تعداد پادشاهان بابلی که به سلسله « آموزی ها» یا« عموری ها» معروفند یازده پادشاه بودند. آنان امپراطوری بزرگی بنیان نهادند که علاوه بر تمامی شهر های بین النهرین، شهر هایی از شام تا سواحل مدیترانه و سرزمین عیلام و… را در بر می گرفت (محمدی همدانی، ۱۰).
۵-کشی ها (۱۶۸۰-۱۱۵۷ ق.م):
اینان نیز از جمله اقوامی بودند که در بین النهرین ساکن بودند.
۶-آشوری ها ( ۱۳۰۰-۶۰۶ ق.م ):
از جمله قبایل سامی بودند که در آغاز هزاره سوم قبل از میلاد به شمال عراق مهاجرت کردند (قریشی ، ۳۱).
۷-کلدانی (۶۲۶-۵۳۹ ق.م):
پس از ضعف امپراطوری آشور، در نتیجه شورش مردمان تحت فرمان آنها در ایاللت دور دست و اختلافات داخلی ، یکی از قبایل سامی به نام «کدو» که در جنوب عراق به دامداری مشغول بوده، سر به شورش برداشته و با سربازان آشوری به نبرد برخاست. و سرتاسر جنوب عراق را اشغال نمود وسپس شهر بابل را به تصرف در آورد و آنگاه به همراه پادشاه ماد، پایتخت آشوریان را مورد حمله قرار دادو پس از اشغال آن، سرزمینهایشان را میان قوم خود تقسیم کرد.کلدنیها در سال ۶۰۶ ق.م آشوریهارا نابود ساختندو دولت بابلیان جدیدرا در شهر بابل پایه ریزی کردند.
یکی از مشهورترین پادشاهان آنان به نام « بنو کدنصر» یا «بخت نصر» بود که ۴۰ سال پادشاهی نمود مصریان را اورشلیم را تسخیر و ویران کرد وهزاران یهودی را به اسارت گرفت و به بابل آورد ، و شکست داد ( محمدی همدانی، ۱۱).
۷-مادها و پارسها (۵۳۹-۳۳۱ ق.م)
دوقوم ماد وپارس همراه قوم پارت از نژاد آریایی بوده و جمعا اقوام ایرانی را تشکیل می دادند. . مادها در غرب پارسها ابتدا مادها دولتی تشکیل دادند وسپس به رهبری کوروش دولت هخامنشی را بنیادگذاری در جنوب ایران سکونت داشتند این دولت با غلبه بر عراق، آسیای صغیر و مصر توانست دولتی مقتدر و ثروتمند را در مناطق مذکور تاسیس کند. داریوش هخامنشی نیز پس از کوروش یکی از مقتدرترین شاهان هخامنشی است. پایتخت این دولت تخت جمشید بوده است. دولت مزبور با حمله اسکندر مقدونی از بین رفت (قریشی ، ۲۸).
۸-یونانیها (۳۳۱-۲۴۷ ق.م)
اسکندر کبیر پس از به قدرت رسیدن در یونان، به جنگ با ایرانیها شتافت و نخست آسیای صغیر را اشغال کرد وسپس در سال ۳۳۱ ق.م موفق شد و سرتاسر عراق را تحت سیطره خود در آورد. پس از مرگ اسکندر « سلوکی» به حکمرانی عراق رسید و دولت سلوکیان را در عراق ایجاد کرد که تا سال ۲۴۷ ق.م دوام یافت (قائدان، ۱۷).
۹- پارتیان (۲۴۷ ق. م-۲۲۶ م) :
اینان یکی از اقوام آریایی ساکن در خراسان کنونی بودند که بتدریج متصرفات خود را توسعه دادند و عاقبت سلوکیان را از ایران و عراق راندند و خود آنان جایگزین آنان شدند و شهر تیسفون را پایتخت خویش قرار دادند. پارتیان ۴۷۳ سال حکومت راندند و عاقبت «آردوان» آخرین پادشاه آنان در سال ۲۲۶ م. توسط سلسله ساسانیان از میان رفت( محمدی همدانی ،۱۱).
