۲-۲-۷) تئوری های و مدل های کیفیت زندگی کاری
مدل ادراکات در مورد نهادینهسازی اصول اخلاقی و کیفیت زندگی کاری
تحقیقات گذشته پیشنهاد می کنند که نهادینه سازی اصول اخلاقی بطور مثبت بر کیفیت زندگی کاری (QWL) تأثیر میگذارد. این مطالعه فرض می کند که اثر نهادینه سازی اصول اخلاقی بر QWL برای مدیران تایلندی قویتر از مدیران آمریکایی است، زیرا فرهنگ تایلندی جمع گراست در حالی که فرهنگ آمریکایی فردگراست. داده های مطالعه از تایلند، از نمونه ای از مدیران بازاریابی شرکتهای تایلندی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تایلند (SET) انتخاب گشتند. داده های ایالات متحده، شامل نمونه ای از اعضای آمریکایی انجمن بازاریابی آمریکا می شود. نتایج پشتیبانی و تأیید نسبی از فرضیه ها را ارائه می کند(مارتا و همکاران[۵۴]،۲۰۱۳).
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
شکل ۲-۲- مدل مفهومی(مارتا و همکاران،۲۰۱۳).
مدل کیفیت زندگی کاری و قصد ترک کار
هدف این مطالعه مدل نمودن ارتباط عوامل کیفیت زندگی کاری و قصد ترک کار میان حسابداران حرفهای در مالزی میباشد. داده ها از طریق یک پرسشنامه ساختارمند از ادبیات تحقیق گردآوری شدند. داده ها با بهره گرفتن از یک نرمافزار نسل دوم مدل سازی معادلات ساختاری با نام Smart Partial Least Squares مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بیانگر این هستند که رفتار سرپرستی، ویژگیهای شغلی و تعادل زندگی کاری همگی دارای اثر معنادار منفی با قصد ترک کار دارند(لیلیس و همکاران[۵۵]،۲۰۱۴).
شکل ۲-۳- ارتباط بین کیفیت زندگی کاری و قصد ترک کار(لیلیس و همکاران،۲۰۱۴).
یافته ها نشان داد که سرپرستان نقش مهمی در کاهش قصد ترک کار دارند. از این رو مدیران بایستی آگاه باشند که مسئولیت آنهاست که ارتباطات خوبی با زیردستان خود داشته باشند به این دلیل که کیفیت درک شده از روابط یکی از عوامل در توضیح قصد ترک کار کارمندان شناخته شده است. تأثیر ویژگیهای شغل بر قصد ترک کار معنادار است اما مثبت که با پیش بینی ما در تضاد است.
مدل تجربی ارتباط میان کیفیت زندگی کاری و درگیر شدن در کار
ادبیات کیفیت زندگی کاری محدود است و چندین مطالعه مشترکاً با متغیرهایی مرتبط هستند و آنها را مورد مطالعه قرار دادهاند. امّا هیچ مطالعه ای با کیفیت زندگی کاری و درگیرشدن در کار مرتبط نشده است. این تحقیق ارتباط میان کیفیت زندگی کاری و درگیر شدن در کار را مورد بررسی قرار داده است. اهداف این مطالعه عبارتند از: الف) بررسی و تعیین ارتباطات میان کیفیت زندگی کاری و درگیر شدن در کار ب) مقایسه درگیر شدن در کار کارمندان یقه سفید (پشت میز نشین) و یقه آبی (آنهایی که با کار فیزیکی بیرون دفتر در ارتباطند) ج) مقایسه ادراکات کیفیت زندگی کاری کارمندان یقه آبی و سفید در شرکت بزرگ سنگ مرمر ترکیه. در این زمینه، مطالعه در یک شرکت سنگ مرمر در بوردور[۵۶] که یکی از شرکتهای بزرگ صادراتی در ترکیه است انجام گشته است. نتایج نشان دادند که ارتباطات معناداری میان بعد کیفیت زندگی کاری و درگیر شدن در کار وجود داشت. بنابراین الف) کیفیت زندگی کاری بر درگیر شدن در کار اثر میگذارد ب) سطح درگیرشدن در کار کارمندان یقه آبی با کارمندان یقه سفید متمایز است ج) ادراکات کارمندان یقه آبی از کیفیت زندگی کاری با کارمندان یقه سفید تفاوت می کند(نارهان[۵۷] و همکاران،۲۰۱۴).
