ساختار کلی مدل
مدل فرایند تصمیمگیری در تولید، تبدیل و مصرف در بازارهای داخلی انرژی را به نمایش میگذارد و نیز با ارائه جزئیات، تحلیل سیاستی را تسهیل و به نتایج اعتبار میبخشد.
ساختار واحدی مدل
مدل در کل رفتار بازارهای انرژی و فعل و انفعالشان را با سیستم اقتصادی امریکا نشان میدهد. مدل به یک تعادل عرضه و تقاضا در نواحی تقاضای مصرف نهایی میرسد که در ۹ بخش آماری تعیین گردیده است.
مدل مرکب از چهار ماژول عرضه (نفت، گاز، توزیع و انتقال گاز طبیعی، زغال سنگ، سوختهای تجدیدپذیر و دو ماژول تبدیل (پالایشگاههای نفتی و برقی)؛ چهار ماژول تقاضای مصرف نهایی (مسکونی، تجاری، ترابری، صنعتی)؛ یک ماژول فعل و انفعالات اقتصاد / انرژی (فعالیت در سطح کلان) و یک ماژول بازارهای جهانی نفت (فعالیت بینالمللی انرژی) است و یک ماژول مکانیزم رسیدن به یک تعادل کلی بازار را میان تمام ماژولهای دیگر فراهم میکند.
مدل جامع مصرف نهایی آسیای اقیانوسیه"AIM”
هدف
برای پیشبینی انتشارات گاز گلخانهایی و معیارهای ارزیابی سیاست کاهش آن طراحی شده است. دو سناریوی اقتصادی ـ اجتماعی در مدل فرض میشوند و انتشارات CO2 بر اساس این سناریوها و مداخلات سیاسی دولت پیشبینی میشوند. مدل انتشار و جذب گازهای گلخانهایی در ناحیه آسیای اقیانوسیه را تخمین میزند و اثراتی که آنها روی محیط زیست و طبیعت و اقتصاد و اجتماع دارند را قضاوت میکند.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
مدل شامل یک مدل انتشار گاز گلخانهایی و یک مدل تغییر آب و هوا و یک مدل اثرات است. این مقاله مطالعهای از مدل نوع دوم در ژاپن است. تعدادی از مدلهای مصرف انرژی بر اساس انتشار گاز گلخانهایی رشد کردهاند و به دو گروه طبقهبندی میشوند. آنهایی که بالا ـ پایین نامیده میشوند. اینها با یک مدل اقتصادی که قیمتها و حساسیت هایی مانند شاخصهای اقتصادی را به کار میبرند شروع میشوند و نسبت و ارتباط شدید میان مصرف انرژی، تولید و شاخصهای اقتصادی را بیان میکنند. برای یک تخمین بلند مدت، یک مدل جامع بالا ـ پایین براساس تعادل فعالیت اقتصادی و تغییر اجتناب ناپذیر آن پیشبینی میکند. انواع دیگر مدل که مدلهای پایین ـ بالا نامیده میشوند. اینها روی مصرف نهایی انرژی براساس مصرف واقعی انرژی و روشی که خدمات انرژی بکار میروند متمرکز هستند. هنگامی که سیاستهای جدید را معرفی میکنیم کاربرد مدلهای پایین ـ بالا با نتایج محسوس و قابلیت توجیهشان برای سیاستمداران اجتناب ناپذیر میشوند. مدلهای پایین ـ بالا در دو جهت یکی تحلیل تکنولوژیهای کاراتر و دیگری ترکیبشان با تمرکز روی عرضه و تبدیل انرژی رشد کردهاند. مدل ”AIM“ تغییرات در مصرف انرژی با روش پایین بالا را میتواند محاسبه کند که ناشی از روشهای جایگزینی است که به دنبال تغییرات در قیمتهای انرژی به وجود میآید.
ساختار مدل مصرف نهایی AIM
سیستم مدلسازی جامع کانادایی (CIMS)
هدف مدل
مدل یک سیستم تعادلی تقریباً کاملی است که تقاضا را براساس هزینههای عرضه انرژی و قیمت (ناشی از بازخوردهای تقاضا) و اثرات ثانوی (در سطح اقتصاد کلان) و تجارت انرژی را هماهنگ میکند. “CIMS” روی جریانات انرژی به واسطه تکنولوژیهای ساخته شده تمرکز میکند اینها نمونه مطلوبی برای مدلسازی سیاستهایی که روی کارایی انرژی، انتشار گاز گلخانهایی، و کیفیت هوا اثر میکنند میباشند.
