«خلق السموات بغیر عمد ترونها….» (سوره ۳۱، آیه ۱۰).
معنی بیت: ای مرد ساده دل! که زود فریب جهان را میخوری. طاق و طارم این فلک که مانند سقف خیمهای چهار طاق است، از آن روی بی طناب پابرجا مانده که برای به دار کشیدن تو طناب در گلو افکنده است.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲۲)چو گردنا بشود گوشمال خورده دهر کسی که بیهده گردن کشی کند چو رباب
گردنا: قصیدهی ۲، بیت ۱۵. گوشهی عود و رباب و امثال آنرا نیز گفتهاند که تار بر آن بندند و بگردانند تا ساز آهنگ شود (برهان).
توضیح: اشاره به شکل ظاهرِ ساز رباب دارد که دارای گردن دراز و نیز مانند ساز گردنا، سازی به کوکها و تارهای مختلف، که برای کوک کردن آن، کوک آنرا میپیچانند و گوشمال کردن ساز کنایه از پیچاندن کوک آن است.
معنی بیت: کسی که در این دنیا مانند ساز رباب، گردنکشی و جباری میکند و سر به عصیان برمیدارد، مانند ساز گردنا، از دهر و زمانه گوشمالی میبیند.
۲۳)مخور لعاب دهن تا به نان کس چه رسد که کرم پیله بمیرد به عاقبت ز لعاب
لعاب: آب دهن و آب هر چیزی که غلظت و چسبندگی دارد (غیاث).
کرم پیله: کرم ابریشم: نوزاد کرمی شکل پروانه کرم ابریشم است که پس از خروج از تخم به صورت کرمی میباشد که در سطح شکمی دارای اندامهای ظریف کوچک متعددی است و از برگ درخت توت تغذیه میکند… پس از آنکه نموش به حد معینی میرسد دور خود پیله میکند و در درون آن دگردیسی می یابد و پس از تبدیل به پروانه، پیله را سوراخ کرده از آن خارج میشود (معین).
کرم پیله بمیرد… ز لعاب: کرم ابریشم از لعاب دهن خود به دور خود پیله میتند و عاقبت میمیرد و آن پیله به صورت کفنی سفید برای او درمی آید.
معنی بیت: قناعت گزین به گونه ای که حتی آب دهان خود را نیز فرو مده (اغراق برای رساندن کمال قناعت)، چه برسد به اینکه از مردمان دیگر طلب نان کنی، زیرا کرم پیله که از لعاب دهن خویش به گرد خود پیله میتند، عاقبت در تنگنای آن پیله میمیرد و (شاعر با تصویری عینی از کرم پیله، مرگ کرم پیله و نابودی انسان را در اثر حریص بودن و از کف نهادن قناعت میداند).
۲۴)ز ژنده جوی صفا کافتاب کم تابد چو ابر بر خشن آسمان زند سنجاب
ژنده: کنایه از درویش.
صفا: رک قصیده ۱، بیت ۱.
کم تابد: نتابد، نمیتابد.
خشن: گیاهی باشد که از آن جامه بافند و فقیران و درویشان پوشند و جامه ساخته شده از خشن:
برکش میخ غم زدل پیش که صبح برکشد این خشن هزار میخ از سر چرخ چنبری
(تعلیقات دیوان مجیر)
در این بیت مجیر، خشن {هزار میخ} آسمان کنایه از آسمان پر ستاره است(تعلیقات دیوان مجیر).
سنجاب زدن: کنایه است از اینکه ابرهای تیره رنگ آسمان را فرا گیرد (همان).
بین ژنده، به صفا و خشن تناسب وجود دارد.
معنی بیت: صفا و خلوص نیت را در درویش و ژنده پوش بجوی، نه صوفی خشن پوش، زیرا وقتی که ابرهای تیره رنگ آسمان را فرا گیرد، دیگر آفتاب تابشی نخواهد داشت. یعنی نور تجلیات حق بر دل درویشان ژنده پوش می تابد نه صوفی خشن پوش.
۲۵)دل تو پر ز حسابست چون دل پنگان جهان نمای از آن نیست همچو اصطرلاب
پنگان: طاس و طشت مسین یا رویین، نیز طاسی از مس که در بن آن سوراخی تنگ است و آن طاس را بر روی ظرفی پر آب مینهند و همین که پر شدن و در بن ظرف افتاد برمیکشند و باز بر سر آب میگذارند و به مقدار زمان پر شد آن، اوقات شبانه روز را میسنجند و گاهی نیز آن طاسک را پر میکنند و بر سر چیزی میگذارند تا تهی شود و مقدار خالی آن را یک واحد زمانی حساب میکنند. مقدار پر شدن یا تهی شدن را نیز پنگان میگویند. پنگان نوعی ساعت آبی است که کشاورزان هنوز هم به کار میبرند. (فرهنگ اشارات). پیاله، فنجان (برهان قاطع).
