فاکتور های مقدم
فاکتورهای مزاجی
حالتهای رفتاری
فاکتورهای محیطی
تنهایی
فشاراجرای چندنقش،ناسازگاری نقش، ناسازگاری فردی، شکست
اسودگی از مشاهده شدن، خود ارزیابی ،نقاب خود را برداشتن،اجرای عملکردهای بدنی
کناره گیری فیزیکی از گروه های اولیه و ثانویه، گزارشات شفاهی و پاسخ های تدافعی
حدی از ازدحام ومحدودیت، نظم و ترتیب فضا، موانع محیطی برای کنترل اطلاعات، مکان، فرد مجرد
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
صمیمیت
سازگاری یا ناسازگاری فردی و روابط نقشی
نیاز به روابط نزدیک ، ارام بخش، صمیمی ، سهم مساوی در اعتماد
انزوای فیزیکی از گروه های ثانویه و عمومی، پاسخهای انحرافی مقدماتی،سطح کاملی از تصرف و پاسخهای دفاعی
حدی از ازدحام ومحدودیت،طراحی و ترتیب فضا، موانع محیطی برای کنترل اطلاعات،مکان،گروه های کوچک
گمنامی
مسئولیت های نقش، تبعیت کامل از رفتارهای مورد انتظار،روابط بی نام
نیاز برای فرار از شناسایی و مسئولیت پذیری وظایف رفتاری و نقشی، سهیم شدن بی نام در اعتماد
آمیخته شدن فیزیکی و روانی با محیط عمومی
کنترل جریان اطلاعات در طی آمیخته شدن با چشم اندازهای موقعیتی، استفاده از فضای باز، توده مردم و اشیاء، پرسشنامه و مصاحبه کردن بطور ناشناس و …
توداری
توداری و بیعلاقگی متقابل، فاصله ذهنی برای حفظ شخصیت
نیاز به ارتباط محدود در مورد خود
مرزهای روانی در برابر تهاجم ناخواسته ، دفاع خود در برابر شناسایی خود و گزارشات شفاهی
کنترل جریان اطلاعات از طریق افشاءافکار و احساسات شخصی و تمایل به نظر دیگران
(pastalan,1974:76)
پدرسن (۱۹۷۹)در پژوهشی در مورد انواع حریم خصوصی، شش نوع حریم خصوصی را مشخص می کندو صمیمیت را به دو فاکتور جداگانه صمیمیت با خانواده (تنها بودن با خانواده)،صمیمیت با دوستان (تنها بودن با دوستان) تقسیم می کند و نوع انزوا (از نظر جغرافیایی جدا از دیگران و آزاد از مشاهده توسط دیگران) را نیز اضافه می کند، سایر انواع عبارتند از: تنهایی (آزاد از مشاهده بوسیله دیگران)،گمنامی (دیده شدن اما ناشناس بودن برای دیگران)، توداری (آشکار نکردن جنبه های شخصی از خود برای دیگران)(پدرسن ،۳۹۸:۱۹۹۹). مارشال (۱۹۷۲و۱۹۷۴) شش نوع حریم خصوصی را مشخص کرده است. انزوا،صمیمیت،گمنامی، توداری، جدایی، عدم مجاورت. از دیدگاه وستین مردم هر یک از انواع حریم خصوصی را در زمانهایی ترجیح می دهند و در زمان های دیگر نه. این نگرش افراد را منعکس می کند.
مثالهایی از هر یک از این ابعاد شامل موارد زیر می شود:
الف) تنهایی : قرار دادن خود در موقعیتی که دیگران نتوانند آنچه را فرد انجام میدهد بینند یا بشنوند (آزادی از مشاهده توسط دیگران). مانند رفتن به اتاق خواب و بستن درو این متفاوت است با رفتن به جایی که فردی در آن اطراف نیست. در حالت تنهایی فرد تمایلی به تعامل با دیگران ندارد.تنهایی به معنی جدایی جغرافیایی از دیگران نیست و یکی از عمومی ترین تعریف هاست که توسط افراد برای حریم خصوصی ارائه شده است. در گذشته تنهایی برای افراد دلهره آور بود اما امروزه با وجود وسایل ارتباطی مانند رادیو، تلویزیون، موبایل، …وشلوغی محیط اطراف،گذراندن لحظاتی به تنهایی یک مزیت محسوب می شود.گرچه میزان بیش از حد آن یک نقص در روابط اجتماعی به حساب می آید.امروزه تحقیقات در مورد مزایای تنهایی به نسبت تحقیقات گذشته که در مورد اثرات منفی آن بود در حال افزایش است. هنری دیوید تورو[۲۷]، اغلب در موردارزش تنهایی سخن می گفت، به این نتیجه رسید که تنهایی بخش مهمی از تعادل میان تنهایی، دوستی و جامعه است (Bochniak,2007:2).
