۷-انصاف: انتخابهای عقلانی و عمل به شیوه منصفانه شامل:
الف) رفتار با دیگران به طورمنصفانه
ب) کمک به دیگران برای داشتن رفتار منصفانه
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ج) تدریس روشهایی به افراد برای مقاومت در برابر بیانصافی و بی عدالتی (سیادت و همکاران ، ۱۳۸۷).
۲-۱-۵-۲ اصول هوش اخلاقی از دیدگاه لینک وکیل
لینک و کیل (۲۰۰۵) هوش اخلاقی را توانایی تشخیصی درست از اشتباه میدانند که با اصول جهانی سازگار است به نظر آنان، چهار اصل هوش اخلاقی زیر برای موفقیت مداوم سازمانی و شخصی ضروری است:
۱-درستکاری: یعنی ایجاد هماهنگی بین آنچه که به آن معتقدیم و آنچه که به آن عمل میکنیم، انجام آنچه که میدانیم درست است و گفتن حرف راست در تمام زمانها کسی که هوش اخلاقی بالایی دارد، به شیوهای عمل می کند که با اصول و عقایدش سازگار باشد.
۲- مسئولیت پذیری: کسی که هوش اخلاقی بالایی دارد، مسئولیت اعمال خود و پیامدهای آن، همچنین اشتباهها و شکستهای خود را نیز میپذیرد.
۳-دلسوزی: توجه به دیگران که دارای تأثیر متقابل است. اگر نسبت به دیگران مهربان و دل سوز باشیم، آنان نیز در وقت نیاز با همدردی می کنند.
۴- بخشش: آگاهی از عیوب خود و تحمل اشتباههای دیگران
۲-۱-۶ فواید هوش اخلاقی
هوش اخلاقی فقط برای رهبری اثربخش اهمیت ندارد. هوش اخلاقی، “هوش حیاتی” برای همه انسانها است. به دلیل اینکه هوش اخلاقی، اشکال دیگر هوش را به انجام کارهای ارزشمند هدایت می کند. هوش اخلاقی به زندگی ما هدف میدهد. بدون هوش اخلاقی، ما قادر به انجام کارها و وقایع تجربه شده هستیم، اما آنها فاقد معنی هستند. بدون هوش اخلاقی، ما نمیدانیم آنچه که انجام میدهیم چرا انجام میدهیم و یا حتی چه چیزهایی وجود ما را در نظام خلقت از برخی مسائل متفاوت میسازد(لنیک و کیل، ۲۰۰۵: ۴۵-۵). هوش اخلاقی رفتار مناسب را تقویت می کند و قادر است پایداری زندگی اجتماعی را در طول زمان فراهم سازد تا حدی که هوش اخلاقی شانس بقاء را افزایش میدهد، و حتی به طول عمر افراد کمک می کند. بدون هوش اخلاقی، زندگی اجتماعی دوامی نخواهد داشت و بقای این گروه در معرض خطراست(دینورسیا[۴۸]، ۲۰۱۰: ۱۶). هوش اخلاقی نشاندهنده این واقعیت است که ما اخلاقی یا غیراخلاقی به دنیا نمیآییم بلکه ما باید یاد بگیریم که چگونه می شود خوب باشیم. آنچه که ما احتیاج داریم روشهایی هوشمندانه برای انجام کارهای درست و این چیزی است که ما به آن هوش اخلاقی میگوییم و این نتیجه آموزشی است که چگونه میتوان با دیگران رفتار کرد(کولز[۴۹]، ۱۹۹۷). هوش اخلاقی شامل ترکیبی از دانش، تمایل و اراده است. این هوش شامل روشی است که فکر میکنیم، احساس میکنیم و عمل میکنیم. تشخیص درست از اشتباه به تنهایی ممکن نیست احساسات، مهارت ها یا اعمال ما را تغییر دهد(کلارکن[۵۰]،۲۰۱۰: ۱۵-۱).