اصطرلاب؛ اسطرلاب: آلتی باشد که بیشتر از برنج سازند و بدان ارتفاع آفتاب و ستارگان گیرند. گویند پسر ادریس پیغمبر(ع) آنرا وضع کرده است و بعضی گویند ارسطاطالیس، و معنی ترکیبی آن به یونانی ترازوی آفتاب است؛ چه اسطر، به معنی ترازو و لاب، آفتاب را گویند. و بعضی گفتهاند جام جهان نما عبارت از این است و نزد محققین جام جهان نما عبارت از دل است (برهان).
در بیت حسن تعلیل وجود دارد.
معنی بیت: دل تو مانند اندرون فنجان پر از حساب و کتاب (هوسها و تعلقات دنیوی) است. از این جهت نمیتواند مانند اصطرلاب که اسرار آسمانها و جهان را می کند روشن و جهان نما باشد (باید دل صاف داشته باشی تا اسرار جهان را بدانی و به سیر و سلوک آسمانی دست یازی).
۲۶)دلی که قابل اسرار لوح محفوظ است بسان تخته خاکش مساز جای حساب
قابل شدن: استعداد یافتن (فرهنگنامه شعری).
لوح محفوظ: لوح محفوظ در قرآن مجید در آیه ۲۲ سوره بروج، یک بار آمده:
«بل هو قرآن مجید، فی لوح محفوظ»
این کتاب قرآنی است شریف و بزرگوار در لوحی نوشته که آن لوح فرشتگان نگاه میدارند. و چون تغییر و نقصان و زیاده در او راه نیابد آن را محفوظ خوانده اند و در نزد خداوند محفوظ است و جز فرشتگان بدان علم نیابند و آن از درّ سپید است. در اقرب الموارد آمده است: گویند لوح محفوظ نوری است که بر فرشتگان میتابد و بدان فرمان را در یابند و فرمان برند و گفته اند لوح محفوظ امّ الکتاب است. (تعلیقات دیوان مجیر).
تخته خاک: تخته محاسبان، تختهای که در آن قدری خاک اندازند و بنویسند، باز هموار کنند و رقم دیگر بنویسند و خاقانی گفته:
خاک بر سر می کند گردون ز دستش گو چرا؟ تخته خاک از سر کیوان نسازد هر زمان
در آنندراج آمده: تخته حساب شناسان، ای آن تخته حساب که آن را تخته خاک میخوانند. (فرهنگ آنندراج)
معنی بیت: وجود معنوی و دل الهی خود را که مانند لوح محفوظ محل نزول اسرار الهی است پاک نگهدار و آن را مانند تختهی خاکی محاسبان، پر از رقمها و تعلقات دنیوی نگردان.
۲۷)به زرد و سرخ جهان تا فریفته نشوی که خون دهد عنب از دفع خون کند عنّاب
زرد و سرخ، در حدیث آمده است:« اهلک الرجال الاحمران او الاصفران».
ترجمه: مردان را گوشت و خمر، طلا و زعفران به هلاکت رساند. مردان را دو سرخ (گوشت و خمر) یا زرد (طلا و زعفران) به هلاکت رساند.
تا: مبادا، زینهار (تا در این معنی شبه جمله است).
عنب: انگور، میوه تاک که تازه است و چون خشک شود آن را زبیب (مویز) گویند. و از خواصّ آن: تولید خون صالح و معدل امزجه غلیظه و مصفّی خون و دافع موادّ سوداویه و احتراقیه…
عنّاب: سنجد جیلان، میوه ای است شبیه به سنجد و در منضجات و مسهلات به کار برند. و از خواصّ آن: صاف کننده خون، مولّد خون صالح و مسکّن التهاب و تشنگی و حدت خون و گرمی… (تعلیقات دیوان مجیر)
چرا هوای لبت خون من به جوش آورد؟ اگر نشاندن خون از خواصّ عنّابست
(ظهیر فاریابی، به نقل از همان)
بین عنب و عناب، جناس شبه اشتقاق وجود دارد.
معنی بیت: به ظواهر دنیوی فریفته مشو و در بند اسباب و علل ظاهری مباش، چرا که انگور مولد خون و عناب صاف کنندهی خون است.
توضیح استاد راهنما (دکتر محمد شوقی نوبر) دربارهی این بیت:
در بیت «دفع کند» آمده است.
نه صاف کند؛ و میان خون دادن و خون دفع کردن تضاد هست.
انگور زرد رنگ است و عناب، سرخ رنگ؛ در بیت لف و نشر مرتب هست.
معنی بیت: فریفتهی زرد و سرخ (ظواهر و رنگ و بوی) دنیا مشو که متضاد هم هستند، اگر یکی ترا تقویت کند دیگری تضعیف می کند. همانطوری که انگور تولید خون، و عناب آن را دفع میکند.
۲۸)عدوی تست جهان گرچه بر مصیبت تو سیاه جامه شود هر شبی به شکل مصاب