ساختار کلی مدل
این مدل سیستمی از ماژولهاست که هر یک شامل یک یا چندین مدل است.
تقاضای انرژی
سمت راست نمودار ماژول تقاضای انرژی است. چهار مدل در ماژول تقاضا، صنعت، مسکن و تجارت و ترابری در برگرفته میشود. یک شیوه تحت نام ISTUM در مدل بخشی مصرف تکنولوژی، در نیمه دهه ۱۹۸۰ رشد کرد که به کاربر امکان شبیهسازی تصمیم اکتساب تکنولوژی را میدهد. مدل صنعت به دلیل تکنولوژیها و فرآیندهای ناهمگنش بزرگترین مدل است. ERG/MKJ در سطح ملی و بینالمللی برای مدلسازی مصرف انرژی در صنعت شناخته میشود. مدلهای ترابری و مسکونی و تجاری، سازمانی روزآمد شده دارند و شامل آخرین اطلاعات موجود و تفکیک شده هستند. که از مؤسسات مستقل سراسر کشور و دولت به دست میآید. مدلهای تقاضا میتواند مثل یک شیوه سنتی محاسبه از پایین به بالا عمل کنند که بسادگی اثر فروض برونزا درباره نرخ کارایی انرژی و جایگزین کردن سوخت را حفظ میکند. مدلهای تقاضای ”ای اس تی یو ام“ میتوانند برای تعیین واکنشهای کلی یا منفرد به تغییرات قیمت (سرمایه و شکلهای مختلف انرژی) و نیز تهیه پارامترهای رفتاری برای مدلهای کلیتر و کلان شبیهسازی بشوند مدلهای تقاضا میتوانند توسط مدلهای تابع تولید کلی یا منفرد بالا ـ پایین جایگزین بشود.
مدیریت جامع انرژی
ماژول یا سناریوی اقتصاد کلان و ماژول تقاضا با طراحی مصرف کشور و توسعه زیربنای شهری میتوانند مرتبط شوند که در این حالت ماژول مدیریت جامع انرژی به دست میآید. این ماژول فروض سیاست درباره برنامهریزی مصرف و منطقهبندی کردن ترابری و انرژی و رشد زیربناهای دیگر کشور و طرح نیازمندیهای محل را بهم مرتبط میکند که بدینوسیله سطوح تقاضای خدمات انرژی را که در ماژول تقاضا استفاده میشود را تخمین میکند.
عرضه انرژی
سمت چپ نمودار ماژول عرضه انرژی است. شامل هر دو بازار عرضه انرژی و فرآیندهای بزرگ تبدیل انرژی است. در مدل بازارهای عرضه انرژی (زغال، نفت، گاز طبیعی و منابع تجدیدپذیر) براساس تخمینهای بازارهای جهانی و منابع کاناداییها مدلسازی میشوند. البته اتصال به بازارهای آمریکا، اختیاری است. در مدل، برای هر دوی تولید برق و تولید کالای تصفیه شده نفتی، مدلسازی یک نسخه از مدل تقاضا استفاده میگردد. هر چند در اضافه به مدل، کاربر اختیارات دیگری برای مدلسازی جنبه عرضه دارد. ERG/MKj نیز جزئیات یک مدل برنامهای از عرضه برق، را دارد این مدل یک ابزار سیاسی مناسب است که راه حل حداقل کردن هزینه برای تولید را بدون دقت کامل با یک مدل برنامهریزی خطی پیدا میکند و نیز جزئیات یک تخمین کوتاه مدت را درباره کارایی تصمیمها تهیه میبیند مدلهای برق و تصفیه کننده نفت خام با مدلهای مار کال میتوانند برای این دو فعالیت تبدیل انرژی جایگزین بشوند.
اتصالات اقتصاد کلان
در بالای نمودار ماژول اقتصاد کلان است. در گذشته، شبیهسازی مدل از یک یا چندین سناریوی اقتصاد کلان درباره تغییر ساختاری، رشد اقتصادی، فروض کلیدی دیگر (قوانین، تکنولوژیها، قیمتهای بینالمللی و تجارت و غیره) گرفته میشد. گرچه این شیوه برای بازخوردهایی مثل تغییرات در هزینههای اطلاعات صنعتی امکانی نمیدهد و مصرف کنندگان کالاها ممکن است به تغییرات ساختاری (یک بخش اصلی یا رشد بخش صنعتی وابسته به دیگری) و تغییرات (نتایج کلیدی مستقیم از سیاستهای کاهش GHG) در فعالیت کلی اقتصادی هدایت بشوند.
