تضادهای صف و ستاد
شرایط فیزیکی سازمان
سر و صدای زیاد در محیط کار و ازدحام بیش از حد
گرما یا سرمای بیش از حد در محیط کار
وجود گازهای سمی در محیط کار
خطرات شغلی و امکان آسیب دیدگی از کار
نور کم و ناکافی برای کار
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
فرایندهای سازمانی
ارتباطات ناقص و عدم انتقال مؤثر اطلاعات
عدم وجود بازخورد
کنترل های بی مورد و آزار دهنده
ارزیابی های ناعادلانه
ارائه اطلاعات نادرست
شواهد نشان میدهد که نوع مشاغل کارکنان در دچار شدن آنان به فشار عصبی نقشی مهم ایفا میکند. مشاغلی که تحت فشارهای زمانی هستند و زمان برای آنها اهمیت بسیار دارد. کسانی که در شغل خود با خطرات و آسیبهای فیزیکی مواجه اند مشاغل پر مسئولیت و پاسخگو نسبت به مسائل انسانی یا مالی و امثـال آنهـا نسبت به فشارعصبی بیشتر حساسیت دارند. مشاغل مدیران، بازرسان و متصدیان کنترل پرواز نمونههایی از کارهای حسـاس نسبت به استـرساند. البته باید به خاطر داشته باشیم که برخی از فشارهای عصبی سازمانی در یک حد متعادل میتواند سازنده باشد و موجبات تحـرک و تلاش بیشتر کارکنان را فراهم سازد.
استرس و عملکرد کاری کارکنان و معلمان
سطوحی از استرس ممکن است به بهتر شدن عملکرد کاری کمک کنند. وقتی استرس وجود نداشته باشد کارکنان دچار تنبلی و کسالت میشوند. چنان که استرس افزایش پیدا کند عملکرد به سمت بهبود میرود و کارکنان آمادگی ذهنی و روانی بالایی برای رویایی با چالشها پیدا میکنند. اگر مقدار استرس از سطح بهینه فراتر رود، تقاضاها از توانایی کارکنان بیشتر و در نتیجه سطح عملکرد افت مییابد (پرداختچی، ۱۳۸۸ ،ص۵۹).
نمودار ۲-۱: منحنی استرس و عملکرد
کاهش استرس شغلی کارکنان و معلمان
آموزش مدیریت استرس ممکن است به سرعت نشانههای استرس را کاهش دهد مانند مشکلات اضطراب و اختلال درخواب؛ همچنین مزیت به صرفه بودن و سهولت اجرا را دارند. گرچه، برنامههای مدیریت استرس دو ضرر مهم هم دارند: اثرات مفید این آموزشها کوتاهمدت هستند، به علاوه این آموزشها اغلب اهمیت دلایل ریشهای استرس را انکار میکنند زیرا بر کارمند متمرکز هستند نه بر محیط.یکی از راه های کاهش استرس شغلی دعوت از مشاوران و کارشناسان جهت مشاوره در زمینه راه های توصیه شده در بهبود شرایط کاری میباشد. این نگرش مستقیمترین راه برای کاهش استرس در کار است که شامل شناسایی جنبههای موفق کار و طراحی استراتژی برای کاهش یا حذف عوامل استرسزا میباشد. مزیت نگرش این است که به طور مستقیم با دلایل ریشهای استرس در کار سر و کار دارد. گرچه، مدیران گاهی با این نگرش موافق نیستند زیرا باعث تغییرات در کارهای معمول یا برنامههای تولیدی، یا تغییراتی در ساختار سازمانی میشود.به عنوان یک قاعده کلی، فعالیتهایی که برای کاهش استرس شغلی در محل کار انجام میگیرند باید اولویت را به تغییرات سازمانی برای بهبود شرایط کاری قرار دهند. ترکیبی از تغییرات سازمانی و مدیریت استرس مفیدترین روش برای پیشگیری از استرس در محیط کار میباشد(مرادی،۱۳۹۱،ص۱۰).
پیشگیری از استرس شغلی
ارائه یک راه حل کلی و جامع برای پیشگیری از استرس ممکن نیست اما میتوان دستورالعملهایی برای پیشگیری از آن بیان کرد. در تمام موقعیتها، فرایندی برای برنامههای پیشگیری استرس شامل سه مرحله متمایز میشود: تعیین مشکل، مداخله، و ارزیابی.
حداقل آمادگی برای جلوگیری از استرس شامل موارد زیر میباشد:
ایجاد آگاهی عمومی درباره استرس شغلی
اطمینان از حمایت مدیران مافوق از برنامه
مشارکت کارمندان در مراحل پیشگیری
مشارکت کارمندان به همراه مدیران با هم در یک گروه حل مشکل میتواند یک نگرش ویژه و مفید برای توسعه برنامه پیشگیری استرس باشد.
مراحل پیشگیری از استرس
شناسایی مشکل: برای شناسایی مشکلات موجود در سازمان در ابتدا باید به اندازه سازمان و منابع در دسترس آن توجه کرد. بدون توجه به روش به کار رفته برای جمع آوری اطلاعات، دادهها باید شامل درک کارمندان از شرایط کاری آنها باشد و سطوح استرس، سلامت، و رضایت را در برگیرد. فهرست شرایط کاری که ممکن است منجر به استرس شود، علائم هشدار دهنده و اثرات استرس نقاط شروع خوبی را برای تصمیمگیری در مورد اطلاعات جمع آوری شده، فراهم میکند. معیارهای عینی مانند غیبت، بیماری و میزان جابجایی کارکنان، یا مشکلات عملکردی میتوانند دلایلی برای حضور استرس شغلی باشند. گرچه، این معیارها تنها نشاندهندههای غیر دقیق استرس شغلی هستند (پرداختچی، ۱۳۸۸، ص۷۸).
طراحی و اجرای مداخلهها: از آنجا که منابع استرس در کار تعیین شدهاند و جنبههای این مساله درک میشود، این مرحله برای طرح و اجرای استراتژی مداخله تنظیم میشود. در سازمانهای کوچک، مباحث غیررسمی که به شناسایی مشکلات استرس کمک میکند، ممکن است عقاید مثمر ثمری را نیز برای پیشگیری به وجود آورد. در سازمانهای بزرگ یک فرایند رسمی ممکن است نیاز باشد. برخی مداخلهها ممکن است به سرعت اجرا شوند (به طور مثال بهبود ارتباطات، آموزش مدیریت استرس)، اما سایرین ممکن است احتیاج به زمان اضافه برای اجرا داشته باشند به طور مثال طراحی مجدد شغل.
مداخلهها را ارزیابی کنید: ارزیابی یک مرحله ضروری در فرایند مداخله است. ارزیابی برای تعیین این که آیا مداخله اثرات مطلوب را به وجود میآورد یا نه، و آیا تغییرات در مسیر مورد نیاز است یا نه ضروری است. فرایند پیشگیری استرس شغلی با ارزیابی خاتمه نمییابد. در عوض، پیشگیری استرس شغلی باید مانند یک فرایند مستمر نگریسته شود که اطلاعات ارزیابی را برای اصلاح یا تغییر مسیر استراتژی مداخله، استفاده میکند(مرادی،۱۳۹۱، ص۱۹).
مهارتهایی برای کاهش استرس شغلی کارمندان و معلمان
در زیر چند مورد از مهارتهایی که کارکنان برای کاهش استرس شغلی میتوانند انجام دهند، آورده شده است:
تفکر عمیق و آرماندار و متوجه هدف
مدیریت زمان (تدوین برنامه زمانبندی شده)
روی آوردن به طنز و شوخی
استرس دیگران را تقبل نکنید و به خاطر داشته باشید که شما میتوانید تنها خودتان را تغییر دهید نه دیگران را.
حمایتهای اجتماعی
وظایف با بیشترین استرس یا سختترین کارها را اول از همه در طول روز انجام دهید و برنامهریزی کنید.