شکل ۲-۴- سازه هشت بعدی کیفیت زندگی کاری والتون
مدل کیفیت زندگی کاری و کارایی سازمان: یک چارچوب پیشنهادی(۲۰۱۲)
کیفیت زندگی کاری (QWL) به عنوان یکی از جنبه های مهم، که بر راندمان و بهره وری سازمانی تأثیر میگذارد، تکامل یافته است (گوردون، جودیت۱۹۸۷). هدف از این مقاله درک و توسعه مفهوم کیفیت زندگی کاری در سازمان، و شناسایی عواملی به خصوص در محیط داخلی سازمان که منجر به کیفیت زندگی کاری میگردد، میباشد. یک رویکرد کیفی به منظور توسعه مدل مفهومی، ترسیم تفاوت سطح کیفیت زندگی کاری درک شده کل در میان کارکنان و کارفرمایان در سازمان، استفاده می شود. مدل SERVQUAL در ارزیابی سطح کیفیت زندگی کاری، به لحاظ کافی بودن و برتریاش اقتباس شده است(سینگ و سیواتاو[۵۸]،۲۰۱۲)
شکل ۲-۵- مدل مفهومی برای کیفیت زندگی کاری و کارایی سازمانی بر مبنای SERVQUAL(سینگ و سیواتاو،۲۰۱۲)
مدل مفهومی پیشنهادی در مورد کیفیت زندگی کاری و کارایی سازمانی، انگیزه بیشتری برای تحقیق تجربی را فراهم میآورد. آن تنها فرضیه میسازد و مدلی مفهومی را پیشنهاد میدهد، همچنین پایهای برای توسعه ابزاری جهت تحقیق یعنی پرسشنامهای با هدف بررسی را فراهم میآورد
مدل ارتباط بین کیفیت زندگی کاری کارمندان و اثربخشی آنها در خدمات بانکی(۲۰۱۲)
مطالعه حاضر یک مقاله پژوهشی براساس مدل کیفیت زندگی کاری والتون و به منظور پیوند میان کیفیت زندگی کاری کارکنان و اثربخشی آنها در بانکداری آذربایجان غربی در ایران است. برای آزمون فرضیه، پرسشنامهای شامل ۳۲ سوال طراحی شده بود. در پی اندازه گیری قابلیت اطمینان و اعتبار، به نمونهها پرسشنامه داده شد. تعداد نمونههای پژوهش ۱۲۰ مورد بود که براساس مدل کوچران انتخاب شده بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها، آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصله نشان می دهند که بین متغیرهای حقوق و مزایا، امنیت شغلی، محیط کار سالم و امن، استقلال در محل کار، ارائه پایه و اساس آموزش مهارت ها، و تعیین جهت توسعه کار با اثربخشی کارکنان، ارتباط معناداری وجود دارد(طالب و همکاران[۵۹]،۲۰۱۲).
شکل ۲-۶- پارادایم نشان دهندهی سازههای کیفیت زندگی کاری(طالب و همکاران،۲۰۱۲).
با تجزیه و تحلیل تمامی داده ها، دانستن این مطلب ساده است که در هر پنج بعد کیفیت زندگی کاری معلمان روستایی، معلمان روستایی در استان شانشی دارای سطح رضایت نسبتاً بالایی از لحاظ نیازهای اجتماعی و امنیت بودند. آنها متمایل بودند که دارای روابط بین شخصی منظم باشند و احساس کامل و ایمن بودن در شرایط کاری خود داشته باشند امّا اکثر آنها از محیط فیزیکی کار ناراضی بودند گرچه رضایت کلی آنها در مورد نیازهای زندگی، نیازهای عزت و نیازهای خودشکوفایی در رده پائینی قرار دارد. اعتقادی رایج وجود دارد که به آنها حقوق کافی داده نمی شود و رضایت اجتماعی آنها و شهرت شغلی آنها راضی کننده نیست یا اینکه مشارکت دموکراتیک و مدیریت در امور مدرسه محدود هستند یا فرصت مطالعات بیشتر اندکی وجود دارد، در کل، کیفیت زندگی کاری معلمان روستایی استان شانشی متعلق به سطح پائین متوسط است.
