در رابطه با این گویه پاسخ گویان در سال ۱۳۸۲، حدود ۳۲.۴ درصد موافق بوده اند، ۱۴.۴ درصد گزینه مردد را انتخاب کرده اند و ۵۳.۲ درصد ابراز مخالفت کرده اند(توسلی و همکاران، ۱۳۸۳ ، ۲۵). مشابه این گویه به شکل دیگری در قالب حقوق شهروندی در این پژوهش مورد واکاوی قرار گرفته است و طبیعتا افرادی که با حقوق شهروندی و مطالبه آن موافق هستند با گویه فوق موافق نیستند. در پژوهش ما موافقان و مطالبه کنندگان حقوق شهروندی ۷۳.۹ درصد هستند که نسبت به ۵۳.۲ درصد افرادی که در سال ۱۳۸۲ با گویه فوق مخالفند و در واقع معتقد به حقوق شهروندی و برابری همه در پیشگاه قانون هستند، افزایش چشمگیری نشان می دهد. افراد مردد در سال ۱۳۸۲ حدود ۱۴.۴ درصد هستند که در پژوهش ما به ۲۳ درصد رسیده اند که در اینجا هم شاهد افزایش تعداد افرادی هستیم که از حالت مخالف یا بی اعتنا به حقوق شهروندی خارج و به صورت متوسط یا مردد آگاهی و گرایش شان به حقوق شهروندی بیشتر شده است. به این ترتیب در این مورد هم شاهد تغییر ارزشی و افزایش آگاهی و گرایش به حقوق شهروندی از سال ۱۳۸۲ تا سال ۱۳۹۲ بوده ایم.
۳)مردم باید بتوانند بدون ترس از حکومت انتقاد کنند.
در پیمایش ارزش ها و نگرش های ملی ایرانیان سال ۱۳۸۲ از پاسخگویان خواسته شده نظر خود را پیرامون گویه فوق در قالب سه گزینه موافق، مردد و مخالف بیان کنند. یافته های آماری این پژوهش نشان می دهد که ۵۸.۶ درصد موافق این گویه هستند، ۱۱.۴ درصد مردد و ۲۹.۹ درصد مخالفند(توسلی و همکاران، ۱۳۸۳ ، ۳۶). همین گویه در بخش مربوط به حقوق شهروندی در این پژوهش پرسیده شده است و به این ترتیب با قیاس آمارهای پیمایش ارزش ها و نگرش های ملی ایرانیان سال ۱۳۸۲ با آمارهای این پژوهش می توان به تغییر ارزش ها در زمینه حقوق شهروندی پاسخگویان پی برد. در پژوهش حاضر میزان موافقت با حقوق شهروندی ۷۳.۹ درصد است که نسبت به موافقان با گویه فوق در پیمایش ارزش ها و نگرش های ملی ایرانیان سال ۱۳۸۲ که ۵۸.۶ درصد بود افزایش نشان می دهد. آمار افراد مردد در سال ۱۳۸۲ حدود ۱۱.۴ درصد است که در این پژوهش که در سال ۱۳۹۲ انجام شده است حدود ۲۳ درصد است و بازهم افزایش آگاهی و مطالبه حقوق شهروندی را نشان می دهد. در سال ۱۳۸۲ حدود ۲۹.۹ درصد با گویه فوق مخالف بوده اند در حالی که در پژوهش حاضر افرادی که کمترین آگاهی و مطالبه حقوق شهروندی را داشته اند حدود ۳ درصد بوده اند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که در این مورد هم آگاهی و مطالبه نسبت به حقوق شهروندی در سال ۱۳۹۲ تغییر و افزایش داشته است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲)مشارکت سیاسی:
