوْ أَکَلَ أَوْ لَبِسَ وَ کُلُّ شَیْءٍ یَصْنَعُهُ یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یُسَمِّیَ فَإِنْ لَمْ یَفْعَلْ کَانَ لِلشَّیْطَانِ فِیهِ شَرِک؛ هر گاه یکی از شما وضو بگیرد، یا چیزی بیاشامد، یا غذایی بخورد، و یا هر کاری را انجام دهد، سزاوار است که با نام خدا شروع کند و اگر چنین نکند، شیطان در آن شریک خواهد بود».[۹۰۸]
شروع کردن کار با نام خدا، اضافه بر اینکه نوعی قدرشناسی و سپاس نعمتهای الهی، از جمله، توفیق شروع و انجام آن کار است، نوعی درخواست از او در انجام و اتمام کار نیز هست؛ چون کار با نام او و برترین اوصاف او، یعنی رحمانیت و رحیمیت، شروع میشود.[۹۰۹] پیامبر۶فرمود: «کُلُ أَمْرٍ ذِی بَالٍ لَمْ یُذْکَرْ «بِسْمِ اللَّهِ» فِیهِ فَهُوَ أَبْتَر؛ هر کار ارزشمندی که بدون نام خدا شروع شود، ناقص است».[۹۱۰]
۳-۲-۲-۲-۲- وضو و طهارت
با وضو بودن و طهارت داشتن، از اموری است که در اسلام، همواره بر آن تأکید شده است و مستحب است که انسان حتی هنگامی که به بستر خواب میرود، با وضو و طهارت باشد.
آنچه که در هر حال و هر مقام مستحب و مطلوب است، در مقام تعلیم و تربیت نیز که از ارزش خاصی برخوردار است، مطلوبتر و مناسبتر میباشد و آموزش را نیکوتر میکند، به ویژه که در تعلیم و تربیت قرآنی، سر و کار استاد با آیات و روایات پیامبر۶و امامان معصوم:و احکام و معارف دینی میباشد؛ از اینرو، باید از این ادب، بهره بیشتری گرفته شود. قرآن کریم نیز هدف از بعثت پیامبران را تزکیه و تعلیم میداند و تزکیه را بر تعلیم مقدم میدارد و میفرماید: *(…وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَه…؛ …و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد.)* آل عمران/ ۱۶۴ [۹۱۱]
از آنجا که تزکیه نفوس و تربیت ملکات اخلاقى و انسانى، هدف اصلى و نهایى تربیت است، در آیه، قبل از تعلیم ذکر شده، در حالىکه از نظر تربیت طبیعى، تعلیم بر تربیت مقدم است. پس مطابق این آیه، مسأله آموزش، پس از تزکیه مطرح است[۹۱۲] و وضو و طهارت، نوعی تزکیه و پاکسازی است که البته در شاگرد شرط است و در استاد اولویت دارد.
با وضو بودن در جلسه درس و تدریس، از آدابی است که معصومان:، آن را به ویژه در آموزش دینی، رعایت میکردند.
اساساً هدف از آموزش دینی، تربیت انسان و تأدیب او به آداب و اخلاق نیک است؛ بنابراین، لازم است معلم، آداب نیک را در حین آموزش رعایت کند. اینگونه آداب، افزون بر آثار تربیتی که برای استاد و شاگرد دارد، جلسه درس را نیز زینت میبخشد و به اصطلاح، مقدمه و مؤخره جلسه را شکل میدهد.[۹۱۳]
۳-۲-۲-۲-۳- دعا و استمداد از خدا
معصومان:که همه چیز خود را از خدا میخواستند، علم و معرفت، به ویژه علم نافع و مفید را نیز از او میخواستند و در تعلیم، هدایت و ارشاد دیگران از او کمک میطلبیدند.[۹۱۴] پیامبر گرامی اسلام۶هر گاه از خانه خارج میشد، میفرمود:« اللَّهُمَ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَضِلَ أَوْ أُضَلَّ أَوْ أَزِلَّ أَوْ أُزَلَّ أَوْ أَظْلِمَ أَوْ أُظْلَمَ أَوْ أَجْهَلَ أَوْ یُجْهَلَ عَلَیَّ عَزَّ جَارُکَ وَ جَلَّ ثَنَاؤُکَ وَ لَا إِلَهَ غَیْرُک؛ خدایا! به تو پناه میبرم از این که گمراه کنم یا گمراه شوم، منحر فکنم یا منحرف شوم، ستم کنم یا مورد ستم قرار گیرم، دیگران را به نادانی کشانم یا خود گرفتار آن شوم؛ خدایا! پناهنده به تو، عزیز است و ستایش تو عظیم، و خدایی جز تو نیست».[۹۱۵]
این سیره پیامبر۶، عام است، یعنی هر وقت پیامبر از خانه خارج میشد این دعا را میخواند، ولی مضمون دعا حاکی از آن است که این دعا ویژه کسانی است که به درس و بحث و تعلیم و تعلّم اشتغال دارند[۹۱۶] و یا این است که - دست کم- آنان به نسبت این دعا، اولویّت دارند.
