-
-
-
-
-
- خودسنجی دقیق: شناخت محدودیتها و نقاط قوت خود.خود سنجی دقیق به رهبر این فرصت را میدهد که بفهمد چه موقع درخواست کمک نماید و در پرورش کدام قدرتهای رهبری متمرکز شود.
-
-
-
-
-
- خود باوری و اعتماد به نفس:شناخت کامل ارزش و تواناییهای خود.
-
- مدیریت خود
-
- خودداری هیجانی: تحت کنترل درآوردن هیجانات و تکانههای مخرب .چنین رهبری تحت استرس زیاد یا طی یک بحران، آرامش و ژرف اندیشی خود را حفظ میکند.
-
-
-
-
-
- شفافیت: نشان دادن درستی و صداقت، مورد اطمینان بودن. شفافیت( رک بودن قابل اعتماد با دیگران درمورد احساسات، باورها و اعمال خود) موجب یکپارچگی میشود. چنین رهبرانی با روی باز اشتباه و کوتاهی خود را قبول میکنند.
-
-
-
-
-
- تطابق: انعطاف پذیری در تطابق دادن خود با موقعیتهای متغیر یا موانع پیشرو.
-
-
-
- پیشرفت: انگیزه بهبود عملکرد برای حصول به معیارهای درونی برتری و فضیلت. رهبران دارای قدرت در پیشرفت امور، دارای استانداردهای والای فردی هستند که آنان را به جست و جوی مستمر رفع نقصهای اجرایی، هم درمورد خود و هم درمورد افراد تحت رهبریشان وا میدارد.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
-
-
-
- پیشگامی: آمادگی حرکت و استفاده از فرصتها. چنین رهبرانی به هنگام ضرورت ایجاد امکانات بهتر برای آینده، درنگ نکرده، دیوان سالاری را درهم میشکنند و قوانین را به زانو در میآورند.
-
- خوش بینی: رهبری که خوش بین است میتواند از شرایط سخت عبور کرده و با یک عقب نشینی به جای تهدید، فرصتها را ببیند.
مهارت اجتماعی:
این قابلیتها مشخص میکند که ما چطور میتوانیم در روابط خود نظم ایجاد کنیم.
-
- آگاهی اجتماعی:
-
- همدلی: درک هیجانات دیگران، فهم دیدگاههای آنان و قائل شدن اهمیت فعالانه برای نگرانیهای آنها.
-
- آگاهیهای سازمانی: تفسیر امور جاری، تصمیمها و سیاستها در سطح سازمانی.
-
- خدمت: شناخت و رسیدگی به نیازهای دنباله روان، مشتری یا ارباب رجوع.
-
- مدیریت رابطه
-
- رهبری انگیزه ساز: راهنمایی و ایجاد انگیزه با دیدی عالی.
-
- نفوذ: به کار بستن دسته ای از شیوهها، برای متقاعد ساختن دیگران.
-
- رشد و توسعه دیگران: شکوفا کردن تواناییهای دیگران با گوشزد کردن و راهنمایی.
-
- ایجاد تغییر: پیش قدمی، مدیریت و رهبری در مسیری تازه.
-
- مدیریت تعارض: حل اختلافها.
-
- کار گروهی و همیاری: همکاری و ساختن تیم.
در اندازه گیری مدل هوش استراتژیک، هوش هیجانی به دو بخش نیک خواهی و تقلیل یافتگی فردی قسمت شده است. استرنبرگ(۲۰۰۴) اظهار داشت که یک عاقل نیک خواه میتواند یک قضاوت اخلاقی داشته باشد و بر منافع شخصی یا با قرار دادن نیازهای مردم قبل از خود غلبه کند.
براساس گفته شوارتز[۶۶](۱۹۹۴)، خصیصههای نیک خواهی شامل: مفید بودن، بخشنده بودن، وفاداری، مسئولیت پذیری و معنوی و غیر مادی بودن افراد است(گوایچارد،۲۰۱۱).
در مورد تقلیل یافتگی فردی، مایس ۲اظهار داشت که یک فرد عاقل با خصایص اخلاقی به دنبال تقلیل و کاهش بخشی از وجود فردی است که مشتاق توجه، به رسمیت شناخته شدن و بازرسی و کنترل است( همان).
خلاقیت:
فوکس[۶۷] معتقد است که ” فراگرد خلاقیت عبارت است از هر نوع فراگرد تفکری که مساله ای را به طور مفید و بدیع حل کند"؛ همچنین به اعتقاد جرج سیدل، ” توانایی ربط دادن و وصل کردن موضوعها، صرفنظر از این که در چه حوزه یا زمینه ای انجام گیرد، از مبانی بهره گیری خلاق از ذهن است". اریک فروم[۶۸] نیز معتقد است که” خلاقیت، توانایی دیدن( آگاه شدن) و پاسخ دادن است". به طور کلی خلاقیت عبارت است از به کارگیری تواناییهای ذهنی، برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است (رضائیان، ۱۳۸۸).
برخی از ویژگیهای افراد خلاق( همان).
جدول ۲-۲. ویژگیهای افراد خلاق