۱۰- ساسانیان (۲۲۶ م-۶۵۲م) :
این امپراطوری چهار قرن عراق را در تصرف خود داشت و پایتخت آن شهر تیسفون بود، تا این که عاقبت در سال ۱۶ هجری ارتش اسلام لشکریانی را شکست داد و دین مبین اسلام وارد عراق و ایران گردید. در دوره حکمرانی ساسانیان،عراق پیشرفت های فراوانی در زمینه های کشاورزی و شهر سازی کرد که بسیاری از آثار آن تا صدها سال بعد باقی بود ( قریشی ،۲۹).
۲-۴-۲ تاریخ عراق در دوران اسلامی
به هنگام ظهور اسلام در جزیره العرب و گسترش آن به خارج از مرز ها، فاتحان مسلمان سرزمین عراق را در عصر خلیفه دوم در پی جنگ های متعددی گشودند. عرب های این سرزمین به اسلام رو آوردند و خود به عنوان غازی و مجاهد در نبرد های مسلمانان علیه حکومت ساسانی وارد عمل شدند.در عصر خلافت امام علی (ع) کوفه پایتخت حکومت اسلامی شد و مرکز حکومت از حجاز به عراق انتقال یافت. در این پایتخت سه جنگ بزرگ جمل، صفین و نهروان به وقوع پیوست. پس از شهادت امام علی (ع) سرزمین عراق با حکومت سفیانی و مروانی، آبشخور حادثه های فراوانی شد. بزرگترین رخداد در این مکان، واقعه طف و شهادت نواده رسول خدا (ص) در کربلا بود( قائدان،۱۹).
چون مسلمین در نیمه اول قرن اول هجری عراق را فتح کردند طیسفون را که در کنار دجله و مهمترین شهر های عراق و پایتخت زمستانی سلاطین ساسانی بود مداین نامیدند و چون اعراب برای مسکن خود شهرهایی لازم داشتند که پایگاه نظامی آنها هم بوده باشد، در مدت کمی سه شهر کوفه، بصره و واسط را ساختند که در اندک زمانی این سه شهر چنان رونق یافتند و آباد شدند که مهمترین بلاد این اقلیم جدید اسلامی گردیدند. مخصوصا کوفه و بصره هرکدام مدتی پایتخت دولت امویان شدند و چون خلافت از امویان به عباسیان رسید اوضاع چنین اقتضا کرد که پایتخت جدیدی برای دولت تازه درست شود، ازاین جهت خلیفه دوم عباسی بغداد را در کنار دجله چند فرسخ بالای طیسفون (مدائن) درست کرد و دیری نپائید که این پایتخت جدید رونق و شکوه و جلال دمشق را که موجب فخر و مباهات سلسله امویان بود تحت الشعاع خود ساخت ومرکز خلافت عباسیان و طبعا پایتخت عراق که قلب ممالک اسلامی خاور زمین گردیده بود شد(لسترنج،۲۷).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
دوره اموی ها (۴۱ ه ق -۱۳۲ ه ق):
در دوران امویان عراق از اهمیت و اعتبار ویژه ای برخوردار بود چنانچه ، معاویه ولایت شهرهای حساس عراق ، بصره و کوفه را با توجه به ساختار شکننده ی قبیله ای آن دو شهر ، به مردان کارآزموده ای چون مغیره ابن شعبه ثقفی و عبدالله بن عامر اموی واگذاشت ( طبری ، ۵/ ۱۷۰-۱۷۱ ). معاویه با انتصاب زیاد به ولایت عراق در سال ۴۵ق ، که در نظام اداری بخش بزرگی از سرزمین ایران را نیز شامل می شد ( یعقوبی ، تاریخ یعقوبی ، ۲/ ۲۶۰-۲۵۹ ) ، و با یاری استبداد او ، ثبات اقتصادی و اداری را به عراق بازگرداند ( طبری ، ۵/ ۲۱۵-۲۱۴ ). هرچندکه در دوران اموی ها پایتخت از کوفه به دمشق منتقل گردید و این امر باعث شد که قدرت سیاسی به سرزمین شام منتقل شود اما با این وجود دو مرکز فرهنگی و تجاری بزرگ عراق یعنی کوفه و بصره از اهمیت زیادی برخوردار بوده و دانشمندان این دوشهردر تمامی زمین های فکری و فرهنگی پیشتاز بوده است (محمدی همدانی، ۱۱).