کیفیت زندگی کاری پائین مطمئناً آسیبهایی را به بار میآورد مثل: الف) عدم رضایت معلمان از کار و زندگی ممکن است منجر به کم کاری شود و باعث بی میلی آنها به سخت کار کردن شود. ب) باعث عدم پایداری نیروی آموزشی در سطح آموزش اجباری می شود ج) کیفیت زندگی و کار پائین منجر به عدم سلامتی ذهنی و فیزیکی می شود که اغلب منجر به آسیب به دانش آموزان و همکاران می شود و درنهایت مانع توسعه پایدار آموزش می شود.
بخش دوم: عدالت سازمانی
۳-۱) مقدمه
سازمان سیستمی اجتماعی است که حیات و پایداری آن به وجود پیوندی قوی بین اجزا و عناصر تشکیل دهنده آن وابسته است. ادراک بی عدالتی اثرات مخربی بر روحیه کار جمعی دارد، زیرا اهتمام نیروی انسانی و انگیزش کارکنان را تحت الشعاع خود قرار می دهد. بی عدالتی و توزیع غیر منصفانه دستاوردها و ستاده های سازمان، روحی ه کارکنان را تضعیف می کند و روحیه تلاش و فعالیت آنها را تنزل می دهد. بنا براین، رعایت عدالت رمز بقا و پایداری جریان توسعه و پیشرفت سازمان و کارکنان آن است . بنابراین از جمله وظایف اصلی مدیریت حفظ و توسعه رفتارهای عادلانه در مدیران و احساس عدالت در کارکنان است. رعایت عدالت به ویژه در برخی رفتارهای مدیریت با کارکنان (توزیع پاداش ها، روابط سرپرستی، ارتقاءها و انتصاب ) برای کارکنان حائز اهمیت است . در فرایند توسعه رفتارهای عادلانه و مهم تر از آن شکل دادن احساس عدالت در کارکنان، شناخت چگونگی تأثیرگذاری رفتارهای مبتنی بر عدالت بر رفتارها ی سازما نی و از آن جمله تعهد سازمانی ، رضایت شغلی ، رفتارهای مد نی سازما نی و رفتارها ی ضد تو لید و انگیزش کارکنان حائز اهمیت است (سید جوادین و همکاران،۱۳۸۷).
۳-۲) تاریخچه عدالت سازمانی
اولین تعاریف درباره عدالت به سقراط، افلاطون و ارسطو منسوب است. یکی از مهمترین پرسشهای سقراط در مورد سرشت عدالت بود. بعد از سقراط،شاگردش افلاطون در کتاب جمهوری _ مهمترین اثر خود_ بحثی را عدالت نامید که نخستین و قدیمی ترین بحث تفصیلی درباره عدالت در فلسفه سیاسی قدیم است. (مرامی ،۱۳۸۸،ص۱۵) افلاطون در کتاب جمهوریت در پی این پرسش بود که چرا مرد با فضیلتی مانند سقراط حکیم در جامعه آن روز یونان محکوم به مرگ شد ،انگیزه او تحلیل و تبیین عدالت در جامعه آتن بود و اینکه مفهوم عدالت چیست . به نظر افلاطون عدالت وقتی حاصل می شود که در دولت هر کسی به کاری که شایسته آن است بپردازد،به همانگونه انسان عادل نیز انسانی است که اجزای سه گانه روح او (غضب ،شهوت وعقل )تحت فرمانروایی عقل ،هماهنگ باشند. (اخوان کاظمی ۱۳۸۹).
