دستیابی به منابع مالی جدیدتر در بازار سرمایه تشکیل می شود.
در مواردی صاحبان سهام ممتاز می توانند، کنترل شرکت را در اختیار خود بگیرند.
=
: سود ثابت سالانه هر سهم ممتاز
: هزینه سهام ممتاز
: خالص قیمت فروش هر سهم (هزینه انتشار لحاظ شده است)
۲-۳-۱۳-۳ هزینه سهام عادی و سود انباشته
به خاطر وجود هزینه های مربوط به انتشار، هزینه سهام تازه انتشار یافته؛ یا هزینه سهام سرمایه در حالت فروش، سهام به سرمایه گذاران خارج از شرکت؛ بیشتر از تامین مالی از سهامداران فعلی از طریق انباشت سود و سرمایه گذاری از محل سود انباشته خواهد شد.
طبق رابطه ، منظور از F؛ درصد هزینه انتشار در اثر فروش سهام جدید بدست می آید. بنابراین منظور از
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
؛ عبارت از قیمت خالص دریافتی بابت فروش هر سهم است که به دست شرکت می رسد.
۲-۳-۱۳-۴ هزینه سهام عادی
شرکت ها از دو طریق به کمک سهام عادی دست به تامین مالی می زنند: یکی انتشار سهام جدید و دیگری به وسیله سود انباشته. همواره سرمایه گذاران خواستار نرخ بازده می باشند. با این وجود، شرکت در انتشار سهام جدید، باید بیش از ؛ بازدهی بدست بیاورد، تا بتواند هزینه های کمیسیون و پذیره نویسی را که هزینه های انتشار نامیده می شوند پوشش داده و سپس این نرخ بازدهی برایش، باقی می ماند.
در ادامه نحوه ی محاسبه هزینه ی تامین مالی آنها به تفکیک شرح داده می شود:
توضیح ۱: یکی از منابع عمده ی تامین مالی شرکت ها؛ عدم تقسیم بخشی از سود قابل تقسیم بین سهامداران می باشد.
سهولت بدست آوردن این منابع مالی بر گرایش استفاده از آن افزوده است. برای محاسبه هزینه سود انباشته، آن را سودی می پندارند که باید به صاحبان سهام عادی پرداخت شود ولی شرکت به نمایندگی از جانب آنان مجدداً آن را در شرکت سرمایه گذاری می کند؛ لذا آنان انتظار دارند که نرخ بازدهی این وجوه، دست کم برابر با نرخی باشد که از سرمایه گذاری در سهام عادی انتظار دارند. بنابراین هزینه ی تامین مالی از طریق سود انباشته با هزینه ی سهام عادی؛ برابر است با این تفاوت که در محاسبه آن هزینه انتشار و فروش وجود ندارد.
توضیح ۲: بین وجوهی که از وام دهندگان می گیریم و وجوهی که از طریق انتشار و فروش سهام، حاصل می گردد؛ تفاوتی وجود ندارد. البته قراردادی بین سهامدار و مدیریت منعقد نمی شود که نشان دهد؛ هزینه ی سرمایه چقدر بوده است. ولی این به معنای مجانی بودن آن نیست. اتفاقاً سهام سرمایه، گران تر از وام است؛ چون اولویت در بازپرداخت اصل و فرع بدهی بستانکاران دارند و سهامدار عادی همیشه در انتهای صف است، بنابراین ریسک بیشتری را می پذیرد؛ لذا بازده بیشتری را توقع دارد.
هزینه سهام عادی، عبارت است از؛ حداقل بازدهی که شرکت از سرمایه گذاری های انجام شده توسط سهام عادی بدست می آورد تا قیمت آن بدون تغییر باقی بماند.