دوره عباسی ها (۱۳۲ ه ق- ۶۵۶ ه ق):
پس از سقوط بنی امیه و به قدرت رسیدن بنی عباس ، سرزمین عراق مجددا رونق یافت. درآغاز ابوالعباس سفاح اولین خلیفه عباسی شهر «هاشمیه» در نزدیکی حله را به عنوان پایتخت انتخاب کرد، چندی نگذشت که ابوجعفر منصور دوانقی دومین خلیفه عباسی شهر بغداد را به عنوان پایتخت برگزید واین شهر برای قرن ها پایتخت خلافت به شمار می رفت ( همو ، ۱۱-۱۲ ). در زمان عباسیان بغداد بزرگترین شهر عراق بود ، و توجه دانشمندان و سخنوران و پژوهندگان به سوی آن شهر که مرکز خلافت اسلامی بود ، معطوف گردید و در نتیجه کوفه و بصره از رونق نخستین خود افتاد . بیشتر رواج و کارائی بغداد به واسطه ی وجود برمکیان و وزراء دانشمند و دانش پرور ایرانی نژاد ، در دستگاه خلفا بود ( صفی زاده ، ۲۸۵). در سال ۶۵۶ ه ق آخرین پادشاه عباسی که المستعصم نام داشت توسط هلاکوخان به قتل رسید و بدینگونه خلافت عباسی منقرض گردید (محمدی همدانی ،۱۲-۱۱).
۲-۵ مناقب عراق
آب و هوایش خوش و اهلش صاحب ابدان صحیحه (قزوینی،۴۸۸). در عراق زمستانی همچون زمستان جبال و تابستانی همچون تابستان عمان، و صاعقه ای چون صاعقه تهامه و مامیلی مثل دمامیل جزیره و طاعونی همچون طواعین شام، و سرفه ای همچون،سرفه بحرین ونه زلزله همچون زلزله سیراف و گرمایی همچون گرمای اهواز، و عقاربی همچون عقرب نصیبین نیست( حافظ ابرو، ۲/۴۶).
عراق به علت رودخانه های دجله و فرات و سایر رودخانه های کوچک و بزرگ آن، کشاورزی پرباری داشته و کشاورزی بخش مهمی از اقتصاد این کشور را تشکیل می دهد، مهم ترین تولیدات کشاورزی عراق شامل، غلات، حبوبات، خرما، مرکبات، سبزیجات و ذرت می باشد و معمولا مزارع این کشور در اطراف دو رودخانه دجله و فرات و یا شاخه های آن پراکنده است (همدانی،۱۵).
روایت است که چهار رودخانه از بهشت است: نیل، فرات ،سیحان و جیحان . « از ابن عباس روایت شده که دجله و فرات را دانیال (ع) به وحی حق تعالی در زمین جاری کرد و نهر فرات نیزدر ولایت عراق است. ابتدای این رودخانه از ولایت ارمینه باشد و پس از آن به قالیقلا گذرد تا داخل ارض روم شود و ازآنجا بیرون آمده به ولایت ملطیه ریزد،پس از آن به سمیساط رود، پس از آن به قطعه نجم گذرد، پس از آن به رقه وارد شود و از آنجا به عانه و ازآنجا به هیت رود. در آنجا ،نهرهای بسیار شود و به ولایت سواد آب دهد و از ْآنجا زایدآن آب به دجله ریزد. بعضی در بالای واسط و بعضی دیگر میانه واسط وبصره ،پس دجله وفرات که به هم ریزند، نهری عظیم گردد و به بحر فارس ریزد» (قزوینی،۴۸۹).
