۲۸
کشاورز
دیپلم
آلان
۲۰
۲۵
کشاورز
لیسانس
بیجند
تجزیه و تحلیل داده ها
یکی از وظایف چالشی پژوهشگران کیفی، تحلیل متن و دیگر اشکال داده ها است. تحلیل داده در پژوهش کیفی مستلزم آمادهسازی و سازماندهی داده ها (داده های متنی دستنوشتهها، یا داده های تصویری عکسها) برای تحلیل، سپس تقلیل داده ها در قالب چند مضمون از طریق فرایند کدگذاری و تلخیصکدها و در نهایت ارائه داده ها به شکل نگارهها، جداول یا بحث نوشتاری است (کرسول، ۱۳۹۱: ۱۸۲). در نظریه دادهبنیاد (زمینهای) از رویه تفسیری استفاده میکنند. این رویه شامل مرحله کدگذاری – باز، محوری و گزینشی- است که توسط استراوس و کوربین (۱۹۹۰) ابداع شده است. نظریهی زمینهای رویهای برای تدوین طبقات اطلاعاتی (کدگذاری باز) مرتبط ساختن این طبقات(کدگذاری محوری) و ارائه داستان که این طبقات را به هم پیوند میدهد (کرسول، ۱۳۹۱: ۱۹۵ به نقل از استراوس و کوربین۱۹۹۰) در مرحله کدگذاری باز پژوهشگر در متن به جستجوی طبقات اطلاعاتی برجسته و بارز میپردازد. محقق با بهره گرفتن از رویکرد مقایسه مستمر تلاش میکند این طبقات را به اشباع برساند(همان، ۹۵). برای انجام کدگذاری باز راه های مختلفی وجود دارد. یکی روش تحلیل سطر به سطر است. این روش با معاینه دقیق و از نزدیک داده ها، عبارت به عبارت و حتی کلمه به کلمه انجام میشود، این روش شاید وقتگیرترین شیوهکدگذاری باشد، اما پرحاصلترین نیز هست. این همان فرایندی است که به آن «نمونهگیری نظری» مینامیم. روش نوشتن کدها بدین شکل است که مفاهیم در حاشیه متن یا روی کارت به هنگام پدیدارشدن آن نوشته میشود (استراوس و کوربین، ۱۳۹۰: ۱۴۲).
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
کدگذاری محوری عمل مرتبط کردن مقوله ها با زیر مقوله ها در راستای ویژگیها و ابعاد آنهاست کدگذاری مقوله ها با یکدیگر و نحوه اتصال آنها نظر دارد. کدگذاری محوری شامل چند مرحله اقدام میشود که عبارتند از:
بیان کردن ویژگیهای یک مقوله و ابعاد این ویژگیها.
شناسایی انواع شرایط عملها و تعاملها، و پیامدهای ملازم با یک پدیده.
مرتبط کردن یک مقوله به زیر مقوله های آناز طریق جملههایی که چگونگی ارتباط را باز گویند.
جستوی سریع سرنخهایی که مشان دهنده رابطه بین مقوله های عمده با یکدیگر باشد.
با کدگذاری محوری است که روابط و نسبتها میان مقوله ها را میتوان باز کرد (استراوس و کوربین، ۱۳۹۰: ۱۴۹).
مرحله نهایی کدگذاری گزینشی است در این مرحله محقق نیازی به مقوله بندی جدیدی ندارد و با اندکی از مقوله ها سر و کار دارد. کدگذاری گزینشی فرایند یکپارچهسازی و پالایش نظریه است. اطلاعات حاصل از کدگذاری محوری در ادامه در قالب یک پارادایم که مدل نظری تحت مطالعه را نشان میدهد سازماندهی و ارائه میشوند و بدان طریق نظریه ساخته شده بدست میآید (کرسول، ۱۳۹۱: ۱۹۶).
بعد از گردآوری داده محقق اقدام پیاده کردن داده ها به شکل مکتوب نموده و سپس مفاهیم اولیه را به صورت سطر به سطر شناسایی کرده است و در مرحله بعد اقدام به شناسایی مقوله ها کرده و از دل مقوله های بدست آمده و بعد از آن مقولهبندی فرعی انجام شده است و در نهایت ویژگیهای و سرنخهای مورد نظر را شناسایی کرده و مقوله های اصلی را انتخاب کردیم. گزارش داستان مرحله نهایی این کار پژوهشی میباشد که محقق در فصل چهارم به توضیح و بررسی گزارش پرداخته است.
