کارآفرینی سخت: تأسیس بنگاه های تولیدی جدید با تکنولوژی های سخت که محصول آنها یک کالا یا فرآورده مادی باشد. کلیه بنگاه های صنعتی در این گروه قرار می گیرند. این نوع کارآفرینی غالباً سرمایه بر و دیر بازده است.
کارآفرینی نرم: تأسیس بنگاه های جدیدی است که با تکنولوژی های نرم سر و کار داشته و محصول آنها از نوع خدمات باشد. این نوع کارآفرینی اغلب زود بازده است و شرط اصلی موفقیت آن نیز وجود نیروی انسانی ماهر و مناسب است (ملکی فر، ۱۳۸۵، ۲۱). نکته مهم اینکه به نظر اغلب آینده شناسان، اقتصاد در حال گذار به کارآفرینی های نرم است و دیگر عصر کارآفرینی های سخت سپری شده است، زیرا کارآفرینی های نرم موتور توسعه جوامع در هزاره سوم شناخته می شوند (ملکی فر، ۱۳۸۵، ص ۲۳).
۲-۲-۳ -۳ تقسیم بندی کارآفرینی بر حسب مقیاس
خود اشتغالی: ایجاد کسب و کار های تک نفره،
شرکت های میکرو: ایجاد کسب و کار هایی که تعداد کارکنان در آنها بین ۱ تا ۹ نفر باشد.
شرکت های کوچک: ایجاد کسب و کارهای جدیدی که تعداد کارکنان در آنها بین ۱۰ تاذ ۴۹ نفر باشد.
شرکت های متوسط: ایجاد کسب و کار های جدیدی که تعداد کارکنان در آنها بین ۵۰ تا ۲۴۹ نفر باشد.
شرکت های بزرگ: ایجاد کسب و کارهایی که تعداد کارکنان در آنها بیشتر از ۲۵۰ نفر باشد (ملکی فر، ۱۳۸۵، ۲۲).
۲-۲-۳-۴ تقسیم بندی کارآفرینی بر حسب مضمون
کارآفرینی سیاسی: ایجاد شرکتها و سازمان های جدید که هدف آنها تقویت بنیان دفاعی و امنیتی کشور باشد ( به طور خاص، ایجاد صنایع دفاعی )
کارآفرینی اقتصادی- تجاری: ایجاد بنگاه های جدیدی که هدف اصلی آنها سود آوری اقتصادی باشد (بنگاه های صنعتی، کشاورزی، خدماتی و بازرگانی)
کارآفرینی آموزشی: ایجاد موسسه ها و یا واحد های جدیدی که هدف محوری آنها گسترش و ارتقای امر آموزش باشد، این موسسه ها و واحد ها می توانند اهداف اقتصادی نیز داشته باشند.
کارآفرینی فرهنگی: ایجاد شرکت ها و واحد هایی که هدف محوری آنها گسترش و ارتقاء امر فرهنگ باشد، این کارآفرینی ها عموماً در شاخه صنعتی قرار می گیرند.
کارآفرینی فکری: ایجاد مراکز یا موسساتی که با هدف افزایش توان فکری جامعه تأسیس می شوند. کانون های تفکر (اتاق فکر) در این گروه قرار می گیرند که می توانند دولتی، خصوصی و یا عام المنفعه باشند.
کارآفرینی بهداشتی: ایجاد موسسه ها و یا واحد های جدیدی که هدف محوری آنها ارتقای سلامت و بهداشت عمومی جامعه باشد (تأسیس مطب، بیمارستان، آزمایشگاه ها و…..) (ملکی فر، ۱۳۸۵، ۱۸-۱۹).