مدل کلانسنجی بخش انرژی یونان
یونان از جمله کشورهایی است که سیاستگذاری انرژی را در طراحی مدل اقتصاد کلان خود مورد توجه جدی قرار داده است. در این چارچوب HGRV[71] که یک مدل کلانسنجی نئوکینزینی با مقیاس بزرگ است برای اقتصاد یونان طراحی شده است. انرژی در این مدل در سه مقوله تحلیل میشود: در تابع تولید به عنوان یکی از عوامل تولید ،در فعالیتهای اقتصادی به عنوان یک بخش تولیدی و در سبد کالاهای مصرفی و مقوله تورم به صورت یک کالای نهایی. این مدل مجموعاً دارای ۳۷۰معادله و شامل چهار بخش تولیدی (انرژی، کشاورزی، صنعت و خدمات) است. مدل، در فضای یک اقتصاد باز مرکب از دو بخش کالاهای غیر انرژی و انرژی است. در این مجموعه سه عامل اقتصادی وجود دارد که عبارتند از مصرف کننده، تولید کننده و دولت [١].
فرض بر این است که در ساختار اقتصاد، در تمامی بازارها تقاضای موثر و مازاد عرضه وجود دارد. عرضه بالقوه و عامل تقاضای موثر، در تابع تولید نئوکلاسیکی تعیین میشود. عدم تعادل میان تولید بالقوه و بالفعل، بر روی ساختار قیمت تاثیرگذار است. اندازه صادرات و واردات به سطح تقاضا و میزان رقابت در فعالیتهای اقتصادی جامعه بستگی دارد. قیمتهای داخلی متاثر از هزینههای تولید، نرخ سود و عدم تعادل در بازار کالا است. با توجه به این که این مدل برای دوره زمانی کوتاه مدت و میان مدت طراحی شده است در معادلات مورد نظر فرض جانشینپذیری نسبی میان عوامل تولید وجود دارد. یکی از فرضهای اساسی در تعیین مدل فرض خنثی بودن سیاستهای پولی است که منجر به حذف بخش پولی از مدل شده است. از ویژگیهای مدل امکان تعیین سیاست و خط مشی برای انرژی در مدل کلانسنجی است [١].
مدل کشورهای تایلند، فیلیپین، اندونزی و مالزی
این مدل در ژاپن برای چهار کشور تایلند، فیلیپین، اندونزی و مالزی تدوین شده است. در آن مدل متغیرهای برونزا به چهار دسته: عوامل جمعیتی، عوامل دولتی نظیر مصرف و سرمایهگذاری دولت، عوامل خارجی نظیر تجارت جهانی و انرژی مانند تابع تولید و انواع حاملهای انرژی تقسیم میشود و متغیرهای درونزا شامل: شاخصهای قیمتی، شاخصهای اقتصادی، شاخصهای آلایندگی و عرضه و تقاضای انرژی است [٢].
مدل انرژی ـ اقتصاد هند
در این مدل، اقتصاد هند به طور کلی به دو بخش تقسیم شده است: بخش کشاورزی (YA) و بخش غیر کشاورزی. بخش انرژی به عنوان قسمتی از بخش غیر کشاورزی در نظر گرفته شده است ولی به این و بخش پیوند خورده است. این سه بخش برای به دست آوردن موجودی سرمایهای که در داخل مدل تولید میشود با یکدیگر رقابت میکنند.
مدل ترکیبی از چند معادله از غیر خطی همزمان است. معادلات به روش اقتصادسنجی و با بهره گرفتن از دادههای سری زمانی سال به سال حل میشود. شبیهسازیها برای شماری از سالهای آینده انجام میشود. GDP تابعی از تولید بخش کشاورزی و تولید بخش غیر کشاورزی در نظر گرفته شده است. به طور برونزا یک نرخ رشد معین برای تولید بخش کشاورزی مشخص میشود. تولید بخش غیر کشاورزی توسط ظرفیت تولید ایجاد شده از طریق موجودی سرمایهای تجمعی و باقیمانده ظرفیتی که میتواند مورد استفاده قرار گیرد مشخص میشود. ظرفیت تولید به توانایی واردات مواد خام، ترکیبات و لوازم یدکی بستگی دارد. واردات مورد نیاز برای استفاده کامل از ظرفیتها به کل موجودی سرمایه و کاهش نسبی در افزایش موجودی سرمایه وابسته است [٧].
