-
- ترس از دستاورد خود در قیامت: ترس از گناهان بهطور منطقی ارزشمند است. درصورتیکه این ترس در دنیا صورت گیرد و موجب حرکت به سمت خیر شود، همانگونه که در سیره انبیاء و ائمه (ع) و بزرگان دین بوده است، همواره منشأ اعمال صالح و نیک در انسانها بهشمار رفته و موجب رشد و تعالی انسان میشود. اما اگر این ترس، در آخرت و هنگام مشاهده اعمال حاصل شود، سودمند نخواهد بود: «وَ وُضِعَ الْکِتَابُ فَترََی الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَ یَقُولُونَ یَاوَیْلَتَنَا مَا لِ هَاذَا الْکِتَابِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَهً وَ لَا کَبِیرَهً إِلَّا أَحْصَئهَا» (کهف، ۱۸/ ۴۹)، ولی مؤمنان، که در دنیا اهل تعهد و خداترسی بودند، در آنجا آسودهاند: «قَالُواْ إِنَّا کُنَّا قَبْلُ فی أَهْلِنَا مُشْفِقِینَ*فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا وَ وَقَئنَا عَذَابَ السَّمُومِ» (طور، ۵۲/ ۲۶-۲۷).
-
-
-
- ترس از شیطان: قرآن کریم در بعضی از آیات در خصوص ولایت شیطان و لزوم اجتناب از تولّی شیطان و پذیرش ولایت او، مطالبی را مطرح فرموده است. چنانکه میفرماید: شیطان اعمال عدهای را تزیین میکند، و ولیّ آنها میشود: «فَزَیَّنَ لهَُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِیهُُّمُ الْیَوْمَ وَ لهَُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» (نحل، ۱۶/ ۶۳). اگر کسی غیرخدا را ولیّ خود قرار دهد، زمینه سقوط و تباهی خود را فراهم کرده است. «الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُم بِالْفَحْشَاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُم مَّغْفِرَهً مِّنْهُ وَ فَضْلًا وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیم» (بقره، ۲/ ۲۶۸). در این آیه، بهصراحت از واژه «ترس» استفاده نشده، اما مفهوم «ترس» ازشیطان را دارد. شیطان شما را بهدرویشی میترساند، میگوید: مال نگاه دارید و دست از صدقه دادن فرو گیرید که اگر شما صدقه دهید، درویش و درمانده شوید (میبدی، ۱۳۷۱، ج ۱: ۷۲۹؛ زمخشری، ۱۴۰۷، ج ۱: ۳۱۵؛ فخررازی، ۱۴۲۰، ج ۷: ۵۵؛ سید قطب، ۱۴۱۲، ج ۱: ۳۱۲). بنابراین، پذیرش وعده شیطان و اثرپذیری از تخویف او، همان پذیرش ولایت اوست؛ چراکه میان وعده خدا و وعده شیطان، دومی را باور کرده است.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
-
-
-
-
-
-
-
-
-
- راه های کسب خوف از خداوند در قرآن
-
-
-
-
-
-
-
- علم و معرفت: خوف از خدا گاهی به سبب شناخت خدا و صفات او، و گاهی به علّت کثرت جنایت و ارتکاب معاصی، و گاهی به سبب همه اینها به اضافه شناخت عیوب نفس و جلال پروردگار میباشد. پس کسی بیشتر از خدا میترسد که خدا را بهتر شناخته است و لذا قرآن کریم میفرماید: «انَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» (فاطر، ۳۵/ ۲۸). زیرا تنها دانشمندان هستند که خداوند را با همه صفات کمال و اسماء نیکویش میشناسند و هر چه معرفتشان کاملتر باشد، بر ترس آنها از خداوند متعال افزوده میگردد (ر.ک: ابنکثیر، ۱۴۱۹، ج۶: ۴۸۲). ترس از پروردگار در این حیطه، خشیت نامیده میشود؛ زیرا خشیت عبارت از حالتی است که از امتزاج احساس قهر و لطف و خوف و محبّت حاصل میشود و مادام که انسان به این مقام نرسیده است هیچ محبّتی نسبت به خدا پیدا نمیکند و در نتیجه خشیت نیز برای او حاصل نمیشود و خوف او خوف صرف است، که اگر خوفی هم وجود داشته باشد فقط ناشی از قهر خداست (گنابادی، ۱۴۰۸، ج۳: ۲۸۰). و این خشیت تنها در علما یافت میشود که نتیجه ایمان حقیقی به خداوند است. علماءکسانی که خدای سبحان را به اسماء و صفات و افعالش میشناسند، شناسایی تامی که دلهایشان به وسیله آن آرامش مییابد، و لکههای شک و دو دلی از نفوسشان زایل گشته، و آثار آن در اعمالشان هویدا میگردد، و فعلشان مصدق قولشان میشود (طباطبایی، ۱۴۱۷، ج۱۷: ۴۳).
