تأثیر انگیزه های مدیریت سود بر چسبندگی هزینه در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران» است، پرداخته می شود. سپس اهمیت و اهداف پژوهش، فرظیههای پژوهش و روش جمعآوری اطلاعات بیان می شود. در ادامه جامعه و نمونه آماری و تعاریف عملیاتی برخی از واژه ها و اصطلاحات تخصصی تشریح و در پایان خلاصهای از ساختار پژوهش ارائه می شود.
۱-۱٫ تعریف موضوع و بیان مسئله پژوهش
مطالعه رفتار هزینهها، نه تنها برای پژوهشگران دانشگاهی، بلکه برای آنهایی که فعالیتهای حرفهایشان به طور مستقیم با فعالیتهای شرکت در ارتباط است، دارای اهمیت است. آگاهی از چگونگی رفتار هزینهها نسبت به تغییرات سطح فعالیت و یا سطح فروش از اطلاعات مهم برای تصمیم گیری مدیران در خصوص برنامه ریزی و بودجهبندی، قیمت گذاری محصولات، تعیین نقطه سربهسر و سایر موارد مدیریتی است. در مدلهای سنتی رفتار هزینهها در حسابداری مدیریت، هزینه های متغیر نسبت به تغییرات حجم فعالیت به طور متناسب افزایش یا کاهش مییابد. به این معنا که بزرگی تغییرات در هزینهها تنها به بزرگی تغییرات در حجم فعالیت وابسته است و جهت تغییرات (افزایش یا کاهش) در حجم فعالیت، تأثیری روی بزرگی تغییرات در هزینهها ندارد. اما نتایج پژوهشهای برخی از پژوهشگران در سالهای اخیر بیانگر آن است که میزان افزایش در هزینهها هنگام افزایش در سطح فعالیت، بیشتر از میزان کاهش در هزینهها هنگام کاهش در حجم فعالیت، به همان میزان، است. این رفتار هزینهها را “چسبندگی هزینهها” مینامیم. چسبندگی هزینهها یکی از ویژگیهای رفتار هزینهها نسبت به تغییرات سطح فعالیت است (نمازی و دوانیپور ۱۳۸۵).
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
یکی از عواملی که بر چسبندگی هزینهها تأثیر دارد، تصمیمات سنجیدهی مدیران است. طبق تئوری تصمیمات سنجیده زمانی که مدیران با کاهش فروش مواجه میشوند، ممکن است این وضعیت را موقتی تصور کرده و انتظار بازگشت فروش به حالت اولیه را داشته باشند. از این رو، برخی مدیران در دورههایی که فروش، روند نزولی دارد، منابع لازم برای انجام فعالیتهای عملیاتی را کاهش نمیدهند. این رفتار از آنجا قابل توجیه است که حفظ منابع، موجب کاهش هزینهها در بلندمدت می شود. زیرا در صورت کاهش منابع در واکنش به کاهش فروش هزینههایی بابت تعدیل منابع تحمل می شود، و اگر فروش در دوره های آتی افزایش یابد، هزینههایی نیز بابت تحصیل مجدد همان منابع به شرکت تحمیل می شود. از این رو، مدیران برای کاهش هزینهها و در نتیجه افزایش سود شرکت در بلندمدت، اقدام به حفظ منابع می کنند (کردستانی و مرتضوی ۱۳۹۱). از سوی دیگر، هنگامی که شرکتها در وضعیت کاهش سطح فروش و به طور کلی در شرایط نامطلوب اقتصادی قرار میگیرند، مدیران آنها تحت فشار مضاعف خواهند بود، زیرا باید تلاش کنند که از زیان و یا کاهش سود جلوگیری کنند. بنابراین به مدیریت سود روی میآورند تا به هدف سود موردنظر دست یابند.
یکی از انواع مدیریت سود، مدیریت سود از طریق دستکاری فعالیتهای واقعی است (ایزدینیا و همکاران ۱۳۹۲). در این روش مدیر شرکت از سه طریق می تواند سود را مدیریت کند که عبارتند از: دستکاری فروش، تولید و هزینه های اختیاری. در روش سوم که دستکاری هزینه های اختیاری است، مدیران هزینه های گزارش شده را با کاهش مخارج اختیاری، کاهش داده، به این ترتیب سود را افزایش می دهند. این کار به ویژه زمانی رخ میدهد که چنین مخارجی موجب کسب درآمد و سود فوری نشود. با کاهش سطح فروش، منابع و هزینههایی در شرکت پدیدار می شود که عملاً سود و منافع فوری برای شرکت ایجاد نمیکند (یاسری ۱۳۸۶). همین شرایط، ممکن است انگیزه را در مدیر ایجاد کند که جهت رسیدن به اهداف سود، حذف و یا تعدیل این منابع را تسریع کند. در این صورت هزینهها با کاهش سطح فروش سریعتر تعدیل میشوند و نتیجتاً چسبندگی هزینه کاهش مییابد.