در تمامی اندیشه های سیاسی اسلام، مبنا و زیر بنای تمامی اصول نیز عدالت است. آیات الهی اشاره دارند که پیامبران را با مشعلهای هدایت فرستادیم و به آنها کتاب و میزان دادیم تا عدالت را بر پا دارند(اخوان کاظمی ۱۳۸۹). بعثت پیامبران و تشریع ادیان به منظور تحقق قسط و عدل با مفهوم وسیع کلمه در نظام حیات انسان بوده است تا آنجا که از رسول خدا (ص)نقل شده است: «کشور با کفر می ماند اما باظلم ماندنی نیست».(اخوان کاظمی، ۱۳۸۲، ص۷۳) به این ترتیب ملاحظه می شود که عدالت و استقرار آن به عنوان یک نیاز برای جوامع انسانی مطرح بوده است. آبراهام مازلو به عنوان برجسته ترین روانشناس در حوزه انگیزش، سلسله مراتبی از نیازهای انسانی را مطرح کرد که اگر چه عدالت در این سلسله مراتب جایی ندارد، اما با این حال مازلو از اهمیت آن آگاه بوده و نسبت به پیامدهای ناشی از بی عدالتی هشدار داده است. مازلو عدالت راتقریبا یک نیاز اساسی مطرح کرده و آن رابه همراه انصاف، صداقت و نظم دریک گروه قرارداده است و از آنها به عنوان پیش شرطهای اساسی برای ارضای نیازها یاد کرده است(حسین زاده و ناصری، ۱۳۸۸).
در ابتدا صاحب نظرانی چون آدام و هومانز تئوری” عدالت اجتماعی” رامطرح کردند . آن ها بیان کردند که مبادلات اجتماعی که افراد دریافت می کنند باید عادلانه باشد . پس از آن محققان برابری ادراک شده از تصمیمات تخصیص منابع مثل سطح پرداختی به شخص و تخصیص بودجه به یک بخش را مورد توجه قرار دادند. محققان بعدی نشان دادند که افراد یک حد معینی از نابرابری را می پذیرند(حسین زاده و ناصری، ۱۳۸۸).
با وجود اینکه مطالعات اولیه در مورد عدالت به اوایل دهه۱۹۶۰ و کارهای جی استیسی آدامز برمی گردد، با این حال اکثر مطالعات در مورد عدالت در سازمان ها از سال ۱۹۹۰ شروع شدند. طبق یک گزارش از منابع منتشر شده در این زمینه، تقریبا ۴۰۰ تحقیق کاربردی و بیش از ۱۰۰تحقیق بنیادی متمرکز بر مباحث انصاف و عدالت در سازمان ها تا سال ۲۰۰۱ به ثبت رسیده است. در یک مسیر دراین تحقیقات به دنبال تعیین منابع یا کانونهای عدالت بوده اند؛ به این معنی که چه چیزی را یا چه کسی را کارکنان عامل بیعدالتی در سازمان می دانند.
۳-۳) تعاریف و مفاهیم عدالت سازمانی
یکی از دشواریهای بحث عدالت، ابهام در تعاریف و معانی آن است. زبان عربی برای برخی واژهها بیش از ده مترادف دارد و واژه عدالت نیز واجد چنین مترادفهایی است. بنابراین برای هر جنبهای از عدالت معانی متعددی وجود دارد که شاید مهمترین آنها قسط، قصد، استقامت ،وسط، نصیب،حصه، میزان، انصاف وغیره باشد. فرهنگ لغات آکسفورد عدالت را به عنوان حفظ حقوق با اعمال اختیار و قدرت و دفاع از حقوق با تعیین پاداش یا تنبیه توصیف کرده است. اما آنچه در تعاریف این واژه به مقاصد ما نزدیکتر است مفهوم عدالت به معنای برابری و تساوی، دادگری و انصاف، داوری با راستی و درستی و مفاهیم دیگری از این قبیل است(اخوان کاظمی،۱۳۸۹).