ورزش
خودخواهی دیگرخواهانه و احساس مفید بودن
فشار روانی
پاسخ بدن به محرکهای بیرونی ودرونی فشار روانی نامیده میشود. عموما استرس ناشی از لزوم سازگاری جسمانی، روانی و هیجانی ما با تغییرات است.دادن ترفیع شغل خاصی که منتظر آن بودید موجب هیجان و شادی شود.
فشارروانی می تواند تحت تاثیر عواما بیرونی و درونی ایجاد شود. عوامل بیرونی فشارروانی شامل تغییر شغل، نقل مکان به یک شهر جدید، ازدواج، مرگ شخص محبوب و وجود یک بیماری در خانواده میباشد. حوادث شادی آور به اندازه حوادث غم بار میتواند فشارآور باشند.) محرکهای درونی شامل ناراحتی جسمانی و یا روانی است. ویژگی شخصیتی، از قبیل نیاز به نقصگرایی یا بدست آوردن رضایت دیگران، نیز میتوانند فشار آفرین باشند.
تغییرات اصلی زندگی فشارزا
نقل مکان جغرافیایی- انتقال به محل کار جدید- بارداری- سبک جدید زندگی- مرگ شخص مورد علاقه ازدواج- طلاق- اخراج از شغل- تنهایی و انزوا - فشارهای شغلی-فشار خانوادگی- سابقه مورد حمله جسمانی قرار گرفتن یا تجربه اخیر آن- مرگ یک شخص مورد علاقه - اغتشاش هویت- مشکلات طبی.
حوادث محیطی فشارزا
فشارزمان( کمبود وقت )
مشکلات مالی
ناکامیها
چاقی،دارای عوارض کوتاه مدت وبلند مدت است از عوارض کوتاه مدت آن،کاهش اعتماد به نفس واز عوارض بلند مدت آن می توان به بیماریهای قلبی_عروقی،دیابت، فشارخون وغیره اشاره کرد.تقریبأ۶۰% افراد با اضافه وزن حداقل یک عامل خطر بیماری قلبی-عروقی وبیش از ۲۵%آنها بیشتر از یک عامل خطر دارند(۷).
کودکان چاق٬ نسبت به سایر کودکان از نظر سلامتی مشکل بیشتری دارند که برای نمونه٬ درد استخوان و درد مفاصل را می توان نام برد. اضافه وزن٬ فشار زیادی براندام های تحتانی بدن وارد می کند. در اثر این فشارها٬ استخوان های ساق پا و ران کج می شوند و تغییر شکل می دهند. این مشکل در کودکان کم سن بیشتر دیده می شود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
کودکان چاق مشکلات دیگری نیز دارند که برخی از آنها به چشم نمی آیند٬ ولی خیلی جدی و خطرناک هستند. مشکل فشارخون و غلظت کلسترول در کودکان چاق٬ بیشتر از کودکان عادی وجود دارد. اختلالات متابولیکی مثل مشکل سوخت و ساز قند نیز در کودکان چاق زیادتر است. این مشکل متابولیکی در دوره های بعدی زندگی٬ به شکل بیماری دیابت یا مرض قند درمی آید.
علاوه بر نارسایی های جسمی و ناتوانی های فیزیکی٬ کودکان چاق مشکلات روانی و عصبی نیز دارند. این کودکان بین بچه های هم سال خود٬ انگشت نما هستند و گاهی مورد مخالفت و تمسخر آنها قرار می گیرند و کمتر کسی آنها را به بازی دعوت می کند. از این رو بچه های چاق گوشه گیری می کنند و از نظر مهارت های اجتماعی و فعالیت های گروهی و فرهنگی دچار کمبود می شوند(۲۲).
درمان چاقی:
بهترین درمان برای چاقی ، پیشگیری از ایجاد شدن آن است بنابراین والدین هر چه زودتر به مشکل چاقی و اضافه وزن کودک خود پی ببرند٬ زودتر می توانند برای رفع آن چاره ای بیندیشند. مطلب امیدوار کننده در این باره آن است که با یک برنامه کاهش وزن مناسب و صحیح می توان بین ۲۰ تا ۳۰درصد از وزن را کم کرد. این مقدار کاهش وزن بیشتر کودکان چاق را به وزن عادی آنها می رساند. این امیدواری برای بزرگسالان وجود ندارد٬ زیرا فقط ۵درصد از این افراد با بهره گرفتن از رژیم لاغری به وزن عادی خود برمی گردند. بیشتر بزرگسالان رژیم کاهش وزن خود را تا رسیدن به وزن عادی ادامه نمی دهند و در نتیجه پس از مدتی وزن از دست رفته را باز می یابند(۲۲).
اهداف درمان چاقی:
اصولا درمان چاق طولانی و مشکل است. مشخص شده است که اشخاص چاق اهداف خاصی جهت کاهش وزن خود دارند که با اهداف متخصصان متفاوت است. اهداف شخصی آنها در این باره و انتظارات آنها اغلب غیرواقعی و دست نیافتنی است. متخصصان از این رو در کار بیماران مداخله کرده و می کوشند روند واقعی تری را برای آنها در نظر گیرند. علاوه بر ایجاد اهداف واقعی٬ ارزیابی جامع خاصی نیز برای بیمارانی که ۴۰درصد یا بیشتر وزنشان بالای حد استاندارد است در نظر گرفته شده است. عوامل زیست شناختی٬ روانی٬ اجتماعی و رفتاری باید در این طرح مطرح شوند(۳۲).
اهداف کلی کاهش و کنترل وزن شامل موارد زیر است:
کاهش وزن بدن و حفظ ترکیب سالم بدن (درصد توده چربی در مقابله توده عضله)
کاهش و حفظ وزن بدن در یک دوره طولانی
جلوگیری از افزایش وزن آتی(۵۳)
اعضاء تیم درمان چاقی:
اصولا درمان و اداره چاقی با کار تیمی و گروهی بیشتر نتیجه بخش خواهد بود. این تیم می تواند شامل افراد زیر باشد:
پزشک
پرستار
متخصص تغذیه و رژیم درمانی
روانشناس
فیزیوتراپ
متخصص ورزش(۲۶)
پرستاران از جمله افرادی هستند که ارتباط مستقیم و تنگاتنگ با کودکان داشته و قادرند در تیم درمانی و مراقبتی٬ نقش موثر و هماهنگ کننده ایفا نمایند و با کسب دانش تغذیه موفقیت بیشتری در امر مذکور داشته باشند. لذا آگاهی از اصول علم تغذیه درمانی برای هر پرستار از اهمیت و ضرورت ویژه ای برخوردار است(۵۴).
جزئیات برنامه کاهش وزن:
اجزاء برنامه کاهش وزن درمانی شامل موارد زیر است:
رژیم درمانی
افزایش فعالیت جسمی
رفتار درمانی
قبل از مبادرت به دارو درمانی٬ این روش ها باید حداقل به مدت ۶ماه مورد استفاده قرار گیرند. برای بیماران خیلی چاق٬ جراحی یک روش انتخابی است(۵۳).
اصول کلی درمان چاقی:
قبل از شروع هر گونه کاهش وزن درمانی٬ تعیین سطح انگیزه بیمار مهم است. همچنین مهم است به خاطر داشته باشیم که فرد چاقی که در صدد برآمده است تا از اعضای تیم بهداشتی کمک بگیرد مطمئنا قبلا راه های زیادی را برای کاهش وزن امتحان کرده و به نتیجه دلخواه نرسیده است. تا شما از روش های قبلی او مطلع نباشید و ندانید که چرا آنها به نتیجه نرسیده اند٬ هیچ توصیه ای سودمند نخواهد بود و تا زمانی که تصورات غلط شخص و مبنای آنها را نشناسید قدرت توصیه کردن نخواهید داشت(۵۲).