۲-۲-۳-۵ تقسیم بندی کارآفرینی بر مبنای سیستم و سطح فعالیت کارآفرینان
این تقسیم بندی بیشتر مورد توجه اهالی حوزه مدیریت می باشند، و به طور کلی شامل:
کارآفرینی مستقل ( کارآفرینان شخصی- در قالب افراد آزاد غیر وابسته به سازمان)
کارآفرینی آزاد (مستقل)، مبنای کلیه فعالیت های کارآفرینی است. در واقع، منظور از کارآفرینی مستقل، فرآیندی است که فرد یا افراد حقیقی متقاضی تأسیس یک شرکت و یا واحد کسب و کار جدید طی می کنند تا فعالیت کارآفرینانه ای را به طور آزاد به ثمر برسانند. بر این اساس کارآفرینی مستقل نیز فردی است که مسئولیت اولیه وی جمع آوری منابع لازم برای شروع کسب و کار می باشد، و یا کسی که منابع لازم را برای شروع و یا رشد کسب و کاری بسیج نموده و تمرکز او بر نوآوری و توسعه فرایند، محصول یا خدمات جدید می باشد. به عبارت دیگر، کارآفرین مستقل، فردی است که یک شرکت را ایجاد و اداره می کند و هدف اصلی اش نیز سود آوری و رشد است (karafariny.com) (آقاجانی، ۱۳۸۴). این بدان معنا است که هر فردی آزاد است تا ایده ای را به یک فعالیت تجاری تبدیل نماید. فرصت هایی که یک کارآفرین بالقوه دارد، بی شمار است، زیرا محیط اقتصادی پیوسته در حال تغییر است، و چنانچه فردی قدرت تشخیص ایده های سودمند را در بحبوحهء یک وضعیت آشفته و توأم با فضای بدبینی موجود در محیط داشته باشد، جریانی پیوسته از فرصتهای بالقوه کارآفرینی برای وی فراهم می گردد. در چنین شرایطی هزاران راه مختلف وجود دارد و هر فردی ایده های خاص خود را توسعه می دهد. فعالیت های مخاطره آمیز نیز در کارآفرینی مستقل و فردی به معنای سازماندهی و تأسیس یک شرکت جدید می باشد (کوارتکو[۸] و دیگران، ۱۹۹۳).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
کارآفرینی درون سازمانی ( کارآفرینان سازمانی- در قالب کارکنان سازمان)
پینکات می گوید، کارآفرینی درون سازمانی فرآیندی است که از طریق آن، کارآفرین درون سازمانی، سبب نوآوری و تغییر در سازمان ها می شود. کورن وال و پرلمن معتقدند که کارآفرینی درون سازمانی پروسه ای است که از طریق آن محصولات، فرآیندها و ایده های جدید در سازمان به اجرا گذاشته شده و توسعه می یابند. پروسه کارآفرینی درون سازمانی به کلی با پروسه کارآفرینی مستقل فرق دارد و تفاوت در وضعیت محیطی آنها برای هر یک از آنان مزیت ها و اشکالاتی خاص به وجود می آورد (حیایی، ۱۳۸۴) ( آقازاده و رضازاده، ۱۳۸۳).
کارآفرینی سازمانی ( سازمان کارآفرین- در قالب سازمان)
در فرایند کارآفرینی سازمانی، یا سازمان کارآفرین شرایط و بستری در سازمان فراهم می گردد که اولاً هر شخص یا گروهی که بخواهد پروسه کارآفرینی درون سازمانی را طی کند (منظور کارآفرینان درون سازمانی می باشد) بتواند سریع، راحت و اثر بخش آن را به اجرا درآورد و ثانیاً محرک ها، و مشوق های افراد برای اجرای فعالیت های کارآفرینانه موجود باشد. در واقع در سازمان های کارآفرین، کارآفرینی روشی برای انجام کسب و کار به شیوه ای مبتکرانه و با تمرکز بر مشتری و خطر پذیری حساب شده انجام می گیرد. به این معنا که سازمان های کارآفرین ریسک هایی را می پذیرند که به شیوه ای دقیق تجزیه تحلیل و محاسبه شده باشند. سازمان های کارآفرین دارای ویژگیهایی مانند: توجه به رشد، برخورداری از سیاست های تهاجمی، تمرکز بر مشتری، ارزیابی ریسک های مطرح در یک فعالیت تجاری، آمادگی برای رویارویی با شکست، برخورداری از تعداد زیادی مدیران و کارکنان دارای چشم انداز، استراتژی، اهداف بلند مدت و کوتاه مدت می باشند ( رایت و راجر کارت، ۱۳۸۳). شایان ذکر است که در ادبیات کارآفرینی، در بسیاری از موارد، کارآفرینی درون سازمانی و کارآفرینی سازمانی به یک معنی به کار رفته و مرز شفاف و دقیقی بین آنها ترسیم نشده است، اما هر چه پارادایم کارآفرینی گسترده می شود این مرز و تفاوت بارز تر می گردد (حیایی، ۱۳۸۴).
