توجه به نتیجه: به میزانی که مدیریت به نتیجهها یا رهآوردها توجه میکند، نه به روشها و فرایندهایی که باید برای دستیابی به این نتیجهها به کار برد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
توجه به افراد: به میزانی که مدیریت به کارکنان اجازه میدهد که در تصمیم گیریها مشارکت کنند و میزانی که مدیریت درباره اثرات نتیجههای تصمیم گیری بر افراد توجه میکند.
تشکیل تیم: به میزانی که مدیریت کارها را به گونهای تنظیم میکند که به وسیله تیم (و نه به وسیله افراد) انجام شود.
تحول: به میزانی که افراد دارای روح پرخاشگری، تحول و یا حتی جسارت هستند (و نه افراد ساده اندیش و احتمالاً بی تفاوت)
ثبات یا پایداری: به میزانی که سازمان در فعالیتهای خود به حفظ وضع موجود (و نه به رشد) تأکید و توجه دارد.
هر یک از این ویژگیها بر روی طیفی قرار میگیرد که دامنهی آن از بسیار کم تا بسیار زیاد کشیده میشود.
دیدگاه اندرو دوبرین
دوبرین ویژگیهای فرهنگ سازمانی را به شرح ذیل بیان کرده است (مکی: ۱۳۸۵):
ارزشها: پایه و اساس هر سازمانی میباشد، فلسفه سازمان از طریق ارزشها تعیین میشود و ارزشها راهنمای رفتار فرد در سازمان است.
حکایت: داستانهای سازمان که دارای معانی اصولی و اساسی هستند.
افسانه ها و اسطوره ها
میزان ثبات
پاداش و میزان تخصیص منابع
تشریفات و آداب و رسوم و سنتها
دیدگاه گرین برگ و بارون
از نظر آنها ویژگیهای فرهنگ سازمانی به شرح زیر می باشند:
نوآوری: تا چه حدی انتظار می رود کارکنان خلاق باشند و افکار و ایده جدید خلق کنند
ثبات: ارزش قائل شدن برای ثبات و حفظ وضع موجود، قواعد و مقررات ثابت.
توجه و احترام به کارکنان: نرم خویی و سازش با کارکنان ، حمایت، احترام و ارزش قائل شدن برای افراد در سازمان.
توجه به نتایج (اهداف): توجه به اینکه تا چه حد بر اهداف و مقاصد موردنظر سازمان نائل شدهایم.
سهل گیری: میزانی که کارکنان در جوی راحت و با تمرکز اعصاب کار میکنند نه با نگرانی خاطر.
توجه به جزئیات: توجه به دقت و مورد تجزیه و تحلیل قرار دادن امور در سازمان به طور دقیق.
تشریک مساعی و همکاری: تاکید بر کار گروهی و تیمی در مقابل کارهای فردی، تأکید بر همیاری و با هم کارکردن
الگوی هفت گانه گردن
گردن نیز هفت عنصر را برای فرهنگ سازمانی مطرح میکند که عبارت اند از(واعظی ۱۳۸۸):
سازگاری: کارکنان احساس میکنند که سازمان با محدودیتهای تحمیلی بیرونی بسیاری مواجه است و قوانین، رویهها، سیاستها و خط مشیهای متعددی وجود دارد. افراد به جای اینکه کارشان را به نحوی که صلاح میدانند انجام دهند، به تدریج باید خودشان را با محدودیتهای پیرامونی تطبیق دهند.
مسئولیت: به کارکنان سازمان به میزانی مسئولیت داده میشود که به اهداف سازمانی واحد خود دست یابند. در نتیجه اعضا احساس میکنند خودشان میتوانند تصمیم گیری کنند و مشکلات را حل نمایند، بدون آنکه لازم باشد هر یک از مراحل اجرای کار، قدم به قدم از سوی مسئولان بالاتر کنترل و هماهنگ شود.
استانداردها: سازمان به تولید و ارائه خدمات با عملکرد کیفی بالا و ممتاز تأکید دارد. یعنی درجه و میزانی که فرد احساس میکند سازمان در حال تبیین و تعریف اهداف چالشی و رقابت آمیز میباشد.
پاداشها: به درجهای که کارکنان احساس میکنند در ازای وقت و نیروی کاری که به سازمان اختصاص دادهاند، مورد قدردانی قرار خواهند گرفت.
شفافیت سازمانی: این نوع احساس در زمانی است که اعضای سازمان فکر میکنند که امور به طور روشن مشخص شده است و یا به عبارت دیگر اهداف به روشنی تعریف شده و وظیفه هر فرد در قبال آنها مشخص است.
