“
در زمینه حمایت از کودکان آواره و کودکان قربانی مین های ضد نفر, و به منظور حمایت از کلیه قربانیان این سلاح های خطرناک در ۱۹۹۷ در اتاوای کانادا , کنوانسیونی راجع به ممنوعیت استفاده و تولید مین های ضد نفر تدوین گردید که آمریکا تاکنون از پیوستن به این کنوانسیون خودداری کردهاست[۱۵۰].
سازمان بینالمللی کار در مقاوله نامه ۱۸۲ خود در سال ۱۹۹۹ به کار گیری کودکان در جنگ و مخاصمات مسلحانه داخلی را به عنوان یکی از اشکال اشتغال سخت و زیان آور کودکان ممنوع دانست[۱۵۱]. در ۲۵ / ۳ / ۲۰۰۰ قدم بزرگ دیگری برداشته شد و پروتکل الحاقی به کنوانسیون حقوق کودک به تصویب اکثر کشورها رسید که بعضی نقایص کنوانسیون حقوق کودک را مرتفع می ساخت[۱۵۲].
شورای امنیت سازمان ملل نیز طی قطعنامه های ۱۲۶۱ مورخ ۲۵ اوت۱۹۹۹ و ۱۳۱۴ مورخ ۱۱ اوت ۲۰۰۰ و قطعنامه ۱۳۷۹ مورخ۲۰۰۱ بر حمایت از حقوق کودکان درگیر در مخاصمات مسلحانه تأکید نمود و اخیراًً نیز همین شورا طی قطعنامه ۱۴۶۰ مورخ ۳۰ ژانویه ۲۰۰۳ با تأکید بر کلیه اسناد و منابع قبلی در مورد حمایت از حقوق کودکان , بر نظارت دبیرکل راجع به رعایت این اسناد و همچنین رعایت حقوق کودکان در عملیات حفظ و تحکیم صلح سازمان ملل اشاره دارد. سازمان ملل در این چارچوب سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۰ را دهه بینالمللی صلح و عدم خشونت نامیده و ترویج فرهنگ صلح را امری الزامی دانسته است[۱۵۳].
لازم به ذکر است که با تصویب اساسنامه دیوان کیفری بین اللملی رم در ۱۹۹۸ قدم دیگری در زمینه حمایت از حقوق کودکان برداشته شد. در این اساسنامه تأکید گردیده که استفاده از کودکان در جنگ و نقض حقوق آنان میتواند به عنوان یکی از جرایم بر ضد بشریت تلقی گردد و موجبات محاکمه و مجازات مرتکبان را فراهم آورد.در بین منابع فوق الذکر , کنوانسیونها از اهمیت فوق العاده ای برخوردارند. زیرا رعایت آن ها برای کشورهای عضو الزامی است و عدم رعایت آن ها موجبات مسئولیت بینالمللی دولت نقض کننده را فراهم می آورد. قطعنامه های شورای امنیت نیز نسبت به اعلامیه های مجمع عمومی سازمان ملل از اهمیت بیشتری برخوردارند. در کنوانسیون حقوق کودک بصراحت بر حقوق کودکان قربانی جنگ و باز پروری جسمی و روانی آنان تأکید گردیده است .
بند دوم- نقش سازمانهای غیردولتی مجامع عمومی
تجربه جنگهای متعدد در اقصی نقاط دنیا نشان داده که دولتها به تنهایی نمی توانند حمایت از کودکان قربانی جنگ و تأمین نیازهای مادی و معنوی آنان را به عهده گیرند. لذا سازمانهای غیردولتی (NGO) و سایر مجامع مردمی میتوانند در این مورد نقش تعیین کننده ای را ایفاء کنند۱٫ هم دولت و هم این سازمانها و مجامع باید بدان توجه داشته باشند که تعلیم و تربیت کودکان قربانی جنگ اعم از آواره یا بی سرپرست برای صلح باید به عنوان یکی از ارکان برنامه های آموزشی در نظر گرفته شود. وجود این سازمانها هم در طول جنگ و هم پس از پایان جنگ ضروری است. زیرا اثرات جسمی و روحی ناشی از جنگ تا سالها در کودکان آواره و بی سرپرست باقی می ماند. به طور کلی مساعدت سازمانهای غیردولتی در سه مورد اهمیت زیادی دارد:
اول ایجاد هستههای روشنگری و ایجاد حساسیت در سطح داخلی و بینالمللی.