۲-۲ بخش دوم: سرمایه اجتماعی
۲-۲-۱ سرمایه اجتماعی چیست
سرمایه اجتماعی از مفاهیم نوینی است که امروزه در جامعه شناسی، اقتصاد و به تازگی در مدیریت و سازمان به صورت گسترده استفاده شده است. این مفهوم به پیوندها، ارتباطات میان اعضای یک شبکه به عنوان منبع با ارزش اشاره دارد، که با خلق هنجارها و اعتقاد متقابل موجب تحقق اهداف اعضا می شود. این سرمایه امروزه نقشی بسیار مهمتر از سرمایه فیزیکی و انسانی در سازمانها و جوامع ایفا می کند، و شبکه های روابط جمعی و گروهی، انسجام بخش میان انسانها، انسانها با سازمانها و سازمانها با سازمانها میباشد و نقش بسیار مهمی در احساس مسئولیت اجتماعی سازمانها در جوامع ایفا می کند. در حقیقت، اصطلاح سرمایه به ثروت انباشته، به خصوص آنچه برای تولید ثروت بیشتر به کار میرود اطلاق می شود.
همچنین ریشهشناسی کلمه«اجتماعی» در سرمایه اجتماعی به ما کمک می کند تا معنی سرمایه اجتماعی و تفاوت آن با سایر انواع سرمایه بهتر درک شود.کلمه «اجتماعی» یکی از گستردهترین و کلیترین صفات زبان انگلیسی است که به چیزهای متنوعی مانند انرژی، بیماریها، بازاریابی و مانند آن اشاره می کند. اسم این صفت، کلمه جامعه است. که از کلمه لاتین«Socius» به معنای «دوست یا رفیق» مشتق شده است. چنین ریشهیابی نشان میدهد که اساساً کلمه«اجتماعی» از پدیده دوستی ناشی شده است، و حاکی از دلبستگی شخصی، همکاری، یکپارچگی، احترام متقابل و احساس منفعت مشترک است. در تعاریف سرمایه اجتماعی و ابعاد و مسائل پیرامون آن توافق و همگونی چندانی وجود ندارد. به طور کلی این زمینه های نظری گسترده و کلی را میتوان به عنوان ریشه های نظری سرمایه اجتماعی در نظر گرفت که هنوز هم هریک طرفدارانی دارد، با توجه به سوگیریهایی که در هریک از این نحلهها جریانات فکری وجود دارد، تعاریف نیز متفاوت خواهد بود(بورت،۱۹۹۲: ۲۴-۸).
سرمایه اجتماعی با فراهم ساختن زمینه نظارت و کنترل اجتماعی غیراقتدارآمیز بر فرد و جامعهپذیر ساختن وی که از مجرای احترام به عرف، سنتها، هنجارها و ارزشهای اجتماعی حاصل می شود، از یک سو به معنادار ساختن زندگی اجتماعی برای فرد و زمینهسازی مشارکت مثبت و فعال وی در زندگی اجتماعی می پردازد و از سوی دیگر از جهت پیامدهای جمعی و عمومی، موجب سلامت کلی جامعه، پایداری و ثباتاجتماعی می شود(تقیلو، ۱۳۸۵: ۲۴۰). در واقع، افزایش و انباشت سرمایه اجتماعی سبب پدید آمدن حسن نیت و اعتماد متقابل میان کنشگران می شود، همگرایی و همبستگی اجتماعی آنان را تقویت می کند و با ایجاد رابطهای پایدار و استوار زمینه همکاری گسترده آنها را برای تحقق هدفهای مشترک فراهم میآورد( اجتهادی، ۱۳۸۶: ۵).
۲-۲-۲ تاریخچه سرمایه اجتماعی
«اصطلاح سرمایه اجتماعی قبل از سال ۱۹۱۶، در مقالهای توسط هانی فان[۵۱] از دانشگاه ویرجینیای غربی مطرح شد. اما اولین بار در سال ۱۹۶۱، کتابی در آمریکا به وسیله شخصی به نام جین جاکوبز[۵۲] نوشته شد که این اصطلاح سرمایه اجتماعی را به کار برد و منظورش این بود که در حاشیهنشینهای شهر، ویژگیها و خصلتهایی وجود دارند که آنها میتوانند به خوبی با همدیگر ارتباط برقرار کنند و گروهایی را تشکیل دهند که خودشان مسائل و مشکلاتشان را حل کنند. در اصل، در آنجا منظور از سرمایه اجتماعی، نوعی همکاری و همفکری خودجوش و از درون گروه های مردم حاشیه نشین بود» (توسلی، ۱۳۸۴: ۲).