کل واردات توسط ارز بدست آمده از عواید شبکه صادرات، انتقالات خصوصی و کمکهای خارجی مشخص میگردد. ابتدا ارز مورد نیاز برای واردات نفت با قیمت که به صورت برونزا مشخص میشود از کل ارز موجود کم میشود سپس بقیه ارز موجود برای واردات مواد خام و قطعات یدکی و نیازمندیهای شبیه آن استفاده همیشود. GDP تولید شده در مدل برای برآورد مصرف خصوصی، مصرف دولتی، سرمایهگذاری خصوصی و سرمایهگذاری دولتی مورد استفاده قرار گرفته است. مصرف دولتی تابعی از مالیات جمع آوری شده است که بستگی به تولید بخش کشاورزی و بخش غیر کشاورزی دارد. مصرف خصوصی توسط سرانهی GDPپس از کسر مالیات مشخص میشود. سطح سرمایهگذاری در اقتصاد توسط تقاضا برای آن و در دسترس بودن آن مشخص میگردد. سرمایهگذاری دولتی که توسط مبلغ مالیات جمع آوری شده و کمکهای دریافت شده مشخص میگردد، تقاضای بخش خصوصی را برای سرمایهگذاری ثابت بر میانگیزد.
سرمایهگذاری قابل استفاده توسط اتحاد gdp مشخص میگردد. سرمایهگذاری فصلی شامل اطلاعات موجودی انبار، جایگزین نیازمندیها، سرمایهگذاری خالص ثابت در بخش کشاورزی باقی و در بخش غیر کشاورزی است. سرمایهگذاری خالص ثابت در بخش غیر کشاورزی باقیماندهای بدست میدهد که به موجودی سرمایهی بخش غیر کشاورزی اضافه میشود. افزایش میزان تولید بخش کشاورزی در هر هکتار به افزایش میزان سرمایهی وارد شده در بخش کشاورزی بستگی دارد. کل مصرف انرژی (تجاری و غیر تجاری) با سطح، ساختار، ویژگیهای GDP و جمعیت مرتبط میشود.
تقاضا برای انرژیهای تجاری از پارامترهای جمعیتی و ساختار GDP تاثیر میگیرد. تقاضای انرژی غیر تجاری با کم کردن تقاضای تجاری از تقاضای کل انرژی بدست میآید. انرژیهای غیر تجاری به دو دستهی انرژیهای برقی و انرژیهای غیر برقی تقسیم میشود. انرژیهای غیر برقی تجاری به دستهه ای: زغالی سنگ، نفت و گاز تقسیم میشوند. پس از قابلیتهای تولید نفت و گاز در داخل به صورت برونزا مشخص شد، واردات نفت انجام میشود. واردات نفت به صورت افزایش سالانه مشخص شده و در یک سطح داده شده است. از آنجایی که ارز مورد نیاز برای واردات نفت از کل قابلیت وارداتی برای واردات دیگر مواد خام، ماشینآلات و غیره میشود این نیازمندیها یک اثر بازخوردی را برای مدل کلانسنجی فراهم میکند که اجازهی پژوهش در تاثیر قیمت بر روی توسعهی اقتصادی هند را صادر میکند. سرمایهی مورد نیاز برای بخش انرژی توسط ضرایب سرمایه برای حاملهای مختلف انرژی محاسبه میشود. در این مدل فرض شده است که انرژیهای غیر برقی شامل نفت و گاز و زغال سنگ است که ترکیب تقاضای این نوع انرژیها از طریق سناریوهای کلانسنجی بدست میآید. مدل فوق دارای ۴۰ معادله شامل ۱۰ معادلهی رفتاری، ۳۰ اتحاد و دو سناریو برای رشد جمعیت و رشد روستاهای برقدار است [٧].
مدلهای کلان انجام شده مشتمل بر بخش انرژی در ایران
استفاده از مدل در برنامهریزیهای کلان اقتصادی سابقه طولانی در کشور ما ندارد به طوری که اولین الگوی کلان سنجی ایران توسط آنکتاد (UNCTAD) انجام شد که در برنامه چهارم عمرانی کشور در سال ۱۳۴۷ از آن استفاده گردید. الگوسازی در مدلهای کلانسنجی، مراحل تکامل خود را به تدریج طی کرده است به گونهای که تا سال تدوین برنامهی پنجسالهی سوم بعد از انقلاب (۱۳۷۸)، بیش از ۲۰ مدل در برنامهریزی و تحلیلهای کلان اقتصاد و ۳۵ الگو در پایاننامههای دانشجویان، یعنی مجموعاً ۵۵ الگوی کلانسنجی برای اقتصاد ایران طراحی گردیده است [٨].