تمام مطالعات گذشته مبین این نکته هستند که تصمیمات مدیران جهت افزایش ارزش شرکت، باعث ایجاد چسبندگی هزینهها می شود (آندرسون و همکاران ۲۰۰۳، بالاکریشنان و همکاران ۲۰۰۴، بالاکریشنان و جروکا ۲۰۰۸ و بنکر و همکاران[۱] ۲۰۱۱). حتی چن و همکاران[۲](۲۰۱۲) نشان دادند که تصمیمات سنجیدهی ناشی از نمایندگی، رفتار هزینهها را نامتقارن و چسبنده می کند. در پژوهش حاضر، این مسأله که برخی از تصمیمات سنجیدهی مدیران، چسبندگی هزینهها را کاهش میدهد، بررسی خواهد شد. در واقع در پژوهش حاضر، با تمرکز بر تعدیل منابع در صدد بررسی این مطلب هستیم که آیا انگیزه دستیابی به اهداف سود باعث می شود که مدیران، در هنگام کاهش سطح فروش، حذف منابع را برای صرفهجویی در هزینه، سرعت بخشند و منجر به کاهش چسبندگی هزینهها شوند؟ لذا هدف این پژوهش، بررسی تأثیر انگیزه مدیران برای اجتناب از زیان یا کاهش سود، بر چسبندگی هزینهها است.
۱-۲٫ اهمیت و ضرورت تحقیق
تولید محصولات و ارائه خدمات به مشتریان در زمان معین و کسب درآمد و تحمل هزینهای که در بلندمدت سود معقولی را برای شرکت داشته باشد، هدف اصلی واحد تجاری است. برای رسیدن به این هدف و استفاده بهینه از منابع جهت کسب بیشترین درآمد نیاز به برنامه ریزی صحیح و مناسب است. مدیران برای برنامه ریزی، به اطلاعات مربوط به هزینهها جهت پیش بینی هزینه های آتی نیاز دارند. برای این منظور میتوانند رفتار هزینه ها را در ارتباط با نوسان درآمد فروش و سطح فعالیت مشخص کنند. در واقع میتوانند تغییرات هزینه ها را به وسیله تغییرات درآمد فروش تجزیه و تحلیل کرده و از این طریق هزینه های آتی را برآورد کنند. علاوه بر مدیران که استفادهکنندگان داخلی اطلاعات مالی هستند، سایر افراد مانند تحلیلگران مالی، نیز جهت بررسی عملکرد شرکت نیازمند به اطلاعات شرکت از جمله اطلاعات مربوط به هزینهها هستند. حسابرسان نیز با توجه به وجود این ارتباط میتوانند میزان صحیح هزینهها و تغییرات آنها را با توجه به میزان و تغییرات درآمد فروش معین کنند و تحریفهای احتمالی را که در مورد میزان هزینهها در صورتهای مالی مورد حسابرسی وجود دارد، کشف کنند. بنابراین رفتار هزینهها چه از جهت تصمیمات درونسازمانی و چه از جهت تصمیمات برونسازمانی حائز اهمیت است و بنابراین، تجزیه و تحلیل ارتباط بین درآمد فروش با هزینه های یک شرکت ضروری به نظر میرسد.
مبحث چسبندگی هزینهها به تازگی در مورد رفتار و ساختار هزینه مورد نظر قرار گرفته است و توجه به آن هنگام برآورد هزینهها می تواند در دقت برآورد بسیار مؤثر باشد. همچنین تصمیم گیری و قضاوت در مورد شرکت با توجه به رفتار هزینهها در ارتباط با سطح فعالیت بدون در نظر گرفتن چسبندگی هزینهها گمراهکننده خواهد بود.
۱-۳٫ اهداف تحقیق
این تحقیق رابطه بین انگیزه مدیران برای دستیابی به اهداف سود (اجتناب از زیان یا کاهش سود) و میزان چسبندگی هزینهها را در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار میدهد. همانطور که قبلاً ذکر شد، تمام مطالعات گذشته مبین این نکته هستند که تصمیمات سنجیدهی ناشی از نمایندگی، رفتار هزینهها را نامتقارن و چسبنده می کند. اما هدف این تحقیق، بررسی تأثیر انگیزه های مدیریت سود بر میزان چسبندگی هزینه (کاهش چسبندگی هزینه) است و به دنبال بررسی این مسأله است که: آیا با توجه به انگیزه این تصمیمات، این امکان وجود دارد که برخی باعث ایجاد و برخی باعث کاهش چسبندگی هزینهها شوند؟ در این تحقیق جهت بررسی دو هدف ذیل کوشش خواهد شد:
۱- بررسی اینکه آیا انگیزه های مدیریت سود، منجر به کاهش چسبندگی هزینهها می شود.
۲- بررسی اینکه آیا با کاهش سطح فروش، مدیران در صورت تمایل به مدیریت سود، هزینهها را سریعتر از زمانی که انگیزهای برای مدیریت سود ندارند، حذف می کنند.