۲-۳کارآفرین :
کارآفرین (به انگلیسی: Entrepreneur)، فردی است که با صرف زمان و انرژی لازم، منابع، نیروی کار، مواد اولیه و سایر داراییها را به گونهای هماهنگ میسازد که ارزش آن ها و یا محصولات حاصل از آن ها نسبت به حالت اوّلیهاش افزایش یابد (ایجاد ارزش افزوده کند). کارآفرینان با مهارتی که در تشخیص فرصتها و موقعیتها و ایجاد حرکت در جهت توسعه این موقعیتها دارند، پیشگامان حقیقی تغییر در اقتصاد و تحولات اجتماعی محسوب میشوند
ریچارد کانتیلون (۱۷۳۰) اولین کسی بود که این واژه را در علم اقتصاد ابداع نمود و آن را اینچنین تعریف نمود : کارآفرین فردی است که ابزار تولید را به منظور ترکیب به صورت محصولاتی قابل عرضه به بازار خریداری می کند. کارآفرین در هنگام خرید از قیمت نهایی محصولات اطلاع ندارد .
جان باپتیست سی (۱۸۰۳) کار آفرین را فردی میداند که مسئولیت تولید و توزیع فعالیت اقتصادی خود را بر عهده دارد
فرانک نایت (۱۹۲۱) کار آفرینان را کسانی میشناسد که در شرایط عدم قطعیت۴ به اتخاذ تصمیم می پردازند و پیامدهای کامل آن تصمیمات را نیز شخصاً می پذ یرند.
طبق نظر کاسون (۱۹۸۲) کار آفرین فردی است که تخصص وی تصمیم گیری عقلایی و منطقی در مورد ایجاد هماهنگی در منابع کمیاب میباشد. وی داشتن توان داوری و قضاوت را عنصری مشترک در تمامی کار آفرینان تشخیص داده است. از دیدگاه کارلند (۱۹۸۴) کار آفرین فردی است که شرکتی را به منظور سود و رشد تاسیس مینماید و آنرا مدیریت کرده و از آن برای پیشبرد اهداف شخصی استفاده میکند.
همچنین به تعاریف زیر نیز می توان اشاره کرد: کارافرین کسی است که توانایی آن را دارد تا فرصتهای کسب و کار را ببیند و آنها را ارزیابی کند، منابع لازم را جمع آوری و از آنها بهره برداری نماید، و سپس عملیات مناسبی را برای رسیدن به موفقیت پی ریزی نماید.
کارآفرینان کسانی هستند که با ایجاد محصولات وخدمات نوین مورد نسیاز مردم، درآمد خوبی کسب می کنند. معمولاً گمان می رود که کارآفرینان در راه اندازی شرکتها تبهر دارند در هر حال، آنها، از هیچ، کسب و کارجدید خلق می کنند. انها به رغم مخاطرات بسیار، پیشگام کارهای جدید می شوند ]۴[. بطور ساده می توان گفت کارآفرین به شخص حقیقی یا حقوقی گفته می شود که توانایی تحمل ریسک را دارد و می تواند یک ایده را به فعالیت اقتصادی تبدیل کند . کارآفرین کسی است که متعهد میشود مخاطرههـای یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی ، اداره و تقبل کند. در حقیقت شخص کارآفرین فرصتهای موجود در بازار را به ثروت تبدیل نموده و در این راستا ارزش پایدار برای جامعه ایجاد می کند. زندگی کارآفرینانه، زندگی است تؤام با هیجان، خطرپذیری، تنوع، تغییر، شکست تا پیروزی، شوق، تلاش، خلاقیت و فرصت گرایی. زندگی که در آن از سکون و رخوت و ناامیدی خبری نیست. به عبارتی دیگر کارآفرینی یعنی شیوهای از تفکر، استدلال و کارکردن که پایهاش فرصت طلبی است. زندگی شغلی کارآفرینانه را افرادی انتخاب میکنند که دوست دارند از دیگران موفقتر باشند. این افراد نه از رئیس داشتن خوششان میآید و نه از ریاست کردن به دیگران.