از جمله امتیازات عراق وجود دو رود دجله و فرات در آن منطقه است.دجله و فرات از دیر باز سرچشمه حیات و تمدن بوده و تمدن شکوفای بین النهرین میان این دو رود شکل گرفته ودر حقیقت،آبادانی، شکوه وبرپایی این سرزمین در گرو این دو رود است . از دیر باز کناره های این دو رود و میان آنها سرزمین های پست و حاصلخیزی وجود دارد که زندگی مردم این منطقه را تامین می کرد و البته گاهی نیز سیل های خروشان بنیاد همه آن را بر می انداخت( مصاحب ،۲/۱۷۵۲).
نهر دجله در ولایت عراق که ابتدایش از محل موسوم به آمد قریب به حسن ذی القرنین است و از آنجا به دیار بکر و میافارقین و حصن کیفا پس از آن به جزیره ابن عمر آمده اورا احاطه نموده به موصل برسد و ازآنجا به تکریت گذرد و در اینجا، رودخانه ای را که «زابان» نامند به دجله ریزد و دجله عظیم شده و به بغداد گذرد. پس به واسط گذرد و به بصره و عبادان جاری شود و به دریا ریزد و آب دجله ، خوشگوار وشیرین باشد و همه جا به زراعت نشیند.( قزوینی،۴۸۹). ماهی ها و انواع مختلفی از آن در دجله وجود دارد که گفته می شود به بیست و چهار نوع می رسد نظیر : « یشم ، زجر ، بنی ، جری ، شلق و … » ( مقدسی ، ۱۸۲ ).
نیز فرات نیز در ولایت عراق است. ابتدای این رود خانه از ولایت ارمینه باشد پس از ان به قالیقلا رود و در کوهای قالیقلا گذرد تا داخل ارض روم شود و از انجا بیرون امده به ولایت ملطیه ریزد، پس از ان به سمیساط رود، پس از آن به قطعه نجم گذرد، پس ازآن به رقه وارد شود و از آنجا به عانه و از آنجا به هیت رود . در آنجا ،نهرهای بسیار شود و به ولایت سواد آب دهد وآنجا زاید آن آب به دجله ریزد. بعضی در بالای واسط و بعضی دیگر میانه و بصره پس دجله و فرات که به هم ریزند نهری عظیم گردد و به بحر فارس ریزد ( قزوینی ، ۴۸۹).
سرزمین عراق، سرزمین خوش زبانان وزادگاه دانشمندان و حکیمان، خوش آب هوا و شگفت انگیز، برگزیده خلیفگان، پروراننده ابوحنیفه فقیه فقیهان و سفیان بزرگ قاریان است. ابو عبیده ،فراء ، ابوعمر و صاحب قرائت ، حمزه ، کسائی، و هر فقیه و قاری، و ادیب و ثروتمند، و حکیم و خرد مند و زاهد و نجیب و ظریف و صاحب دل از آنجا برخاسته است. زادگاه ابراهیم خلیل است، بیشتر یاران بزرگوار بدانجا رهسپار شدند ( مقدسی،۱۶۴). نظیر ابوالحسین بن حمزه سمنون که از یاران سری سقطی بود و از اولیا الله (قزوینی، ۴۹۱).
