یکی از دغدغه های جامعه، که امروزه به معنای واقعی به یک معضل اجتماعی تبدیل شده است، پدیده رو به افزایش بزه دیدگی کودکان است. کودکان نسبت به دیگران آسیبپذیری بیشتری دارند و به همین دلیل بیش از سایرین آماج جرایم مختلف قرار میگیرند. قرارگرفتن کودکان در معرض جرایم، نه تنها آنها را در زندگی فردی، با مشکلات عدیده روبهرو میکند؛ بلکه ، به این دلیل که بسیاری ازکودکان بزهدیده امروز، بزهکاران فردا هستند، جامعه را نیز در معرض خطری جدی و جبرانناپذیر قرار میدهد. در این میان نظام عدالت کیفری بهعنوان رکنی که مسؤولیت اجرای عدالت و پیشگیری از وقوع جرم را برعهده دارد، باید تدابیر لازم را در زمینه مقابله مؤثر با پدیده بزه دیدگی کودکان، اتخاذ نماید.
عدالت حکم می کند که نظام کیفری کودک بزهدیده را به عنوان عضوی آسیب پذیر از جامعه، به رسمیت بشناسد، از او تفقد و دلجویی نماید و در صدد ترمیم آثار بزه دیدگی او برآید. پیشگیری از جرم نیز( پیشگیری از بزه دیدگی دوباره کودک و پیشگیری از بزهکار شدن وی در آینده )، نیازمند ریشهیابی و شناسایی عوامل بزه دیدگی کودک و تلاش در جهت مقابله با آنها است. دستیابی به این اهداف مستلزم ایجاد سیستمهای حقوقی، با کارکردهای چند وجهی است؛ سیستم هایی که در آن متخصصان پیراقضایی نیز، در کنار متخصصان قضایی و هم پای آنها، به ارائه خدمات بپردازند. به این ترتیب، مددکاران اجتماعی، به عنوان مؤثرترین و کارامدترین متخصصان پیراقضایی، میتوانند فعالیتهای قابل توجهی را در رابطه با کودکان بزهدیده در نظام عدالت کیفری به انجام برسانند.
دغدغه دیگر نظام عدالت کیفری، که نیاز به حضور مددکاران را دو چندان میکند، پیشگیری از بزه دیدگی دومین کودکان بزهدیده، در جریان رسیدگی است. قهرامیز بودن نظام عدالت کیفری و برخورد نامناسب کارکنان آن، ایجاد ارتباط میان کودکان بزهدیده و این نظام را دچار مشکل میکند؛ به طوری که کودکان به صرف ورود به فرایند کیفری دچار بزه دیدگی دومین میشوند. از این حیث نیز، مددکاری اجتماعی، به عنوان ابزاری که میتواند از یک سو با کودک بزهدیده و از سوی دیگر با نظام کیفری ارتباط حرفهای و مؤثر برقرار نموده و کودکان را از آسیبدیدگی ناشی از فرایند کیفری دور نگه دارد، مورد توجه واقع شده است.
امروزه در بسیاری از کشورهای جهان فعالیتهای مددکاری، در رابطه با کودکان بزهدیده، در فرایند کیفری به صورتی نظاممند گسترش یافته است و مددکاران در مراحل مختلف فرایند رسیدگی، به عنوان کارشناس، مشاور، ضابط و… در کنار دستاندرکاران قضایی نقشافرینی میکنند.
