گستره مورد بررسى ازجنوب به ساحل خلیج فارس (بوشهر) ، از شمال به بخش هاى شمالى رشته کوه دنا (در شمال یاسوج)، از خاور به دشت شیراز وباختر به دشت بهبهان محدود شده و مرکزیت آن را دشت نورآباد در بر دارد ، از دیدگاه زمین شناختى، باگذر از بخش هاى شمال خاورى به جنوب باخترى محدوده، پهنه هاى رسوبى – ساختارى گوناگونى، گستره مورد پژوهش را شامل می شود، این پهنه ها بخش هائى از پهنه هاى ایران مرکزى ، سنندج – سیرجان و پهنه ساختارى زاگرس چین خورده – رانده را در بر میگیرد . زاگرس چین خورده – رانده بیشترین گسترش محدوده را داراست ، که خود به زیر پهنه هاى زاگرس بلند ( زیر پهنه راندگى ها) و زیر پهنه چین خورده ساده، جدا شده است و زیر پهنه زاگرس چین خورده ساده نیز داراى تقسیمات کوچک ترى است که بخش هایى از پهنه فارس، فروافتادگى دزفول و پهنه ایذه، در محدوده ى مورد بررسى قرار دارد (۴۸).
۱-۱۱-۲- چینه نگاری ممسنی
پژوهش در ویژگى هاى دیرین جغرافیا (Paleogeography) گویاى گوناگونى در شرایط تشکیل رسوب و تفاوت در فاکتور هاى فیزیکى و شیمیایى اینگونه رسوبات مىباشد. تغییرات سنگ شناسى سازندها و گاه گوناگونى آن در بخش هاى یک سازند، عاملى در افزایش نابهنجار، در گسترش واحد سنگى، و تفاوت در رفتار مکانیکى سازندها در برابر تنش هاى وارده، تعین کننده ویژگى هاى ریختارى هر منطقه مىباشد. بنابراین آگاهى ازویژگى سنگ شناسى سازند ها ونهشته هاى کواترنرى در هر منطقه، بسیار مهم در فاکتورهاى ژئوتکنیکى و زمین شناسى مهندسى، و در شناخت الگوى حرکتى و شناخت روند تکوینى پهنه ها پر اهمیت است (۴۸).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
برونزد سازندها در منطقه نورآباد، دربرگیرنده توالى سنگ نهشته هاى M-U Jurassic تا رسوبات جوان هلوسن است که در زیر تشریح گردیده است(۴۸):
سازند سورمه (M-U Jurassic)
محیط رسوبگیر ژوراسیک میانى و بالایى در گستره نورآباد ، دریایى کم ژرفا بوده که دربرگیرنده ستبرایى نزدیک به ۹۵۰ متر ازچینه هاى ضخیم تا توده اى سنگ آهکهاى دولومیتى، برنگ خاکسترى تاتیره بوده که دربخش هاى میانى آن ، همراه با لایه هاى نازک آهک رسى و دولومیت رسى و مارن مىباشد.
سازند فهلیان (Neocomian)
همگام با شروع کرتاسه رسوبگذارى آهکهاى کم ژرفاى پلتى- االیتى سازند کربناته نئوکومین آغاز گردیده است. بخش پایینى آن شامل چینه هاى ستبر تا بسیار ستبر سنگ آهکهاى خاکسترى تا قهوه اى روشن مىباشد و در بخش هاى میانى تا بالایى داراى لایه هایى با ستبراى نازک تا ستبر سنگ آهک هاى خاکسترى است.ضخامت این سازند نزدیک به ۳۵۰ متر است.
سازند گدوان( U. Neocomian-Aptian)
این واحد در بخش پایینى و بالایى خود در برگیرنده تناوب آهکهاى خاکسترى تاتیره و همچنین مارن و شیل هاى آمونیت دارى است که رنگ هوازده خاکسترى تا سبز و قهوه اى مىباشد و بخش میانى آن از تناوب سنگ آهکهاى دریایى کم ژرفا برنگ خاکسترى است.ستبراى این واحد نزدیک به ۱۳۰ متر مىباشد.
سازند داریان (Aptian)
این واحد با ستبرایى نزدیک به ۲۵۰ متر ازتناوب چینه هاى ستبرتا بسیارستبرسنگ آهک برنگ خکسترى روشن تا تیره است که آثار زیست قدیمى اربیتولینا درآن بوفور دیده مىشود.
سازند کژدمى (Albian)
این واحد رسوبى در بخش پائینى خود داراى تناوبى از شیل هاى خاکسترى متمایل به سبز، همراه با آثار ترکیبات آهن به رنگ قرمز آغاز و با تناوب شیل هاى خاکسترى و سیاه Bitominous ادامه مىیابد وبا شیل هاى تیره ومارن و میان لایه هاى آهکى خاتمه مىیابد.