جین جاکوبز سرمایه اجتماعی را شبکه های اجتماعی فشردهای میداند که در محدودههای قدیمی شهری در ارتباط با حفظ نظافت، نبودن جرم و جنایتهای خیابانی و دیگر تصمیمها در مورد بهبود کیفیت زندگی، در مقایسه با عوامل نهادهای رسمی مانند نیروی حفاظتی، پلیس و نیروهای انتظامی، مسئولیت بیشتری از خود نشان میدهد. سپس این مفهوم در اقتصاد مورد استفاده قرار گرفت، ولی در واقع این جیمز کلمن[۵۳] و پژوهش او در زمینه مشارکت در امور مدرسه در شهر شیکاگو بود که سبب جلب توجه امروزی به این مفهوم شد، سپس بوردیو[۵۴] و پس از آن پوتنام[۵۵] در دهه ۱۹۹۰، از این مفهوم برای مطالعه نهادهای مردم سالار در ایتالیا استفاده کردند (شارعپور، ۱۳۸۳).
« گلن لوری[۵۶] اقتصاددان نیز همچون ایوان لایت[۵۷] جامعهشناس، اصطلاح سرمایه اجتماعی را در دهه ۱۹۷۰ برای توصیف مشکل توسعه اقتصادی درون شهری به کار برد»(فوکومایا، ۱۳۷۹: ۱۰). در دهه ۱۹۷۰ سرمایه اجتماعی در روشهای خیلی ملموس، توسط اقتصاددانهای دارایی و مالی مطرح شد. از نگاه آنها، سرمایه اجتماعی فقط به مدعیان جمعی، اخلاقی یا قانونی دلالت دارد و فقط به اصطلاح اجتماعی بماند، محدود شده است. اقتصاددانها، اصطلاحهایی نظیر زیر ساخت اجتماعی، سرویسهای اجتماعی یا هزینه های اجتماعی را اساساً بدون از دست دادن هر معنی مورد نظر، برای سرمایه اجتماعی به کار میبرند. به طور عمده در جامعه در جامعه شناسی آمریکای شمالی به ویژه در نگاه کارکردگرایان، سرمایه اجتماعی عبارت است از روابط دوسویه، کنش دوجانبه و شبکه هایی که در بین گروه های انسانی به وجود آمده است(نازکتبار و ویسی، ۱۳۸۷: ۱۲۸-۱۲۹).
«سرمایه اجتماعی از جمله مفاهیم چند وجهی در علوم اجتماعی است که در اوایل قرن بیستم به صورت علمی و آکادمیک مطرح و از سال ۱۹۸۰ وارد متون علوم سیاسی و جامعه شناسی شد و ابتدا توسط جاکوبز، بوردیو، پاسرون و لوری مطرح می شود، اما توسط کسانی چون کلمن، بارت، پاتنام و پرتز بسط و گسترش داده می شود»(ازکیا و غفاری، ۱۳۸۳: ۲۷۸) و (وال، ۱۹۹۸: ۲۵۹). کاربرد مفهوم سرمایه اجتماعی به صورت آنچه که امروز مدنظر است به تدریج در دهه ۱۹۹۰ رایج شده است اما این به معنای این نیست که در آثار جامعهشناسان کلاسیک اثری از این مفهوم نباشد، در آثار اندیشمندان و جامعهشناسانی چون مارکس وبر و دورکیم میتوان به جستو جوی این مفهوم پرداخت و در اندیشمندانی چون مارکس، امیل دورکیم، وبر و پارسونز به مفاهیم همچون اضطرار، نفع جمعی، ارزشها و اعتماد اجتماعی توجه شده که هر یک ابعادی از مفهوم سرمایه اجتماعی را دربر میگیرد(توسلی، ۱۳۸۴: ۳).