متأسفانه در ایران به دلیل عدم وجود نظام ویژهای برای رسیدگی به جرایم علیه کودکان از سویی و نظاممند نبودن خدمات مددکاری در درون نظام عدالت کیفری از سوی دیگر، در حال حاضر مددکاران اجتماعی، در چهارچوب نظام کیفری، هیچگونه خدمات منسجمی به کودکان بزهدیده ارائه نمیکنند. اما وجود خلأ قانونی در این رابطه و مشکلات فراوان ناشی از آن، زمینه را برای تدوین لایحهای تحت عنوان « لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان » فراهم کرده است. لایحه مذکور که هماکنون در مجلس شورای اسلامی در دست بررسی است، نظام ویژهای را برای رسیدگی به جرایم علیه کودکان طراحی نموده و نقش مددکاران اجتماعی را نیز، در این میان برجسته کرده است.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
تحقیق حاضر میکوشد که ضمن آشنا کردن خواننده با مفهوم مددکاری اجتماعی و جایگاه آن در نظام کیفری ایران، به توصیف خدمات مددکاری اجتماعی در حمایت از کودکان بزهدیده در مراحل مختلف فرایند کیفری بپردازد و موضع گیری لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان را نیز، در هر مرحله بیان نماید.
ب : ضرورت انجام تحقیق
تجربه حاصل از حضور مددکاران در نظام عدالت کیفری ایران، نشانگر این حقیقت است که قضات به مددکاران اجتماعی توجهی نداشته و اغلب، تلاش میکنند پروندههای کیفری را به تنهایی حل و فصل نمایند. این مسأله ناشی از دو مشکل است.
اول اینکه قضات به مددکاری اجتماعی به عنوان امری تخصصی نمینگرند و در نتیجه ضرورتی برای وجود آن احساس نمیکنند. بنابراین آنچه پیش از حضور مددکاران در عرصه حمایت از کودکان بزهدیده باید مد نظر قرار گیرد، فرهنگسازی مناسب به منظور استفاده از مددکاران اجتماعی در میان دستاندرکاران نظام کیفری میباشد. تحقیق حاضر از این جهت که دیدی تخصصی به خدمات مددکاری در رابطه با کودکان بزهدیده ارائه میکند، برای فرهنگسازی در زمینه استفاده از مددکاران ویژه کودک بزه دیده، در بین قضات، ضرورت دارد.
مشکل دوم این است که مددکاران اجتماعی نیز تخصص لازم را برای ارائه خدمات مورد نیاز به قضات ندارند. مشکلی که در نظام آموزشی مددکاری در کشور ما وجود دارد، این است که مددکاران تنها دوره های عمومی مددکاری را میگذرانند و به دوره های تخصصی آن توجهی ندارند. در حالی که حمایت شایسته از کودکان بزهدیده نیازمند مددکارانی است که هم در رابطه با کودکان بزهدیده و هم در رابطه با مسائل حقوقی، آموزشهای ویژهای را دیده باشند. دلیل دومی که ضرورت اجرای طرح را روشن میکند این است که تحقیق حاضر مددکاران اجتماعی را با انواع خدماتی که میتوانند در نظام قضایی به کودکان بزهدیده ارائه نمایند، آشنا میکند و به این ترتیب زمینه ایجاد نظامهای آموزشی ویژهای را در این رابطه فراهم میکند.
ج : هدف انجام تحقیق
به طور کلی هدف از انجام تحقیق این است که با بیان نقش مددکاری اجتماعی در حمایت از کودکان بزهدیده در جایجای فرایند رسیدگی، ضمن تأکید بر تخصصی بودن مسأله، موضوع را وارد ادبیات حقوقی ایران نموده و زمینه را برای توجه بیشتر دستاندرکاران نظام عدالت کیفری از یک سو و نظام آموزشی مددکاری اجتماعی از سوی دیگر، مهیا کند.
د : سؤال اساسی تحقیق
سؤال اساسی تحقیق این است که مددکاران اجتماعی در راستای حمایت از کودکان بزهدیده، در مراحل مختلف فرایند کیفری، چه خدماتی را میتوانند به کودک بزهدیده و مرجع قضایی ارائه نمایند؟
تحقیق حاضر به سؤالاتی فرعی، در این رابطه نیز پاسخ می دهد. سؤالاتی از این قبیل که : مددکاران اجتماعی و کودکان بزهدیده در نظام عدالت کیفری ایران چه جایگاهی دارند؟
هـ : فرضیه تحقیق
فرضیه تحقیق حاضر این است که مددکاران اجتماعی، با توجه به اصول، اهداف، دانشها و مهارتهای خاص خود، در مرحله پیش از رسیدگی قضایی، مرحله رسیدگی، مرحله صدور و اجرای حکم و مرحله پس از اجرای حکم، میتوانند خدمات مختلفی را در راستای پیشگیری از وقوع جرم، ترمیم آثار بزه دیدگی کودک، و جلوگیری از بروز بزه دیدگی دومین، به کودک بزهدیده و مرجع قضایی ارائه نمایند.