درمان چاقی با اصلاح رفتار:
اصول اصلاح رفتار زیر بنای بسیاری از برنامه های فعلی کاهش وزن هستند. معمولا از بیمار خواسته می شود که وقایع مربوط به خوردن را کنترل وثبت نماید وبرای اصلاح رفتارهای غلط پاداش هایی طراحی می شود . ممکن است انجام مشاوره به صورت گروهای ثابت و در دوره های طولانی مدت وادامه آن بعد از کاهش وزن مفید واقع گردد. به هر حال بی خطر ترین برنامه که با بیشترین موفقیت همراه است بر یک شیوه زندگی سالم تاکید دارد(۵۵).
راهکارهای مورد استفاده در درمان چاقی نیز مبتنی بر تئوری های یادگیری هستند وبر این مفهوم کلی متکی می باشند که رفتارهایی که باعث افزایش وزن شده اند تا حدودی آموختنی بوده ، بنابراین قابل تغییر می باشند. لازم است که بیمار مفاهیم مربوطه را بیاموزد، اهمیت آن را در شرایط زندگی خویش بشناسد وراهکارهای لازم برای تغییر رفتارش را بکار برد(۴۴).
می توان گفت که جهت حفظ تعادل در وزن ، بهترین راهکار، اصلاح وبهبود شیوه زندگی است واصلاح وبهبود شیوه زندگی طی سه مرحله انجام می پذیرد که شامل:
۱-کشف رفتارها وعادات غلط مددجو ۲-آموزش دانش ومهارتهای لازم
۳-تبدیل رفتارهای غلط به عادات صحیح از طریق تمرین ،مراقبت وپیگیری(۵۶).
درمان با رژیم غذایی:
کاهش کالری دریافتی برای دستیابی آهسته وتدریجی به کاهش وزن ، قسمت اصلی درمان چاقی است. هدف زیربنایی ،حفظ کاهش دریافت انرژی کمتر از مصرف انرژی است. مشکلی که در دستیابی به این هدف وجود دارد منجر به پیشنهاد رژیمهای غذایی گسترده ای می شود که در محتوای کالری توصیه شده از روزه داری کامل تا کاهش اندک وهمچنین در محتوا وشکل غذا های خاص نظیر مایع در مقابل جامد متفاوت هستند(۲۵).
بررسی های تازه نشان داده است که پیشگیری از چاق شدن اطفال٬ اهمیت زیادی در سلامت آنها دارد. بر اساس مشاهدات به دست آمده٬ سلول های چرب که در زمان کودکی به وجود می آیند٬ در تمام دوران زندگی در بدن باقی می مانند. هنگامی که کودک بیش از مقدار مورد نیاز خود غذا می خورد یا نسبت به انرژی دریافتی خود فعالیتی ندارد٬ تعداد زیادی سلول های چرب در بدن او به وجود می آید. اگر والدین از پرخوری و چاقی کودک غفلت کنند٬ مقدار زیادی چربی در این سلول هل انباشته و حجم و وزن آنها زیاد می شود. چاقی و اضافه وزن مشکلی است که عامل آن وجود تعداد زیادی سلول چرب٬ بزرگ شدن این سلول ها٬ یا ترکیبی از هر دو عامل است(۲۲).
بهترین کمک برای کودک و نوجوان چاق٬ مشورت با پزشک اطفال یا متخصص تغذیه و رژیم درمانی است. هرگز نباید بدون مشورت با پزشک متخصص اطفال یا کارشناس تغذیه٬ کودک را به گرفتن رژیم کاهش وزن وادار کنید.البته والدین به سلامت و سعادت فرزند خود علاقه قلبی دارند٬ ولی از دانش تغذیه و مواد مغذی مورد نیاز برای رشد و تکامل وی به خوبی اطلاع ندارند. متخصص تغذیه و پزشک با توجه به وضع جسمانی٬ سن و وزن کودک٬ برنامه غذایی مناسبی برای او تنظیم می کند.او روند کاهش وزن کودک را زیر نظر می گیرد و باتوجه به نتایج آن٬ در صورت لزوم رژیم غذایی را تعدیل یا اصلاح می کند(۲۲).
در برنامه های کنترل وزن برای کودکان چاق٬ معمولا سعی می کنند به جای کاهش وزن٬ وزن را ثابت نگه دارند. از آنجا که کودک در حال رشد و قد کشیدن است٬ پس از مدتی تناسب لازم بین قد و وزن او برقرار می شود. در رژیم کاهش وزن٬ اگر مواد غذایی کم چربی و کم کالری به تدریج جایگزین غذای چرب و پرکالری شود٬ این جایگزینی قابل تشخیص نخواهد بود. این رژیم می تواند به کودک کمک نماید تا وزن خود را ثابت نگه دارد(۲۲).
در رزیم غذایی متعادل که برای کاهش وزن کودکان چاق به کار می برند٬ معمولا انرژی رژیم غذایی را حدود ۳۰درصد کاهش می دهند. این رژیم ها وقتی مناسب است که وزن کودک چاق بیشتر از وزن ۹۵درصد از دوستان هم قد او باشد. شاید به نظر برسد که کاهش ۳۰درصد از انرژی رژیم غذایی کار دشواری است٬ اما با پرهیز از غذاهای پرانرژی٬ چرب و شیرین به آسانی می توان به این هدف دست یافت. در این رژیم های غذایی٬ برای کاهش انرژی می توان به جای شیر چرب و معمولی٬ از شیر کم چربی یا بی چربی و به جای کیک و چای پرشیرینی٬ از کیک و چای کم شیرینی استفاده نمود(۲۲).
پرهیز از خوردن کره٬ مایونز٬ سس های سالاد و دسرهای چرب و شیرین یا کم کردن مصرف آنها نیز روش مؤثری برای کاهش انرژی دریافتی است.
معمولا با کاهش انرژی دریافتی به میزان ۵۰۰ کالری در روز٬ یک نوجوان چاق پس از یک هفته حدود نیم کیلوگرم وزن کم می کند. این رژیم کاهش وزن برای کودک یا نوجوان قابل تحمل است و لطمه ای به او نمی زند. رژیم کم کالری یا رژیم کاهش وزن سریع را فقط برای افراد خیلی چاق و کودکانی تجویز می کنند که ناراحتی هایی مثل دیابت٬ فشارخون بالا٬ میان تنه ای بزرگ و اندامی بدقواره داشته باشند. این نارسایی ها با اضافه وزن تشدید می شوند و با کاهش وزن باید آنها را تعدیل کرد(۲۲).
برای این که رژیم کاهش وزن برای کودک عملی و ثمربخش باشد٬ افراد خانواده نیز باید با رعایت حال کودک٬ از خوردن تنقلات و غذای چرب و شیرین خودداری نمایند.
دیدن این مواد خوراکی کودک را به هوس می اندازد. اگر این نکات رعایت نشود٬ کودک هنگام غذاخوردن٬ خود را فراموش کرده و جدا از خواهران و برادرانش احساس خواهد کرد. این احساس تبعیض و جدایی٬ ادامه رژیم لاغری را با مشکل و شکست روبه رو خواهد ساخت.
والدین باید بر نحوه تغذیه و غذاخوردن فرزندشان نظارت کنند و پس از ارزیابی مقدار و نوع غذا٬ در صورت نیاز برنامه تغذیه و عادت غذایی او را اصلاح نمایند. بعضی از مادران برای داشتن یک کودک چاق و تپلی٬ او را به پرخوری وادار می کنند و نمی دانند که چاقی کودک نشانه سلامت او نیست(۲۲).