مطالعه عدالت در محیط های کاری در سالهای اخیر رشد چشم گیری داشته است (ژانگ و همکاران[۶۰]،۲۰۱۲). تحقیقات نشان داده اند که فرآیندهای عدالت نقش مهمی را در سازمان ایفا می کنند و چگونگی برخورد با افراد ممکن است که باورها و احساسات و نگرش های افراد را تحت تاثیر قرار دهد. به علت گستردگی پیامدهای رعایت عدالت، بررسی اثرات درک از عدالت در سازمانها توجه بسیاری از محققان منابع انسانی، رفتار سازمانی و روانشناسی سازمانی / صنعتی را به خود جلب کرده است(بیش[۶۱]،۲۰۰۷). عدالت سازمانی مربوط به دیدگاه کارکنان می شود که آیا سازمان با آنها با عدالت برخورد می کند یا نه؟(الانین[۶۲]،۲۰۱۱).
در تحقیقات علوم انسانی، عدالت سازه ای تلقی می شود که در فضای روابط اجتماعی ایجاد می گردد. در یک رویکرد در صورتی یک عمل عادلانه به حساب می آید که بیشتر افراد آنرا عادلانه ادراک نمایند. مطالعه درباره عدالت سازمانی در سی سال اخیر رشد قابل ملاحظهای داشته است و مجموعه ای از تحقیقات آزمایشگاهی و میدانی را در بر می گیرد. جالب آنکه موضوع عدالت سازمانی، یکی از پر ارجاع ترین موضوعات مطالعه سازمانی، در دهه های اخیر بوده است(الوانی و پورعزت، ۱۳۹۰(.
الکساندر و راندرمن[۶۳] ( ۱۹۹۷ ) تاکید می نمایند که احساس عدالت در سازمان به صورت مستقیم بر تمایل به جابجایی و ترک خدمت تاثیرگذار خواهد بود. گرین برگ[۶۴] معتقد است که ادراک عدالت سازمانی، برای اثربخشی عملکرد سازمانها و رضایت افراد در سازمان ضرورتی اساسی است و سازمان باید در جهت تحقق این مهم، همه تلاش و کوشش خود را به کار گیرد . عدالت سازمانی” با توجه به پویایی و دگرگونی محیط به عنوان حوزه مطالعاتی جدید اهمیت ویژه ای برای مدیران و کارکنان پیدا نموده است.عدالت در سازمان بیانگر برابری و لحاظ کردن رفتار اخلاقی در یک سازمان می باشد.گرینبرگ طی مطالعاتش نشان داد که مدیرانی که هنجارهای سازمان را با رفتارهای غیر منصفانه و ناعادلانه نقض می کنند،باعث می شوند کارکنان واکنش منفی نسبت به این رفتارها نشان دهند بنابراین انعکاس عدالت سازمانی در رفتار مدیران باعث می شود تا شرایط خوبی هم برای سازمان و هم کارکنان به وجود آید(الوانی و پورعزت، ۱۳۹۰(.
همانطور که گرینبرگ ) ۱۹۸۸ ( گفته است ما در حال وارد شدن به دوره ای هستیم که مسائل انصاف و عدالت در اشکال مختلف و متفاوت به صدر موضوعات و مطالعات مطرح در حوزه تعالی سازمانی صعود خواهند کرد. مشابه با گرینبر گ، اولریش[۶۵] (۱۹۹۸( نیز عقیده دارد که نیروهای رقابتی که امروزه مدیران با آن روبرو می شوند، سازمانها را مجبور خواهد کرد برای بقاع و تضمین آینده خود بسوی تعالی سازمانی مطلوب حرکت نمایند.
کمبل[۶۶] عدالت سازمانی را بیانگر ادراکات کارکنان از برخورد منصفانه سازمان با آنان می داند(کمپل،۲۰۰۸).
عدالت سازمانی به ادراک کارکنان از انصاف و رفتارهای عادلانه شغلی اشاره می کندعدالت” والاترین ارزش انسانی و گوهری گرانبها در راه تحقق حقوق بشر است . آرمان اصلی انسان ها رسیدن به عدالت است . افلاطون می گوید عدالت یعنی قرار گرفتن هر چیز در جای خودش.( کاتوزیان ۱۳۸۷) همچنین “عدالت سازمانی” را می توان بصورت مطالعه برابری در کارتعریف نمود(غفوری و گل پرور، ۱۳۸۹ ).