۱-۴٫ سؤالات پژوهش
با توجه به موضوع پژوهش بررسی میکنیم که آیا انگیزه های مدیریت سود بر چسبندگی هزینه در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مؤثر است؟ در واقع سؤالات زیر در پژوهش حاضر پاسخ داده خواهد شد:
آیا انگیزه های مدیریت سود، منجر به کاهش چسبندگی هزینهها می شود؟
آیا با کاهش سطح فروش، مدیران در صورت تمایل به مدیریت سود، هزینهها را سریعتر از زمانی که انگیزهای برای مدیریت سود ندارند، حذف می کنند؟
۱-۵٫ فرضیه های تحقیق
با توجه به موضوع پژوهش بررسی میکنیم که آیا انگیزه های مدیریت سود بر چسبندگی هزینه در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مؤثر است؟
با توجه به مباحث مطرح شده و همچنین به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، فرضیه های زیر ارائه میشوند:
فرضیه۱: انگیزه های مدیریت سود، منجر به کاهش چسبندگی هزینهها می شود.
فرضیه۲: با کاهش سطح فروش، مدیران در صورت تمایل به مدیریت سود، هزینهها را سریعتر از زمانی که انگیزهای برای مدیریت سود ندارند، حذف می کنند.
۱-۶٫ روش تحقیق
هدف این پژوهش بررسی تأثیر انگیزه های مدیریت سود بر چسبندگی هزینهها در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. بنابراین، از لحاظ هدف، از نوع پژوهشهای کاربردی مبتنی بر تحقیقات میدانی است؛ زیرا با هدف برخورداری از نتایج یافته ها برای حل مسائل موجود در سازمانها صورت گرفته است. به عبارتی، بر مبنای اطلاعات جمعآوری شده از بورس اوراق بهادار تهران صحت و سقم فرضیات تحقیق، آزمون و نتایج حاصله به کل جامعه موردنظر تعمیم داده شده و مورد استفادهی مدیران، تحلیلگران، سرمایه گذاران، قانونگذاران، حسابرسان و پژوهشگران قرار خواهد گرفت.
از لحاظ ماهیت، توصیفی- همبستگی میباشد؛ زیرا از یک طرف وضع موجود را بررسی می کند و از طرف دیگر، رابطه بین متغیرهای مختلف را با بهره گرفتن از تحلیل رگرسیون تعیین می کند.
برای آزمون فرضیات پژوهش از مدل زیر استفاده شده است:
ΔlnOCit = β۰ +γ۰ TARGETit + { β۱ +γ۱ TARGETit } ΔlnREVit + { β۲ +γ۲ TARGETit +δ۱ SUC-DECit+δ۲ ASINTit }×REVDECit ΔlnREVit + εit (۲)
که در آن،
انگیزه دستیابی به اهداف سود با سه متغیر ساختگی زیر سنجیده می شود:
TARGET= {LOSSit, EDECit, LOSSit U EDECit}
۱-۶-۱٫ متغیرهای تحقیق
متغیر وابسته:
لگاریتم نرخ رشد هزینه های عملیاتی (ΔlnOCit)
هزینه های عملیاتی: بهای تولید کالا و ارائه خدمات و همچنین هزینه های فروش، عمومی واداری.
متغیرهای مستقل:
۱) لگاریتم نرخ رشد فروش (ΔlnREVit)
۲) متغیر ساختگی کاهش فروش (REVDECit)
اگر REVit <REVi,t−۱ برابر با یک است و در غیر این صورت صفر خواهد بود.
۳) اجتناب از زیان ( LOSSit)
یک متغیر ساختگی است که اگر سود سالانه تعدیل شده بر اساس ارزش بازار حقوق صاحبان سهام در پایان سال قبل در بازهی (۰،۰٫۰۱) باشد، برابر با یک است و در غیر این صورت صفر است. (گانی ۲۰۰۵)
۴) اجتناب از کاهش سود (EDECit)
یک متغیر ساختگی است که اگر تغییرات سود سالانه تعدیل شده بر اساس ارزش بازار حقوق صاحبان سهام در پایان سال قبل در بازهی (۰،۰٫۰۱) باشد، برابر با یک و در غیر این صورت صفر است. (گانی ۲۰۰۵)
۵) اجتناب از زیان و یا کاهش سود (اهداف جایگزین) (LOSSit∪EDECit)
یک متغیر ساختگی است که اگر LOSSit =۱ یا EDECit =۱ باشد، برابر با یک و در غیر این صورت صفر است.
متغیرهای کنترلی
۱) کاهش درآمد در دو دوره متوالی (SUC-DEC): این متغیر یک متغیر ساختگی است که اگر درآمد فروش در سال t-1 کمتر از سال t-2 باشد، برابر با ۱ و در غیر این صورت برابر با ۰ است.
۲) جمع دارایی ها به درآمد فروش (ASINT): لگاریتم نسبت جمع دارایی ها به درآمد فروش.
جدول (۱-۱): متغیرهای تحقیق