۲-۶ مثالب عراق
اهل عراق را «نبط» نامند و نبط اسم مرد شریری است که در عهد سلیمان- علیه السلام- بوده و سلیمان او را به حبس فرستاد. محبوسن از شرارت او، شکوه نمودند حضرت اورا به محبس شیاطین فرستاد. شیاطین نیز در محبس از او شاکی شدند. حضرت سلیمان خواست که نبط را به کاری مامور فرماید تا مرم از شر او، ایمن باشند، از او پسری به دنیا آمد که اهل عراق از نسل آن پسر می باشند (قزوینی،۴۸۹).
مردم عراق مکار و غدارند. گویند عبدالله مبارک هجده شب در عراق مانده هجده دینار کفاره و اهل عراق، غریب را دشمن دارند، بخصوص عجم را ( حافظ ابرو،۲/۴۸). عراق جایگاه ستیز و گرانی و هر روزش پست تر از پیش، و از ستم مالیات در رنج، با میوه اندک و فحشای بسیار و هزینه سنگین ( مقدسی،۱۶۴).
فصل سوم:
معرفی شهرهای سواد عراق
۳-۱ بصره
۳-۱-۱ توصیف اقلیم و حدود بصره
بصره در ۴۵ درجه و ۳۰ دقیقه طول جغرافیایی و ۳۰ درجه و ۳۰ دقیقه عرض جغرافیایی واقع شده است ( بدیع،۷۷). مرزهای آن از سمت مغرب به صحرای جزیره العرب از جنوب به خلیج فارس و از شرق به خوزستان و اهواز محدود شده و در کنار آن بیابانی خشک و بایر قرار گرفته ولی روبه روی آن اراضی حاصل خیز وبیشه های نخل شط العرب واقع است (اصطخری، ۴/۲۹۵).
بصره به خط مستقیم در دوازده میلی شط العرب واقع است و به وسیله ی دو نهر بزرگ بدان می پیوندد : یکی نهر « معقل » ، از شمال خاوری ، مسیر کشتی هایی که از بغداد به بصره می آیند و دیگر نهر « ابله » مسیر کشتی هایی که از بصره به جنوب خاوری می روند و در آبادان به خلیج فارس وارد می شوند . بین این دو نهر و آب های شط العرب جزیره ای تشکیل گردید که آن را جزیه ی بزرگ می نامند و شهر ابله در زاویه ی جنوب خاوری آن جزیره ، بالای مصب نهر ابله در شط العرب واقع شده است که نهرهای معقل و ابله را به همدیگر می پیوندد و خانه های آن شهر از سمت باختر به شکل نیم دایره به حاشیه ی بیابان متصل می شود و در آنجا دروازه ای موسوم به باب البادیه ( دروازه ی بیابان ) قرار دارد . عرض شهر از ساحل نهر تا این دروازه در قرن چهارم به سه میل می رسید ولی طول آن از این مقدار بسیار تجاوز می کرد . قسمت عمده ی خانه ها از آجر بود در پشت دیوار شهر کشت زارهائی سرسبز وجود داشت که از نهرهای کوچک بسیاری آبیاری می شد و بعد از کشت زارها نخلستان های وسیع قرار داشت ( لسترنج ، ۴۸ ). این شهربندری مهم است و ارتفاع آن از سطح دریا ۱ تا۸۰/۱ متر است ، و با خلیج فارس ۱۱۸ کیلومتر فاصله دارد ( سعیدیان ، ۸۴ ).
شهر تاریخی بصره در ساحل اروند رود و در جنوب شرقی عراق واقع شده است و مهم ترین بندر رود خانه ای و دومین شهر بزرگ عراق ( از نظر وسعت) پس از بغداد به شمار می آید و به سبب مجاورت با خلیج فارس از اهمیت اقتصادی، سیاسی ونظامی برخوردار است ( مدرس،۲۹۳). روستای الزبیر کنونی نشانه ای از بصره قرون اول و دوم هجری قمری است که این شهر به دلایل مختلفی مانند حمله تاتار و مغول و اعراب بادیه نشین و آتش سوزی ها و امراض و بیماری هایی مانند طاعون کاملا از بین رفته است.از شهر قدیم بصره آثاری مانند مسجد حضرت علی (ع) و قبر طلحه و زبیر و ابن سیرین و حسن بصری باقی مانده است (بلاذری ، فتوح البلدان ،۳۴۰ ).