برای کودکان چاق٬ دست برداشتن از تنقلات و ترک عادت پرخوری عملی نیست. برای ترک عادت پرخوری یا بدخوری٬ والدین باید با روش غیرمستقیم آنها را به سوی تغذیه سالم هدایت کنند. برای این منظور می توان تنقلات مغذی و با ارزشی در دسترس آنها گذاشت و بین وعده های غذا (مثلا به عنوان عصرانه) با این تنقلات از آنها پذیرایی کرد. این روش برای عادت دادن سایر کودکان نیز به تغذیه سالم و متعادل موثر است(۲۲).
گزارش شده است که وقتی حضرت امیر۷ از خیانت ابن هرمه (کارگزار سوق الاهواز) اطلاع پیدا کرد، نامهای به رفاعه بن شداد (قاضی اهواز) نوشت و در آن ضمن دستور مجازات ابن هرمه، به رفاعه هشدار میدهد که مبادا در مجازات ابن هرمه کوتاهی کند.
اصل نامه چنین است :
«و عن علی۷ أنه استدرک علی ابن هرمه خیانه، و کان علی سوق الأهواز، فکتب إلی رفاعه : إذا قرأت کتابی فنح ابن هرمه عن السوق و أوقفه للناس واسجنه و ناد علیه واکتب إلی أهل عملک تعلمهم رأیی فیه و لا تأخذک فیه غفله و لا تفریط فتهلک عند الله، و أعزلک أخبث عزله، و أعیذک بالله من ذلک، فإذا کان یوم الجمعه فأخرجه من السجن واضربه خمسه و ثلاثین سوطاً و طف به إلی الأسواق فمن أتی علیه بشاهد فحلفه مع شاهده، وادفع إلیه من مکسبه ما شهد به علیه، و مر به إلی السجن مهاناً مقبوحاً منبوحاً واحزم رجلیه بحزام و أخرجه وقت الصلاه، و لا تحل بینه و بین من یأتیه بمطعم أو مشرب أو ملبس أو مفرش، و لا تدع أحداً یدخل إلیه ممن یلقنه اللدد و یرجیه الخلوص فإن صح عندک أن أحداً لقنه ما یضر به مسلماً فاضربه بالدره فاحبسه حتی یتوب، و مر بإخراج أهل السجن فی اللیل إلی صحن السجن لیتفرجوا غیر ابن هرمه أن تخاف موته فتخرجه مع أهل السجن إلی الصحن، فإن رأیت به طاقه أو استطاعه فاضربه بعد ثلاثین یوماً خمسه و ثلاثین سوطاً بعد الخمسه و الثلاثین الأولی، واکتب إلی بما فعلت فی السوق و من اخترت بعد الخائن، واقطع عن الخائن رزقه».[۸۲۱]
قبل از ترجمهی این گزارش، ذکر نکتهای لازم است و آن اینکه در متن فوق، عبارت «سوق الأهواز» و واژههای «السوق» و «الأسواق» وجود دارد که لازم است مورد دقّت قرار گیرند.
عبارت «سوق الاهواز» را به دو گونه میتوان ترجمه کرد :
۱ـ آنگونه که در منابع تاریخی آمده است، منظور از «سوق الاهواز» همان شهر اهواز بوده است؛[۸۲۲] بنابراین میتوان گفت «ابن هرمه» فرماندار «سوق الاهواز» بوده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲ـ اینکه سوق را به معنای بازار بگیریم و بگوییم «ابن هرمه» مسئولیّت بازار اهواز را بر عهده داشته است.
از میان این دو ترجمه، ترجمهی دوّم مؤید دارد و آن دو تا جمله است که در گزارش فوق ذکر شده است که عبارتند از : «إذا قرأت کتابی فنح ابن هرمه عن السوق» و نیز «و طف به إلی الأسواق».
بر پایهی مطالبی که گفته شد ترجمهی گزارش فوق چنین است :
«هنگامی که علی۷ از خیانت ابن هَرمَه (فرماندار سوق الاهواز و یا مأمور بازار اهواز) اطلاع پیدا کرد، به رفاعه بن شداد (قاضی اهواز) نوشت : وقتی که نامهام به دستت رسید، فوراً ابن هرمه را از مسئولیت بازار (از امارت اهواز) عزل کن و به خاطر حقوق مردم، او را زندانی کن و همه را از این کار با خبر کن تا اگر شکایتی دارند، بگویند. این حکم را به همهی کارمندان زیر دستت، گزارش کن تا نظر مرا بدانند. در این کار، نسبت به ابن هرمه نباید غفلت و کوتاهی شود و در غیر این صورت، نزد خدا هلاک خواهی شد و من هم به بدترین وجه تو را از کار برکنار میکنم، و تو را به خدا پناه میدهم از این که در این کار، کوتاهی کنی.
ای رفاعه! روزهای جمعه، او را از زندان خارج کن و ۳۵ تازیانه بر او بزن و او را در بازار بگردان، پس اگر کسی از او شکایتی با شاهد آورد، او و شاهدش را قسم بده، آنگاه حق او را از مال ابن هرمه بپرداز، سپس دست بسته و با خواری او را به زندان برگردان و برپایش زنجیر بزن، فقط هنگام نماز زنجیر را از پایش در آور و اگر برای او خوردنی و نوشیدنی و یا پوشیدنی آوردند، مانع نشو و به کسی هم اجازه نده که بر او داخل شود و راه مخاصمه و طریق نجات را به او بیاموزد و اگر به تو گزارش رسید که کسی در زندان چیزی به او یاد داده که مسلمانی از آن ضرر میبیند آن شخص را میزنی و زندانی میکنی تا توبه کند و از عمل خود پشیمان شود.
ای رفاعه! همهی زندانیان را برای تفریح به حیاط زندان بیاور غیر از ابن هرمه را، مگر آن که بر جانش بیمناک باشی که در این صورت او را با زندانیان دیگر به صحن زندان میآوری، اگر قدرت بدنی دارد هر سی روز، ۳۵ شلاّق بر بدنش میزنی و قضیه را برای من بنویس و نام جانشینی که برای او انتخاب کردی را به من گزارش کن و حقوق ابن هرمه را نیز قطع کن».
طبق این گزارش، حضرت امیر۷ مجازات سنگینی را شامل «عزل»، «زندان»، «مجازات روحی»، «مجازات تشهیر»، «تازیانهی مستمر»، و «قطع حقوق» برای ابن هرمه در نظر گرفته است که شبیه این مجازات کمتر یافت میشود، از اینرو این گزارش نیاز به تحلیل و بررسی دارد.
۴.۳.۱.۱. بررسی سندی
در کتابهای فقه الحدیث و روش فهم حدیث آمده است که پیش از تلاش برای فهم حدیث ابتدا باید به دو پرسش پاسخ داده شود :
۱ـ آیا متنی که در دست ماست، حدیث است؟ یا حدیث جعلی است؟
۲ـ آیا متن حدیث، همین عبارت است یا دچار برخی از اشکالات از قبیل تصحیف، تقطیع نامناسب و از این قبیل اشکالات شده است و موجب بد فهمی ما گردیده است؟
عهده دار پاسخ به پرسش اوّل، علم رجال و تخریج است و در پرسش دوّم نیز لازم است نسخهها و نقلهای گوناگون بررسی شود تا اگر احیاناَ حدیث، دستخوش اشکالی شده است از آن آگاه گردیم و راه فهم حدیث برای ما هموار گردد.[۸۲۳]
حال برای تحلیل این گزارش نیز از این قاعده استفاده میکنیم و همان دو پرسش را مطرح میکنیم :
۱ـ آیا ماجرای ابن هرمه واقعاَ اتّفاق افتاده است؟
۲ـ بر فرض وقوع این قضیه، آیا همین قضیه اتّفاق افتاده است یا در نقل آن دخل و تصرّف شده است؟
-
- پاسخ پرسش اوّل
طبق بررسیهای صورت گرفته، این گزارش، بدون سند نقل شده است و مرسل است و از نظر علم رجال و به ویژه کسانی که در ردّ و یا قبول یک روایت به سند خیلی اهمیت میدهند این گزارش فاقد اعتبار است.