سازند سروک (Albian-cenomanian)
از دیدگاه سنگ شناسى این واحد در بخش پایینى با توالى سنگ آهک هاى رسى ریز دانه با ستبراى زیاد و میان لایه هاى نازک مارنى مىباشد و با تناوب چینه هاى سنگ آهک بسیار ستبر ادامه مى-یابد، در بخش بالایى آن لایه هاى سنگ آهک همراه با ترکیبات آهن دار مىباشد.
سازند گورپى (Santonian- Maastrichtian)
این واحد با ستبرایى نزدیک به ۳۰۰ مترازتناوب چینه هاى مارنى و شیل هاى خاکسترى متمایل به آبى همراه با میان لایه هاى آهکى و آهک رسى مىباشد.
سازند پابده (Paleocene-Oligocene)
از دیدگاه سنگ شناسى این سازند در بر دارنده چینه هاى مارنى برنگ خاکسترى تا خاکسترى تیره و آبى، شیل و میان لایه هاى آهک رسى همراه گرهکهاى چرتى است.
سازند آسمارى (Oligocene-Miocene)
این واحد در بخش پایینى خود با تناوب لایه هاى بسیار ستبر از سنگ آهک و آهک رسى با میان لایه هاى نازک مارنى – شیلى آغاز و با چینه هاى سنگ آهک متوسط تا بسیار ستبر ادامه مىیابد.
سازند گچساران (Miocene)
این واحد داراى تناوب چینه هاى مارنى و مارن هاى ژیپس دار ، گچ و میان لایه هاى نازک تا ضخیم آهک مارنى و آهک ماسه اى است و همچنین بصورت تصادفى لایه هاى ضخیم نمک (در نواحى کازرون) وجود دارد. ستبراى سازند گچساران بیش از ۱۰۰۰ متر است.
سازند میشان (Miocene)
این سازند داراى تناوبى از لایه هاى ستبر تا بسیار ستبر مارن برنگ خاکسترى گرائیده به سبز همراه با میان لایه هاى سنگ آهک پوسته اى (سرشار از پوسته صدف) نازک تا متوسط لایه برنگ خاکسترى متمایل به قهوه اى است.
سازند آغاجارى (Miocene-Pliocene)
از دیدگاه سنگ شناسى این سازند داراى تناوبى از لایه هاى متوسط تا بسیار ستبر، ماسه سنگ هاى کربناتى چرت دار، ماسه سنگ هاى متورق، فورش، مارن هایى برنگ هاى خاکسترى تا قرمز و سبز، میکرو کنگلومرا و آثارى از خرده هاى ژیپس و گچ و پوسته ى سنگواره ها برنگ سفید است. ستبراى این سازند بین ۱۰۰۰ تا ۱۳۰۰ متر مىباشد.
سازند بختیارى (Pliocene-Quaternary)
این سازند ستبراى متفاوتى دارد، که بطور معمول، شامل تناوبى از لایه هاى متوسط تا ستبر کنگلومرایى همراه با لایه هاى ماسه سنگى است، که در بخش هاى پایینى سازند میان لایه هاى فورش و مارن نیز دیده مىشود. لایه هاى کنگلومرایى این سازند شامل قطعات آهکى از سازندهاى قدیمى و چرت است. غالب اندازه ها در حد قلوه سنگ تا قطعه سنگ داراى گرد شدگى خوب تا عالى و کرویت خوب مىباشد.
توالى سنگ شناسى برونزد هاى این سازند در جنوب باخترى دشت نورآباد، شامل لایه هاى کنگلومرایى سخت، ماسه سنگى و فورش است. میانگین اندازه قطعات، در حد قلوه سنگ مىباشد و آثار قطعات چرتى و ماسه اى در کنار سیمان آهکى سخت قابل مشاهده است.
۱-۱۱-۳- رسوبات جوان گستره نورآباد
بیشتر حجم رسوبات جوان در مناطق پست و در دشت ها تجمع نموده است. رسوبات دشت نورآباد و فهلیان و دشت هاى همجوار آن در این منطقه، بطور غالب از رسوبات ریز دانه در حد ماسه، سیلت و رس تشکیل شده اند. رسوبات دشت نورآباد، در بخش هاى شمالى و شمال خاورى آن، با ریختارى هموار و با پستى و بلندى کمى و با شیب رو به باختر تا جنوب باختر است و در بخش هاى جنوب باخترى دشت، در جنوب باخترى رودخانه دروغ زن، با ریختارى ناهموار و تپه ماهورى از رسوبات ریز دانه تشکیل شده است و مناطق دامنه اى پیرامون این دشت ها از مخروط افکنه هاى دامنه اى، با گسترش بسیار کمى مىباشند، در مسیر دره هاى منطقه، بویژه دره هاى بزرگ( دره بوان، دره هرایرز و دره هاى خاورى دشت فهلیان) رسوبات رودخانه اى و مخروط افکنه اى زیادى تشکیل شده اند. واحدهاى کواترنر موجود در منطقه نورآباد در بر دارنده واحدهاى Qc Qg, و Qap و Qsc و Qss میباشد (۴۸).
