۲-۲-۴- نظریه ویژگیهای پایگاهی (منزلت نقشی)
یکی از عوامل تأثیر گذار بر کیفیت زندگی، منزلت نقشی افراد در جامعه است. منزلت نقشی با بهره گرفتن از نظریه ویژگیهای پایگاهی مورد بررسی قرار میگیرد. طبق این نظریه، هر ویژگی که افراد را در گروههای مبتنی بر انجام وظیفه از یکدیگر متمایز کند، میتواند به عنوان عاملی در تفکیک پایگاه و منزلت نقشی افراد عمل کند. ویژگیهای پایگاهی، با توجه به الگوهای فرهنگی و یا نوع کار در حال انجام تعیین میشوند. برای مثال در فرهنگهایی که الگوهای مردسالارانه، مسلط است و جنسیت میتواند به عنوان یک ویژگی پایگاهی عمل کرده و به مردان پایگاه و منزلت بیشتری نسبت به زنها اعطا کند. به همین شکل، هنگامی که در یک گروه مبتنی بر انجام وظیفه، کاری در حال انجام باشد که استفاده از ظرفیتهای عقلانی و محاسباتی را در حد بالا بطلبد، تحصیلات افراد میتواند به عنوان یک ویژگی پایگاهی وارد عمل شده و به افراد دارای تحصیلات کمتر پایگاه پایین تر ببخشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
وقتی یک ویژگی پایگاهی در گروه یا اجتماع از اهمیت زیادی برخوردار باشد، ارتباط آن ویژگی با ارزش یا شایستگی فرد انتظاراتی پنهانی را نسبت به عملکرد وی شکل میدهد. در نتیجه از افرادی که دارای ویژگیهای پایگاهی بالاتری هستند انتظار داشتن کیفیت زندگی بهتری میرود. طبق اصول نظریه ویژگی های پایگاهی، چنین افرادی در گروه :
۱- فرصتهای بیشتری برای اجرا بدست میآورند.
۲- عملکر بهتری نسبت به سایرین دارند.
۳- عملکردشان با ارزیابی بالاتر و مثبتتری مواجه میشود.۴- از قدرت تاثیر گذاری بیشتری برخوردارند (برگر، روزون هولز و زلدیتچ ۱۹۸۰ و در لواگلیا و هوزر[۴۶] ۱۹۹۶ به نقل از خوارسگانی و کیانپور ۱۳۸۶).
فرایند مذکور سلسله مراتب پایگاهی گروه را تشکیل میدهد در این سلسله مراتب پلکان های بالای نردبان، متعلق به افراد دارای ویژگیهای پایگاهی بالا است و پلکان های پایین نردبان مربوط به افرادی است که از پایگاه اجتماعی پایین برخوردارند. مجددا، بر اساس نظریه ویژگیهای پایگاهی، افرادی که در گروه از پایگه بالایی برخوردار باشند اغلب احساسات مثبتی نظیر احساس رضایت، غرور و شادکامی را تجربه میکنند و افرادی که دارای پایگاه پایینی باشند مجبور به تجربه احساسات منفی از قبیل حقارت، خشم و ناکامی هستند. به عبارت دیگر کنش متقابل گروهی در اعضای پایگاه بالا احساسات مثبت و مبتنی بر همبستگی ایجاد میکند و در اعضای پایگاه پایین، احساسات منفی و مبتنی بر تضاد. بنابراین اعضای پایگاه بالا قاعدتا خوشحال تر و راضی تر از سایر اعضاء و دارای کیفت زندگی بهتری هستند(ربانی خوارسگانی، و کیانپور،۱۳۸۶)
۲-۲-۵- نظریه احساس محرومیت نسبی :
از جمله نظریاتی که میتوان در باره کیفیت زندگی در نظر گرفت، نظریه مقایسه اجتماعی و احساس محرومیت نسبی است. بر اساس این نظریه انسانها عموما به مقایسه خود با دیگران میپردازند و وقتی احساس بی عدالتی کنند، واکنشهای شدید عاطفی از خود بروز میدهند. احساس محرومیت نسبی حالتی است روانی و احساس کمبودی است که فرد با گروه یا فردی که برای او الگو و مرجع است بروز میدهد. چنانچه فرد خود را با فرد یا گروهی که دوست دارد شرایط مشابهی با وی داشته باشد مقایسه کند و به این ارزیابی ذهنی برسد که شرایط وی با مرجع مقایسه ناهمانند است دچار احساس محرومیت نسبی و در نتیجه احساس عدم رضایت و احساس سرخوردگی میشود. احساس محرومیت نسبی بر بعد ذهنی کیفیت زندگی اثر کاهنده دارد (رفیع پور، ۱۳۸۶: ۳۰).
از این روی و بر اساس مبانی نظری و پیشینههای پژوهشی مورد مطالعه، در این پژوهش، شاخصهای مورد اشاره برای سنجش سرمایه اجتماعی در عرصه فردی (روابط خویشاوندی و خانوادگی و…) و عرصههای اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس از آنجایی که جامعه مورد مطالعه در هر دو عرصههای مورد نظر در کنار مولفه های دیگر مورد بررسی قرار گرفته است و لذا جامعه مورد مطالعه در عرصههای یاد شده حضور دارند و لزوم ارتقاء سرمایه اجتماعی در این عرصهها ضرورتی اجتناب ناپذیر است و تحلیل نتایج و یافتههای پژوهشهای مورد مطالعه نیز نشان داده که در عرصه فردی و به طور خاص پیوندهای خانوادگی و خویشاوندی در مقایسه با پیوندهای مرتبط با عرصههای اجتماعی از استحکام بیشتری برخوردارند و از سوی دیگر کیفیت زندگی که همان میزان دسترسی به فرصتهای با ارزش عینی و ذهنی است، هم از طریق عرصه اجتماعی و هم از طریق عرصه فردی قابل دستیابی است، تلاش شده است تا در این پژوهش کیفیت زندگی افراد روستایی در ارتباط با سرمایه اجتماعی، فردی و اجتماعی در سطح روستاها مورد بررسی و تامل بیشتری قرار گیرد که مدل تحلیلی پژوهش مبین این رویکرد است .