و : سابقه تحقیق
موضوع نقش مددکاری اجتماعی به تازگی وارد ادبیات حقوقی ایران شده است. مقاله امیر حمزه زینالی با عنوان «جایگاه مددکاری اجتماعی در نظام عدالت کیفری» و پایان نامه محمد پرنور تحت عنوان «نقش مددکاری اجتماعی در اجرای مجازات ها» از معدود تحقیقاتی است که در این زمینه انجام شده است؛ اما در رابطه با نقش مددکاری اجتماعی در حمایت از کودکان بزهدیده، در فرایند کیفری، تاکنون هیچگونه تحقیقات منسجمی انجام نشده است و تحقیق مذکور از این جنبه فاقد سابقه میباشد.
ز : روش تحقیق
روش تحقیق از نوع توصیفی میباشد که اطلاعات آن از طریق مطالعه کتابخانهای و میدانی تهیه شده است. اغلب مطالب ارائه شده با مطالعه منابع مکتوب از قبیل کتابها، مقاله ها، پایاننامهها ، قوانین و مقررات، لوایح و منابع اینترنتی جمع آوری شده است. علاوه بر این محقق با مراجعه به سازمان بهزیستی، دایره مددکاری دادگاه اطفال، دادگاه خانواده و… و مصاحبه با مددکاران، از نزدیک با فعالیت آنان در این حوزه ها آشنا شده و در تحقیق خود از آنها استفاده کرده است.
ح : ساماندهی تحقیق
تحقیق حاضر در دو فصل ساماندهی شده است. فصل اول ابتدا، به تبیین مفاهیم اساسی تحقیق، یعنی مددکاری اجتماعی و کودک بزهدیده میپردازد و سپس جایگاه و موقعیت هر یک از آنها را در فرایند کیفری ایران بررسی مینماید. فصل دوم نیز که قسمت اصلی تحقیق میباشد وظایف مددکاران اجتماعی را در حمایت از کودکان بزهدیده، در مراحل مختلف فرایند کیفری (اعم از مرحله پیش از رسیدگی، مرحله رسیدگی، مرحله صدور و اجرای حکم و مرحله پس از اجرای حکم)، به تفصیل تبیین مینماید.
فصل اول:
مددکاری اجتماعی
بزه دیدگی کودکان و
مبحث اول : مددکاری اجتماعی
گفتار اول: تاریخچه و چهارچوب مفهومی مددکاری اجتماعی
الف : تاریخچه مددکاری اجتماعی
« هنگامی که از مددکاری اجتماعی به عنوان گونهای خاص از روابط انسانی سخن میگوییم، دومفهوم متفاوت از این اصطلاح استنباط میکنیم. یکی مفهوم مددکاری داوطلبانه ودیگری مددکاری اجتماعی، به معنای خاص وسازمان یافته آن»[۱].
مددکاری داوطلبانه تاریخچه ای به قدمت تاریخ بشر دارد زیرا خدمت کردن به دیگران از جمله نیازهای معنوی انسان بوده و به صورت فطری در وجود او نهفته شده است.