فصل چهارم:
یافتهها ی تحقیق
مقدمه
در فصل حاضر، محقّق اقدام به ارائه مقولهبندی از دادههامینماید. از آنجایی که در نظریهی مبنایی هدف فراتر رفتن از صرف توصیف و رسیدن از تبیین به تفسیر است، محقّق سعی نموده است پس از توصیف داده اقدام به شرح، توضیح و تفسیر معنای مستتر در دادهها نماید. بنابراین در این فصل به بررسی فرایندهای شکلگیری تمایلات مهاجرتی جوانان روستایی پرداخته میشود. تا از طریق آن بتوانیم معانی نهفته در پس کنشهای مهاجرتی جوانان روستایی شهرستان سراب مورد بررسی قرار میدهیم تا بتوانیم از این طریق سبکهای مختلف تمایلات مهاجرتی جوانان را شناسایی نماییم. در این پژوهش سه نوع سبک تمایل به مهاجرت در میان جوانان به عنوان مقوله اصلی شناسایی شدهاند که عبارتند از:
تمایل به مهاجرت به عنوان واکنشی در برابر تغییر ارزشها
تمایل به مهاجرت به عنوان واکنشی در به انگیزههای اقتصادی
تمایل به مهاجرت به عنوان واکنشی در برابر توسعه نابرابر بین شهر روستا
تمایل به مهاجرت به عنوان واکنشی در برابر تغییر ارزشها
تمایل به مهاجرت به عنوان یک واکنش در برابرتغییر ارزشها، رفتار خاصی از سوی کنشگران میباشد که در آن به تغییر سبک زندگی، بهبود کیفیت زندگی، آرمانسازی خرده فرهنگ شهری از سوی جوانان اشاره گشته است. این دیدگاه بر این نکته تأکید میکند که کنشگران جوان امروزی معانی ذهنی را برای آینده خود پروراندهاند که متفاوت از نسل بزرگسال میباشد. تغییر ارزشها معمولاً باشیوه مصرف کنشگران مشخص میگردد. کنشگران جوان در این رفتار با تبعیت از الگوهای مصرف کنشگران شهری سعی دارند با آنها همگام گردند ولی زندگی روستایی این اجازه را به آنها نمیدهد. بنابراین این افراد برای دست یافتن به خواسته ها و همنوایی با زندگی شهری خودشان را در معرض مهاجرت به شهر میبینند و تلاش میکنند اگر فرصتی به دست آوردند محل زندگی (روستا) را ترک نموده و به مکان ممیز (شهر) حرکت نمایند.
آرمانسازی خرده فرهنگ شهری
معمولا روستاییان شهر و فرهنگ شهری را بهتر از فرهنگ خود میدانند و همیشه سعی میکنند رفتار و شیوهی زندگیشان را با زندگی شهری همسان نمایند. در نتایج مصاحبه که از جوانان روستایی بدست آمده است، جوانان شهر را منبع انرژی مثبت میدانند و رویاهای خود را در شهر جستجو میکنند. جوانان مورد مطالعه در روستاها معتقدند که برای اینکه بتوانیم آیندهای روشن برای خود و فرزندانمان بسازیم باید هر چه سریعتر روستا را ترک نماییم، چون روستا چیزی جز از دست دادن وقت فایدهای ندارد. به دلایلی از قبیل تضمین شغل در شهر وجود شرایط تحصیلی مناسب برای فرزندان در شهر، تنوع و فراوانی در شهر و در کل آینده بهتر در شهر آنها را به مهاجرت به سمت شهرها وسوسه مینماید. در این میان رسانه ها هم بیکار نمانده و مزایای زندگی مدرن و آیندهدار را در شهر تبلیغ مینمایند. تنوع و رفاه زیاد در شهر همراه با آزادی و عدم وجود نظارت بر رفتار جوانان و همچنین امکان رشد و ترقی سریع و راحت در شهر است که باعث گرایش به مهاجرت در میان جوانان میگردد. در این راستا با توجه به اینکه جوان تشنه بدست آوردن موقعیتهای برتر هست و همیشه در پی رسیدن به حداکثری میباشد شهر و زندگی شهری را برای ارضاء این نیازها مناسب میبیند. و از طرفی دیگر با توجه به محدودیت و بسته بودن محیط روستایی که امکان پرورش استعدادها و خلاقیت فرد در چنین محیطی خیلی سخت میباشد و با خلاقیت و نوآوری او مقاومت میگردد. بنابراین سعی میکند از محیط سرد و ملالآور روستایی جدا شده و راه شهر را در پیش میگیرد. شهری بودن و زندگی در شهر را به نوعی افتخار برای خودش میداند. این عمل در میان اکثر جوانان اتفاق میافتد ولی آنهایی که تحصیلات بالایی دارند و محیط روستایی توانایی جذب چنین افرادی را ندارد در نتیجه این قشر از جوانان مشکلات ناشی از غریب بودن در شهر و نداشتن مسکن و ناکافی بودن سرمایه اولیه مهاجرت به شهر را به جان میخرند و به امید آیندهای درخشان اقدام مهاجرت مینمایند.
