شور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بود ای لب شیرین جواب تلخ سر بالا چرا
(همان: ۸۰)
جواب سربالا کنایه از پاسخ طفره آمیز، جواب منفی نا مساعد
صحنه احسان لیلی کاسه مجنون شکست چون کند کز کاسه گردانی عاشق عار داشت
(همان: ۱۳۹)
کاسه گردانی کنایه از گدایی کردن
هر متاعی رایج بازار کویــی خواستنــد جز متاع دل که در هر برزنی بازار داشت
(همان: ۱۳۸)
باز داشتن: کنایه از رونق و ارزش واعتبار داشتن
فلک به آب زرشکی نمی خرد، هر چند که رشحه قلم از صاحب ابن عبــاد است
(همان: ۱۰۲)
آب زرشک: کنایه از هر چیز بی ارزش و بی قدر و پیش پا افتاده و مبتذل.
اگرچه شهریار در به کارگیری کنایه وضرب المثل های عامیانه افراط می کند وگاهی زیبایی شعر را در حد شکل عامیانه پایین می آورد،بااین حال کاربردکنایه در شعر دربسیاری از موارد به جا ودرست استفاده شده است
.به عنوان مثال شاعردر بیت زیر با آوردن تعبیر کنایی کاسه گردانی (گدایی) ضمن بیان کردن علتی ادبی برای سخن خود، نوعی برجستگی و زیبایی ظاهری به کلام بخشیده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
صحنه احسان لیلی کاسه مجنون شکست چون کند کز کاسه گردانی عاشق عار داشت
(همان: ۳۸)
دربعضی موارد عبارات کنایی با دیگر الفاظ بیت تناسب و هماهنگی ایجاد می کنند و در واقع موجب صنایع بدیعی می شوند از جمله در بیت زیر عبارت سربالا با کلمه سر به زیر در تقابل هم قرار گرفته و صنعت تضاد به وجود آمده است.
شور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بود ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا
(همان: ۸۰)
در بسیاری از موارد نیز کاربرد کنایه تنها وسیله ای است که مقصود شاعر را به خوبی انتقال می دهد و باعث اقناع مخاطب می گردد.
فلک به آب زرشکی نمی خرد، هر چند که رشحه قلم از صاحب ابن عباد است
(همان: ۱۰۴)
دراین جا عبارت آب زرشک مناسب ترین تعبیری است که می تواند مقصود شاعر را انتقال دهد. مقصود شاعر این است که حتی اگر شخصیتی مثل صاحب ابن عباد اثری بیافریند فلک پاداشی به آن نمی بخشد حتی شیئ بی ارزشی مانند آب زرشک.
و بالاخره زمانی که امکان انتقاد تند و مستقیم وجود ندارد کنایه به عنوان بهترین وسیله برای بیان عقیده در دست شاعر قرار می گیرد.
در بیت زیر عمّال زورگو و مستبد را با بهره گرفتن از کنایه ترسو و بزدل خطاب می کند.
ماست ها را کیسه کردن اینهمه بیخود نبود می کشد خشم خدا این تسمه ها از گُرده ها
(همان: ۹۳)
فصل چهارم
هنجارگریزی زمانی
هنجارگریزی زمانی
«شاعر می تواند از گونۀزمانی زبان هنجاربگریزدوصورت هایی را به کار ببردکه پیشتردرزبان متداول بوده اندوامروزدیگرواژگان یا ساخت های نحوی مرده اند.این دسته از هنجارگریزیها را باستان گرایی نیز می نامند.»(صفوی،۱۳۷۳:۵۴)
«شاید پس از وزن وقافیه معروفترین وپر تاثیر ترین راه های تشخص به زبان کاربرد آرکائیک زبان باشد یعنی استعمال الفاظی که در زبان روزمره وعادی به کار نمی روند.احیای واژ ه هایی که در دسترس عامه نیست سبب تشخص زبان می شود ونیز ساخت نحوی کهنۀ زبان اگر جانشین ساخت نحوی معمولی وروزمره شود از عوامل تشخص زبان است.پس بر روی هم باستان گرایی را در دو شاخۀ واژگان ونحو می توان مورد مطالعه قرار داد.»(شفیعی کدکنی،۱۳۷۰:۲۵)
شهریاریکی از شاعران معاصر است که به سبک کلاسیک شعرگفته است و گرایش به کاربرد الفاظ وساخت قواعد کهن در شعروی مشاهده می شود. کاربرد این روش نوعی گریز از هنجار زبان معیار ومعاصر وگرایش به زبان کهن می باشد.
باستان گرایی صرفی
واژگان کهن
شهریار به دلیل آشنایی ومطالعه دیوان شاعران گذشته، بسیاری ازلغاتی رابه کار برده است که پیش از وی در آثار بزرگان ادب فارسی آمده است.
زشت و زیبای جهان قصۀ آرد است و سبوس همه جا صرفه پالایش و پرویزن نیست
(شهریار،۱۳۸۶: ۱۳۱)
پرده کعبـــه کجا و کـــف دستی ناپــاک ای همه ناخن تو انگل و انگشت انگِشت
(همان: ۱۴۱)
برداشت پرده شمعم و پــروانه پر گـــرفت بــــازار شــوق پردگیــان باز درگرفت
(همان: ۱۴۲)
خدیو لاله به سر تاج دلفروز آمد درفش فتح و ظفر سرو سر فراز آورد
(همان: ۱۷۴)
خزان به سخره کند گاه گوشوار مویز به گوش پیرزن گوژپشت طارم تاک
(همان: ۲۸۱)
رفتگان گویی ازاین دلشده یادی کردند که چنین دلزده دنیی دون شد دل من
(همان: ۳۵۹)
سلام ای رم شرق و اقلیم آشور مهین مهد مادسترگ سلحشور
(همان: ۵۲۵)
سخت پژمان و پریشان آری هول جان است و دو صد چندان است
(همان،۱۳۸۶: ۱۰۵۶)
کاربردصیغۀماضی نقلی به صورت کردستی،گفتستی و…
وگر خود شمعی از پروانگان هم ناگزیرستی که هرجاکعبه یی باشد طواف است وطوافیهاست
(همان: ۱۱۳)
چه کردستم که جــانـــانــم دل و جــان در این زندان آب و گل پسندد
راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره : ساخت هنری ...