۲-۲-۳ اهمیت سرمایه اجتماعی
در دو دهه مفهوم سرمایه اجتماعی در زمینهها و اشکال گوناگونش به عنوان یکی از کانونیترین مفاهیم، ظهور و بروز یافته است. هرچند شور و اشتیاق زیادی در بین صاحب نظران و پژوهشگران ایجاد کرده است لیکن، نگرشها، دیدگاه ها و انتظارات گوناگونی را نیز دامن زده است. افزایش حجم قابل توجه پژوهشها در این حوزه بیانگر اهمیت و جایگاه سرمایه اجتماعی در بسترهای متفاوت اجتماعی است. به طور کلی میزان سرمایه اجتماعی در هر گروه یا جامعهای نشاندهنده میزان اعتماد افراد به یکدیگر است( فقیهی و فیضی، ۱۳۸۵). وجود میزان قابل قبولی از سرمایه اجتماعی موجب تسهیل کنشهای اجتماعی می شود، به طوری که در مواقع بحرانی میتوان برای حل مشکلات از سرمایه اجتماعی به عنوان اصلیترین منبع حل مشکلات و اصلاح فرآیندهای موجود سود برد. از این رو شناسایی عوامل مؤثر در تقویت یا تضعیف سرمایه اجتماعی اهمیت به سزایی دارد(رنانی، ۱۳۸۵).
تعدادی از عناصر اصلی که میتوان سرمایه اجتماعی را با آن مورد اندازه گیری قرار داد عبارتند از: آگاهی به امور عمومی، سیاسی، اجتماعی، وجود انگیزه در افراد جامعه که در پی کسب این دسته از آگاهیها هستند، اعتماد عمومی به یکدیگر و مشارکت غیررسمی همیارانه در فعالیتهای داوطلبانه و در مجموع میتوان گفت که یکی از معیارهای اصلی در شناخت سرمایه اجتماعی، شکل و شیوه روابط اجتماعی افراد با یکدیگر و نحوه همزیستی آنها در جامعه مورد مطالعه است(آدلر، ۲۰۰۲).
۲-۲-۴ تئوریپردازان و تعریف آنان از سرمایه اجتماعی
اغلب نظریه ها سرمایه اجتماعی را به بوردیو، پوتنام و کلمن نسبت می دهند که اخیراً فوکویاما[۵۸] را نیز باید به آنان افزود. در اکثر این تعاریف تشابه زیادی به چشم میخورد اما در کنار این شباهتها، تفاوتهای معنیداری نیز مشاهده می شود که اغلب در کاربرد سرمایه اجتماعی در جنبه های مختلفی از قبیل تئوریهای اقتصادی، کنترل اجتماعی، رفتار خانوادگی، دموکراسی و حکومت، بیش و مشهود است. در ادامه به ارائه نظرات کلمن، بوردیو و پوتنام به عنوان پیشگامان این حوزه پرداخته می شود( آشنا و دیگران، ۱۳۸۵).
۲-۲-۴-۱ سرمایه اجتماعی از دیدگاه پوتنام(۱۹۹۵)
پوتنام از نظریه پردازان اصلی سرمایه اجتماعی(۱۹۹۸-۱۹۹۳) عمده تحقیقات وی بر روی تأثیر سرمایه های اجتماعی بر نهادهای سیاسی و دموکراتیک است. وی سرمایه اجتماعی را مجموعه ای از مفاهیم مانند اعتماد، هنجارها و شبکه ها میداند که موجب ایجاد ارتباط و مشارکت بهینه اعضای یک اجتماع شده و منافع متقابل و گاهی مشترک آنان را تأمین می کند. به اعتقاد او اعتماد و عمل متقابل اعضا در شبکه به عنوان منابعی هستند که کنشهای اعضاء را تحت تأثیر قرار می دهند. او سرمایه اجتماعی را در جوامع امروزی مانند ابزاری در جهت رسیدن به توسعه سیاسی و اجتماعی میداند. او وجود عنصر اعتماد را یک اصل اساسی در توسعه سیاسی بر میشمارد و ابزار میدارد که اعتماد منبع باارزشی از سرمایه اجتماعی است که وجود آن رابطه مستقیمی با توسعه اجتماعی دارد.
۲-۲-۴-۲ سرمایه اجتماعی از دیدگاه بوردیو(۱۹۹۰)
یکی از بزرگترین تئوریپردازان عصر حاضر که کمتر از او سخن به میان آمده است، بوردیو است. نقطه عطف تفکر بوردیو به کارگیری استعارههای قوی در تشریح رابطه قدرت و سلطه در اجتماع و به طور کلی قشربندی فرهنگی میباشد. برجستهترین تئوری وی در خصوص سرمایه فرهنگی است. به نظر وی سرمایه فرهنگی در درون فضای اجتماعی ایجاد می شود و سینه به سینه انتقال یافته و سپس به صورت فرهنگ، سرمایه گذاری می شود.
۲-۲-۴-۳ سرمایه اجتماعی از دیگاه کلمن(۱۹۹۸)
کلمن سرمایه اجتماعی را به عنوان ابزاری برای دستیابی به سرمایه انسانی به کار میبرد. وی معتقد است که سرمایه اجتماعی عبارت است از آن جنبه از ساختار اجتماعی که به عنوان منابعی در اختیار اعضا قرار میگیرد تا بتوانند به اهداف و منافع خود دست یابند. کلمن، سرمایه اجتماعی را موجب تقویت سرمایه انسانی میداند و از دیدگاه وی، ساختار اجتماعی پدیدآورنده سرمایه اجتماعی است و موجب دستیابی به اهدافی است که در صورت نبود آن یا محقق نمیشوند یا با هزینه بالاتری محقق خواهند شد(وال و دیگران[۵۹] ۱۹۹۸، به نقل از آشنا و دیگران، ۱۳۸۵).
به نظر پاکستون[۶۰]، سرمایه اجتماعی در مؤلفه پیوستگیهای عینی بین افراد به عنوان شبکه عینی که افراد را در یک فضای اجتماعی با یکدیگر پیوند میدهد و نوعی پیوند ذهنی که موجب شکل گیری روابط مبتنی بر اعتماد متقابل و روابط عاطفی مثبت اعضای جامعه نسبت به یکدیگر می شود را شامل میگردد(ازکیا و غفاری، ۱۳۸۳: ۲۷۹).
اما خلاصهترین تعریفی که از سرمایه اجتماعی به عمل آمده است و تا حدی در بردارنده تمامی تعاریفی است که از سرمایه اجتماعی ارائه شده است، تعریف فیلد از سرمایه اجتماعی است؛ وی مفهوم سرمایه اجتماعی را در سه کلمه که در ارتباطات مهم است بیان می کند. او بیان میدارد که مردم زمانی که با یکدیگر ارتباط دارند، کارهایی انجام می دهند که به تنهایی قادر به انجام دادن آن نیستند یا برای انجام آن دچار مشکل میشوند، هنگامی که مردم شبکه های ارتباطی ایجاد کرده و با اعضای آن شبکه که ارزشهای مشترک دارند رابطه دارند، این شبکه ها به عنوان منابعی تلقی می شود که سرمایه اجتماعی ایجاد می کند(فیلد[۶۱]، ۲۰۰۳: ۱).
تعاریف بالا تنها بخشی از تعاریف عنوان شده در ادبیات سرمایه اجتماعیاند. این مسئله نشان میدهد که ویژگی غیر قابل مشاهده بودن سرمایه اجتماعی سبب شده است که هر محققی با برداشت نسبی که از سرمایه اجتماعی دارد به تعریف این پدیده جدید اقدام کند. اما این امر به مفهوم این نیست که تعاریف مذکور در مقابل هم هستند و نکات مشترکی بین آنها وجود ندارد بلکه با اندکی توجه میتوان فهمید که همه تعاریف به یک نکته اشاره می کنند و بر اساس همین نکته مشترک میتوان یک تعریف جامع از سرمایه اجتماعی عنوان کرد:
به طور کلی سرمایه اجتماعی را میتوان به معنای مجموعه منابعی دانست که روابط اجتماعی را تسهیل می کند و به وسیله آن میتوان از تواناییهای افراد در جهت منافع شخصی و سود جمعی بهره برد. روابط اجتماعی در چارچوب ارزشها و هنجارهای خاصی صورت میگیرد که از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت است(سعادت، ۱۳۸۷: ۳-۴).
۲-۲-۵ تعریف مفهومی سرمایه و سرمایه اجتماعی
سرمایه، ثروتی است مولد درآمد یا منبعی که شخص می تواند جهت ایجاد درآمد یا منابع اضافی دیگر به کار برد. در اقتصاد سیاسی مارکس، سرمایه به عنوان کار حجیم یا انباشته تعریف می شود که در مناسبات اجتماعی ایجاد می شود و از آن برای انباشت بیشتر سرمایه استفاده می شود. بوردیو نیز سرمایه را کار انباشته تعریف می کند. دریافت بوردیو از سرمایه وسیعتر از معنای پول و سرمایه در اقتصاد است. سرمایه یک منبع عام است که می تواند شکل پولی و غیر پولی و همچنین ملموس به خود گیرد، بنابراین به نظر بوردیو، سرمایه هر منبعی است که در عرصه خاصی اثربگذارد و به فرد امکان دهد که سود خاصی را از طریق مشارکت در رقابت بر سر آن به دست آورد(بوردیو، ۱۳۸۰: ۳۱).
سرمایه اجتماعی در جریان اصلی جامعه شناسی آمریکا به ویژه در روایتکارکردگرایانه آن عبارت است از روابط دو جانبه، تعاملات و شبکه هایی که در میان گروه های انسانی پدیدار می شود و سطوح اعتمادی که در میان گروه و جماعت خاصی به عنوان پیامدها و تعهدات و هنجارهایی پیوسته با ساختار اجتماعی یافت می شود.
برای تعریف سرمایه اجتماعی بهتر است از مصادیقها و امثالها شروع کنیم تا بتوانیم به تعریف مشخصی برسیم. اگر از تمثیل بهره بگیریم سرمایه اجتماعی همانند نوعی روغن اجتماعی است که در مناسبات بین افراد نقش ایفا می کند؛ یعنی در عین تسهیلکنندگی مناسبات، چسبندگی هم ایجاد می کند؛ به عبارتی هم چسب اجتماعی و هم روغن اجتماعی است. از یک سو بسیاری از زبریهای مهرههای اجتماعی، یعنی افراد و واحدها را که در اصطکاک با هم قرار میگیرند، تسهیل می کند و از بین میبرد؛ یعنی از تنش برخوردها و مناسبات افراد میکاهد. در عین حال، همچون چسب اجتماعی افراد را در کنار هم و در محیط تعامل اجتماعی نگه میدارد، میتوان سرمایه اجتماعی را محیطی با مجموعه شرایط و مجوعه قواعد اخلاقی- اجتماعی و رفتاری دانست که به طور ضمنی رفتار افراد را شکل میدهد و کمک می کند تا سرمایه انسانی و سرمایه مادی و اقتصادی بتوانند در تعامل با هم به یک رشد پویا برسند. بنابراین سرمایه اجتماعی بستر و فضایی است که تعامل نیروهای انسانی و استفاده این نیروی انسانی از سرمایه مادی را کم تنش و کم هزینه می کند. سرمایه اجتماعی یک متغیر چند وجهی است نخست آنکه یک متغیر کلان غیر قابل مشاهده است؛ دوم آنکه متغیری است که هم در سطح فرد و هم در سطح کلان وجود دارد. اشکالی که در اینجا به وجود می آید آن است که سرمایه اجتماعی ممکن است در بسیاری از موارد در سطح خرد تقویت شود، در حالی که در همان زمان سرمایه اجتماعی در سطح کلان در حال تخریب است(عبدالهی آرانی، ۱۳۸۳).
منظور از سرمایه اجتماعی، هنجارها و شبکه هایی است که مردم را قادر میسازد تا دست به کنش جمعی بزنند. این تعریف چندین مقصود را در بر میآورد، اولاً، نه بر پیامدها بلکه بر منابع سرمایه اجتماعی متمرکز است، در حالی که میپذیرد ویژگیهای مهم سرمایه اجتماعی از قبیل اعتماد و هنجارها متقابل در طی فرایند مکرر پدید آمدهاند. ثانیاً، این تعریف ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی را در خود جای میدهد و میپذیرد که اجتماعات کمابیش بدانها دسترسی داشته باشند. ثالثاً، در حالی که تعریف اجتماع را به عنوان واحد درجه اول تحلیل معرفی می کند، در ضمن میپذیرد که افراد و خانوادهها قادرند سرمایه اجتماعی را از آن خود کنند و به علاوه نحوه سازماندهی خوداجتماع تا حدودی زیادی به مناسبات آنها با دولت برمیگردد. تأثیری که دولتهای ضعیف، دشمن صفتیابی تفاوت بر زندگی اجتماع و طرحهای توسعهای باقی میگذارند، با دولتهایی که قراردادها را محترم میشمارند و در برابر فساد مقاومت میورزند، عمیقاً متفاوت است(پورتز[۶۲]، ۱۹۹۶ : ۲۱).