۲-۳- الگوی تحلیلی :
امروزه هدف مشترک توسعه با تاکید بر توسعه منابع انسانی در سطوح محلی، ملی و بین المللی، بهبود کیفیت زندگی است و آینده زندگی بشر متکی بر درک بهتر عواملی خواهد بود که بر کیفیت زندگی انسان تاثیر گذار هستند. بخشی از عوامل مربوط به کیفیت زندگی، روابط ما با سایرین، گروه ها و نهادهای رسمی و غیر رسمی میشود که از آنها تحت عنوان سرمایه اجتماعی، به عنوان عامل مفقوده توسعه یاد میشود. بنابر این میتوان نتیجه گیری کرد که هر چقدر کیفیت و تنوع پیوندهای اجتماعی مردم بیشتر باشد کیفیت زندگی آنان و رضایت از زندگی و احساس خوشبختی در بین آنان بیشتر میشود، بر اساس نظریه محرومیت نسبی نیز میتوان گفت فرد خود را با افراد دیگر در جامعه مقایسه میکند و جایگاه خود را با توجه به وضعیت اجتماعی و پایگاه اقتصادی اجتماعی اش با دیگران، ضمن توجه به منابع و امکانات ارزشمند اجتماعی مقایسه میکند و اگر نتیجه ارزیابی را ناعادلانه بداند دچار احساس محرومیت نسبی خواهد شد، و بنا براین درکیفیت زندگی، بویژه در بعد ذهنی، احساس ناکامی و ناخوشایندی از زندگی خواهد داشت.
۲-۴- مدل نظری تحقیق:
این مدل با توجه به مبانی نظری از کلیه مباحث مربوط به کیفیت زندگی به دست آمده است شکل۱) مدل تحقیق
۲-۵- فرضیههای پژوهش:
۱- میزان سرمایه اجتماعی افراد با کیفیت زندگی ذهنی آنان رابطه مستقیم و معنی دار دارد.
۲- میزان احساس محرومیت نسبی افراد با کیفیت زندگی ذهنی آنان رابطه معکوس و معنی دار دارد.
۳- پایگاه اقتصادی و اجتماعی پایین به همراه احساس محرومیت بیشتر، اثر کاهنده بر کیفیت زندگی دارد
۴-پایگاه اقتصادی واجتماعی افراد با کیفیت زندگی ذهنی رابطه مستقیم و معنی دار دارد.
۵- درآمدسرانه افراد با کیفیت زندگی عینی رابطه مستقیم و معنی دار دارد.
۶- میزان تحصیلات افراد با کیفیت زندگی ذهنی رابطه مستقیم و معنی دار دارد.
فصل سوم
روششناسی
۳-۱- روش پژوهش:
روش انجام این پژوهش، کمی و پیمایشی است. این پژوهش از نوع مقطعی بوده و و ابزار گرد آوری اطلاعات مورد نیاز آن پرسشنامه است و در آن به مهمترین ابعاد کیفیت زندگی شامل بعد ذهنی و بعد عینی توجه میشود. تجزیه و تحلیل اطلاعات با بهره گرفتن از نرمافزار spss وآزمون فرضیهها با بهره گرفتن از تکنیک آماری رگرسیون چند متغیره صورت میگیرد.
۳-۲- جامعه آماری
جامعه آماری این تحقیق مناطق روستایی شهرستان همدان میباشد. شهرستان همدان دارای دو بخش (شرا و مرکزی) و نه دهستان میباشد. همچنین این دهستانها شامل ۹۷ روستای دارای سکنه میباشد (سالنامه آماری ۱۳۹۰).
۳-۳- حجم نمونه
حجم نمونه نیز بر اساس جدول کریجی و مورگان و با توجه به تعداد خانوارها (۲۷۸۸۵ خانوار) ۴۰۰ خانوار برآورد شد است.
۳-۴- واحد نمونه
واحد نمونهگیری سرپرست خانوار.
۳-۵- روش نمونهگیری :
روش نمونهگیری، ترکیبی از روش های خوشه ای چند مرحلهای و طبقهای متناسب با حجم برای انتخاب روستاها و نیز روش تصادفی و تصادفی سیستماتیک است.
در روش نمونهگیری، ابتدا به صورت خوشه ای شهرستان همدان به دو خوشه بزرگ ( بخش) شرا و مرکزی تقسیم شده و سپس در مرحله بعد پس از تفکیک شش دهستان در قالب خوشههای متوسط با بهره گرفتن از نمونهگیری تصادفی، نمونه نهایی یا خوشههای کوچک یعنی نه روستا برگزیده شد. به همین منظور ابتدا از درون هر دهستان یک روستا به صورت تصادفی انتخاب شده است، که عبارتند از: ۱) خماجین، ۲) دیزج، ۳) یسرلو، ۴) مهبار، ۵) چشمه ملک، ۶) یلفان، ۷) حیران، ۸) رباط شورین، ۹) حیدره بالای شهر
جدول ۳-۱) تعیین حجم نمونه به تفکیک بخش، دهستان، روستا و خانوار (پرسشنامههای اجرا شده )
بخش
دهستان
روستا