“با شناختی که من از خودم دارم و با تحصیلاتی که دارم احساس میکنم در شهر حتما موفق خواهم شد. شاید یکی دو ماه اول مهاجرت برایم سخت باشد ولی بالاخره یک کار بهتری برای خود جور میکنم. چون میزان تحصیلات که من دارم خیلی راحت میتوانم در شهر کار پیدا کنم.” (محمد، ۲۷ ساله).
“به نظر من جوانی که میخواهد مهاجرت کند باید حداقل تحصیلات و یا تخصصی داشته باشد تا از طریق این دو فاکتور مهم بتواند برای خودش کار ردیف کند و بتواند به خواستههایش دست یابد.” (وحید، ۲۶ ساله).
“با تحصیلاتی که دارم میتوانم خیلی راحت در شهر شغل پیدا کنم ولی اگر با این تحصیلات و انرژی صد سال هم در روستا بمانم نمیتوانم خود را به جایی برسانم. در شهر یک کار اداری پیدا میکنم و بعدش هر نوع زندگی که دوستش داشته باشم برای خودم ردیف میکنم.” ( سعید، ۲۴ ساله).
“من سعی خواهم کرد از روستا مهاجرت کنم، چون روستا چیزی ندارد که من بتوانم به آینده فرزندان به آن خوش بین باشم من دوس دارم در آینده فرزندان، از بهترین امکانات آموزشی، از بهترین معلمان بهرهمند گردند، اینجا چنین شرایطی برای من مهیا نیست و سعی میکنم حتما از اینجا برم.” (فرامرز، ۲۵ ساله).
با توجه به مصادیقی که عنوان شد به نظر میرسد جوانان بیشتر نه به خاطر اجبار و محدودیتهای روستا تمایل به مهاجرت دارند بلکه تمایل به مهاجرت آنها ناشی از ساختن شهر به عنوان برآورنده آرزوهای آیندهشان است و چون از آینده روستا میترسند که دچار رکود شود و فقط مآمن تعداد قلیلی از افراد باشد بدین صورت سعی میکنند هر چه زودتر از روستا جدا شده و به سمت شهرها حرکت نمایند. بنابراین تجسم آینده درخشان و آرمانی است که جوان گرایش دارد روستا را ترک نماید.
تغییر سبک زندگی
سبک زندگی در جوامع امروز از تعیین کنندهترین عامل فرهنگی است. سبک زندگی شیوه زندگی خاص یک فرد یا یک جامعه است.در دنیای امروز سبکهای مختلفی از زندگی هستند و دائماً در حال تغییر و تحول میباشند، لذا این اتفاقات (تغییر سبک زندگی) در جوامع روستایی نیز در حال رخ دادن است. چون ایرانیها بیشتر دنیا دوست و مادیگرا هستند و این وضعیت با شیوع مصرف گرایی هزینه های زیادی را به خانواده ها تحمیل مینماید و در روستا امکانی برای تأمین چنین زندگی فراهم نیست وهمچنین یکی از معضلات تغییرات سبک زندگی همین رواج مصرف گرایی و هزینه بالای خرید کالاهای لوکس میباشد، که این موضوع باعث ایجاد نیاز کاذب میشود و خانواده ها برای بدست آوردن مخارج این هزینه ها سعی میکنند نوعی سطح در آمدشان را ارتقاء دهند که وقتی شرایط کسب درآمد در روستا مهیا نیست بنابراین باید از محل های دیگری زندگیشان را تامین نمایند در این میان چون خانواده های جدید که در حال شکل گرفتن هستند. به نوعی جوانان به خاطر داشتن روحیه تنوعطلبی هزینه زیادی را صرف خرید موارد مذکور میکنند در نتیجه نمی توانند با وضعیت درآمدی روستا به آنچه که دلخواهشان است دست یابند این امر موجب میگردد جوان برای بدست آوردن مخارج زندگی به شهر مراجعه می نماید تا با بدست آوردن درآمد بیشتر بتواند جوابگوی هزینه زندگیاش باشد. و بعد از مدت کوتاهی که وضعیت اشتغال خود را در شهر مستحکم مینماید اقدام به کوچ میکند این روند باعث تحریک دیگر جوانان روستایی میشود و چون موقعیت جوانانی که به شهر رفته اند را مشاهده مینمایند سعی میکنند خودشان را به او برسانند. در این میان یک مسابقه مهاجرتی شکل میگیرد با مهاجرت چند نفر از روستا بقیه هم سعی میکنند به این روند اضافه شوند، به دنبال آن به سمت شهر ها حرکت کنند این موضوع سبب خالی شدن جمعیت جوان از روستا گشته و کشاورزی و تولید روستایی دچار رکود می گردد.