مددکاری اجتماعی به مفهوم خاص و سازمان یافته آن، پدیدهای است که پس از انقلاب صنعتی شکل گرفت. « انقلاب صنعتی و گسترش شهر نشینی، موجب تحولات عظیم در مناسبات پیچیده انسانی در جنبه های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی شد، به گونهای که دیگر حل مشکلات و معضلات اجتماعی در چهرههای جدید و متنوع آن به شکل ساده وابتدایی امکان پذیر نبود»[۲]. به همین دلیل، به منظور مقابله با نابسامانی ها، رشته مددکاری اجتماعی به عنوان یک علم و تخصص مورد توجه آموزش عالی کشورها قرار گرفت. « پس از پایان یافتن جنگ جهانی دوم با توجه به پیامدهای جنگ، مددکاری اجتماعی در آمریکا و اروپا یک باره دچار تحول و گستردگی شد و آموزش مددکاری چنان اهمیتی پیدا کرد که در دهه های پنجاه و شصت قرن بیستم، مؤسسات بسیاری مشتاق و طالب خدمات حرفه ای مددکاران شدند »[۳].
هم اکنون مددکاری اجتماعی به عنوان رشته ای کاربردی از مقطع فوق دیپلم تا دکترا در بسیاری از کشورها دایر است؛ به گونهای که در متجاوز از هفتاد کشور جهان بیش از ۴۵۰ مدرسه و دانشکده مددکاری اجتماعی وجود دارد[۴]. امروزه دامنه فعالیت مددکاران اجتماعی از جزئیترین امور اجتماعی تا کلیترین آن نظیر رفاه کودکان و سالمندان، اختلالات روانی و رفتاری، آسیبهای اجتماعی و …را شامل میشود.
درایران برای اولین بار ، در سال ۱۳۳۷ ،«آموزشگاه عالی خدمات اجتماعی تهران» به منظور تأمین نیروی انسانی لازم برای سازمانهای خدمات اجتماعی، به تربیت مددکاران اجتماعی تا مقطع فوق دیپلم پرداخت[۵]. به تدریج، با توسعه ی این مرکز، آموزش های آن به مقطع کارشناسی وسپس کارشناسی ارشد ارتقاء یافت.
« در اوایل انقلاب و در جریان انقلاب فرهنگی این آموزشگاه و این رشته تعطیل شد و تدریس این آموزشها، تنها به عنوان شاخهای ازعلوم اجتماعی به نام خدمات اجتماعی، در برخی از دانشگاه ها ادامه یافت »[۶]. اما وجود خلأ علمی در این زمینه و احساس نیاز به حضور مددکاران در عرصه های مختلف، بار دیگر توجه دستاندرکاران را به اهمیت و ضرورت وجود رشته مددکاری جلب نموده و تصویب این رشته را در دستور کار شورای عالی برنامه ریزی قرار داد. سرانجام با همت سازمان بهزیستی کشور و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی رشته مددکاری اجتماعی در مهر ماه ۱۳۷۲ به تصویب رسیده و به دانشگاه ها ابلاغ شد.
« به تدریج با گسترش مفاهیم جرم شناسی ، به ویژه نظریه های اصلاح و درمان در حقوق کیفری و تأسیس نهادهای جدید در نظام عدالت کیفری ، مددکاری اجتماعی در زندان ها و کانون های اصلاح و تربیت به کار گرفته شد »[۷]. تنظیم آیین نامه اجرایی مددکاری اجتماعی سازمان زندان ها در سال ۱۳۷۹ نیز پشتوانهای برای حضور هر چه بیشتر مددکاران در سازمان زندانها شد. در حال حاضر مددکاران اجتماعی در زندان ها، کانون های اصلاح و تربیت، انجمن حمایت از زندانیان و مراکز مراقبت های پس از خروج، به فعالیت خود ادامه میدهند.