در ابتدا صاحب نظرانی چون آدامز[۶۷] تئوری” عدالت اجتماعی” رامطرح کردند . آن ها بیان کردند که مبادلات اجتماعی که افراد دریافت می کنند باید عادلانه باشد . پس از آن محققان برابری ادراک شده از تصمیمات تخصیص منابع مثل سطح پرداختی به شخص و تخصیص بودجه به یک بخش را مورد توجه قرار دادند. محققان بعدی نشان دادند که افراد یک حد معینی از نابرابری را می پذیرند(کراسپنزو،۲۰۱۲)
از طرفی بر اساس نظریه برابری اگر افراد احساس کنند با آنان ناعادلانه برخورد شده است برانگیخته میشوند تا عدالت را در میان خودشان برقرار سازند. از این رو مدیوانی که برای برخورد با مساله «احساس بی عدالتی» از راههای موقت استفاده میکنند با مشکلات جدی مواجه میشوند. گسترش نقش نظریه برتری و تشریح نگرشها و رفتار کارکنان از برخوردهای منصفانه در کار است که خود بهشناسایی سه جزء متفاوت از عدالت سازمانی یعنی عدالت رویهای عدالت توزیعی مراودهای منجر گردید ( رضائیان ۱۳۸۴).
آدامز بر ادراک عادلانه بودن پیامدها تأکید داشت و ادراک کارکنان از توزیع عادلانه پیامدها را عدالت توزیعی[۶۸] نامید. مطالعه عدالت رویه ای[۶۹] ادراک عادلانه بودن فرایندهایی که توسط آن ها پیامدها تعیین می شوند نیز به دنبال مطالعه عدالت توزیعی آغاز شد و یافته های پژوهشی نشان داد فرایندهایی که پاداش ها به وسیله آن ها تعیین می شوند به اندازه توزیع پاداش ها اهمیت دارند و عادلانه بودن آن ها به همان اندازه مهم است. نهایتاً درباره عدالت تعاملی بر مبنای انصاف ادراک شده از ارتباطات بین شخصی مرتبط با رویه ها ی سازما نی و کیفیت ارتباطات بین شخصی مطالعه شد.
کراپانزونا و مسترسون[۷۰] بیان کردند که عدالت تعاملی در مقایسه با عدالت رویه ای عملکرد شغلی را بهتر پیش بینی می کند. عدالت رویه ای بیشتر با سازمان و خط مشی های سازمانی ارتباط دارد در حالی که عدالت تعاملی بیشتر با سرپرست مرتبط است(راپ و کروسپانزو،۲۰۱۲).
رعایت عدالت سازمانی توسط مدیران، موجب افزایش تعهد کارکنان به سازمان، ابداع و نوآوری و ماندگاری آنان در سازمان و در نهایت موجب موفقیت و پیروزی سازمان می شود و جامعه را از منفعت سازمان و تلاش کارکنان بهره مند می نماید(الوانی و پورعزت، ۱۳۹۰: ۴۹(.
در رابطه با انواع عدالت نظریه های مختلفی وجود دارد که در شکل ۱ نشان داده شده است.