“من دوست دارم آنقدر ثروت و درآمد داشته باشم که بتوانم بوسیله آن سفر دور دنیا بروم خانهای مجلل در بالا شهر برای خودم تهیه کنم و بالاخره در دنیا هرچیزی هست بخرم و از آنها به خوبی لذت ببرم مثلا” من در ماهواره میبینم که در اروپا خانههایی درست کردهاند که همه کارها به صورت هوشمند انجام میشود من دوست دارم چنین خانهای داشته باشم.” (علیرضا ۲۶ ساله)
” شما افراد شهری را میبینید که همه لباسهای خوب و گران قیمت به تن دارند، از انواع ادکلنهای خوشبو استفاده مینمایند ماشینهای آنچنانی زیر پایشان است بالاخره هر چه که خوب است در شهر وجود دارد حتی جوانانی که از روستای ما به شهر رفتهاند شبیه این چنین آدمهایی شدهاند. من هم دوست دارم با مهاجرت از این روستا مثل آنها رفتار کنم چون در روستا نمیتوانم مثل آنها رفتار کنم هم درآمدم پایین است و هم روستا چنین امکانی را به من نمیدهد.” (محمد، ۲۷ ساله)
“من می-خواهم به شهر مهاجرت کنم چون اگر ازدواج کنم و در روستا بمانم ممکن است فرزندانم بادیدن انواع و اقسام جاهای دیدنی شهر و شهر بازیهای آنچنانی مرا نکوهش کنند که چرا به شهر نرفتی ما هم از این امکانات استفاده کنیم.” ( سعید، ۲۴ ساله)
باتوجه به آنچه که در بالا اشاره شد تغییر سبک زندگی سبب شده است که جوامع روستایی به شیوه شهری زندگی نماید یعنی سطح توقعات اجتماعی بالا رفته است. و با ادامه این روند جوامع روستایی به علت محدود بودن و عدم وجود سطح اشتغال بالا نتواند جوابگوی نیازهای جوانان باشد. چون امروزه جوانان به شیوه متفاوتتر از جوانان گذشته زندگی میکنند و نیازهایی را مطرح میکنند که قبلاً به هیچ وجه به عنوان نیاز از آن یاد نشده بود. در نتیجه این موضوع باعث شده جوانان از زندگی روستایی دوری گزیده و تمایل داشته باشند به شهر مهاجرت نمایند.