ب) توداری: کنترل افشای کلامی اطلاعات به دیگران، مخصوصا غریبه ها. مانند نگهداشتن عقاید و احساسات برای خود، بجای بیان آزادانه آنها به دیگران. وستین (۱۹۶۷)آن را ایجاد یک مانع روانی در برابر نفوذ ناخواسته دیگران تعریف می کند. این نوع حریم خصوصی کمترین وابستگی به محیط فیزیکی را داردو به تعریف حریم خصوصی از دیدگاه وستین (۱۹۶۷)نزدیک می باشد:” حق فرد برای تصمیم گیری در مورد اینکه چه زمانی و تحت چه شرایطی اطلاعات در مورد خودش به دیگران منتقل شود.” مهمترین اطلاعاتی که فرد برای حفظ آنها تلاش دارد اطلاعات شخصی است .” اطلاعاتی که اکثر افراد در یک جامعه معین و در یک زمان معین نمی خواهند بطور وسیع در مورد خودشان شناخته شود ، این ممکن است شامل آدرس افراد یا شماره تلفن، وزن یا سن، درجه دانشگاهی و… باشد.
پ) انزوا: استفاده از فاصله فیزیکی برای جدایی از دیگران به منظور حفظ حریم خصوصی را می گویند.انزوا درجه بالاتری از جدایی فیزیکی را نسبت به تنهایی در بر میگیرد.مانند رفتن به کوهنوردی به تنهایی،یا ماشین سواری با یک ماشین به تنهایی. وستین (۱۹۶۷) انزوا را یک نوع از حریم خصوصی در نظر نگرفت ،بلکه آنرا نمونه ای از عدم تعادل محسوب کرد وآلتمن نیز آنرا حالتی که حریم خصوصی بیشتر از سطح مطلوب کسب شود، محسوب کرد (۹۲:Newell,1995).
ت) صمیمیت با خانواده : بودن با اعضای خانواده منحصرا و جدا بودن از افراد دیگر، مانند اشغال کردن تلفن خانه زمانی که درگیر در یک فعالیت خانوادگی هستیم. وستین(۱۹۶۷) صمیمیت را یکی از انواع حریم خصوصی بیان میکند که بوسیله آن فرد همچون جزئی از گروه کوچک می شود که در آن می توان روابط نزدیک، راحت و بی پرده بین دو یا بیشتر افراد بدست آورد.
ث) گمنامی: رفتن به مکانی شلوغ و مملو از افراد غریبه ،بدون جلب توجه کردن. مانند رفتن به خرید به تنهایی در یک فروشگاه بزرگ. در این حالت فرد از انجام نقش و قوانین رفتاری که در صورت شناخته شدن ملزم به اجرای آنهاست آزاد می باشد.گاویسن (۱۹۸۴) گمنامی را به عنوان دومین عنصر مستقل و غیر قابل تقلیل که همراه با پنهان کاری و تنهایی تشکیل پیچیده ای از حریم خصوصی را ایجاد می کند، می داند و اشاره می کند که افراد حریم خصوصی خود را زمانی از دست می دهند که موضوعی برای توجه می شوند و این هم برای توجه آگاهانه و هدفمندوهم توجه غیر عمدی صدق می کند زیرا توجه یک راه اولیه برای جمع کردن اطلاعات است (۹۲:Newell,1995).
ج) صمیمیت با دوستان : همانند صمیمیت با خانواده است اما با گروه دوستان، در هر دو مورد فرد تمایل دارد زمانی که با خانواده یا دوستان است تماس خود را با دیگران کاهش دهد، مانند رفتن به یک مهمانی دوستانه
چ) جدایی: تمایل برای حفاظت از ورود بصری و شنوایی ناخواسته دیگران از طریق استفاده از نرده ، درختچه و انواع دیگر موانع در اطراف خانه
ح)عدم مجاورت:این نوع توسط مارشال شناخته شد و تمایل برای کاهش تماس با همسایگان ودوستان و به حداقل رساندن درگیری با دیگران را بیان می کند.
یک نوع دیگر از حریم خصوصی خیالبافی است که توسط ایتلستون[۲۸] و همکارانش بیان شد به عنوان یک مکانیزم فرار که تنها فرم حریم خصوصی در مکانهای با معماری باز می باشد در این حالت رویا و خیالبافی یک شاخص مهم در توسعه هویت بوسیله مارکوس(۱۹۹۲) شناسایی شد. واسیسترم (۱۹۸۴) نیز به این نکته اشاره کرد که خیالبافی به عنوان یک شکل از حریم خصوصی است ودر جایی استفاده می شودکه هنجارهای فرهنگی که پذیرفته شده، متظاهرانه و ناسازگار بوده اند و منجر به روش زندگی شده که خود واقعی را پنهان می کند.این نوع از حریم خصوصی تحت بررسی است تا اثبات شود(۹۲:Newell,1995).
۳-۲-۱-۴- سطوح حریم خصوصی