صمیمیت و حمایت: احساس مبتنی بر اینکه در سازمان کارکنان در موارد حساس از همدیگر حمایتهای لازم را خواهند نمود. در این صورت کارکنان به یکدیگر اعتماد و اطمینان دارند و اغلب یکدیگر را مورد حمایت قرار میدهند.
رهبری: تا چه حد اعضای سازمان به قبول و پذیرش رهبری اعتقاد دارند و به هدایت و سرپرستی افراد شایسته و با صلاحیت تمایل دارند. در این پژوهش مؤلفههای خلاقیت و نوآوری، توجه به افراد، تشکیل تیم و تمایل به تغییر به عنوان مؤلفههای فرهنگ سازمانی در نظر گرفته شده است.
موانع فرهنگی، موانع در طول انتقال و به اشتراکگذاری دانش در یک سازمان معمولا در نظر گرفته است. برای رسیدن به این اهداف، به طور معمول میتوان گفت که مدیریت دانش: انجام تغییرات در فرهنگ سازمانی است.
فرهنگ است که توسط نویسندگان به عنوان مواد (جهانی ۱)، ذهنی (جهانی ۲)، تعریف شده به عنوان مجموعهای در حال ظهور قبل از بصورتی عامل گروه به درک محیط خود را (مدل همان انگیزه به عنوان روانی در نظر گرفته زمانی که به یک فرد استفاده شود) طبقه بندی و هدف (جهان ۳)، به عنوان پیکربندی سطح بالا ارزشها و نگرش بیان شده در یک بسته نرم افزاری از مشکلات در حال ظهور، مدل، نظریهها، اکتشافها، برنامهها و سابقه واقع در ظروف مختلف تعریف شده است.
فرهنگ همه جا در مدیریت دانش، به عنوان فرآیندهای کسب و کار و محصولات نهایی آنها دیده میشود. با این حال، بسیاری از عوامل دیگر (بوم شناسی اجتماعی، عوامل موقعیتی، نوشتههای معامله)، برخی از آنها به اشتباه به عنوان فرهنگی طبقه بندی شده، به روابط پیچیده بین فرآیندهای دانش و نتایج آنها ( Luiz Fernando de Barros Campos,2008) .
۲ - ۳۲ صادرات:
وضعیت اقتصادی، سیاسی جهان پس از جنگ جهانی دوم و به ویژه در دو دهه اخیر تحولات چشمگیری را تجربه کرده که مبنای این تحولات، پیشرفت سریع در فناوری (تولید و ارتباطات) است. همگام با این تحولات، سلیقه مصرف کنندگان در سراسر جهان تغییر یافته و چه بسا کالاهایی که در دو دهه پیش در فهرست اقلام عمده صادراتی در جهان بود، امروز سهم زیادی در تجارت جهانی نداشته باشد. با این وجود کشورهایی که توسعه اقتصادی در نیم قرن اخیر را تجربه کردهاند، حضور موثر و کارسازی در بازارهای بینالمللی دارند و توانستهاند متناسب با تقاضای جهانی، الگوهای تولید و سرمایه گذاری خود را تدوین و تنظیم نمایند ودر بستر رقابت، به درآمدهای ارزی هنگفتی دست یابند. برای ایران اسلامی که رهایی از اقتصاد وابسته به نفت را در سرلوحه برنامههای توسعه خود قرار داده، تلاش برای گسترش صادرات و حضور موثر در بازارهای خارجی، ضرورتی انکار ناپذیر است (Abay,2009). توجه به این نکته ضروری است که مهمترین عامل در بازاریابی کالاهای صادراتی، اقتصادی بودن تولید آنها میباشد. لذا آن گروه از تولیدات ملی توان عرضه در بازارهای خارجی را خواهند داشت که از مزیت نسبی برخوردار باشند. به دیگر سخن هزینه تمام شده این گونه کالاها در قیاس با قیمت آنها در بازارهای جهانی کمتر باشد و سود مناسبی برای تولید کننده و صادر کننده به ارمغان آورند (Burton,2010 ). پیروی از الگوی توسعه صادرات و رونق بخشیدن به درآمدهای ارزی حاصل از آن مزایایی از جمله ارزآوری برای اقتصاد ملی، رشد درآمد ارزی و متناسب با آن رشد توان وارداتی و بهرهگیری از دانش فنی روز جهان، افزایش استاندارد زندگی و رفاه برای مردم، رونق سرمایه گذاری، ایجاد فرصتهای شغلی جدید، ارتقاء کیفیت تولیدات و سرانجام رشد پایدار اقتصادی را به همراه دارد. لذا با تغییر سیاست توسعه اقتصادی از جایگزینی واردات که در دو دهه اخیر در ایران مدنظر بوده و به خدمت گرفتن تمام نهادهای تصمیم گیرنده اجرایی (اعم از دولتی و خصوصی) میتوان در ابتدا زمینه مساعد برای توسعه صادرات را فراهم ساخت. صادرات عبارتست از ارتباط و کارکردن با بازارهای حرفه ای و حرفه ای های بازار در آن سوی مرزها. صادرات نقطه آغاز ارتباط برقرار کردن با دیگران است. صادرات برای رشد و توسعه اقتصادی کشور است که از فروش تولیدات یا خدمات به کشورهای دیگر برای کسب درآمد ارزی حاصل میشود و در برقراری موازنه تجاری و ایجاد تعادل اقتصادی کمک شایانی می نماید (Hart,2006).