اما نکته قابل تأمل این است که فعالیت مددکاران اجتماعی در نظام عدالت کیفری و مقایسه آن با سایر کشورها نشان میدهد که تاکنون حضور مددکاران در این عرصه بسیار کم رنگ و محدود به حوزه های خاصی بوده است. در حال حاضر در کشور ما مددکاران اجتماعی شاغل در نظام عدالت کیفری ، فعالیت منسجمی در حوزه « حمایت از بزه دیدهگان » و به تبع آن در حوزه « حمایت از کودکان بزهدیده » ندارند. در طی سالهای اخیر نیاز به حضور مددکاران اجتماعی در این عرصه توجه کارشناسان را به خود جلب نمودهاست. حاصل تلاش این دسته از کارشناسان در لایحهای با عنوان« لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان » تبلور یافته که امید است آغازی موفقیت آمیز برای حضور مددکاران اجتماعی در عرصه حمایت از کودکان بزهدیده باشد.
ب : تعریف مددکاری اجتماعی
تعریف مددکاری اجتماعی، تعریفی سهل و ممتنع است. در کتابهای مختلف تعاریف گوناگونی از مددکاری اجتماعی ارائه شده است؛ اما جمع همه این تعاریف و ارائه تعریفی که جامع همه جوانب مددکاری اجتماعی بوده و نیز جدا کننده مفاهیم مشابه باشد، کاری دشوار است. موسوی چلک در کتاب مددکاری اجتماعی(۱) با مطالعه تعاریف مختلف مددکاری اجتماعی ، تعریف نسبتاً جامع و مانعی را در این خصوص ارائه داده است:
« مددکاری اجتماعی حرفهای است مبتنی بر دانش، اصول، ارزشها، مهارتها و روشها که هدف از آن کمک به افراد، گروه ها و جامعه است تا بتوانند با تکیه بر تواناییها و استفاده از منابع موجود، برای حل مشکل و یا رفع نیاز خود اقدام کرده و به استقلال نسبی و رضایت خاطر دست یابند و پس از آن بتوانند تأثیر گذار باشند »[۸].
دقت در تعریف فوق چند نکته کلیدی را بر ما روشن می سازد:
۱-مددکاری اجتماعی حرفهای است مبتنی بر دانش، که نیازمند کسب علم و تجربه است.
۲-مددکاری اجتماعی اهداف تعیین شدهای دارد.
۳-مددکاری اجتماعی در چهارچوب اصول و ارزشهای ویژهای ارائه خدمت مینماید.
۴-مددکاری اجتماعی روشها و مهارتهای خاص خود را میطلبد.
برای روشن تر شدن چهارچوب مفهومی مددکاری اجتماعی در ادامه به بررسی هر یک از این موارد میپردازیم.
البته، ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که بند «الف» ماده ۱ آیین نامه اجرایی مددکاری اجتماعی نیز، تعریفی از مددکاری ارائه داده است؛ اما مراجعه به منابع معتبر مددکاری روشن میسازد که آنچه در این بند آمده تعریف مددکاری نمیباشد، بلکه ناظر به اهداف و خدمات مددکاری است[۹]. براساس این بند مددکاری عبارت است از : « تلاش در جهت فراهم کردن هدایت مادی و معنوی مددجو و شناخت تواناییها و مشکلات مددجو و سعی در بهره ور نمودن استعدادها و چارهجویی نارساییها و مشکلات روانی، اجتماعی و اقتصادی مددجو و تلاش در جهت تطبیق مقتضیات اجتماعی با شرایط فردی مددجو، فراهم آوردن شرایط پذیرش اجتماعی مددجو و سازگاری اجتماعی وی».
ج : دانش مددکاری اجتماعی
دانش مددکاری اجتماعی را میتوان در دو نوع دانش نظری ودانش تجربی مورد مطالعه قرار داد.
مددکار اجتماعی باید دو دسته از دانشها را به طور نظری فرا بگیرد:
۱-اطلاعات خاص حرفه مددکاری اجتماعی که در قالب دروس مختلف و به تدریج طی سال های تحصیل به داوطلبان حرفه مددکاری ارائه میشود. این سلسله دروس عمدتاً در قالب مددکاری فردی، مددکاری گروهی و مددکاری اجتماع محور به عنوان سه روش اصلی مددکاری ارائه میشود تا فارغالتحصیلان را به طور نسبی در کار با فرد، گروه و جامعه توانمند سازد.