۳-۲-۳- موانع پیش روی تربیت قرآنی کودک در کشور
گرچه از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، توجه به آموزش، مفاهیم، تلاوت و فرهنگ قرآن در کشور رونق جدی گرفت، اما فاصله وضع مطلوب با آنچه موجود هست نیز بسیار است. خاصه آنکه بیشتر فعالیتهای قرآنی فقط در محدوده روخوانی، روانخوانی، تلاوت، تجوید و مفاهیم محصور شده و توجه به ترویج فرهنگ قرآن در عرصه زندگی فردی و مناسبات اجتماعی مردم، آنطوریکه در شأن نظام اسلامی و مردم مؤمن بوده، انجام نشده است. آنچه در ادامه خواهد آمد، مهمترین مشکلاتی است که در مسیر متعالی نمودن کودکان وجود دارند.
۳-۲-۳-۱- فقدان برنامهریزان و کارشناسان باصلاحیت
برنامهریزی درسی، نقش مهمی در تربیت دارد. فقدان برنامهریزان و کارشناسان باصلاحیت و متخصص در آموزش معارف دینی، بر نحوه طرّاحی و تولید برنامههای درسی قرآن و دینی، آسیبهای جبرانناپذیری وارد میسازد.[۹۱۷]
۳-۲-۳-۲- فقدان پژوهشهای آکادمیک کافی
یکی از مسائلی که از دید صاحبنظران و مسئولان امر تعلیم و تربیت مورد غفلت واقع شده، حجم اندک سرمایهگذاری در این عرصه در مقایسه با تعلیم دروس رسمی مدارس است. علوم دینی- در عین گسترش نسبی- هنوز بسیار کمتر از ظرفیت واقعی خود، موضوع پژوهش بوده است. هنوز یک نظام تعلیم و تربیت قرآنی، حاوی اصول و روشهای لازم برای ارائه علمی و عملی آموزههای قرآنی تهیه نشده است، چه رسد به آن که در سطح جامعه به طور گسترده به کار گرفته شده باشد.[۹۱۸] چنانچه دیده میشود در بین دروس ابتدایی، دروسی مثل ریاضی و علوم و … بیشتر از درس قرآن مورد اهتمام معلمان و شاگردان و حتی اولیاء است.
۳-۲-۳-۳- عدم جامعنگری به وجود انسان
مطابق دیدگاه قرآن، انسان افزون بر جسم، دارای نفس و روح است. خداوند در سخن از آفرینش انسان به این ویژگیها اشاره دارد: *(الَّذِى أَحْسَنَ کُلََّّ شىَْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْانْسَانِ مِنْ طِینٍ(۷)ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَهٍ مِّن مَّاءٍ مَّهِینٍ(۸)ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِیهِ مِن رُّوحِهِ …؛ او همان کسى است که هر چه را آفرید نیکو آفرید و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد. سپس نسل او را از عصارهاى از آب ناچیز و بىقدر آفرید. سپس (اندام) او را موزون ساخت و از روح خویش در وى دمید…)* سجده/ ۷- ۹.
جامعنگری برنامه تربیتی اسلام، مستلزم شناخت و تربیت هر دو بعد مادی و معنوی و طراحی برنامهای جامع است. آموزش قرآن، مبتنی بر چنین دیدگاهی است. در حالی که دروسی مثل ریاضی و … ضرورتاً بر چنین نگاهی مبتنی نیستند و اگر هم کسانی از روان، سخن به میان آورند آن را امری مادی و دنیوی میپندارند که با دیدگاه روح مجرد و متکامل متفاوت است.
۳-۲-۳-۴- عدم توجه به روح و ملکوت انسان
انسانشناسی الهی آشکار میسازد که کمال آدمی در پرتو تکامل روحانی و کسب صفات برتر انسانی آشکار میشود. چنانکه دریافت روح، او را شایسته سجده ملائکه میسازد[۹۱۹]: *(فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی؛ هنگامى که آن را نظام بخشیدم و از روح خود در آن دمیدم، براى او به سجده افتید!)* ص/ ۷۲.
در آیه دیگری، خداوند هنگامی خلقت انسان را به «فتبارک الله احسن الخالقین» توصیف میکند که روح به بدن افزوده میشود[۹۲۰]: *(… ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا ءَاخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الخَالِقِین؛… سپس آن را آفرینش تازهاى دادیم پس بزرگ است خدایى که بهترین آفرینندگان است. )* مؤمنون / ۱۴.