بصره از جمله شهر هایی هست که در آغاز دوره ی اسلامی وجنگ های فتوح در زمان خلافت عمر بن خطاب بنا شده است برخی موقعیت آن را پاوهشتا باذ اردشیر از شهرهای ایران باستان ویا شهر تردن یا تردم[۹] از شهرهای بابل منطبق دانسته اند.( فاتحی نژاد،۱۲/۱۹۶) گردیزی بصره را همان « شهررام اردشیر » [۱۰] دانسته است (زین الاخبار،۲۱). منطقه بصره در دوره ساسانی جزو طسوج بهمن اردشیر از استان شاذ بهمن به شمار می رفت ( ماسینون، ۲۵).در این دوره پادشاهان ساسانی برای تقویت مرزها ی غربی ایران در برابر تهاجم قبایل عرب (طبری، ۲/۱۳-۲۱۲)، پادگان ها واستحکاماتی بنا کرده بودند. بنابراین چنان که منابع کهن تاکید دارند، به نظر می رسد بصره قبل از تاسیس ،پایگاه یا اردوگاه سربازان ایرانی برای حفاظت از مرز های ایران بوده است ( دینوری، ۱۱۷، ابن فقیه،۱۷۳).
۳-۱-۲ وجه تسمیه بصره
قبل از اسلام بصره به منطقه « الیصیر» معروف بود که در زمان کلدانیان این شهر دارای نام های مانند: تدمر، تروم و ترون بود که برگرفته از زبان آرامی های کلدانیان بود که براین شهر نهاده بودند. در عهد کوروش، عجم به قصد نابودی دولت کلدانی به عراق حمله برد و با تصرف شهرهای عراق دولت کلدانی حاکم برعراق فرو پاشید. عجم بعد از تسلط بر عراق نام جدید « هستاباد اردشیر » رابر این شهر نهاد و بعد از حمله عجم بر عراق به دلیل نبود دولتی مستقل و تاخت و تاز فارس ها و دولت روم خرابی کامل براین شهر استیلا یافت ( جعفریان ، ۳/۲۶۲). از این رو نام این شهر را « المؤتکفه » [۱۱] نهادند ( ملک مکانی و دیگران ، ۱۵۱).
بصره در زبان عربی زمین سخت ( یاقوت حموی ، ۱ / ۵۵۲) ، و نیز به معنی سنگ های سیاه است ( لسترنج ، ۴۸ ). « سنگ هایی که کشتی ها را از یمن بدان ها سنگین می کردند و در اینجا تخلیه کرده بار می گرفتند » ( مقدسی ، ۱۶۲ ). همچنین واژه ی بصره به معنی زمینی است که دارای پوسته ای سخت و سنگ های فراوان بوده و لانه های حیوانات در آن حفر شده باشد . « بصره » معرب « بس راه » است ( یاقوت حموی ، ۱/ ۵۵۳). همچنین این شهر را « ام العراق » ، « خزانه العرب » و « عین الدنیا » لقب داده اند ( ملک مکانی و دیگران ، ۱۵۰-۱۵۱ ).