دوم ایجاد برنامه های اجرایی میدانی که سریعاً بتواند پاسخگوی نیازهای کودکان باشد.
سوم ارائه پیشنهادها و راه حل های مناسب در مورد وضعیت های ویژه.
سازمان ملل متحد در زمینه حمایت از حقوق کودکان آسیب دیده از جنگ همکاری خوبی را با سازمانهای غیردولتی شروع کردهاست .در گزارش کوفی عنان دبیرکل سازمان ملل در مورد وضعیت کودکان در مخاصمات مسلحانه و در مورد ترویج و حمایت از حقوق کودکان به نتایج غیرقابل انکار این همکاری اشاره شده است[۱۵۴]. سازمانهایی مانند «اتحاد برای توقف استفاده از کودکان سرباز» , «کمیته سازمانهای غیردولتی وابسته به یونیسف » , «نجات کودکان » و غیره اقدامات مؤثری را تاکنون در مورد کودکان آواره انجام دادهاند.
در مورد کودکان آواره ، پس از جنگ مهمترین عامل حمایتی , یافتن خانواده , تحکیم خانواده و کمکهای روحی و عاطفی به آنان است. در مورد کودکان بی سرپرست ناشی از جنگ ، باید راه های خروج از مشکلات روانی را به آنان نشان داد. در ایران وظیفه مدیریت و حمایت از کودکان بی سرپرست ناشی از جنگ به بنیاد شهید سپرده شده که به عنوان یک نهاد دولتی وظیفه خود را بخوبی انجام داده است. البته در بین کودکان بی سرپرست , آنانی که مسئولیت بیشتری پس از فقدان پدر یا مادر در خانواده به عهده گرفته اند و رئیس خانواده محسوب میشوند، کمک و حمایت بیشتری را می طلبند.
به طور کلی در مورد کودکان آواره و بی سرپرست , اعم از اینکه در اردوگاه ها یا مراکز نگهداری و سایر مراکز پذیرش حضور داشته باشند , تضمین حق تعلیم و تربیت و باز نمودن راه ادامه تحصیل لازم و ضروری است. در اعلامیه جهانی راجع به تعلیم و تربیت برای همه ، مورخ ۱۹۹۰ (تایلند) در بند ۴۵ (ف) بر کمکهای جامعه بینالمللی اعم از مالی یا تکنیکی در مورد آموزش کودکان آواره , بویژه برنامه های آموزشی بنیادی آنان تأکید شده است. نهایتاًً دولت و سازمانهای دولتی پس از پایان جنگ باید زمینههای بازگشت داوطلبانه کودکان آواره را به کشور متبوعشان فراهم آورند[۱۵۵].
گفتار سوم – اسناد مربوط به منع کاربرد سلاح های شیمیایی
یکی از مشهورترین اصول حقوق بشر دوستانه، ممنوعیت استفاده از سلاحها و وسایلی است که رنج زائد می آفریند و این که متخاصمان حق ندارند از هر وسیلهای برای زیان رساندن به دشمن استفاده کنند.
این اصل در مقررات منضم به عهدنامه چهارم لاهه مورخ ۱۹۰۷ تجلی یافت. همچنین بند ۱ ماده ۳۵ پروتکل اول ۱۹۷۷ الحاقی به کنوانسیونهای چهارگانه ۱۹۴۷ ژنو مقرر میکند که، در هر مخاصمه مسلحانه حقوق طرفهای درگیر در انتخاب روشها یا وسایل جنگ نامحدود نیست.در حقیقت سلاحها، گلوله ها و مواد جنگی که ایجاد صدمات بی جهت یا رنجهای غیر ضروری مینمایند یا سلاحهای منموعه، دارای دو طبقه بندی کلی هستند:
“