شکل ۲-۷- نظریه عدالت و سیر تکاملی آن (خنیفر و امیری،۱۸۳:۱۳۸۹ )
۳-۴) عدالت و وجدان کاری
افراد با وجدان افرادی منظم، قابل اطمینان و ریسک گریز هستند. آنها عملکرد بالایی دارند و بیشتر نگران انجام کامل و درست امور هستند تا اینکه نگران امور مالی باشند. البته، نمیتوان گفت که امور مالی برای افراد باوجدان اهمیتی ندارد، بلکه منظور این است که این افراد برای فرصتهای رو به رشد در آینده، حاضر به تاخیر و درنگ هر لذت و خوشی فعلی هستند(زاوو و چن ، ۲۰۰۸). افراد با وجدان به دلیل اینکه سخت کوش، پیروزی طلب و با ثبات هستند، مایلند آنچه که برای تکمیل و انجام کارها لازم است، انجام دهند. بنابراین، در حالیکه موفقیت در گروی وابستگی، روابط ملایم بین فردی، سخت کوشی و ابتکار برای حل یک مسئله در محیط کاری است، افراد باوجدان و وظیفه شناس، در برابر افرادی با حس وظیفه شناسی کمتر بیشتر احتمال دارد که در این رفتارهای احتیاطی درگیر شوند(جواهر و کار ،۲۰۰۷). وجدان کار بر احساس مسئولیت، تعهد و تقید فرد نسبت به انجام وظایف و مسئولیتهای محوله گفته می شود به عبارت دیگر نوعی مکانیزم خودکنترلی در انجام امور است، که بواسطه آن افراد بدون نظارت مستقیم و غیرمستقیم از بیرون، کار خود را از نظر کمی و کیفی به طور تمام وکمال انجام می دهند(پناهی و ابراهیم پور، ۱۳۸۷).
نظریه برابری یک مدل انگیزشی است که تلاش افراد را برای دستیابی به عدالت و انصاف در مبادله های اجتماعی و روابط بده بستانی تشریح می کند. در نظریه برابری گفته می شود که کارکنان و اعضای سازمان خود را با دیگران مقایسه می کنند. کارکنان نتایج حاصل از کار خود به نهاده هایشان در آن کار را با دیگران مقایسه می کنند. اگر آنان چنین پندارند که نسبت متعلق به آنان با نسبت افراد مشابه که خود را با آنها مقایسه کرده اند برابر است؛ معتقدند هیچ گونه اجحافی نشده است. اگر این نسبتها نابرابر باشند در آن صورت در سازمان اجحاف می شود به بیانی دیگر، عدالت رعایت نمی شود(فرا نسیس و بارلینگ ، ۲۰۰۵) هنگامی که رخدادها ناعادلانه دیده شود، افراد به وفاداری و تلاش کمتر تمایل نشان می دهند وقتی که اعضای سازمانی، بی عدالتی را مشاهده می کنند، تمایل کمتری برای انجام کار را دارند. کارگریزی افزایش می یابد رفتارهای ضد تولید افزایش می یابد و مشارکت و رفتارهای شهروندی سازمانی کاهش می یابد(آیدین و همکاران ، ۲۰۰۸). احساس نابرابری موجب تنش و تعارض می گردد و بر میزان کیفیت کار کارکنان و رضایت شغلی آنها اثر می گذارد. در چنین سازمانهایی، هنجارهای مربوط به کار کمتر درونی شده و حتی به تدریج از پایبندی و تعهد افراد کاسته می شود، در نتیجه میزان وجدان کار افراد کاهش می یابد(رحمانی، ۱۳۸۲، ص ۴۶).
هیچ سمی مهلک تر از نبود عدالت برای بقاء و رشد سازمان نیست. سازمانی نیز به افول میرسد که بی عدالتی در جنبه های گوناگون روابط افراد سازمان ریشه دوانیده و چون خوره ای از درون سازمان را خفه کرده و از هم بپاشد. متاسفانه شیوع و چیرگی رفتار بی عدالتی و تبعیض در همه جنبه های حیات سازمانی ما به حدی است که سازمانهای ما را که می بایستی ابزار و وسیله کارایی و کارآمدی و جلوگیری از اتلاف منابع انسانی باشند، فلج نموده و آنها را به بوروکراسی ها و تشکیلات ناکارآمد توام با اتلاف منابع طبیعی تبدیل کرده است. امروزه دستیابی به اهداف سازمانها تا حد زیادی در گرو عملکرد مناسب و صحیح کارکنان است. یکی از موانع سازمانها در دستیابی به اهدافشان ضعف وجدان کاری یا تعهد کاری در بین کارکنان می باشد. دانشگاه نیز در جهت تحقق اهداف نیازمند کارکنانی لایق و کارآمد با وجدان کاری بالا می باشند. برای اینکه افراد دانش، توانایی و مهارتهای خود را در سازمان کمتر از حد انتظار بروز ندهند و نقش خود را به نحو موثری ایفا کنند یا به عبارتی دارای وجدان کار باشند ضروری است در سازمان عدالت برقرار باشد و افراد احساس تبعیض ننمایند. مساله اصلی این تحقیق بررسی رابطه بین عدالت سازمانی ادراک شده و وجدان کاری کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان است. در این خصوص تحقیقاتی به شرح زیر ارائه شده است:
-شفیع پور مطلق(۱۳۷۷) تحقیقی با عنوان«بررسی راه های گسترش وجدان کاری در آموزش و پرورش» انجام داد و به این نتیجه رسید که جو سازمانی مناسب، روابط انسانی صحیح، عوامل انگیزشی، سیستم ارزشیابی، عوامل فرهنگی و رهبری آموزشی در گسترش وجدان کاری موثر است.