۳-۱-۳ بنیاد و ساختار جمعیتی بصره
در سال تأسیس شهر بصره در منابع تاریخی به سال های ۱۵ هجری (کلبی ، ۳۶۸) و ۱۶ هجری و حتی ۱۷ هجری ( یعقوبی ، البلدان ، ۱۰۲) نیز اشاره شده است و گروهی معتقدند که بصره شش ماه قبل از کوفه تأسیس شده است ( یاقوت حموی ، معجم البلدان ، ۱/ ۴۹۰ )، ولی با استناد به منابع تاریخی ، تاریخ ایجاد این شهر بین ۱۴ تا ۱۸ هجری قمری است ( مسعودی ، التنیه و الاشراف ، ۳۴۰ ). اهل بصره نیز همانند اهل کوفه ترکیبی از قبایل مهاجرین به شمار می آیند از استیلای شام در هراس بودند واز امویان نفرت داشتند.بصره در ابتدا به صورت پادگان نظامی بود وبه دستور عمر بن خطاب میان آن لشگرگاه ومقرّ حکومت یعنی مدینه ، نباید آبی وجود می داشت ( زیدان ،۲/۲۲۸).
در خصوص چگونگی انتخاب محل و تأسیس بصره آمده است که « چون مسلمانان از « بحرین » ، « توّج » ، « نوبندگان » ؛ « طاسان » را گشودند ، عمرخطاب خواست تا برای مسلمانان شهری بسازد ، مردی از بنی سدوس به نام ثابت زمینی که در آن یک کاخ و چند انبار جنگ افزار ایرانی بود و آن را « خربیه » می خواندند و بًصیره هم نامیده می شد در چهار فرسنگی از دجله ، به عمر نشان داد و عمر از آن خوشش آمد » ( یاقوت حموی ، معجم البلدان ، ۱/ ۵۵۴-۵۵۳ ).
بصره در نخستین قدم به صورت پادگان نظامى براى حفظ نیروهاى ذخیره ایجاد شد، اما به تدریج به صورت یک شهر بزرگ در آمد.اولین حاکم رسمى شهر بصره ابو موسى اشعرى بود که در سال ۱۷ هجری قمری از طرف عمر به امارت این شهر منصوب شد.در بصره، محل مسجد با دار الاماره جدا بود.زمانى که زیاد از طرف معاویه به امارت بصره و کوفه رسید، دار الاماره را نزدیک مسجد ساخت. زیاد، مسجد بصره را باز سازى و بناى آن را مستحکم کرد ( یعقوبی ، البلدان ، ۱۰۲ ).
در سال ۱۶ه.ق عتبه بن غزوان در ابتدای احداث این شهر کلبه هایی از نی درآنجا ترتیب داد و سپس از بیم آنکه مبادا آتش سوزی شود با اجازه عمر نی را به خشت تبدیل کردند ( کلبی ، ۳۶۸ ).شهر بصره در آغاز چند خانه سفالی بود که برای تمرکز قشون و جمع وسائل و تجهیزات بنا کردند و بعد آن خانه های سفالی به منزلی خشتی تبدیل شد و هریک از قبائل کویی برای خود ساختند و در آن می زیستند و آن شهر با سبکی خاص ساخته شد که وسیعترین خیابان بصره شصت ذراع بود و آن را مربد نامیدند و سایر خیابان ها . بیست ذراع بود و کوچه ها هفت ذراع بود و کوچه ها هفت ذراع عرض داشته و میان هرکوی میدانی برای بستن اسب ها و گورستانی ترتیب می دادند و بنای خانه ها را متصل به یکدیگر میساختند ( اصفهانی ، عمادالدین ، ۱ / ۳۶۳ ). با توجه به موقیعت جغرافیائی وتجاری وروابط ایران وشام بودن آن به سرعت توسعه یافت ودر زمان بنی امیه حاکم نشین عراق شد به طوری که در زمان خالدبن عبداله قسری مساحت آن تا دو فرسخ در ۲ فرسخ رسید.بصره شهری بود خیلی معروف ودر کنار دریا وخاکش شوره زار و آبش شور است زیرا که دریا در حالت مد سه روز راه رود دجله و فرات را پس می نشاند و در وقت جزر آب دریا با آب دجله وفرات مخلوط باشد پس آب بصره همیشه شور است .دجله وفرات نزدیک به بصره به هم می ریزند و یک رودخانه شده از شمال به جنوب جاری می گردد ( کلبی ، ۳۶۸) .