Qc- نهشته هاى کنگلومرائى با سختى متوسط که پوشش کوهپایه اى کهن، پادگانه ها رابه تشکیل مىدهند.
Qg- نهشته هاى کنگلومرائى با سختى کم تا بسیار ضعف، پوشش آبرفتى پادگانه هاى جوان را تشکیل می دهند.
Qscs – رسوبات دانه ریز در حد ماسه و سیلت، که حاشیه دشت ها را پوشش مىدهند.
Qsc – رسوبات دانه ریز (در حد سیلت و رس) پوشش مناطق پست بویژه مرکز دشت ها را تشکیل مىدهند.
Qap – رسوبات جوان آبرفتى بستر رودخانه ها و آبراهه ها، که در حال حاضر نیز در بستر آنها، تشکیل مىشوند.
۱-۱۲- اهداف و ضرورت انجام پروژه
ساکنان بومی و غیر بومی به علل اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی، از این پوشش گیاهی، آگاهانه یا از سر نا آگاهی، بهره برداری مفرط و نامسئولانه انجام داده اند. این رویه انهدام تدریجی مراتع، جنگلها و پوشش گیاهی را در پی داشته است و پیوسته عرصه های گیاهی ایران را کوچکتر و فقیرتر و وسعت بیابانها را بیشتر کرده است. بنابراین پوشش گیاهی موجود فعلی برای ایران اهمیت جدی بلکه حیاتی دارد و اکنون ضرورت حفاظت آن و کنترل بهره برداری معقول از آن بیش از هر زمان دیگر احساس می شود (۳۶).
مناطقی که به پوشش گیاهی آن صدمه بسیار شدید وارد شده است نه فقط باید مورد بررسی دقیق و برنامه ریزی شده قرار گیرد بلکه باید برای حفظ گونه های باقی مانده در آنها اقدام جدی چند جانبه به عمل آید. یعنی بازکاری گونه های قابل تکثیر، بررسی علل انهدام گونه های از دست رفته، جستجو و یافتن نمونه های نادر، حفاظت از ژنومهای در حال انقراض و استفاده از آنها در برنامه های اجرائی، ترمیم و بازسازی و توسعه پوشش گیاهی محیط (۳۶).
مهم ترین اهداف این مطالعه شناسایی و معرفی ترکیب فلوری منطقه میباشد. از دیگر اهداف میتوان موارد زیر را نام برد:
- تهیه فهرستی از گونه های منطقه مورد مطالعه
- شناخت زیستگاه ها و ریز زیستگاه ها
- بررسی شرایط اکولوژیکی منطقه بر نحوه گسترش و پراکندگی گیاهان
- شناخت گونه های مهم و مورد توجه از نظر غذایی، دارویی، زینتی و غیره.
- بررسی تخریب های انسانی بر پوشش گیاهی منطقه و ارائه پیشنهاد برای جلوگیری از این تخریب ها و انقراض گیاهان در طی سال های آینده.
فصل دوم
مواد و روش ها
۲-۱- مطالعات صحرایی
جمع آوری گیاهان از بهمن ماه ۱۳۹۱ آغاز و اردیبهشت ماه ۱۳۹۳ پایان یافت. در این مدت سعی شد تا در فصل های مختلف به مناطق مورد مطالعه مراجعه و جمع آوری نمونه های گیاهی صورت گیرد. نمونه های گیاهی در ۱۳۳ ایستگاه جمع آوری و طول، عرض و ارتفاع هر ایستگاه با دستگاهGPS ثبت گردید. در این مطالعه تلاش شد تا گونه های گیاهی مناطق مختلف مورد بررسی با توجه به طیف تغییراتی که در شرایط اقلیمی ایجاد می شود، جمع آوری و یا گزارش شوند هر چند که سعی بر بررسی گونه ها بر اساس یک خط ترانسکت در عرض مناطق مورد مطالعه بود. نمونه برداری های انجام شده حاصل بیش از ۲۲ بار مراجعه به مناطق مورد مطالعه و ۲۲ نفر روز کار (۱۹/۱۱، ۲۶/۱۱، ۳/۱۲، ۱۰/۱۲، ۱۸/۱۲ در سال ۱۳۹۱ و ۲/۱، ۱۰/۱، ۲۰/۱، ۲۹/۱، ۱۲/۲، ۱۷/۲، ۲۵/۲، ۲۰/۴، ۳۰/۵، ۱۴/۶، ۱۶/۹، ۱۳/۱۰، ۹/۱۱ در سال۱۳۹۲ و ۲/۱، ۵/۱، ۱۵/۱، ۶/۳ در سال ۱۳۹۳) بوده است.