شکاف نسلی
شکاف نسلی فرآیندی است که به عنوان اختلاف بین نگرش و رفتار جوانان با سالخوردگان تعریف میشود، به نظر میآید بزرگسالان، جوانان را به حیطه فعالیتهای خود راه نمیدهند، یا به عبارت بهتر جوانان به خاطر بلندپروازی و نیروی جوانی که دارند انواع و اقسام روش و ایده جدید را در ذهن خود میپروانند و خواستار اجرای آن در عمل میباشند ولی بزرگسالان به خاطر محاظهکاری و ترس از ریسک در برابر چنین افکار مقاومت میکنند. جوان روستایی به اینکه تصور میکنند استفاده از شیوههای سنتی تولید در جامعه امروز مقرون به صرفه نمیباشد. بنابراین دچار نوعی دلزدگی از ماندن در روستا میگردد و همیشه با والدین مخصوصاً با پدرش درگیری دارد. برای اینکه آنها دوست دارند فرزندان آنها مثل قدیم در کنارشان کار کنند. فقط به این امر راضی هستند که از نیروی جسمانی جوانان برای کار در زمین کشاورزی استفاده بنمایند. اجازه خودنمایی به ایدهها و خلاقیت جوان در امور کشاورزی را نمیدهند. و هیچ گونه استقلالی به جوانان قائل نمیشوند و بیشتر از آنها به عنوان کارگر بدون مزد استفاده میکردند. در این راستا جوانی که توانایی ارائه ایده های جدید را داشته و میتواند نوع کشاورزی را منقلب نماید و از شیوه تولید سنتی به سمت شیوه تولید صنعتی هدایت نماید در حاشیه میماند. این امر منجر به تعارض هر چه بیشتر میان این دو نسل یعنی جوانان و بزرگسالان میشد. جوانی که میخواست از حاصل کارش استفاده نماید و به دستمزد کارهایش برسد بزرگسالان همه درآمد را در اختیار خود میگرفتند و به جوان چیزی به عنوان سهم یا دستمزد پرداخت نمیشد. در نتیجه ادامه این روند برای اینکه جوان ثابت نماید که می تواند روی پای خود بایستد تصمیم میگرفت از والدینش جداشود و چون در روستا چنین عملی زیاد پسندیده نبود؛ یعنی اگر کسی بخواهد از والدینش مخصوصاً در دورانی هنوز ازدواج نکرده است از خانواده جدا شود جامعه روستایی چنین عملی را تقبیح مینماید. بنابراین به دنبال تنها راه چاره برای برون رفت از این وضعیت سعی میکرد هر طور شده از روستا مهاجرت نموده و به شهر برود تا بتواند به آنچه که استحقاقش را دارد، دست یابد. چون این باور ذهنی در جوان شکل میبندد که رهایی از قید و بند خانواده میتواند او را در رسیدن به اهدافی که دارد کمک نماید جوان ابتدا به خاطر تعلقاتی که به خانواده دارد سعی می کند پیش والدین خود بماند ولی با مشاهده وضعیت سخت ماندن پیش خانواده دیگر چاره ای در ماندن به روستا ندارد و باید به سمت شهر مهاجرت نماید.
“اگر ما بتوانیم زمین های کشاورزی خودمان را مدرنیزه نماییم . مثلاً با بهره گرفتن از شیوه آبیاری تحت فشار کار کشاورزی را انجام دهیم درآمدمان به مراتب از این بیشتر می شود. ولی پدرم اجازه نمیدهد که این صورت پذیرد و هروقت بحث از آبیاری تحت فشار به میان میآید مخالفت نموده و به ما اجازه نمیدهد که این کار را بکنیم.” (فرامرز۲۶ ساله)
“به نظر من اگر بتوانیم کشاورزی مدرنیزه داشته باشیم میتوانیم در روستا درآمد خوبی بدست بیاریم و نیازی به مهاجرت به شهر نداشته باشیم. ولی پدرم با این کار مخالف است.” (رضا ۲۴ ساله)
“موقعی که به پدرم میگم این محصول را بکاریم این محصول پرسود است و محصولی که شما میکارید با آن شیوه به صرفه نیست به ما میگه شما برید برای خودتان زمین بخرید و هر کار دوست داشتید توی آن انجام بدهید.” ( علیرضا ۲۲ دساله)
با توجه به مطالب و مصادیقی که ارائه شد روشن می گردد که کار کشاورزی که به صورت سنتی اداره میشود زیاد صرفه اقتصادی ندارد و نیاز به تغییر و تحول است تا بوسیله این روشها، بهره وری افزایش یابد ولی در این میان بزرگسالان در مقابل هرگونه تغییر مقاومت نموده و اجازه نمیدهند تغییرات در این زمینه صورت پذیرد. دلیل این کار هم مالک زمین بودن است که در مقابل آن ایستادگی میکنند جوانی که ایدهها بهتر و آیندهنگرانه نسبت به تغییر و تحول دارد در مقابل بزرگسالان نمیتواند کاری انجام دهد بنابراین تسلیم آنها میگردد و برای رهایی از این موقعیت به سمت شهر حرکت میکند. تا بدین طریق هم استقلال مالی بدست آورد و هم استقلال فکری. در نتیجه یکی از زمینه های تأثیرگذار بر تمایلات مهاجرتی جوانان همواره شکاف نسلی میان کنشگران امروزی با کنشگران دیروزی میباشد.