شایان ذکر است که این گزارش، بیشتر شباهت به نقل تاریخی دارد تا حدیث و در گزارشات تاریخی، نسبت به سند ـ آنگونه که با حدیث رفتار میشود ـ رفتار نمیشود و در آن تسامح صورت میگیرد امّا در برخی از موارد لازم میشود که سند گزارش تاریخی نیز به دقّت مورد بررسی قرار گیرد و گزارش مورد بحث ما از همین موارد است.
-
- پاسخ پرسش دوّم
طبق بررسیهایی که به عمل آمد، این ماجرا فقط در کتاب دعائم الاسلام قاضی نعمان مغربی آمده است و در هیچ یک از منابع روایی، تاریخی و رجالی ـ که اینجانب به آنها دسترسی داشتم ـ چنین چیزی نقل نشده است و اگر هم احیاناً این مطلب را ذکر کردهاند به منبع آن، (دعائم الاسلام) تصریح کردهاند. بنابراین، ما هستیم و همین یک گزارش و برای اطمینان از اینکه آیا این قضیه به همین صورتی که گزارش شده است اتّفاق افتاده است و یا در نقل آن دخل و تصرّف شده است، گزارش و یا گزارشات دیگری نداریم که به آن رجوع کنیم.
-
- ارزش و جایگاه کتاب دعائم الاسلام در فقه شیعه
کتاب دعائم الاسلام، تألیف ابوحنیفه نعمان بن محمد، معروف به قاضی نعمان مغربی یا مصری، در زمرهی کتابهای فقهی و روایی شیعه به شمار میرود.
فقهای شیعه، در ابواب گوناگون فقه، روایات این کتاب را مورد توجّه قرار دادهاند و در فروع فراوانی، از آنها بهره جستهاند، ولی غالباً از روایات و مطالب آن به عنوان مؤید استفاده کردهاند، نه به عنوان دلیل.
فقهای شیعه نظرات گوناگون و متفاوتی دربارهی کتاب دعائم الاسلام و نویسندهی آن دارند که از حوصلهی این پژوهش خارج است و فقط نظر چند تن از فقهای بزرگ را دربارهی قوّت و ضعف روایات این کتاب بیان میکنیم.
۱ـ سید بحرالعلوم۱، در اثر رجالی خود از قول صاحب تاریخ مصر مینویسد :
«کتاب الدعائم کتاب حسن جید، یصدق ما قد قیل فیه، إلّا أنّه لم یرو فیه عمن بعد الصادق۷ من الأئمه: خوفاً من الخلفاء الإسماعیلیّه حیث کان قاضیاً منصوباً من قبلهم بمصر، لکنه قد أبدی من وراء ستر التقیه حقیقه مذهبه بما لا یخفی علی اللبیب».[۸۲۴]
«کتاب دعائم، کتاب نیکو و خوبی است و آنچه در آن گفته شده، مورد تصدیق است. امّا قاضی نعمان در این کتاب، از امامان پس از امام صادق:، روایت نقل نکرده است و این، به سبب ترس از خلفای اسماعیلی بوده است؛ زیرا او به عنوان قاضی مصر از سوی آنان گمارده شده بود، ولی چنانچه بر شخص عاقل پوشیده نیست، قاضی نعمان، حقیقت مذهب خود را از پس پردهی تقیه، نمایانده است».
۲ـ آیت الله خویی۱ در یکی از مباحث کتاب طهارت، پس از نقل روایتی از کتاب دعائم الاسلام، مینویسد :
«ان روایات دعائم الإسلام غیر قابله للاعتماد علیها للإرسال و ان کان مؤلفه جلیل القدر و کبیر الشأن کما ذکرناه غیر مره هذا».[۸۲۵]
«روایتهای کتاب دعائم الاسلام، به سبب ارسال در خور اعتماد نیستند، گرچه نویسندهی این کتاب، ـ همانگونه که بارها گفتهایم ـ شخصی جلیل القدر و بزرگ مرتبه است».
۳ـ صاحب جواهر۱، در موارد بسیاری، از روایات کتاب دعائم الاسلام، به عنوان مؤید، استفاده کرده است امّا هیچ گاه روایات آن را به عنوان دلیل مورد توجّه قرار نداده است زیرا از نظر او، اعتبار این اثر و مورد اعتماد بودن نویسندهی آن، ثابت نیست.
وی، در کتاب طهارت، پس از آوردن دلیلهایی بر روا بودن انتقال مردگان به مشاهد مشرفه و پاسخ دادن به دلیلهای مخالف که از جملهی آنها روایتی از دعائم الاسلام میباشد، مینویسد :
«و خبر دعائم الإسلام مع الطعن فی مصنفه قد عرفت حمله علی الکراهه».[۸۲۶]
«خبر دعائم الاسلام، افزون بر این که نویسندهی این کتاب، مورد طعن است، چنانچه دانستی، حمل بر کراهت می شود».
همچنین در کتاب صلات در مسائل مربوط به احکام نماز قضا و وجوب رعایت ترتیب در انجام نمازهای قضا، ضمن اشاره به یکی از روایات دعائم الاسلام مینویسد :
«الدعائم، المطعون فی مصنفه و فی أخباره».[۸۲۷]
«کتاب دعائم الاسلام و نویسندهی آن، مورد طعن هستند».
امام خمینی۱ نیز در این باره، دیدگاهی شبیه به دیدگاه صاحب جواهر دارد و این نکته را میتوان از لابه لای بحثهای فقهی ایشان دریافت. ایشان در موارد متعددی روایات دعائم الاسلام را به خاطر ضعف سند و سستی در متن قابل اعتنا نمیداند. از باب نمونه، هنگام بحث از روا و ناروا بودن فروختن و نقل و انتقال مردار، مینویسد :
«الأقوی هو الجواز، لعدم دلیل علی المنع سوی روایه دعائم الإسلام المتقدّمه، و هی ضعیفه السند».[۸۲۸]
«اقوی، روا بودن این کار است، زیرا دلیلی بر ممنوع بودن آن جز روایت پیش، از دعائم الاسلام نیست و آن روایت به لحاظ سند، ضعیف است».