با توجه به برتری تعالی روح، توجه به بدن تا آنجا لازم است که ابزاری برای کسب درجات برتر انسانی باشد. ذکر این نکته نیز لازم است که آیه مورد بحث و سایر آیات مشابه آن، هیچگاه علاقه معتدل نسبت به زن و فرزندان و اموال و ثروت را نکوهش نمىکند؛ زیرا پیشبرد اهداف معنوى، بدون وسایل مادى ممکن نیست، به علاوه قانون شریعت هرگز بر ضد قانون خلقت و آفرینش نمىتواند باشد. آنچه مورد نکوهش است، عشق و علاقه افراطى و به عبارت دیگر” پرستش” این موضوعات است[۹۲۱]:*(زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَ الْبَنِینَ وَ الْقَنَاطِیرِ الْمُقَنْطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّهِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَهِ وَ الْأَنْعَامِ وَ الْحَرْثِ ذَالِکَ مَتَاعُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَ اللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَابِ؛ محبّت امور مادى، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند ولى) اینها (در صورتى که هدف نهایى آدمى را تشکیل دهند،) سرمایه زندگى پست (مادى) است و سرانجام نیک (و زندگىِ والا و جاویدان)، نزد خداست.)* آل عمران /۱۴. نیز خداوند در آیه دیگری میفرماید: *(وَ مَا أُوتِیتُم مِّن شَىْءٍ فَمَتَاعُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَ زِینَتُهَا وَ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَ أَبْقَى أَ فَلَا تَعْقِلُون؛ آنچه به شما داده شده، متاع زندگى دنیا و زینت آن است و آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است آیا اندیشه نمىکنید؟)* قصص /۶۰. [۹۲۲]
۳-۲-۳-۵- عدم توجه به اهداف چند ساحتی
برخی از پژوهشگران غربی مانند (زوردیگ)، زبان آموزههای دینی را زبان هستی[۹۲۳] و زبان سایر دروس را زبان کاربردی[۹۲۴] نامیدهاند تا به این حقیقت اشاره کنند که آموزههای دینی با کلّ وجود و هستی انسان پیوند دارد. کسی که نگرش الهی را میپذیرد، کلّ زندگی او رنگی جدید به خود میگیرد، اما سایر دانشهای بشری چنین خاصیتی ندارند.[۹۲۵] بنابراین آموزشهای دینی را باید در طول سایر دروس (مثل ریاضی و …)، بلکه مهمتر از آن ها تلقی نمود.
۳-۲-۳-۶- اصطکاک با تعصّبها، خرافات و غرائز حیوانی
آموزههای دینی با موانع ویژه شناختی و گرایشی روبهرو است. از یک سو، با تعصّبهای فردی و قبیلهای، عقاید خرافی و جاهلی، شرقزدگی و غربزدگی، مادینگری، عقاید فاسد و التفاطی و علمزدگی در تضاد است، از سوی دیگر از آنجا که دین، امیال مادی، غریزی را کنترل و محدود میسازد، به طبع کوتهنظران، ناخوشایند میآید: *(وَ لَقَدْ ءَاتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَ قَفَّیْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَ ءَاتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَ أَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَ فَکلَُّمَا جَاءَکُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقًا کَذَّبْتُمْ وَ فَرِیقًا تَقْتُلُون؛ ما به موسى کتاب (تورات) دادیم و بعد از او، پیامبرانى پشت سر هم فرستادیم و به عیسى بن مریم دلایل روشن دادیم و او را به وسیله روح القدس تأیید کردیم. آیا چنین نیست که هر زمان، پیامبرى چیزى بر خلاف هواى نفس شما آورد، در برابر او تکبر کردید (و از ایمان آوردن به او خوددارى نمودید) پس عدهاى را تکذیب کرده، و جمعى را به قتل رساندید؟)* بقره/ ۸۷.
این آیه نشان میدهد که علت تکذیب و قتل پیامبران:، مخالفت رسالت آن ها با خواستههای نفسانی است.
برخی آیات، از موانع اندیشه صحیح و ابتلا به جمود فکری پرده برمیدارد و در این میان به عواملی همچون پایبندی به اندیشههای کهنه[۹۲۶]، تکیه بر گمان بدون داشتن دلیل کافی[۹۲۷]و تبعیّت از هوای نفس[۹۲۸] اشاره کرده است.
اصطکاک آموزش دین با تعصبها و خرافات اقتضا میکند که آموزگار دین و قرآن، از سویی با انواع آن ها، زوایای آشکار و پنهان و درجه ابتلای متعلّم به آن ها آشنایی کامل داشته باشد و از سوی دیگر از صبری جمیل، صدری وسیع، قلبی شفیق و معتمد به خویش و متوکل بر خدا برخوردار باشد.[۹۲۹]
۳-۲-۳-۷- ضعف انگیزه