یافته های آماری این پژوهش درمورد مشارکت سیاسی نسبت به یافته های پیمایش ارزشها و نگرش های ملی ایرانیان سال ۱۳۸۲ گرچه تغییر ارزشی را نشان می دهد اما این تغییر نسبت به گویه های قبلی افزایش اندکی می باشد. میزان مشارکت سیاسی در این پژوهش در بین پاسخ گویانی که بیشترین مشارکت را اعلام کرده اند ۲۷ درصد است ، افرادی که گفته اند به صورت متوسط مشارکت سیاسی دارند حدود ۴۸.۷ درصد هستند و افرادی که پاسخ داده اند کمترین مشارکت را دارند حدود ۲۴.۳ درصد است. اگر این آمارها را با آمارهای مربوط به گویه مشارکت سیاسی در سال ۱۳۸۲ که از پیمایش ارزش ها و نگرش های ملی ایرانیان استخراج شده است، مقایسه کنیم متوجه می شویم که تغییر در مشارکت اندک بوده است. در سال ۱۳۸۲ کسانی که گفته اند مشارکت بالایی دارند ۲۷.۳ درصد هستند، این آمار نسبت به آمار پژوهش حاضر که ۲۷ درصد است تغییری را نشان نمی دهد. درمورد افرادی که در سال ۱۳۸۲ گفته اند مشارکت ندارند یا مشارکت کمی دارند ۳۱.۲ درصد است که این آمار در سال ۱۳۹۲ در این پژوهش حدود ۲۴۰۳ درصد است. در اینجا مشاهده می شود افرادی که کمترین میزان مشارکت سیاسی را داشته اند نسبت به سال ۱۳۸۲ کاهش یافته اند. افرادی که اذعان کرده اند به صورت متوسط مشارکت سیاسی داشته اند در سال ۱۳۸۲ حدود ۴۱.۵ درصد هستند(توسلی و همکاران، ۱۳۸۶ ، ۲۳) که در پژوهش حاضر به ۴۸.۷ درصد رسیده است. درمورد مشارکت سیاسی ما شاهد افزایش مشارکت سیاسی در سال ۱۳۹۲ نسبت به سال ۱۳۸۲ البته در گروه افرادی که مشارکت متوسط دارند، بوده ایم.
۳)اعتماد سیاسی:
در زمینه اعتماد سیاسی یافته های آماری این پژوهش حاکی از تغییراتی در میزان اعتماد سیاسی است البته این افزایش خیلی زیاد نیست و در حدود ۳ درصد است. افرادی که در سال ۱۳۸۲ اذعان کرده بودند به نهادهای حکومتی بیشترین اعتماد را دارند ۳۶.۵ درصد هستند اما این میزان در این پژوهش ۳۹.۱ درصد است که افزایش اندک ۳ درصدی را نشان می دهد. افرادی که در سال ۱۳۸۲ گفته اند به صورت متوسط به حکومت اعتماد دارند ۳۵.۹ درصد بوده(توسلی و همکاران، ۱۳۸۶ ، ۲۵) که در پژوهش حاضر به ۳۶.۵ درصد رسیده اند. در اینجا هم شاهد تغییر ارزش های سیاسی و افزایش هستیم اما این افزایش بسیار اندک است.
همانگونه که مشاهده شد و با بهره گرفتن از گویه هایی که هم در پژوهش حاضر و هم در پژوهش پیمایش ارزش ها و نگرش های ملی ایرانیان مشترک بود به این نتیجه می رسیم که در ارزش های سیاسی تغییر ارزشی رخ داده است البته در گویه های مختلف تغییرات متفاوت و دارای نوسان است.
۲_۲)سبک زندگی:
درمورد سبک زندگی گویه هایی برای ارزیابی و مقایسه انتخاب شده اند که در پژوهش حاضر و همچنین در پیمایش ارزش ها و نگرش های ملی ایرانیان سال ۱۳۸۲ مشترک هستند که در ادامه می آید.