به منظور محاسبه ی هزینه ی تامین مالی اینگونه سهام ۴ روش مطرح شده است:
مدل بدون رشد (Non Growth Model)
مدل رشد گوردون (Gordon Growth Model)
مدل صرف ریسک (Risk Growth Model)
مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای(CAPM) Capital Assest Pricing Model
مدل بدون رشد (فردوستون و بریگام،۱۳۷۶،صص۲۳۱-۲۲۸ )
این مدل ساده ترین روش در تعیین ارزش سهام عادی می باشد که در آن، میزان سرمایه گذاری شرکت در هر سال به اندازه ی استهلاک دارایی هایش فرض شده است و به این ترتیب ظرفیت تولید و توان کلی کسب سود شرکت ثابت می ماند. همچنین فرض گردیده که شرکت سود را سرمایه گذاری ننموده و تمام آن را تقسیم کند: EPS=DPS ؛ بنابراین سود سالانه(هزینه سهام عادی) بصورت اقساط مساوی بلندمدتی در می آید که به شرح زیر محاسبه می گردد:
=
: قیمت بازار سهام عادی پایان سال
DPS: سود نقدی تقسیمی هر سهم
EPS: درآمد هر سهم
: نرخ بازده مورد انتظار سهامداران عادی(هزینه سهام عادی)
از آنجا که انتشار سهام جدید؛ هزینه ی مازاد ی به عنوان، هزینه ی انتشار و فروش سهام دارد؛ لذا بجای در مخرج معادله فوق؛ خالص وجوه حاصل از صدور سهام جدید جایگزین می گردد:
= =
F: نرخ هزینه انتشار و فروش
به این ترتیب هزینه ی تامین مالی از طریق انتشار سهام جدید، بیش از هزینه ی تامین مالی از محل سود انباشته خواهد بود. مهم ترین ایراد در بکارگیری از این مدل در شرکت های ایرانی؛ این است که EPS شرکت ها، معرف سود حسابداری آنها می باشد که بدلیل رشد چشمگیر نرخ سود، در سال های اخیر؛ سودهای حسابداری محاسبه و گزارش شده؛ بیش از سود واقعی آنها بوده است. ایراد دیگری که به مدل وارد است؛ عدم تقسیم کامل سود کسب شده می باشد(EPD≠DPS)؛ بنابراین مدل بدون رشد در ایران کاربرد ندارد.
مدل رشد گوردون (همان منبع)
اگر چه در مورد برخی شرکت ها می توان از مدل بدون رشد استفاده کرد، ولی غالباً انتظار می رود که سود سهام شرکت ها افزایش یابد و بطور کلی تا آینده قابل پیش بینی سود سهام، تقریباً با همان نرخ رشد تولید ناخالص ملی اسمی(GNP واقعی بعلاوه ی نرخ تورم) رشد یابد. بنابراین با این فرض که سود سهام (سود تقسیمی) با نرخ رشد ثابت g افزایش یابد، سهام هر یک از سال های آینده با فرمول
پیش بینی می گردد.
با بهره گرفتن از این فرمول می توان سهام را ارزش گذاری نمود؛ به این ترتیب که جریان های نقدی مورد انتظار آتی را بدست آورد(سود سهام) و ارزش فعلی آنها را محاسبه می کنیم. مجموع تمام این ارزش های فعلی، ارزش سهام را مشخص می نماید.
+ +…+ =
که در فرمول فوق: t=1,2,3…,n می باشد.
فرمول فوق با فرض ثابت بودن g به صورت زیر خلاصه می شود:
=
: نرخ بازده مورد انتظار سهامداران
آخرین سود تقسیمی هر سهم
: سود تقسیمی رشد یافته در پایان سال
: قیمت جاری سال
g: نرخ رشد مورد انتظار سود سهام
مدل نرخ رشد ثابت اولین بار توسط مایرون گوردون ارائه گردید و به نام وی خوانده شد. با حل معادله فوق هزینه سهام عادی، به شرح زیر محاسبه می شود:
= + g
از آنجایی که صدور سهام جدید مستلزم پرداخت هزینه های صدور و فروش سهام می باشد، لذا در مخرج کسر؛ خالص وجوه حاصل از فروش سهام منظور می گردد و بدین ترتیب هزینه ی تامین مالی از طریق انتشار سهام عادی جدید، بیش از هزینه ی تامین مالی از محل سود انباشته خواهد بود.
فایل ها در رابطه با : ارتباط نرخ رشد سرمایه ...