در هیچ یک از این مدلها، انرژی نه در مرحلهی طراحی معادلات و نه در تحلیل ابزارهای سیاستگذاریهای کلان وارد نشده است. تنها در الگوهای سالهای اخیر که توسط بانک مرکزی و سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور تهیه گردیدهاند به تاثیر مصرف فرآوردههای نفت در میزان صادرات نفت اشاره شده است [٨ و ٩].
که البته طی همین مدت برخی مطالعات بارز و مرتبط با مقوله انرژی و اقتصاد ایران، تحت عنوان بررسی علوم اقتصاد منابع طبیعی انجام پذیرفته است. محور اصلی و پارهای در این سلسله مطالعات، بهینهسازی فرایند بهرهبرداری از منابع طبیعی بوده است و مباحث از زاویه تئوریها و منطق اقتصاد خرد ارائه گردیده است. ولی باید توجه داشت که حوزه تحلیلی این سطح از برنامهریزی در انرژی و اقتصاد محدود به مدلهای خرد تعادلی میگردد]١٠[.
نگاهی به روند تحولات در مدلهای کلانسنجی ایران، تنظیم شده جهت به کارگیری در برنامهریزی و تحلیلهای اقتصادی توسط سازمان و موسسات پیش از انقلاببررسیهای انجام شده نشان میدهد که اولین الگوی کلانسنجی برای ایران در سال ۱۳۴۷ توسط آنکتاد تهیه شده است و این الگو از ۴۰ معادله تشکیل شده است که مرکب از ۸ اتحاد و ۳۲ رابطهی رفتاری است. در تخمین الگو از آمار دورهی زمانی سالانه ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۲ استفاده شده است که شامل ۸ مشاهده است. در این الگو از نوع مدلهای اصطلاحاً دو شکافی استفاده شده است و به بررسی سرمایهگذاری و امکانات ارزی جهت رسیده به هدفهای مورد نظر میپردازد]١١[.
پروژهی پیوند
پس از الگوی اقتصادسنجی آنکتاد که بیشتر با قصد پیشبینی روند تجاری ایران تهیه شده بود، دوباره در سال ۱۳۵۲، الگوی جدیدی توسط آنکتاد به منظور شرکت در پروژهی پیوند ارائه شد. پروژهی پیوند که طرح تنظیم یک الگوی جهانی است ابتدا برای کشورهای صنعتی غرب (به اضافه ژاپن) در نظر گرفته شده بود و مورد استفاده قرار گرفته بود. از آن پس، با توجه به هدایتهایی که در مرکز این پروژه ر دانشگاه پنسیلوانیا و زیر نظر کلاین صورت گرفت، سعی بر گسترش دامنهی این پروژه به کل جهان شد. در این راستا، آنکتاد مسئولیت تهیه الگوی ملی اقتصادهای در حال توسعه را جهت شرکت در پروژهی جهانی پیوند، بر حسب گروههای عمدهی اقتصادی و با منطقهبندی کشورهای در حال توسعه به عهده گرفت. الگویی که در این رابطه برای اقتصاد ایران نیز ارائه شد، دز قالب منطقهی خاورمیانه به علاوهی لیبی است. از خصوصیات الگوهای مورد نظر در یک چنین پروژهی جهانی، بسط بخش تجارت خارجی به منظور ایجاد حلقههای ارتباطی میان الگوهای ملی کشورها است. این الگو مجموعاً از ده معادله تشکیل شده است که از میان، رفتاری بوده و تنها یکی تجارت خارجی آن گسترش خاصی یافته است.
اهمیت بخش خارجی در این الگو از آن جا معلوم میشود که از ده معادلهی موجود در الگو، شش معادله به بخش تجارت و بقیه به متغیرهای کلی و اقتصاد کلان همچون مصرف و سرمایهگذاری مربوط میشود. این الگو با داشتن ده متغیر وابسته، برای اقتصاد منطقهای ایران بر اساس دادههای درهی زمانی سالانه ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۹ با یازده مشاهده بر آورده شده است. روش تخمین انتخابی برای جوابهای ملی بر روش حداقل مربعات معمولی (ols) متمرکز بوده است و در ماتریس جهانی، با توجه به روش خاص شبیهسازی الگوهای ملی و ترکیب آن در ماتریس تجارت جهانی صورت گرفته است. کاربرد نهایی الگو، علاوه بر شبیهسازی اقتصاد، بررسی ایجاد همگرایی میان جوابهای ملی حاصل از الگوی پیوند است ]١١[.