اگرچه امروزه تجارت نمیتواند به تنهایی به عنوان موتور رشد به حساب آید ولی هنوز هم میتواند کمک زیادی به کشورهای درحال توسعه نماید. از طریق تجارت یک کشور در حال توسعه میتواند از یک نقطه غبر کارا به نقطه بهینه تولید برسد. به علاوه با وجود تجارت امکان تقسیم کار درجهت تخصصی کردن آن و صرفه های اقتصادی مقیاس فراهم میشود (Lachenmaier:2004).
تجارت بر حسب صادرات و واردات تعریف میشود و در حالت کلی دو رویکرد بر حسب عوامل تعیین کننده عملکرد صادرات وجود دارد:
الف- بر پایه عوامل اولیه تولید
رویکردی است که مزیت نسبی بنگاهها بر اساس عوامل تولید اولیه تعیین میشود. در این حالت مزیت نسبی از طریق وجود انحصار طبیعی، بر پایه فراوانی عوامل اولیه تولید و ثبات فناوری بنا شده است.
ب- بر پایه فناوری
رویکردی است که مزیت نسبی بر پایه کیفیت محصولات بنگاهها و خدمات اولیه قرار میگیرد. در این رویکرد عملکرد صادرات روی سرمایهگذاری بنگاهها در بکارگیری فناوری جدید، موجب توسعه محصولات جدید خواهد شد (Ozliclik: 2000).
تجارت خارجی، منبع تامین درآمدهای ارزی برای سرمایه گذاری و جذب فناوریهای نوین در جهت افزایش توان تولیدی اقتصادی کشور است (ابریشمی: ۱۳۷۵) توجه به صادرات غیرنفتی و اقدامات مؤثر در جهت بهبود آن نیازمند ایجاد محیط رقابتی برای پیشبرد آن است و این امر خود حضور گستردهتر در بازارهای جهانی به ویژه عضویت در سازمان تجارت جهانی را ناگزیر میسازد. از آنجا که تجارت در اقتصاد پیچیده جهان امروز، تجارتی در شرایط مساوی و در عرصه رقابت کامل نیست و موفقیت در آن بدون تدوین سیاستهای استراتژیک تجاری توسط مدیران اجرایی تقریباً محال می کند، پیشرفت مداوم و ارتقای تجاری، حضور فعالتر درعرصه تجارت جهانی و روبرو شدن با راهکار کشورهای دیگر را میطلبد. بنابراین انضباط، قانون مندی و ثبات در روابط اقتصادی بین المللی کشور و به تبع آن سیاستها، برنامهها، مقررات و قوانین، تصمیمات و روابط و فعالیتهای اقتصادی داخل، نخستین و مهمترین فایده عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی است که این خود باعث میشود، در میان مدت شرایطی را ایجاد کنیم که با بهره گرفتن از آن استراتژی مشخصتری برای صادرات غیرنفتی بویژه در بخشهایی که ایران در آن از مزیت نسبی برخوردار است، داشته باشیم. چنانچه آمارهای اقتصادی گمرک ایران بیانگر رشد روز افزون ا ین محصولات به نقاط مختلف آسیا و بخشهایی از اروپا بوده است.
تعریف صادرات: صادرات عبارتست از ارتباط و کارکردن با بازارهای حرفهای و حرفهایهای بازار در آن سوی مرزها. صادرات نقطه آغاز ارتباط برقرار کردن با دیگران است (Young: 2007) . صادرات برای رشد و توسعه اقتصادی کشور است که از فروش تولیدات یا خدمات به کشورهای دیگر برای کسب درآمد ارزی حاصل میشود و در برقراری موازنه تجاری و ایجاد تعادل اقتصادی کمک شایانی می کند.
شرایط صادرات:
۱٫کیفیت کالا متناسب با بازار جهانی و انتظارات ملی منطقهائی جهانی
۲٫دومین شرط صادرات، تسلط بر مهارتهای ارتباطی با انسانها و گروه های خارجی است .
۳٫سومین شرط صادرات کار کردن است – کار به مفهوم جهانی یعنی هدف گرا کار کردن .