۱)فردگرایی:
این متغیر که آمارهای آن به تفصیل آمد یکی از متغیرهای مربوط به سبک زندگی است. یافته های این پژوهش نشان می دهد ۳۳.۴ درصد بیشترین فردگرایی را دارند، افرادی که در انتخاب گویه های مربوط به فردگرایی نمره متوسطی گرفته اند حدود ۴۸.۷ درصد هستند و افرادی که کمترین نمره را در زمینه فردگرایی دریافت کرده اند ۱۷.۸ درصد هستند. این آمارها را می توان با آمارهای چند گویه از پیمایش ارزش ها و نگرش های ملی ایرانیان مقایسه کرد که در زیر می آید:
۱)میزان اعتماد به خویشاوندان و دوستان:
هرچه گرایش به فردگرایی بیشتر باشد میزان اعتماد به دیگران کمتر می شود و بر دامنه بی اعتمادی افزوده می شود. به این ترتیب هرچه میزان اعتماد به دوستان و خویشاوندان بیشتر باشد میزان فردگرایی کمتر است و برعکس هرچه میزان اعتماد به دوستان و خویشاوندان کمتر باشد میزان فردگرایی بیشتر است.
در مورد اعتماد به دوستان در سال ۱۳۸۲ افرادی که کمترین میزان اعتماد به دوستان را داشته اند حدود ۲۱.۱ درصد بودند بدین معنی که میزان فردگرایی در سال ۱۳۸۲ همین میزان می باشد در حالی که در سال ۱۳۹۲ در این پژوهش افرادی که دارای بیشترین شاخص های فردگرایی شده اند ۳۳.۴ درصد هستند(توسلی و همکاران، ۱۳۸۳ ، ۲۸). همین آمار به سادگی نشان می دهد که چه میزان ارزش فردگرایی تغییر کرده و این تغییر به سمت افزایش فردگرایی بوده است.
در مورد اعتماد به خویشاوندان در سال ۱۳۸۲ آمارها نشان می دهد که افرادی که کمترین اعتماد به خویشاوندان و بالطبع بیشترین میزان فردگرایی را داشته اند ۱۷.۵ درصد بوده اند در حالی که یافته های این پژوهش نشان می دهد که در سال ۱۳۹۲ میزان فردگرایی همانگونه که گفته شد ۳۳.۴ درصد است. این مسئله بدین معنی است که فردگرایی رشد چشمگیری داشته است.
۲)ایثار برای کشور و مملکت:
ایثار برای اجتماع کلان تر ملی نشان دهنده وجود درصد بالایی از احساس تعاون و اجتماع گرایی است و همانگونه که می دانیم جمع گرایی نقطه مقابل فردگرایی می باشد. به این ترتیب هرچه میزان جمع گرایی بیشتر باشد به همان نسبت میزان فردگرایی کمتر است. در همین راستا در اینجا دو گویه از پیمایش ارزش ها و نگرش های ملی ایرانیان را که به جمع گرایی مربوط می شود آورده ایم.
الف)اگر یک بار دیگر کشور ایران دچار جنگ شود آیا حاضرید برای دفاع از کشور به جنگ بروید؟
دفاع از کشور نیازمند داشتن روحیه جمع گرایی و ایثار برای اجتماع قوی ای است. به این ترتیب افرادی که برای پاسخ به این سئوال با قاطعیت جواب آری داده اند از نظر فردگرایی پایین ترین نمره را به خود اختصاص می دهند و کسانی که در پاسخ به این سئوال ضعیف ترین نمره را اخذ کرده اند در شاخص های فردگرایی بالاترین نمرات را کسب می کنند. افرادی که در سال ۱۳۸۲ در پاسخ به این سئوال کمترین تمایل به دفاع از کشور را ابراز کرده اند ۲۵.۶ درصد بوده اند یعنی به نوعی شاخص فرگرایی در سال ۱۳۸۲ تقریبا به ۲۵ درصد نزدیک است (توسلی و همکاران، ۱۳۸۶، ۲۹)در حالی که همین شاخص فردگرایی در پژوهش ما به ۳۳.۴ درصد رسیده است. در اینجا نیز شاهد تغییر ارزش فردگرایی و افزایش آن بوده ایم.
ب)آیا حاضرید برای توسعه و آبادانی کشور یک ماه در سال در مناطق محروم خدمت کنید.