سرمایه اجتماعی، مفهومی اساسی است که در دهههای اخیر به عنوان دارایی با ارزشی برای توانمندی سازمانها(تیمبرلیک[۶۳]، ۲۰۰۵: ۴۴-۳۴) و تولید و افزایش سرمایه انسانی- اقتصادی پذیرفته شده است (شریفیان ثانی، ۱۳۸۰: ۸-۵).
مفهوم سرمایه اجتماعی را به طور کلی میتوان منابعی تعریف کرد که میراث روابط اجتماعیاند و کنش جمعی را تسهیل می کنند. این منابع که از طریق اجتماعی شدن حاصل میشوند در برگیرنده اعتماد، هنجارهای مشارکتی و شبکه هایی از پیوندهای اجتماعی است که موجب گرد آمدن افراد به صورتی منسجم و با ثبات در داخل گروه به منظور تأمین هدفی مشترک میگردد(زاهدی، ۱۳۸۲: ۲۷۴).
سرمایه اجتماعی ثروت یا ارزشی است که از آن میتوان برای افزایش یا ایجاد منابع در اختیار و یا جدید استفاده کرد. سرمایه اجتماعی بیانگر کم و کیف روابط اجتماعی و نحوه تعاملات کنشگران اجتماعی است. وزن و تنوع روابط و تعاملات اجتماعی در مقیاسهای خرد، میانی و کلان تعیین کننده میزان سرمایه اجتماعی است(غفاری، ۱۳۹۰: ۳۵).
بانک جهانی نیز سرمایه اجتماعی را پدیدهای میداند که حاصل تأثیر نهادهای اجتماعی، روابط انسانی و هنجارها بر روی کیفیت تعاملات اجتماعی است(مور[۶۴]، ۱۹۹۷).
توسلی(۱۳۸۱) معتقد است، مفهوم سرمایه اجتماعی صبغه جامعهشناختی دارد، به این لحاظ که هم می تواند از جامعه سنتی برگرفته شود و هم از محیطهای سازمانی نوین نشأت بگیرد.
سرمایه اجتماعی را میتوان حاصل پدیده های ذیل در یک سیستم اجتماعی دانست: اعتماد متقابل؛ تعامل اجتماعی متقابل؛ گروه های اجتماعی با احساس هویت جمعی و گروهی؛ احساس وجود تصویری مشترک از آینده؛ کارگروهی(علوی، ۱۳۸۰: ۳۴ به نقل از فلورا، ۱۹۹۹).
سرمایه اجتماعی موجب می شود که اعضاء یک جامعه به هم اعتماد کنند و به تشکیل گروه ها و مجامع داوطلبانه بپردازند. توانایی کار جمعی و معاشرتپذیری به معنی پذیرش صداقت، اتکاءپذیری، قابلیت اعتماد کردن، اطمینان و حسن وظیفه است. آنچه که موجب تقویت سرمایه اجتماعی در هر جامعهای می شود، این است که افراد در یک جامعه تنها به فکر منافع خود نبوده و تنها در جهت دستیابی به آن عمل نکنند، بلکه به انجام کار جمعی در قالب گروه ها و تشکلهای داوطلبانه و غیرداوطلبانه بپردازند. سرمایه اجتماعی یک مجموعه از نهادهای زیربنایی اجتماعی نیست، بلکه حلقه اتصال دهنده افراد در قالب نهادها، شبکه ها و تشکلهای داوطلبانه است. سرمایه اجتماعی شامل شبکه های اجتماعی و هنجارهای وابسته آن است که بر تولید و سلامت یک جامعه تأثیر میگذارد(سویری و همکاران، ۱۳۹۰: ۱۲۳).