اسلام گرایی
بی طرف، کارگزار اتقال قدرت
تردید
تأیید
تردید
تأیید
تأیید
تأیید
حمایت
بنابراین با توجه به استقلال و جایگاه تاریخی ارتش در مصر و تونس و اعلام بی طرفی آنها در نزاع جامعه با هیات حاکمه تحولات سیاسی در این دو کشور،نه به سمت انقلابهای اجتماعی،بلکه به سمت اصلاحات ساختاری پیش رفت و با بی طرفی نهاد ارتش، دیکتاتوریهای مادام العمر برکنار و با برگذاری انتخابات وهمه پرسی های عمومی روند اصلاحات حقوقی- سیاسی و پروسه ی حرکت به سمت دولت سازی و الگوی مبتنی بر دموکراسی حداقل آغاز گردید.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در مجموع در مصر و تونس و شاید در دیگر کشورهای عربی، ارتش نقش چند گانه ای را هم در مرحله انتقال قدرت و هم در مرحله دولت سازیایفا می کند؛بی طرفی در مرحله تشدید جنبش اعتراضی و کمک به سقوط رژیم،به دست گرفتن قدرت سیاسی و معرفی دولت موقت،برگزاری انتخابات دوران گزار،نظارت و اعمال نفوذ بر تدوین پیش نویس قانون اساسی،کنترل رفتار و تعدیل خواسته های گروه های رادیکال مذهبی و یا سکولار و تلاش برای موازنه بخشی میان نیروهای سیاسی و اجتماعی.
بدین ترتیب واکنش نظامیان در مرحله بعد از انقلاب و تحولات سیاسی،در مشخص کردن نوع نظام سیاسی داخلی برای یک کشور عامل مهمی می باشد؛هر اندازه که نظامیان برای بازگشت به جایگاههای خود پس از تحولات،عجله کنند به همان اندازه عملیات تحول دموکراتیک تقویت شده و سریعتر اتفاق می افتد.اما کند بودن نظامیان در بازگشت به جایگاههای خود به معنای تمایل آنها به در دست گرفتن قدرت و اداره کشور است.
پس اگر نظامیان واقعاًدلسوز آینده کشورشان و حفاظت از امنیت و تمامیت ارضی هستند،باید به جایگاههای خود بازگردند و بدون ورود به عملیات سیاسی به وظایف خود عمل کنند.این اقدامات در واقع همان اقداماتی هستند که شورای نظامی مصر پس از انقلاب مصر و ارتش ملی تونس بعد از انقلاب انجام دادند.اگر شرایطی پیش نیاید که نتیجه را معکوس کندنظام سیاسی مردمی همان نظامی خواهد بود که در تونس و مصر به وجود آمده است و این همان فرجامی خواهد بود که ملتهای تونس و مصر خواهان آن بودند.
۴-۷ نقش شبکه های اجتماعی
دو دهه ی پیش به دلیل پیدایش اشکال جدید کنش جمعی در کشورهای صنعتی، سبب ساختن مفهوم جدیدی از جنبش های اجتماعی شد، به نحوی که مطالعات جامعه شناختی، جنبش های اجتماعی را از نفوذ نظریه های ایدئولوژیکی، سازمانی و عقلانیتی خارج و تحلیل آنها را از رویکرد«طبقاتی» به مباحث جدیدی که صبغه ی «هویتی» دارد تمایل کرد. از ویژگی های جنبش جدید اجتماعی، «تمرکز زدائی»، «نداشتن رهبری مشخص»، «نمادین بودن»و «الگوی جدید بسیج» منابع و گروه هاست. لذا، می توان درباره ی نقش شبکه های اجتماعی مجازی در شکل گیری و هدایت جنبش های جدید اجتماعی، تأمل کرد.
ابوزید[۱۵]، مدیر تحریریه ی مجله ی النهار یمن، با دیدگاهی جامعه شناسانه معتقد است جوانان عرب امروزه برای به دست آوردن وجود اجتماعی و هستی شناختی خود و همچنین، ایفای نقش فعال در زندگی سیاسی و اجتماعی، به فضای مجازی و دنیای اینترنت رو آورده اند و این به معنی به چالش کشیدن دولتهای عرب در اینترنت است.
او معتقد است جوانان عرب به خوبی از عصر جهانی شدن و شبکه های اجتماعی برای به بارنشاندن این ایده استفاده می کنند. به عبارتی، منطقه ی عربی به دلیل اینکه میانگین یک سوم از جمعیت ساکن در آن را جوانان ۱۵ تا ۲۹ سال تشکیل می دهد، موقعیتی متفاوت با بقیه ی جهان دارد. در کنار این، فساد، نبود مردم سالاری، ضعف احزاب و سازمان های جامعه ی مدنی و تجاوز به حقوق بشر و انصراف جوانان از مشارکت سیاسی از راه های قانونی باعث هجوم بیش از شصت درصد از جمعیت جوان عرب به دنیای مجازی و شبکه های اجتماعی، برای برجستگی و اهمیت سوژگی خود شده است. این جوانان در سال های اخیر، با گسترش رسانه های عمومی و وسایل ارتباطاتی جدید و کانال های ماهواره ای، مانند الجزیره و با پناه بردن به شبکه های اجتماعی، در پی رهایی از قید حصارهای دیکتاتوری و پدرسالاری عربی بر آمدند. در حقیقت، این انقلاب ها همزمان پست مدرن بودن را از طریق فناوری های نوین تجربه می کنند و این تجربه، بیانگر نوعی«انکار بزرگ» است؛ یعنی انکار پدرسالاری و نوپدرسالاری عربی.