۲- اطلاعات عمومی از علوم و دانشهای دیگر از جمله روانشناسی، روانشناسی اجتماعی، جامعهشناسی، حقوق، مشاوره و مردمشناسی. آشنایی هر چه بیشتر مددکار اجتماعی با این علوم، او را در خدمترسانی بهتر - هم در برطرفکردن مشکل یا نیاز مددجو و هم در ارجاع صحیح وی به متخصص- یاری میدهد. مددکار اجتماعی با بهرهگیری از دانشهای مورد نظر میتواند شرایط فردی و اجتماعی را با دقت بیشتری مورد بررسی قرار دهد، از رفتارهای فردی و اجتماعی برداشت علمی داشته باشد، بر پایه چنین استنتاجی طرح کمکی خود را پیریزی نماید و در صورت لزوم مددجو را به طور مؤثری به متخصص مربوط ارجاع دهد[۱۰].
یکی از ویژگیهای مددکاری اجتماعی این است که « قسمت اعظم این دانش را شعور علمی تشکیل میدهد؛ یعنی دانشی که از تجربه حاصل شده است »[۱۱]. در کنار دانش نظری، بسیاری از اطلاعات مورد نیاز مددکاری اجتماعی تنها هنگام کار و با تجربه کردن آموخته میشود. « به همین دلیل آموزش عملی در قالب کارورزی برای حرفهای شدن مددکار اجتماعی از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار بوده و مهمترین بخش آموزشی تلقی میشود».[۱۲]
علاوه بر آنچه گفته شد، « مددکار اجتماعی باید دانش و آگاهی جامعی از منابع و امکانات موجود در جامعه کسب کند و بداند در موقع لزوم چگونه آنها را بکار گیرد و اگر فاقد این آگاهی است چگونه آن را بهدستآورد ».[۱۳]
د : اهداف مددکاری اجتماعی
بنا به تعریفی که از مددکاری اجتماعی ارائه شد، هدف اصلی این حرفه توانمندسازی مددجو و رسیدن او به استقلال نسبی و رضایت خاطر است. به عبارت دیگر « وظیفه مددکار اجتماعی این است که با بهره گرفتن از توانایی های گروه هدف و منابع موجود در جامعه، زمینه ایجاد استقلال نسبی آنان را فراهم کند تا بتوانند بدون نیاز به حمایت و کمک مستمر دیگران به زندگی سالم خود ادامه دهند». [۱۴]در این راستا، یکی از انتظارات نظام عدالت کیفری از مددکاران اجتماعی این است که اقدام به توانمندسازی کودکان بزهدیده و خانواده های آنان نمایند؛ به طوری که آنها به زندگی سالم بازگشته و بتوانند بدون وابستگی به مددکار یا هرشخص دیگری، زندگی مستقل و سعادتمندانهای داشته باشند.
مددکار اجتماعی برای رسیدن به این هدف، همواره باید در نظر داشته باشد که او یک « کمک کننده » است؛ به این معنا که برای حل مشکل یا رفع نیاز مراجعان نباید خود به تنهایی همه کارها را انجام دهد، بلکه باید در کنار آنها قرار گیرد.
از دیگر اهداف مددکاری اجتماعی « ایجاد ارتباط بین افراد و سیستمهای منابع و امکانات، تسهیل کنشهای متقابل، اصلاح، تغییر و ایجاد رابطه جدید بین افراد و سیستمهای منابع است »[۱۵]. با توجه به اینکه یکی از مشکلات نظام عدالت کیفری در رسیدگی به مشکلات کودکان بزهدیده، بروز پدیده اجتناب ناپذیر بزه دیدگی دومین است، مددکاران اجتماعی میتوانند در این عرصه بسیار تأثیرگذار بوده و زمینه های ایجاد ارتباطی سالم بین کودکان بزهدیده و سیستم عدالت کیفری را مهیا کنند.