همچنین در یکی از بحثهای کتاب طهارت، پس از آوردن روایتی از دعائم مینویسد :
ابنقتیبه دینوی، غریب الحدیث، ج۱، ص۴۶؛ عبدالله بن قدامه، المغنی، ج۶، ص۲۰۷؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۱۶، ص۷۹؛ ابنهشام انصاری، مغنى اللبیب، ج۲، ص۴۵۲؛ ابنعقیل همدانی، شرح ابنعقیل، ج۱، ص۲۳۳؛ ابنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۲۶۷؛ بغدادی، خزانه الأدب، ج۱، ص۴۲۳ ↑
ابنبابویه، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۸۴-۸۵؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۹۱-۳۹۲؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۷۴۳؛ بحرانی، البرهان فى تفسیر القرآن، ج۱، ص۶۳۵-۶۳۶؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج۴۸، ص۱۲۸-۱۲۹؛ ابنحجر، الصواعق المحرقه، ص۲۸۴ ↑
«[یوسف] گفت: «مرا بر خزانههاى این سرزمین بگمار، که من نگهبانى دانا هستم» یوسف/ ۵۵ ↑
ابنبابویه، علل الشرائع، ج۱، ص۲۳۹؛ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۳۹؛ حرعاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۲۰۳؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج۲، ص۴۳۲؛ بحرانی، البرهان فى تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۷۹-۱۸۰ ↑
ابنبابویه، علل الشرائع، ج۱، ص۲۳۸؛ همو، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۳۸-۱۳۹؛ عیاشی، کتاب التفسیر، ج۲، ص۱۸۰؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج۲، ص۴۳۲ ↑
کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۳۸؛ مفید، الإرشاد، ج۲، ص۱۸۷؛ طبرسی، إعلامالورى، ص۲۸۶؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۷۲ ↑
کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۳۸ ↑
همان، ج۱، ص۲۳۸ ↑
ابنبابویه، علل الشرائع، ج۱، ص۲۰۹-۲۱۰ ↑
انعام/ ۸۴ ↑
آل عمران/ ۶۱ ↑
نساء/ ۲۳ ↑
کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۱۷-۳۱۸؛ تفسیر منسوب به علی بن ابراهیم، ج۱، ص۲۰۹؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۲۴-۳۲۵؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۴۶۱؛ بحرانی، البرهان فى تفسیر القرآن، ج۲، ص۵۲-۵۳ ↑
ابنبابویه، عیونأخبارالرضا(ع)، ج۱، ص۸۴-۸۵؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۹۱-۳۹۲؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۸، ص۱۲۸-۱۲۹ ↑
بقره/ ۳۰-۳۳ ↑
بیضاوی، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج۱، ص۷۰ ↑
حقىبروسوی، تفسیر روح البیان، ج۱، ص۱۰۲؛ ابنعجیبه، البحر المدید، ج۱، ص۹۴؛ مراغی، تفسیر المراغی، ج۱، ص۸۵؛ زحیلی، التفسیر المنیر، ج۱، ص۱۳۱ ↑
بقره/ ۲۴۷ ↑
قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱ و ج۳، ص۲۴۶ ↑
رک: فاضل لنکرانی، حماه الوحى، ص۱۱۹-۱۲۰ ↑
قصص/ ۵۹ ↑
أنفال/ ۳۳ ↑
«به یقین، خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است» آلعمران/ ۳۳ ↑
«فرمود: «اى موسى، تو را با رسالتها و با سخن گفتنم [با تو]، بر مردم [روزگار] برگزیدم..» أعراف/ ۱۴۴ ↑
«و من تو را برگزیدهام، پس بدانچه وحى مىشود گوش فرا ده» طه/ ۱۳ ↑
«و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتى بیازمود، و وى آن همه را به انجام رسانید، [خدا به او] فرمود: «من تو را پیشواى مردم قرار دادم.» بقره/ ۱۲۴ ↑
«پیامبرشان گفت: «در حقیقت، خدا او را بر شما برترى داده، و او را در دانش و [نیروى] بدن بر شما برترى بخشیده است، و خداوند پادشاهى خود را به هر کس که بخواهد مىدهد» بقره/ ۲۴۷ ↑
«خدا از میان فرشتگان رسولانى برمىگزیند، و نیز از میان مردم» حج/ ۷۵ ↑
«خدا بهتر مىداند رسالتش را کجا قرار دهد» أنعام/ ۱۲۴ ↑
«و پروردگار تو هر چه را بخواهد مىآفریند و برمىگزیند، و آنان اختیارى ندارند» قصص/ ۶۸ ↑
«و هیچ مرد و زن مؤمنى را نرسد که چون خدا و فرستادهاش به کارى فرمان دهند، براى آنان در کارشان اختیارى باشد» أحزاب/ ۳۶ ↑
فاضل لنکرانی، حماه الوحى، ص۱۱۹-۱۲۰ ↑
بقره/ ۱۲۴ ↑
آل عمران/ ۱۹ ↑
«و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتى بیازمود، و وى آن همه را به انجام رسانید، [خدا به او] فرمود: «من تو را پیشواى مردم قرار دادم.» [ابراهیم] پرسید: «از دودمانم [چطور]؟» فرمود: «پیمان من به بیدادگران نمىرسد» بقره/ ۱۲۴ ↑
رک: طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۷۴ به نقل از یکی از اساتید خویش ↑
سید مرتضی، الشافی فی الإمامه، ج۳، ص۱۳۷-۱۴۲؛ ابوالصلاح حلبی، تقریبالمعارف، ص۱۳۳-۱۳۴؛ طوسی، تلخیص الشافی، ج۲، ص۲۵۳-۲۵۵؛ همو، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۴۹؛ ابنشهرآشوب مازندرانی، متشابهالقرآن و مختلفه، ج۲، ص۲۶-۲۷؛ همو، المناقب، ج۱، ص۲۴۸؛ حلی، الألفین، ص۲۷۶-۲۷۷ و ۳۹۳؛ عماد الدین طبری، تحفه الأبرار فی مناقب الأئمه الأطهار(ع)، ص۱۲۳؛ قاضی نورالله شوشتری، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج۲، ص۳۹۶-۳۹۸؛ بحرانی، منار الهدی فی النص علی إمامه الأئمه الإثنی عشر(ع)، ص۱۱۰-۱۱۳؛ عسکری، نقش ائمه(ع) در احیاى دین، ج۲، ص۲۳۷-۲۳۸ ↑
سجده/ ۲۴ ↑
برای مطالعه بیشتر رک: طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۷۳؛ جوادی آملی، سیره پیامبران در قرآن، ج۶، ص۳۶۰-۳۶۱ ↑
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
بقره/ ۲۴۷ ↑
مجلسی، بحارالأنوار، ج۳۲، ص۳۹۰ و نیز رک: طوسی، التبیان فى تفسیر القرآن، ج۲، ص۲۹۱-۲۹۲؛ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۶۱۳؛ قطب الدین راوندی، فقه القرآن فی شرح آیات الأحکام، ج۱، ص۳۴۹ ↑
«و با موسى، سى شب وعده گذاشتیم و آن را با دَه شب دیگر تمام کردیم. تا آنکه وقت معینِ پروردگارش در چهل شب به سر آمد. و موسى [هنگام رفتن به کوه طور] به برادرش هارون گفت: «در میان قوم من جانشینم باش، و [کار آنان را] اصلاح کن، و راه فسادگران را پیروى مکن» أعراف/ ۱۴۲ ↑
امام باقر(ع) در روایتی بطن قرآن را تأویل قرآن دانسته است رک: صفار، بصائرالدرجات، ص۱۹۶؛ حرعاملی، وسائلالشیعه، ج۲۷، ص۱۹۶-۱۹۷؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۸۹ ص۹۷-۹۸ ↑
هود/ ۸۶ ↑
هود/ ۸۴-۸۶ ↑
رک: طوسی، التبیان فى تفسیر القرآن، ج۶، ص۴۹؛ طبرسی، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۸۶؛ طباطبایی، المیزان فى تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۳۶۴ ↑
کلینی، الکافی، ج۱ ص۴۱۱-۴۱۲؛ فراتکوفی، تفسیر، ص۱۹۳ ↑
ابنبابویه، کمال الدین، ج۱، ص۳۳۰-۳۳۱؛ طبرسی، إعلامالورى، ص۴۶۳-۴۶۴؛ قاضی نورالله شوشتری، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج۱۳، ص۳۳۲ ↑
ابنطاووس، إقبال الأعمال، ص۲۹۷؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج۹۹، ص۱۰۶ ↑
جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ج۳، ص۶۲ ↑
«موسى به قوم خود گفت: «از خدا یارى جویید و پایدارى ورزید، که زمین از آنِ خداست آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد مىدهد و فرجام [نیک] براى پرهیزگاران است» أعراف/ ۱۲۸ ↑
کلینی، الکافی، ج۱ ص۴۰۷-۴۰۸ و، ج۵، ص۲۸۰؛ طوسی، تهذیبالأحکام، ج۷ ص۱۵۲-۱۵۳؛ همو، الإستبصار، ج۳، ص۱۰۸؛ عیاشی، کتاب التفسیر، ج۲، ص۲۵؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج۲، ص۵۶؛ بحرانی، البرهان فى تفسیر القرآن، ج۲، ص۵۷۰ ↑
برای مشاهده روایت دیگر در ارتباط با آیه مزبور رک: حموی شافعی، فرائد السمطین، ج۱،ص۹۵؛ إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج۷، ص۲۷۹؛ امینی، الغدیر، ج۲، ص۴۴۶؛ قبانجی، مسند الإمام العلی(ع)، ج۸، ص۳۶ ↑
در مواردی که امر به کارشناس ارجاع شود باید کارشناس از بین کارشناسان رسمی انتخاب شود مگر در دو صورت:
الف ـ درصورتی که درآن مورد و یا در محل، کارشناس رسمی نباشد.
ب ـ در موردی که انتخاب کارشناس رسمی با طرفین دعوی است.
الف: در صورتی که در آن مورد و یا در محل، کارشناس رسمی نباشد:
مادهی ۲۹ قانون کارشناسان رسمی مصوب ۱۳۱۷[۲۷۹] این شبهه را ایجــاد کرده بود که در صورتی میتوان از خبرهی محلی استفاده کرد که کارشناس رسمی در آن فن در تمام ایران وجود نداشته باشد. اما این امر در حال حاضر با لغو این قانون به تصریح مادهی ۴۱ قانون کارشناسان رسمی مصوب ۱۳۱۸منتفی است.
«حتی میتوان گفت قانونگذار تعمداً مادهی ۲۹ را حذف کرده است؛ زیرا در بسیاری از شهرها کارشناسان رسمی وجود ندارند یا محدود هستند و ارجاع به کارشناسان موجود در مراکز استانها نیز مشکلات زیادی را برای دادگاهها و اصحاب دعوی ایجاد میکند…».[۲۸۰]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
با توجه به نظریهی شماره ۸۴۵/۷ مورخ ۲۳/۲/۶۱ ادارهی حقوقی دادگستری اگر در محلی کارشناس رسمی نباشد «…. میتوان از کارشناس سایر مناطق استفاده نمود یا موضوع کارشناسی را به خبرهی محلی واگذار کرد».[۲۸۱]
البته برخی از حقوقدانان استفاده از خبرهی محلی در فرض عدم وجود کارشناس رسمی را مشروط به« کمتر نبودن تخصص خبره از کارشناس رسمی» میدانند. [۲۸۲]
اما در اینکه آیا در فرض وجود کارشناس رسمی میتوان موضوع کارشناسی را به خبرهی محلی وکارشناس غیررسمی ارجاع داد یا خیر، دو نظر وجود دارد:
۱ـ در صورت وجود کارشناس رسمی وعدم توافق طرفین درانتخاب خبره، نمیتوان به کارشناس غیررسمی ارجاع داد.[۲۸۳] علل عدم ارجاع به کارشناسی غیررسمی در این فرض به شرح ذیل است:
الف- یکی از ادلّهی این نظریه استناد به قسمت اخیر مادهی ۲۶۸ قانون آیین دادرسی مدنی[۲۸۴] است. «باتوجه به صراحت مادهی مذکور، با بودن کارشناس رسمی و عدم توافق طرفین درانتخاب خبره، دادگاه نمیتواند رأساً به جای کارشناس رسمی از اهل خبره برای انجام کارشناسی استفاده کند…».[۲۸۵]
استناد به ذیل مادهی ۲۶۸ از جهت مفهوم وصف بدین صورت است که در صورت عدم تراضی طرفین(فقدان وصف رضایت)، الزاماً کارشناس رسمی تعیین خواهد شد.
البته مورد بحث در جایی است که آیا با وجود کارشناس رسمی، دادگاه میتواند خبرهی محلی و کارشناس رسمی انتخاب کند یا خیر؟ و مورد دلیل در جایی است که طرفین دعوی بر کارشناس غیررسمی تراضی کنند. پس این دو از جهت موضوع تفاوت دارند، بنابراین استناد به ذیل مادهی ۲۶۸ صحیح به نظر نمیرسد.
ب- با توجه به اینکه کانون کارشناسان رسمی در تأیید صلاحیت کارشناس غیررسمی نقشی ندارد، بهرغم اینکه در صورت متضرّر شدن از عمل و اظهار نظر ناصحیح کارشناس غیررسمـی میتوان مطالبهی خسارت و جبران ضرر کرد، اما یک نظارت انتظامی دقیق و ضمانت اجرایی برای کارشناس غیررسمی وجود ندارد. لذا در جایی که کارشناس رسمی وجود دارد، ترجیحاً و به اقتضای مصلحت میبایست انجام کارشناسی را به او ارجاع داد.
ج- با توجه به صراحت مادهی۱۸ قانون کارشناسان رسمی دادگستری مصوب ۱۳۸۱[۲۸۶]دادگاهها باید به جز موارد مصرح قانونی که استثنائات را شمارش کرده ، از کارشناسان رسمی انتخاب نمایند.[۲۸۷]
۲- نظر دیگری که میتوان مطرح کرد آنست که حتی در فرض وجود کارشناس رسمی، دادگاه مختار است که امر کارشناسی را به کارشناسی غیررسمی و خبرهی محلی ارجاع دهد:
-
- مستند این نظر اطلاق مادهی ۲۵۸ قانون آیین دادرسی مدنی است که مقرر داشته است: «دادگاه باید کارشناس مورد وثوق را از بین کسانی که دارای صلاحیت در رشته مربوط به موضوع است، انتخاب نماید»؛ پس میتوان گفت منعی برای انتخاب کارشناس غیررسمی وجود ندارد.
ممکن است اشکالی مطرح شود وآن اینکه رویهی قضایی، نظریههای ادارهی حقوقی و … که تصریح به عدم انتخاب کارشناس غیررسمی در صورت وجود کارشناس رسمی کردهاند، مقید بوده و اطلاق مادهی ۲۵۸ آیین دادرسی مدنی(که شامل انتخاب کارشناس رسمی وهم غیررسمی میشود) را تقیید کرده است . به این معنا که در فرض وجود کارشناس رسمی، کارشناس غیررسمی و خبرهی محلی را نمیتوان انتخاب کرد. پس استناد به اطلاق مادهی ۲۵۸ صحیح نیست.
-
- از سوی دیگر شبههای که قبلاً مادهی ۲۹ قانون کارشناسان رسمی مصوب ۱۳۸۱ ایجاد کرده بود ( که از خبرهی محلی در صورتی میتوان استفاده کرد که درتمام ایران کارشناس رسمی در آن فن وجود نداشته باشد)، به جهت لغو این قانون به موجب مادهی ۴۱ قانون کارشناسان رسمی مصوب ۱۳۸۱ در حال حاضر منتفی است.[۲۸۸]
ب- یکی دیگر از مواردی که میتوان کارشناس غیررسمی انتخاب کرد در موردی است که انتخاب کارشناس با طرفین دعوی است. انتخاب کارشناس غیررسمی به تجویز مادهی ۲۶۸ آیین دادرسی مدنی در صورت تراضی طرفین بلامانع است.
با توجه به مطالب پیشگفته به طور خلاصه میتوان گفت:
۱. انتخاب کارشناس معمولاً با دادگاه است و غالباً به کارشناس رسمی رجوع میشود.
۲.در صورتی که طرفین دعوی توافق کنند، کارشناسی مرضی طرفین امر کارشناسی را انجام خواهد داد.
۳.کارشناسی که با تراضی انتخاب میشود به تصریح مادهی ۲۶۸ قانون آیین دادرسی که مقرر داشته«…ممکن است غیر از کارشناس رسمی باشد»، میتواند کارشناس رسمی یا غیررسمی باشد.
۴. در صورتی که کارشناس رسمی وجود نداشته باشد، دادگاه میتواند از کارشناس رسمی سایر مناطق یا خبرهی محلی استفاده کند.
۵. در صورت وجود کارشناس رسمی در اینکه دادگاه میتواند از کارشناس غیررسمی و خبرهی محلی استفاده کند یا خیر، باید گفت: حتی اگر بپذیریم مادهی ۲۵۸ قانون آیین دادرسی مدنی مختص به کارشناس رسمی نبوده و شامل کارشناس غیررسمی هم میشود و به عبارت دیگر اطلاق دارد؛ اما با توجه به اینکه قانونگذار پس از لغو قانون کارشناسان رسمی مصوب ۱۳۱۷ در مورد کارشناسان غیررسمی سکوت اختیار کرده و با توجه به اهمیت و تأثیر نظر کارشناسی در صدور حکم، درصورت وجود کارشناسی رسمی نوبت به کارشناس غیررسمی و خبرهی محلی نمیرسد.
البته گاه ممکن است در خصوص یک موضوع، تخصص خبرهی محلی نسبت به کارشناس رسمی بیشتر باشد، که در این صورت شاید بتوان از نظر خبرهی محلی بهره جست.
۲-۲ انتخاب کارشناس با تراضی طرفین:
برخی از حقوقدانان با توجه به مادهی ۴۴۵ قانون آیین دادرسی مدنی سابق[۲۸۹] معتقدند: «اصولاً انتخاب کارشناس حق اصحاب دعوی است حتی در مواردی که دادگاه به نظر خود قرار رجوع به کارشناس بدهد».[۲۹۰]
مادهی ۲۶۸ قانون آیین دادرسی مدنی مصوب ۱۳۷۹ نیز دراینباره مقرر میدارد: «طرفین دعوی در هرمورد که قرار رجوع به کارشناس صادر میشود، میتوانند قبل از اقدام کارشناس یا کارشناسان منتخب، کارشناس یا کارشناسان دیگری را با تراضی انتخاب و به دادگاه معرفی نمایند. در این صورت کارشناس مرضی طرفین به جای کارشناس منتخب دادگاه برای اجرای قرار کارشناسی اقدام خواهد کرد. کارشناسی که به تراضی انتخاب میشود ممکن است غیر از کارشناس رسمی باشد».
البته در مادهی ۲۶۸ قانون آیین دادرسی مدنی ابهامی وجود دارد و آن اینکه در مادهی مذکور گفته شده طرفین میتوانند قبل از اقدام کارشناس منتخب دادگاه، کارشناس یا کارشناسانی را به دادگاه معرفی کنند. حال در اینکه مقصود از اقدام کارشناس منتخب دادگاه، شروع به انجام کارشناسی است یا اتمام کارشناسی و تقدیم نظر کارشناس به دادگاه، روشن نیست.
دکتر کاتوزیان معتقد است: «ظاهر عبارت (مادهی ۲۶۸) احتمال دوم (اتمام کارشناسی) را تأیید میکند، با وجود این، رویهی قضایی باید دراینباره تصمیم نهایی را بگیرد».[۲۹۱]
«(بنابراین) در هر مورد که جلب نظر کارشناس لازم باشد، دادگاه به قید قرعه کارشناس را معیّن میکند و اگر با تراضی طرفین کارشناسی معرفی شد، او مقدّم خواهد بود».[۲۹۲] و دادگاه از ابتدا وظیفه ندارد تا تراضی و یا عدم تراضی اصحاب دعوی برای تعیین کارشناس را احراز نماید.
تنها در یک مورد اصحاب دعوی حق دخالت در انتخاب کارشناس را ندارند. چنانچه مترجم را در مفهوم عام، کارشناس بدانیم، طرفین دعوی حق دخالت در تعیین مترجم را نداشته و «فقط باید ترجمهی مورد حاجت را تحت نظر آنها قرار داد».[۲۹۳]
انتخاب کارشناس به عنوان داور:
گاهی طرفین دعوی کارشناسی را با تراضی انتخاب میکنند و اظهار نظر او دربارهی موضوع دعوی را قاطع دعوی قرار میدهند. در این صورت کارشناس به عنوان داور[۲۹۴] اظهار نظر کرده و مقرّرات مربوط به کارشناسی در قانون آیین دادرسی مدنی دیگر قابل اجرا نیست و مشمول مقررات مربوط به داوری خواهد بود.[۲۹۵] شعبهی ۶ دیوان عالی کشور در حکم شماره ۱۷۰۶- ۲۷/۹/۲۶ در اینباره چنین اظهار نظر کرده است:
اگر طرفین کسی را به کارشناسی انتخاب نموده و عقیدهی او را قاطع دعوی و لازمالاجرا قرار دهند و بعداً در پایان صورتمجلس، توضیحی به این عبارت بنویسند (فقط طرفین حکمیت اصلاحی به او دارند که هر چه صلاح دانست و اظهار نمود، دعوی را خاتمه دهد و سازشنامه و نظریهی خود را به دادگاه بفرستد و قاطع دعوی باشد)، در این صورت از کارشناسی او اعراض نموده و او را بالصراحه داور با اختیار اصلاح، تعیین نمودهاند».[۲۹۶]
۳ـ انتخاب کارشناس جدید:
گاهی طرفین دعوی به نظریهی کارشناس اعتراض کرده و مجدداً دادگاه مبادرت به انتخاب کارشناس میکند که یا با تراضی طرفین است و یا به تعیین خود دادگاه. اما در بعضی از موارد دادگاه (بدون اینکه اعتراض از سوی طرفین نسبت به نظریهی کارشناسی رسیده باشد)، در صورتی که از نظریهی کارشناس اول نتوانسته باشد واقعیت را احراز نماید، مجدداً باید مبادرت به انتخاب کارشناس نماید، نه اینکه حکم صادر کند. به طور مثال «اگر دادگاه تعیین تاریخ حفر نهری را لازم بداند و برای تشخیص آن به کارشناس ارجاع کند و کارشناس اظهار عقیده بر مشکل بودن تاریخ بنماید، دادگاه نباید به استناد اظهار مزبور از تجدید انتخاب کارشناسان دیگری خودداری و مبادرت به صدور رأی نماید؛ زیرا ممکن است با کارشناس جدید ولو به طور تقریب، تاریخ مزبور تعیین شود».[۲۹۷]
۴ـ تعدّد کارشناسان:
۴-۱ انتخاب کارشناس از میان کارشناسان متعدّد :
در صورت تعدّد کارشناسان، دادگاه باید به قید قرعه کارشناس را انتخاب نماید. یعنی در صورتی که در رشته مربوط به موضوع کارشناسی، کارشناس متعدد باشد، دادگاه باید به قید قرعه یکی از آنها را به کارشناسی انتخاب نماید. اما در اینکه آیا قرعه باید میان تمام کارشناسانی که در رشته مورد نیاز وجود دارند، صورت بگیرد یا نه، باید گفت از مادهی ۲۵۸ قانون آیین دادرسی مدنی اینگونه استنباط میشود که دادگاه باید کارشناس را از میان تمام کسانی که دارای صلاحیت در رشته مربوط به موضوع است، انتخاب نماید.
«(البته) رویه آن است که دادگاه معمولاً برای انتخاب یک نفر کارشناس، قرعه را بین سه نفر و برای انتخاب سه نفر، قرعه را بین پنج یا شش نفر برگزار مینماید».[۲۹۸] حال اگر دادگاه در تعیین کارشناس بدون قرعه اقدام کند، مطابق با حکم شماره ۲۱۸۴ -۲۰/۵/۱۳۱۶ دادگاه عالی انتظامی قضات، مرتکب تخلف انتظامی شده است.[۲۹۹]
از سوی دیگر در یکی از احکام دیگر دادگاه مزبور در تناقض با حکم قبلی آمده است: «مستنداً به مادّهی ۳۶ قانون تشکیل دادگاههای عمومی مصوب ۱۳۵۸ ضرورت تعیین و انتخاب کارشناس به قید قرعه الزامی نبوده و یا حداقل مورد اختلاف است».[۳۰۰]