دانشمندان اخلاق سفارش زیادی درباره خوف از خداوند نموده اند و فرمودهاند که خوف مولود معرفت است؛ اگر معرفت کامل شود و خوف و سوزش قلب را به ارمغان آورد، و اثر این آتش خوف از قلب به بدن میرسد و تن را نزار و لاغر و چهره را زرد و دیده را گریان میسازد و به اعضاء و جوارح سرایت میکند و آنها را از گناهان باز میدارد و به طاعات مقیّد میسازد. و کسی که در ترک معاصی و کسب طاعات نکوشد دل او از خوف خدا خالی است (نراقی، ۱۳۸۲، ج۲: ۱۸۲؛ شبر، ۱۳۷۴: ۲۴۸).
-
- مداومت ذکر و یاد خداوند در دلها: هر چه ذکر نام خداوند در دل انسان تدوام یابد و تکرار شود، توجه او به اسماء و صفات کبریایی حق بیشتر می شود و این توجه و شناخت عمیق دل وی را به هراس از عظمت و جلال خداوند می اندازد: «إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَ خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَهٍ وَ أَجْرٍ کَریمٍ» (یس، ۳۶/ ۱۱).
-
-
-
-
-
-
-
- ویژگیهای خائفین در قرآن
-
-
-
-
-
-
-
- ایمان: در آیه «وَ خافُونِ انْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» (آلعمران، ۳/ ۱۷۵)، خوف را از شروط ایمان میداند و درآیهای دیگر نیز وارد شده است که: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» (انفال، ۸/ ۲) و اشاره به این نکته دارند که بندهی مطیع، باید از حق خوف داشته باشند؛ خوف از مکر و قهر و وعیدهای الهی (طیب، ۱۳۷۸، ج۶: ۷۶؛ طبرسی، ۱۳۷۲، ج۴: ۷۹۸).
-
- رفتار نیکو (اقامه نماز، توکل به خدا، انفاق، دوری از مال حرام): ترس از خدا اهمیت بسزایی در زندگی مومن دارد؛ زیرا پیوسته او را به تقوا و جلب رضامندی الهی و اطاعت از خدا و رسول وامیدارد. همچنین وی را از انجام هر گونه عمل ناشایستی که خدا و رسول از آن نهی فرمودهاند، بازمیدارد. ترس از خدا در واقع یکی از اصول ایمان و از پایه های مهم شکل گیری شخصیت مومن به شمار می آید (نجاتی، ۱۳۷۷: ۹۵)، از این روست که قرآن در این باره میفرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبهُُمْ وَ إِذَا تُلِیَتْ عَلَیهِْمْ ءَایَاتُهُ زَادَتهُْمْ إِیمَانًا وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکلَُّونَ*الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوهَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ» (انفال، ۸/ ۲-۳). همچنین میفرماید: «الَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لَا یَنقُضُونَ الْمِیثَاقَ*وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَ یخَْشَوْنَ رَبهَُّمْ وَ یخََافُونَ سُوءَ الحِْسَابِ*وَ الَّذِینَ صَبرَُواْ ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبهِِّمْ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوهَ وَ أَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَ عَلَانِیَهً وَ یَدْرَءُونَ بِالحَْسَنَهِ السَّیِّئَهَ أُوْلَئکَ لهَُمْ عُقْبی الدَّارِ» (رعد، ۱۳/ ۲۰-۲۲) و به خاطر دوری از خشم خداوند، از روزی حرام اجتناب می کند: (کلُُواْ مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَ لَا تَطْغَوْاْ فِیهِ فَیَحِلَّ عَلَیْکمُْ غَضَبی وَ مَن یحَْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبی فَقَدْ هَوَی» (طه، ۲۰/ ۸۱).
-
- سعادت و رستگاری: در نتیجه اطاعت پروردگار که نتیجه خشیت الهی است، فرد به سعادت و رستگاری میرسند: «إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُوْلَئکَ هُمْ خَیرُْ الْبرَِیَّهِ*جَزَاؤُهُمْ عِندَ رَبهِِّمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تجَْرِی مِن تحَْتهَِا الْأَنهَْارُ خَلِدِینَ فِیهَا أَبَدًا رَّضیَ اللَّهُ عَنهُْمْ وَ رَضُواْ عَنْهُ ذَالِکَ لِمَنْ خَشیَ رَبَّهُ» (بینه، ۹۸/ ۷-۸).
-
- عدم تجاوز به حقوق مردم: به خاطر ترس از خداوند است که انسان از تجاوز به جان و مال مردم پرهیز می کند: «لَئنِ بَسَطتَ إِلیَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنی مَا أَنَا بِبَاسِطٍ یَدِی إِلَیْکَ لِأَقْتُلَکَ إِنیِ أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَلَمِینَ» (مائده، ۵/ ۲۸). چون میداند چه عاقبت شومی در انتظارش است: «وَ مَن یَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَلِدًا فِیهَا وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِیمًا» (نساء، ۴/ ۹۳).
-
- توبه: کسانی که از خداوند میترسند، به درگاه الهی توبه و انابه می کنند: «مَّنْ خَشیَ الرَّحْمَانَ بِالْغَیْبِ وَ جَاءَ بِقَلْبٍ مُّنِیبٍ» (ق، ۵۰/ ۳۳).