در مجموع میتوان گفت، کارآفرین کسی است که کسب و کاری را همراه با ریسک و در شرایط عدم اطمینان برای دستیابی به هدفی به منظور کسب سود و یا رشد از طریق فرصتهای قابل توجه و فراهم کردن منابع لازم برای تبدیل کردن سرمایه به یک محصول یا خدمت راهاندازی میکند. اگرچه افراد زیادی با ایدههای بزرگ به دنیای کسب و کار وارد میشوند، اما اغلب آن ها هرگز به ایدههایشان عمل نمیکنند، در حالی که کارآفرین، یک عمل کننده واقعی است (سیدامیری و هندیجانیفرد، ۱۳۹۴، ص۱۱).
۲-۳-۱ ویژگی های کارآفرینان
کارآفرینان به عنوان یک گروه، هم منحصر به فرد هستند و هم متفاوت. به عبارت دیگر شباهت های آنها با هم، این افراد را از افراد غیر کارآفرین جدا می کند. همچنین کارآفرینان با تفاوت هایی که با یکدیگر دارند، یک گروه متنوع و گوناگون هستند و همین امر مطالعه ویژگی های کارآفرینان را مشکل کرده است (فری، ۱۹۹۳، ص۶۰).
بطور کلی تا به حال ویژگی های زیادی در خصوص کارآفرینان در پژوهش های مختلف معرفی شده است. کارلند و همکارانش انواع ویژگی هایی را که از بدو امر تا سال ۱۹۸۴ مورد بررسی قرار گرفته و مطرح شده بود، جمع آوری نموده که در جدول زیر ارائه گردیده است (احمدپور، ۱۳۷۸، ۸۹-۸۰).
وبر در کتاب خود تحت عنوان اخلاق پروتستانی و روحیه سرمایه داری تأکید می کند که بین اخلاق پروتستانی و طرز زندگی پروتستانها با پیشرفت اقتصادی سرمایه داری رابطه مستقیم وجود دارد. به عبارت دیگر وی معتقد بود که یکی از علل مهم و محرک پیشرفت اقتصادی نظام سرمایه داری همین اخلاق پروتستانی و طرز تفکر پروتستانها بوده است. او عقیده داشت که در اخلاق پروتستانی و نیز فرد پروتستانی، یک صفت و اخلاق کاری وجود دارد که بر اساس آن فرد وجدان کاری خود را در تمام مراحل به ثبوت می رساند. این خصیصه اخلاقی موجب می شود که فرد با احساس مسئولیت بوده و در نهایت دقت و کارایی وظایف کاری و شغلی خود را انجام دهد. با این همه وی اولین محققی بود که بیان نمود ارزشهای عقیدتی و درونی فرد مستقیماً به رفتار کارآفرینانه منتهی می شود ( احمدپور، ۱۳۸۱، ۷۷).
در تعریفی خصوصیات بارز کارآفرینان موارد زیر ارائه گردیده است :
۱. رویا: کارآفرینان برای آینده کسب و کار خود دارای چشم انداز میباشند و مهمتر از آن دارای توانایی پیادهسازی رویاهای خود هستند.
۲. قاطعیت: وقت تلف نمیکنند، سریع تصمیم گیری میکنند. تردستی آنها عامل کلیدی موفقیت شان است.
۳. عملگرا: موقع تصمیم گیری، به سریعترین روش ممکن، تصمیم گیری و اجرا میکنند.
۴. اراده : نسبت به مشارکت و اجرای کار متعهد هستند. آنها به ندرت جا میزنند، حتی زمانی که با موانع غیرقابل عبور مواجهاند.
۵. فداکاری : آنها خودرا وقف کسب و کار خود کردهاند، گاهی بخاطر این توجه، هزینه روابط خود را با دوستان و خانواده را نیز میپردازند. آنها خستگی ناپذیرند، ۱۲ساعت در روز و ۷روز هفته، کاری غیر معمولی نیست که کارآفرین در حال تلاش برای بدست آوردن کسب و کار خود در زندگی انجام میدهند.
۶. از خود گذشتگی : کارآفرینان عاشق آنچه که آنها انجام میدهند، هستند. این عشق است که آنها را حفظ میکند و ترک کار را برایشان دشوار؛ و این عشق به محصول و خدمات است که آنها را بسیار موفق در ارائه کارشان میکند.
۷. جزئیات : گفته شده است که شیطان مقیم جزئیات است. هرچند گاهی اینطور نیست، اما کارآفرین خود را در ورای جزئیات قرار میدهد.
۸. سرنوشت : آنها میخواهند مسئول سرنوشت خود باشند تا وابسته به یک کارفرما.