گویه دیگری که در پیمایش ارزش ها و نگرش های ملی ایرانیان برای سنجش میزان فردگرایی حائز اهمیت است در قالب سئوال فوق آمده است. به این ترتیب که ۶۵.۱ درصدی که برای توسعه و آبادانی کشور بیشترین موافقت را با سئوال فوق ابراز کرده اند از بالاترین درجه جمع گرایی برخوردارند. این افراد کسانی هستند که در پژوهش ما در شاخص های فردگرایی کمترین نمره را کسب کرده اند که حدود ۱۷.۸ درصد هستند یعنی میزان جمع گرایی با یک کاهش شدید مواجه می باشد. در مقابل افرادی که در سال ۱۳۸۲ در پاسخ به سئوال فوق بیشترین مخالفت را داشته اند یعنی بالاترین میزان فردگرایی را داشتند ۱۵ درصد بودند(توسلی و همکاران، ۱۳۸۶ ، ۲۹) که بنا بر یافته های پژوهش ما به ۳۳.۴ درصد رسیده اند. به این ترتیب با توجه به موارد گفته شده مشاهده می شود که متغیر فردگرایی نسبت به سال ۱۳۸۲ افزایش زیادی داشته است.
۲)تغایر ارزش ها:
یکی دیگر از متغیر های مریوط به سبک زندگی تغایر ارزش ها می باشد. تغایر ارزش ها در قالب گویه هایی که در فصل سوم مفصلا آمده است ارزیابی شده است و آمارهای آن همان گونه که در ابتدای این فصل ارائه شد، بدین شرح است:
کمترین تغایر ارزشی ۲۰.۴ درصد، تغایر ارزشی متوسط ۴۳.۴ درصد و بالاترین میزان تغایر ارزشی در میان پاسخ گویان ۳۶ درصد است. برای مقایسه این متغیر با آمارهای پیمایش ارزش ها و نگرش های ملی ایرانیان ، گویه های مشترک انتخاب شده اند که در ادامه می آید.
در پیمایش ارزش ها و نگرش های ملی ایرانیان سال ۱۳۸۲ از پاسخ گویان خواسته شده بود نظر خود را پیرامون جملات زیر بیان کنند:
الف)عدم اجازه سخنرانی به افراد غیر مذهبی.
افرادی که سبک زندگی سنتی را ترجیح می دهند با جمله فوق موافق هستند که بنا بر آمارها ۴۵۰۱ درصد بودند اما کسانی که به سبک زندگی مدرن تر اعتقاد دارند معمولا با جمله فوق مخافت می کنند که این دسته بنا بر آمارها در سال ۱۳۸۲ حدود ۴۱۰۷ درصد بوده اند، افرادی هم که گزینه مردد را انتخاب کرده اند ۱۳۰۱ درصد هستند(توسلی و همکاران، ۱۳۸۳ ، ۳۱). اگر این آمارها را با آمارهای تغییر ارزشی در پژوهش خودمان مقایسه کنیم مشاهده می شود که از تعداد افرادی که به سبک سنتی تر زندگی پایبند بوده اند کاسته شده و تعدادشان به ۲۰.۴ درصد رسیده و در مقابل بر تعداد افرادی که در میانه سبک های سنتی و مدرن زندگی قرار دارند افزوده شده است به این ترتیب که تعداد آنها از ۱۳.۱ درصد به ۴۳.۴ درصد رسیده است.
ب)برای گزینش افراد نباید کاری به عقاید مذهبی آنها داشت.
درمورد این گویه نیز باید توجه داشت که افراد معتقد به سبک سنتی زندگی با این جمله مخالف هستند که در سال ۱۳۸۲ این افراد ۳۹.۳ درصد بوده اند، افرادی که از سبک سنتی زندگی دور شده اند اما هنوز کاملا سبک زندگی مدرن را نپذیرفته اند درمورد این گویه گزینه مردد را انتخاب کرده اند که ۱۲.۳ درصد هستند و افرادی که به سبک زندگی مدرن دلبسته اند با جمله فوق موافق هستند که در سال ۱۳۸۲ حدود ۴۸.۴ درصد بوده اند(توسلی و همکاران، ۱۳۸۳ ، ۲۶). در این مورد هم مانند مورد قبل مقایسه این آمار با یافته های آماری پژوهش حاضر، نشان می دهد که تغییر ارزشی رخ داده است. در اینجا ملاحظه می شود که از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۹۲ از تعداد افراد معتقد به سبک سنتی زندگی کم شده و از ۳۹۰۳ درصد به ۲۰.۴ درصد رسیده اند. در مقابل بر تعداد افرادی که در کسب شاخص های تغایر ارزشی نمره متوسطی گرفته اند افزوده شده است و از ۱۲.۳ به ۴۳.۴ درصد رسیده اند.