مارشال مک لوهان[۱۶]، یکی از متفکران برجسته ی علوم اجتماعی، استدلال می کند که رسانه های هر عصر ماهیت جامعه ی آن عصر را تعیین می کنند. از نظر مک لوهان، پیشرفت هر جامعه ای همزمان با رشد فناوری ها بوده است. جوامع انسانی از رسانه ها(فناوری) – از حروف الفبا تا اینترنت- تأثیر پذیرفته و بر آنها تأثیر نهاده اند. وی رسانه های ارتباطی را عصاره ی تمدن می داند و معتقد است که تاریخ به وسیله ی رسانه های غالب در هر عصر و زمانی هدایت می شود.(نورمحمدی، ۱۷۴:۱۳۹۱)
فیسبوک، توییتر و یوتیوب از مهمترین شبکه های اجتماعی هستند، نقش شبکه های مجازی و اجتماعی در شکل گیری بهار عرب، به حدی بود که برخی تحلیل گران از آن به عنوان انقلاب مجازی یاد می کنند. برای روشن شدن بحث، جدول زیر تعداد کاربران اینترنت را در دو کشور مصر و تونس نشان می دهد.
جدول شماره ۷ - تعداد کاربران اینترنت در تونس و مصر
نام کشور
تعداد کاربران اینترنت
کل جمعیت
متوسط سن
مصر
۲۰۱۳۶۰۰۰
۸۰۴۷۱۸۶۹
۲۴
تونس
۳۵۰۰۰۰۰
۱۰۴۳۲۵۰۰
۲۴٫۹
http://www.khabaronline.ir/news-126393
مصر و تونس دو کشور توریستی بوده و سالانه پذیرای میلیون ها توریست خارجی به کشورشان بودند، همین امر شهروندان را در معرض اخبار و مراودات جدی با جهان خارج قرار می دهد و به دنبال آن سطح انتظارات آن را بالا می برد و چنانچه حاکمیت قادر به پاسخگویی به مطالبات مردم نباشد،انسداد سیاسی روی می دهد.در تونس کاربران رسانه های جمعی نوین نظیر ایمیل و فیسبوک خودسوزی بو عزیزی را به یک اعتراض جمعی تبدیل کردند، در مصر نیز این الگو یا سرمشق تکرار شد.جهانی شدن این امکان را به وجود آورده که شبکه ارتباطاتتبدیل به عمل جمعی و حرکت جمعی شود.براین اساس، انقلابیون مصر و تونس از این امکانات به بهترین شکل استفاده کردند. آنها از طریق شبکه های اجتماعی مجازی و اینترنتی به طور مرتب آخرین اخبار و رویدادها را با هم مبادله کرده و قرار های جدیدی می گذاشتند،سایتهای انتقادی را علیه رژیم سازمان دادند و از طریق پیام های کوتاه تلفن های همراه،فراخوان های تجمعات و شعارها را اطلاع رسانی کردند.بنابراین امکانات جدید ارتباطی و اطلاعاتی هم عاملی برایبرانگیختن و هم محملی برای سازمان یابی این انقلابها بودند.در مصر،بیش از ۲۰ میلیون نفر از اینترنت استفاده می کنند،۴۲ میلیون نفر تلفن همراه دارند و از این دو نظر مصر در قاره آفریقارتبه اول را دارد.در این کشور ۱۶۲ هزار وبلاگر فعالند.اکثر آنها جوانند و در طول عمرشان جز مبارک رئیس جمهور دیگری ندیده اند.انقلاب مصر که«انقلاب نیل»نیز نامیده میشود،با توجه به شیوه های نوین آن به انقلاب پست مدرن یا انقلاب سفید نیز مشهور است.گروه های اصلی دعوت کننده در روز ۲۵ ژانویه که مصادف بود با اولین برگزاری نماز جمعه اعتراضی(جمعه خشن) عبارت بودند از جنبش ۶ آوریل که متشکل از گروه خالد سعید و جوانان اخوان،حمایت کنندگان از البرادعی، جنبش جوانان عدالت و آزادی و گروهی از جوانان حزب جبهه مردم سالاری و حرکت الغد.
در حقیقت نقطه ی آغاز تحولات مصر را باید شکل گیری جوانان ۶ آوریل دانست که طی سال ۲۰۰۹ میلادی در فیسبوک موجودیت خود را اعلام و در پی دستگیری و مرگ مشکوک خالد سعید در اسکندریه طی سال ۲۰۱۰ به تجمع اعتراضی مبادرت کردند که تعداد آنها به بیش از ۸۷ هزار نفر رسید. این کنش، سنگ بنای اجتماع در میدان التحریر را گذاشت. گروه های دعوت کننده،در فیسبوک و با الهام از انقلاب تونس اقدام به راه اندازی صفحه فیسبوکی(جمعه خشم)کردند.و اینگونه بود که انقلاب ۲۵ ژانویه مصر رقم خورد.
در انقلاب تونس که به “انقلاب یاس"معروف است نقش این شبکه های اجتماعی پررنگ بوده است. کانال هایخبری،با دعوت از نیروهای مخالفو فعالین سیاسی و حقوقی تونس و برملا کردن فساد و مصادره آزادی ها و افشای شکنجه های حکومت بن علی بر ضد اسلام گراها و چگونگی تقلب در انتخابات تونس باعث بسیج افکار عمومی در تونس شد.بنابراین،اولین انقلاب مردمی در دسامبر ۲۰۱۰ اتفاق افتاد و گروه های جوانان فیسبوکی تونسی مردم را به شرکت در تظاهرات علیه اقدام پلیس دعوت کردند.