اعضای هیأت علمی، در موضوعات و مباحث علمی، تسلط کافی ندارند
اعضای هیأت علمی، نسبت به کاربرد و بکارگیری دانش نظری در صنعت آگاهی و شناخت کافی ندارند
اعضای هیأت علمی، در تجاریسازی نتایج تحقیقات و تولید ثروت، آگاهی و شناخت کافی ندارند
اعضای هیأت علمی، در مورد نحوۀ برقراری ارتباط با صنعت، اطلاعات و تجربۀ کافی ندارند
اعضای هیأت علمی، از واقعیتهای صنعت و جامعه، شناخت کافی ندارند
اعضای هیأت علمی معتقدند متخصصین صنعت، تفکرات سنتی دارند و اصول علمی را در صنعت نمیپذیرند
اعضای هیأت علمی معتقدند متخصصین صنعت، نوآوریها و پیشرفتهای علمی را به کار نمیگیرند
اعضای هیأت علمی معتقدند شروع همکاری باید از طرف صنعت باشد نه دانشگاه
اعضای هیأت علمی معتقدند محل فعالیت آنها فقط دانشگاه است و فقط باید به آموزش، تحقیقات و نوشتن مقاله و کتاب و… بپردازند
اعضای هیأت علمی، به خاطر ترس از شکست تمایلی به وارد شدن به فضای صنعت ندارند
اعضای هیأت علمی معتقدند نظام جبران، و پاداش مناسب در صنعت وجود ندارد
اعضای هیأت علمی نسبت به رعایت موازین اخلاقی (افشای اطلاعات محرمانۀ تحقیق و…) از سوی متخصصین صنعت اعتماد ندارند
اعضای هیأت علمی نسبت به رعایت موازین حرفهای (اجرای کامل تعهدات و…) به متخصصین صنعت، اعتماد ندارند
اعضای هیأت علمی معتقدند با افزایش ارتباط با صنعت، که طبیعتاً منجر به کاهش روابط با دانشگاه می شود امنیت شغلیشان دچار خطر می شود
اعضای هیأت علمی، انگیزهای براییادگیری بیشتر در صنعت (در مورد حیطۀ تحقیقی خود، روش اجرای آن و…) ندارند
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
اعضای هیأت علمی معتقدند متخصصین صنعت، برای انتشار و چاپ نتایج تحقیقاتی که توسط دانشگاهیان در صنعت انجام شده است، محدودیت ایجاد می کنند
اعضای هیأت علمی معتقدند به واسطۀ ارتباط با متخصصین صنعت، استقلال فردی آنها کاهش مییابد
اعضای هیأت علمی معتقدند به واسطۀ برقراری ارتباط و انتقال دانش به صنعت، قدرت دانش (مزیت دانشی) خود را از دست می دهند
اعضای هیأت علمی معتقدند شأن و مقام علمی متخصصین صنعت، پایین است و آنها سواد و توانایی کافی برای درک مفاهیم و موضوعات دانشگاهی را ندارند
اعضای هیأت علمی، شناخت و توجه کافی به شرایط بومی بخش صنعت، ندارند (بکارگیری دانش خود در صنعت بدون توجه به بومیسازی آن و…)
اعضای هیأت علمی، تجربۀ کافی برای شروع ارتباط با صنعت یا ادامۀ آن را ندارد
اعضای هیأت علمی از قطع روابط گروهی با همکاران خود در دانشگاه، پس از ایجاد ارتباط با متخصصین صنعت واهمه دارند
اعضای هیأت علمی، نمی توانند از زبانی ساده و بدون پیچیدگیهای تخصصی برای ارتباط برقرار کردن با متخصصین صنعت، بهره برند.