الگوی سازمان برنامه و بودجه (۱)
اولین تلاشی که در ایران جهت تنظیم الگوی کلانسنجی صورت گرفت، توسط سازمان برنامه و بودجه بود. این سازمان در سال ۱۳۵۱ الگویی را با نه معادلهی رفتاری و شش اتحاد ارائه کرد تا به منظور پیشبینی و برنامهریزی برای اقتصاد ایران، مورد استفاده قرار گیرد. الگو ۱۴ متغیر درونزا و ۷ متغیر برونزا است و ضریبهای الگو با بهره گرفتن از آمار دورهی زمانی سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۹ به کمک ۱۲ مشاهده و به روش حداقل مربعات معمولی برآورد شده است هدف اساسی از تدوین این الگو آن بوده است که در تبیین هدفها و کاربردها و تنظیم برنامهی عمرانی به عنوان یک ابزار مورد استفاده قرار گیرد ]١١[.
الگوی سازمان برنامه و بودجه (۲)
این الگو، با مختصر تغییری دوباره توسط سازمان برنامه و بودجه با آمار دورهی زمانی سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۹، مورد برآورد واقع شده است. تنها تفاوت این الگو با الگوی قبلی در آن است که در الگوی اخیر، یک رابطهی رفتاری برای صادرات غیر نفتی در نظر گرفته شده است و یک اتحاد دیگر نیز برای درآمد قابل تصرف از طریق کسر مالیاتها منظور شده است. این الگو در مجموع، شامل ۱۷ معادله است که از میان آن ها، نه معادله رفتاری و بقیه اتحاد هستند. الگو شامل ۱۶ متغیر دورنزا و ۶ متغیر برونزا است. از متغیرهای با وقفه نیز برای پویا سازی الگو استفاده شده است]١١[.
الگوهای فیروز وکیل
در پی تنظیم اولین الگوی کلانسنجی توسط سازمان برنامه و بودجه، یکی از کارشناسان آن سازمان به نام دکتر فیروز وکیل در سال ۱۳۵۱ الگوی جدیدی را برای اقتصاد ایران تنظیم کرد. این الگو بر اساس تئوری سطح تولید و درآمد کینزی تنظیم شده بود و طبیعت دوگانهی اقتصاد ایران را چه از نظر دوگانگی سنتی و چه از نظر دوگانگی نفتی، مورد توجه قرار داده بود ]١١[.
فیروز وکیل، الگوی خودش را در قالب ۱۴ معادلهی رفتاری و ۷ اتحاد ارائه کرده است. برای تخمین ضریبهای الگو از آمار دورهی زمانی سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۵۰ که شامل ۱۳ مشاهده است، کمک گرفته شده است. روش مورد استفاده در برآورد ضریبها ،روش حداقل مربعات معمولی بوده است]١١[.
مهمترین هدف از ارائه این الگو، شکوفا سازی هر چه بیشتر هنر چگونگی ساخت الگوهای کلانسنجی ایران، متناسب با ساختار خاص اقتصاد ایران و در نتیجه شناسایی سیاستگذاریهای اقتصادی لازم در جهت به هدفهای ملی بوده است]١١[.
الگوهای حبیب آگهی
پس ز تلاشی که توسط دکتر فیروز وکیل برای تنظیم الگوی کلانسنجی ایران به عمل آمد، دکتر حبیب آگهی نیز در سازمان برنامه، مبادرت به ساخت الگوی کلانسنجی برای ایران کرد. حاصل کار وی تنظیم دو الگوی کلانسنجی است. الگوی اول که در سال ۱۳۵۳ ارائه شد ،یک الگوی کینزی است که با بهره گرفتن از دادههای دورهی زمانی سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۹ به کمک ۱۲ مشاهده برآورده شده است. الگو از هشت معادلهی رفتاری و پنج اتحاد تشکیل یافته است و در مجموع دارای ۱۲ متغیر دورنزا، دو متغیر برونزا است برای تخمین ضربهای الگو از روش حداقل مربعات معمولی (ols) استفاده شده است ]١١[.