- سارو خانی و طالبیان(۱۳۸۱) تحقیقی با عنوان«وجدان کاری و عوامل موثر بر آن» انجام دادند که همبستگی مثبت و معنی دار سطح وجدان کار با شیوه مدیریت مشارکتی و تفویضی، تناسب شغلی و احساس مثبت از وجود عدالت سازمانی و سطح تخصص کارکنان و همچنین همبستگی منفی و معنی داری سطح وجدان کار بویژه ابعاد رفتاری آن با سن و سابقه کار کارکنان از نتایج مهم این پژوهش بود. در تجزیه و تحلیل چند متغییری و با اجرای مدل های مناسب رگرسیونی، همبستگی مثبت و بسط عدالت سازمانی و تناسب تخصص با وظایف شغلی، بسط رضایت درون سازمانی، نهادینه شدن شیوه های مدیریت مشارکتی و تفویضی و همچنین توزیع پست و مشاغل بر مبنای توانایی ها و خواسته های کارکنان با کنترل واریانس ها و متغییر ها در سطح ۹۹۹ /. معنی دار بوده این پنج عامل بیش از پنجاه درصد واریانس میزان وجدان کاری کارکنان را تبیین نموده است.
- شیخ شبانی و همکاران(۱۳۸۸) تحقیقی باعنوان «بررسی روابط ساده، چندگانه و تعاملی متغیرهای مهم محیطی، نگرشی، شخصیتی و عاطفی با رفتارهای نابارور در محیط کار در کارکنان یک شرکت صنعتی» انجام داد. نتایج نشان دادند که چهار بعد عدالت سازمانی (توزیعی، رویه ای، بین فردی و اطلاعاتی)، خشنودی شغلی، برون گرایی، توافق، وظیفه شناسی و عواطف مثبت، با هر دو رفتار نابارور فردی و سازمانی رابطه منفی دارند. افزون بر این، متغیرهای تعارض بین فردی در محیط کار، قیود سازمانی، عصبیت، اضطراب و خشم با این رفتارها رابطه مثبت دارند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان دادند که کلیه متغیرهای پیش بین، ۲۲ درصد واریانس رفتارهای نابارور فردی و ۲۹ درصد واریانس رفتارهای نابارور سازمانی را تبیین می کنند. نتایج تحلیل رگرسیون تعدیل کننده نشان دادند که ویژگی های شخصیتی (اضطراب ، خشم ، توافق جویی و وظیفه شناسی) رابطه بین متغیرهای محیطی (تعارض بین فردی و عدالت توزیعی) و رفتارهای نابارور فردی و سازمانی را تعدیل می کنند. به عبارت دیگر، رابطه بین متغیرهای محیطی و رفتارهای نابارور در افراد واجد اضطراب و خشم بالا، بیشتر از این رابطه در افراد واجد اضطراب و خشم پایین بود. همچنین، رابطه بین متغیرهای محیطی و رفتارهای نابارور در افراد واجد توافق جویی و وظیفه شناسی پایین، بیشتر از این رابطه در افراد واجد توافق جویی و وظیفه شناسی بالا بود. اما بر خلاف انتظار، ویژگی های شخصیتی، رابطه بین قیود سازمانی و رفتارهای نابارور را تعدیل نکردند.