اعضای هیأت علمی، انتظارات نامتعارف برای جبران خدماتشان دارند (درخواست حقالزحمۀ بیش از حد متعارف و…)
اعضای هیأت علمی، منافع شخصی را بر منافع مشترک با متخصصین صنعت، ترجیح می دهند (انجام فعالیت در صنعت فقط با هدف بهرهمندی خود)
اعضای هیأت علمی، تعهد لازم را نسبت به اجرای صحیح و کامل مسئولیتهای محوله از طرف متخصصین صنعت، ندارند (مثلاً صرف نکردن زمان کافی برای انجام به موقع فعالیتها و…)
اعضای هیأت علمی در پایبندی به اصول اخلاقی و حرفهای خود در صنعت، مسامحه و سستی می کنند (مثلاً اغراق بیش از حد در مورد مشکلات موجود در صنعت و صادق نبودن)
اعضای هیأت علمی به انجام رویههای تکراری در دانشگاه (مثلاً آموزش، تحقیقات و…)، عادت کرده اند
اعضای هیأت علمی، برای کارراهۀ تحقیقاتی خود، برنامه ریزی ندارند تا همین موضوع، انگیزهای برای برقراری ارتباط با متخصصین صنعت باشد
پس از شناسایی این موانع، برای درک بهتر، اقدام به طبقه بندی آنها در قالب: موانع مربوط به «دانش»، «نگرش» و «رفتار» شد. این طبقه بندی بر اساس توضیحاتی است که در فصل دوم در قسمت ۲ـ۲۵ صفحه ۴۷ داده شده است؛ که به ترتیب زیر قابل ارائه است:
دانش:
اعضای هیأت علمی، در موضوعات و مباحث علمی، تسلط کافی ندارند
اعضای هیأت علمی، نسبت به کاربرد و بکارگیری دانش نظری در صنعت آگاهی و شناخت کافی ندارند
اعضای هیأت علمی، در تجاریسازی نتایج تحقیقات و تولید ثروت، آگاهی و شناخت کافی ندارند
اعضای هیأت علمی، در مورد نحوۀ برقراری ارتباط با صنعت، اطلاعات و تجربۀ کافی ندارند
اعضای هیأت علمی، از واقعیتهای صنعت و جامعه، شناخت کافی ندارند
نگرش:
اعضای هیأت علمی معتقدند متخصصین صنعت، تفکرات سنتی دارند و اصول علمی را در صنعت نمیپذیرند
اعضای هیأت علمی معتقدند متخصصین صنعت، نوآوریها و پیشرفتهای علمی را به کار نمیگیرند
اعضای هیأت علمی معتقدند شروع همکاری باید از طرف صنعت باشد نه دانشگاه
اعضای هیأت علمی معتقدند محل فعالیت آنها فقط دانشگاه است و فقط باید به آموزش، تحقیقات و نوشتن مقاله و کتاب و… بپردازند
اعضای هیأت علمی، به خاطر ترس از شکست تمایلی به وارد شدن به فضای صنعت ندارند
اعضای هیأت علمی معتقدند نظام جبران، و پاداش مناسب در صنعت وجود ندارد
اعضای هیأت علمی نسبت به رعایت موازین اخلاقی (افشای اطلاعات محرمانۀ تحقیق و…) از سوی متخصصین صنعت اعتماد ندارند
اعضای هیأت علمی نسبت به رعایت موازین حرفهای (اجرای کامل تعهدات و…) به متخصصین صنعت، اعتماد ندارند
اعضای هیأت علمی معتقدند با افزایش ارتباط با صنعت، که طبیعتاً منجر به کاهش روابط با دانشگاه می شود امنیت شغلیشان دچار خطر می شود
اعضای هیأت علمی، انگیزهای براییادگیری بیشتر در صنعت (در مورد حیطۀ تحقیقی خود، روش اجرای آن و…) ندارند
اعضای هیأت علمی معتقدند متخصصین صنعت، برای انتشار و چاپ نتایج تحقیقاتی که توسط دانشگاهیان در صنعت انجام شده است، محدودیت ایجاد می کنند
اعضای هیأت علمی معتقدند به واسطۀ ارتباط با متخصصین صنعت، استقلال فردی آنها کاهش مییابد
اعضای هیأت علمی معتقدند به واسطۀ برقراری ارتباط و انتقال دانش به صنعت، قدرت دانش (مزیت دانشی) خود را از دست می دهند
اعضای هیأت علمی معتقدند شأن و مقام علمی متخصصین صنعت، پایین است و آنها سواد و توانایی کافی برای درک مفاهیم و موضوعات دانشگاهی را ندارند
رفتار: