شکل ۲-۲ روابط میان طبقه های شش گانه حوزه شناختی
چنانکه در این شکل پیداست، پایین ترین طبقه این حوزه طبقه دانش است که زیر بنای پنج طبقه دیگر به حساب می آید. طبقه بعدی طبقه فهمیدن است که بر طبقه دانش استوار است، اما خود این طبقه برای طبقات بعدی یعنی کاربستن، تحلیل، ترکیب و ارزشیابی زیر بنا محسوب می شود. به همین منوال این رابطه سلسله مراتبی برای سایر طبقات نیز صادق است (سیف، ۱۳۸۵: ۱۳۷). اما آیزنر معتقد است که در مدارس بیشتر بر بعد دانش از حیطه شناختی تأکید می شود وی معتقد است که تأکید بر این بعد چیزی جز افزایش حجمی و کمی میزان معلومات را در بر ندارد و در این حالت هدف آموزش و پرورش چیزی جز ارتقاء سطح دانش نمی شود، بنابر این ایجاد روابطی معقول بین سطوح و بکارگیری آنها برای پیشبرد سطح متربیان لازم و واجب است (Eisner; 1994).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
طبقه بندی هدف های آموزشی، حوزه عاطفی
حیطه عاطفی شامل هدف هایی می شود که جنبه احساسی و عاطفی دارند و به ارزش ها، علایق و نگرش ها مربوط می شود (میرزابیگی، ۱۳۸۷: ۱۳۳).
مطابق نتایجی که بلوم ارائه داده است «حیطه عاطفی در مقابل حیطه شناختی قرار می گیرد و همان گونه که حیطه شناختی به مهارت های ذهن مربوط می شود، حیطه عاطفی هم به احساسات و هیجان ها می پردازد» (تیموری، ۱۳۸۲: ۸).
چنانکه دیدیم، طبقه های حوزه شناختی به صورت سلسله مراتبی درست شده اند، یعنی هدف های آن بنا به اصل پیچیدگی سازمان یافته اند. در مقابل، هدف های طبقات حوزه عاطفی با توجه به اصل درونی سازی[۷۳]، یعنی با توجه به میزانی که یک علاقه یا نگرش معین به صورت بخشی اساسی از سبک زندگی فرد در می آید، سازمان یافته است. در زیر عناوین حوزه عاطفی آمده است:
۱- دریافت کردن[۷۴] (توجه کردن). حساسیت نسبت به وجود بعضی پدیده ها و محرک های طبیعی و میل به پذیرش آنها یا توجه کردن به آنها
۲- پاسخ دادن[۷۵]. در این طبقه یاد گیرنده، علاوه بر توجه کردن به محرک ها، نسبت به آنچه که می بیند یا می شنود فعالیت نیز می کند، یعنی به آن فعالانه پاسخ می دهد.
۳- ارزشگذاری[۷۶] . ابراز عقیده یا نگرش نسبت به یک چیز (سیف، ۱۳۸۵: ۱۴۵ -۱۴۳).
ادوارد دبونو نیز ضمن تقسیم بندی نگرش ها به دو نوع مثبت و منفی بیان میدارد که نگرش ها بر کل رویکرد فکری فرد تأثیر می گذارند (دبونو، ترجمه ریاضی، ۱۳۸۹: ۷۳).
فیش بین روانشناس اعلام می کند واژه نگرش برای قضاوت فرد از یک رفتار خوب یا بد و ارزش انجام آن بکار میرود. این قضاوت بستگی به باورهای مربوط به تسلسل انجام رفتار دارد (ثابت روحانی، ۱۳۸۴: ۲۰-۱۹).
۴- سازمان[۷۷] . پس از آنکه یادگیرنده برای مدتی پی در پی ارزش ها را درونی ساخت با مجموعه متنوعی از آنها روبرو می شود. در نتیجه ضرورت پیش می آید که ارزش ها را به صورت یک نظام سازمان بندی کند و روابط میان آنها را مشخص سازد. به گونه ای که بعضی از آنها مهمتر از بعضی دیگر جلوه کنند. سازمان ارزش ها به تدریج ایجاد می شود و با کسب هر ارزش جدید دستخوش تغییر قرار می گیرد.
۵- شخصیت پذیرفتن به وسیله مجموعه ای از ارزش ها[۷۸]. تبدیل نظام ارزشی به صورت یک سبک زندگی یا یک دیدگاه فلسفی. این کار از در هم آمیزی صرف ارزش ها و تعیین روابط بین آنها فراتر می رود و نوعی فلسفه پایدار زندگی را شامل می شود. شکل ۲-۳ طبقه بندی حوزه عاطفی را نشان می دهد:
دریافت کردن
(توجه کردن)
۱/۱ آگاهی
۲/۱ میل به پذیرش
۳/۱ توجه انتخابی
→ علاقه ←
→ ارج شناسی ←
→ نگرش ←
→ ارزش ←
→ سازگاری ←
یا انطباق
پاسخ دادن
۱/۲ رضایت به پاسخ دهی
۲/۲ میل به پاسخ دهی
۳/۲ خرسندی در پاسخ دهی
ارزش گذاری
۱/۳ پذیرش یک ارزش
۲/۳ ترجیح دادن یک ارزش