پ)باید جلو کتابها یا فیلم ها یی که باعث ناراحتی افراد مذهبی می شود را گرفت.
در مورد جمله فوق در سال ۱۳۸۲ حدود ۴۱.۳ درصد ابراز موافقت کرده اند، ۱۴.۲ درصد مردد بوده اند و ۴۴.۵ درصد هم گزینه مخالف را انتخاب کرده بودند(توسلی و همکاران، ۱۳۸۳ ، ۲۷). مقایسه این آمار با یافته های پژوهش ما نشان می دهد که از تعداد ۴۱.۳ درصد افراد پایبند به سبک سنتی زندگی که با سئوال فوق موافق بوده اند به شدت کاسته شده و به حدود ۲۰.۴ درصد رسیده اند و در عوض بر افرادی که نیمی سنتی و نیمی مدرن هستند افزوده شده است به نحوی که از ۱۴.۲ درصد به ۴۳.۴ درصد رسیده اند. به این ترتیب می توان مدعی شد که درمورد متغیر تغایر ارزش ها نسبت به سال ۱۳۸۲ شاهد تغییر بوده ایم.
۳)مصرف گرایی:
مصرف گرایی یکی از شاخص های سبک زندگی مدرن است و هرچه آمارهای مربوط به این شاخص بیشتر باشد نشان از مدرن تر شدن سبک زندگی دارد. در پیمایش ارزش ها و نگرش های ملی ایرانیان در سال ۱۳۸۲ از پاسخگویان خواسته شده بود تا از بین چهار مورد امنیت، مشارکت، رفاه و آزادی میزان اهمیت هر کدام را بیان کنند که از بین چهار گزینه فوق رفاه که به نوعی نمادی از مصرف گرایی است در اولویت ۳۱.۴ درصد پاسخ گویان قرار گرفت(توسلی و همکاران، ۱۳۸۳ ، ۳۱). در پژوهش ما آمار مربوط به مصرف گرایی در بیشتریت حالت ۴۷.۴ درصد و در میان کسانی که به آن اولویت دوم داده اند ۴۰.۴ درصد بوده اند. به نظر می رسد در این مورد شاهد افزایش اهمیت و اولویت مصرف و اقتصاد و تغییر میزان مصرف گرایی هستیم.
۲_۳)ارزش دینداری:
دینداری یکی از مولفه ها و معرف های ارزش های فرهنگی در این پژوهش است. دینداری ابعاد مختلفی شامل دینداری مناسکی، اعتقادی و …. دارد. در پژوهش پیش رو گویه های مربوط به دینداری از بعد مناسکی مورد سنجش قرار گرفته است که شامل پایبندی به انجام فرائضی مثل نماز، روزه، ارتباط با قرآن و … می شود. یافته های آماری به دست آمده در این پژوهش را اگر با آخرین یافته های آماری پیمایش ارز ش ها و نگرش های ملی ایرانیان که در سال ۱۳۸۲ صورت گرفته است مقایسه کنیم و تطبیق دهیم مشاهده می شود که میزان دینداری در فاصله ۱۰ ساله ۱۳۸۲ تا ۱۳۹۲ کاهش قابل ملاحظه ای داشته است. بیشترین میزان دینداری در سال ۱۳۸۲ معدل ۶۹.۶ درصد است در حالی که این آمار درمورد پژوهش ما که در سال ۱۳۹۲ انجام گرفته است معادل ۵۶.۲ درصد است. در سال ۱۳۸۲ کمترین میزان پایبندی به مناسک دینی حدود ۱۲.۷ درصد است در حالی که این آمار در سال ۱۳۹۲ که در این پژوهش به دست آمده ۳.۴ درصد است(توسلی و همکاران، ۱۳۸۳، ۳۰). به این ترتیب مشاهده می شود ارزش دینداری تغییر داشته و این تغییر به سمت کاهش و کمرنگ شدن دینداری است.
در مجموع با توجه به داده های فوق چنین استنباط می شود که هم ارزش های فرهنگی و هم ارزش های سیاسی دستخوش تغییر و تحولات اساسی شده اند. حرکت جامعه به سمت کاهش ارزش های دینداری، مدرن تر شدن سبک زندگی مثل افزایش فردگرایی، مصرف گرایی و تغایر ارزشها و همچنین تغییر ارزش های سیاسی می باشد. البته با توجه به سئوال و فرضیه پژوهش به تاثیر جنسیت و پایگاه طبقاتی مهاجران در میزان تغییرات ارزشی پرداخته می شود.
۴_۴)مقایسه نتایج این پژوهش با نتایج آماری مربوط به جوانان تحصیلکرده در مقطع آموزش عالی پیمایش ارزش ها و نگرش های ملی ایرانیان(سال ۱۳۸۲):
۱)ارزش های سیاسی:
حقوق شهروندی:
متغیر ارزش های سیاسی شامل معرف های متعددی است که در فصل سوم به طور مفصل به آن پرداخته شد. در زمینه حقوق شهروندی، گویه های زیر بین پژوهش حاضر و جوانان تحصیلکرده پیمایش ارزش ها و نگرش های ملی ایرانیان مشترک است:
الف)به کسانی که معتقد به جدایی دین از سیاست هستند، نباید پست و مقامی داد.
درمورد گویه فوق جوانان تحصیلکرده پیمایش ارزش ها و نگرش های ملی ایرانیان با سه گزینه رو به رو بوده اند که ۲۹.۹ درصد گزینه موافق، ۲۰.۶ درصد گزینه مردد و ۴۹.۵ درصد نیز گزینه مخالف را انتخاب کرده اند(توسلی و همکاران، ۱۳۸۳ ، ۲۵ ). اگر این آمار ها را با آمار های مربوط به آگاهی و مطالبه حقوق شهروندی در پژوهش حاضر مقایسه کنیم متوجه می شویم که کمترین آگاهی و مطالبه حقوق شهروندی از ۲۹.۹ درصد سال های ۱۳۸۰ و ۱۳۸۲ به ۳ درصد در سال ۱۳۹۲ رسیده است. متوسط آگاهی و مطالبه حقوق شهروندی از ۲۰.۶ درصد در سال های ۱۳۸۰ و ۱۳۸۲ به ۲۳ درصد رسیده است. همچنین بیشترین آگاهی و مطالبه حقوق شهروندی از ۴۹.۵ درصد سال های ۱۳۸۰ و ۱۳۸۲ به ۷۹.۳ درصد رسیده است. به این ترتیب مشاهده می شود که در ارتباط با گویه فوق آگاهی و مطالبه حقوق شهروندی در میان جوانا تحصیلکرده در پژوهش حاضر ، تغییر و افزایش را نشان می دهد.
ب)باید جلوی کتاب ها و یا فیلم هایی که باعث ناراحتی افراد مذهبی می شود را گرفت.
درمورد گویه فوق جوانان تحصیلکرده پیمایش ارزش ها و نگرش های ملی ایرانیان سال ۱۳۸۲ با سه گزینه رو به رو بوده اند که ۳۹.۱ درصد گزینه موافق، ۱۴ درصد گزینه مردد و ۴۶.۸ درصد گزینه مخالف را انتخاب کرده اند(توسلی و همکاران، ۱۳۸۳ ، ۳۱ ). اگر این آمار ها را با آمارهای مربوط به آگاهی و مطالبه حقوق شهروندی در پژوهش حاضر مقایسه کنیم متوجه می شویم که کمترین میزان آگاهی و مطالبه حقوق شهروندی از ۳۹.۱ درصد در این مورد به ۳ درصد رسیده است. متوسط آگاهی و مطالبه حقوق شهروندی از ۱۴ درصد به ۲۳ درصد و بیشترین میزان آگاهی و مطالبه حقوق شهروندی از ۴۶.۸ درصد سال ۱۳۸۲ به ۷۳.۹ درصد در سال ۱۳۹۲ رسیده است. به این ترتیب آگاهی و مطالبه حقوق شهروندی در مقایسه با آمارهای مربوط به حقوق شهروندی در میان جوانان تحصیلکرده پیمایش ارزش ها و نگرش های ملی ایرانیان تغییر داشته است که این تغییر با افزایش همراه بوده است.
مشارکت سیاسی:
درمورد مشارکت سیاسی گویه زیر در پژوهش حاضر و پیمایش ارزش ها و نگرش های ملی ایرنیان مشترک است.
_میزان مهم بودن رای و نظر مردم برای حکومت:
نتایج پژوهش حاضر در ارتباط با گویه فوق نشان می دهد که کمترین میزان مشارکت ۲۴.۳ درصد، مشارکت متوسط ۴۸.۷ درصد و بیشترین میزان مشارکت ۲۷ درصد است. در حالی که جوانان تحصیلکرده پیمایش ارزش ها و نگرش های ملی ایرانیان در سال ۱۳۸۲ در مورد گویه فوق ۵۵.۸ درصد کمترین میزان موافقت، ۳۶.۹ درصد موافقت متوسط و ۷.۳ درصد بیشترین میزان موافقت را ابراز کرده اند. کمترین میزان مشارکت از ۵۵.۸ درصد به ۲۴.۳ درصد رسیده است یا متوسط مشارکت از ۳۶.۹ درصد در سال ۱۳۸۲ به ۴۸.۷ درصد در سال ۱۳۹۲ رسیده است که هر دو آمار نشان دهنده افزایش مشارکت سیاسی در سال ۱۳۹۲ نسبت به سال ۱۳۸۲ در حوزه مشارکت پایین و متوسط است اما در میان آنهایی که بیشترین میزان مشارکت را داشته اند، مشارکت سیاسی از ۷.۳ درصد در سال ۱۳۸۲ به ۲۷ درصد در سال ۱۳۹۲ رسیده است. در این مورد هم شاهد تغییر و افزایش بوده ایم.
۲)سبک زندگی:
فردگرایی:
برای ارزیابی معرف فردگرایی گویه های زیر بین پژوهش ما و پیمایش ارزش های و نگرش های ملی ایرانیان مشترک است.
الف)اعتماد به خویشاوندان:
جوانان تحصیلکرده پیمایش ارزش ها و نگرش های ملی ایرانیان در مورد گویه فوق ۱۷.۶ درصد کمترین اعتماد، ۳۷.۳ درصد اعتماد متوسط و ۴۵.۱ درصد بیشترین میزان اعتماد به خویشاوندان را ابراز داشته اند(توسلی و همکاران، ۱۳۸۳ ، ۲۸ ). مقایسه این آمارها با آمارهای مربوط به فردگرایی حاصل از این پژوهش نشان می دهد که کمترین میزان اعتماد به خویشاوندان از ۱۷.۶ درصد در سال ۱۳۸۲ به ۳۳.۴ درصد، اعتماد در حد متوسط از ۳۷.۳ درصد به ۴۷.۷ درصد و بیشترین میزان اعتماد به خویشاوندان از ۴۵.۱ درصد به ۱۷.۸ درصد در سال ۱۳۹۲ رسیده است. آمارها نشان دهنده کاهش اعتماد به خویشاوندان و افزایش فردگرایی در پژوهش ما نسبت به آمارهای مربوط به جوانان تحصیلکرده پیمایش ارزش ها و نگرش های ملی ایرانیان در سال ۱۳۸۲ است.
استفاده از منابع پایان نامه ها درباره ...