و اَنّک مسئولٌ عمّا وَلَّیتهُ به من حُسن الادب والدَّ لاله علی ربّه[۵۶].
پدر در حکومتی که به فرزند دارد مسئول است که طفل را مؤدب و بااخلاق پسندیده پرورش دهد و او را به خداوند بزرگ راهنمایی کند.
و همچنین امام علیu در میزانالحکمه آورده است:
حق الوالِد أن یُحْسِّنَ اسمَهُ، و یُحْسِّنَ اَدَبَهُ وَ یُعَلِّمَهُ القرآن[۵۷].
حق فرزند بر پدر این است که نام نیکو روی او بگذارند او را نیکو تربیت کند و قرآن را به او بیاموزد.
لزوم پرورش ایمان
در زمینه تربیت و تعلیم کودکان، دانشمندان نظرات زیادی ارائه کردهاند. ریمون بیچ یکی از دانشمندان غربی در زمینه تعلیم و تربیت کودک میگوید: بدون تردید تعلیمات اخلاقی و مذهبی بیش از سایر مسائل برعهده خانواده است زیرا تربیت بدون اخلاق، جز یک جنایتکار زیر، چیز دیگری به بار نمیآورد.
نخستین تصویری که کودک از خداوند در ذهن خود تجسم میکند نخستین آگاهی او درباره اطاعت خداوند و بخشندگی و راستی او به طرز عمل خانوادهاش بستگی دارد. چنین مسائلی را باید در اوان کودکی به طفل آموخت زیرا در چنین سالهایی است که ذهن کودک آمادگی درک اینگونه مسائل را دارد.
اثر ایمان در کودک
کودکانی که از همان اوان کودکی با ایمان به خداوند پرورش مییابند، رشید و باشهامتند و نتایج ایمان در گفتار و رفتارشان به خوبی نمایان است.
حلیمه سعدیه دایه رسول اکرمe میگوید: وقتی حضرت محمدe سه ساله شد، روزی به من گفت: برادرانم روزها کجا میروند؟
گفتم: گوسفندان را به چرا میبرند.
گفت: چرا مرا با خود آنجا نمیبرند؟
گفتم: مایلی بروی؟ جواب داد: بلی.
فردا صبح پیغمبر را شست و شو کردم به موهایش روغن زدم به چشمانش سرمه کشیدم و یک مهره یمانی برای محافظت او به گردنش آویختم. محمد، مهره را از گردن کند و گفت: مادر، خدای من که همراه با من است نگهدار و حافظ من میباشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
این ایمان به خداوند است که طفل سه سالهای را اینچنین آزاد و نیرومند بار آورد و اعتقاد محکم او به خداوند، که هر نیرویی را ضعیفتر از قدرت بیانتهای خداوند میداند.
وجود طفل برای دریافت تعالیم الهی و اخلاقی مانند یک زمین مستعد است که هر بذری را که در آن بکاری میپروراند. والدین باید برای پرورش فرزندان خود سرعت عمل به خرج داده و کمترین فرصت را به سادگی از دست ندهد و لازم است در اولین فرصت قلب کودک را به دوستی با خدا و محبت به اهل بیت و رهبران الهی متوجه کنند.
عبادات تمرینی
از ابتدای بحث سخن این بوده که کودک باید از کودکی مؤمن و خداپرست تربیت شود، برهمین اساس اسلام از یک طرف برپدر و مادر واجب کرده فرزندان خود را متوجه خدا نموده و به آنها تعلیم دینی بیاموزند و از طرف دیگر دستور به یاد دادن نماز و عبادات تمرینی داده است.
پیامبر اکرمe در این زمینه میفرمایند:
مُرُوا صِبْیانکم بِالصَّلواهِ اِذا بَلَغوا سَبْعاً.
به کودکان خود در هفت سالگی امر کنید نماز بگذارند.
دعا و نیایش کودک و عبادتهای تمرینی او اثرات نیکویی بر روح و روانش میگذارد، امکان دارد کودک معنای الفاظی که بکار میبرد را نفهمد اما معنای توجه به یک موجود پاک و راز و نیاز و کمک گرفتن از او را در عالم کودکی خود، به خوبی درک کند و امیدوار بار بیاید قلبش به رحمت خداوند مطمئن شده و در وجودش تکیهگاه محکمی برای خود احساس نماید. همین امیدواری و اطمینانی را که در این سالها بدست میآورد بزرگترین سرمایه خوشبختی در تمام دوران زندگیاش خواهد بود.
الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ[۵۸].
مؤمنین واقعی با یاد خدا دلی آرام و مطمئن دارند آگاه باشید که تنها با یاد خداوند دلهای مردم قرار و اطمینان پیدا میکند[۵۹].
پ. پرورش عاطفی
رشد معنوی و تربیت اخلاقی، مستلزم پرورش سالم عواطف و هدایت صحیح احساسات فرد است. زمانیکه عواطف انسانی از قدرت و سرعت و نشاط کافی برخوردار نباشند و همچنین احساسات اگر واقعبینانه و منطقی در مسیر صحیح هدایت نشوند رشد و تربیت از جامعیت و کمال لازم برخوردار نخواهد بود.
بخش مهمی از وظیفه و مسئولیت پدر و مادر نسبت به فرزندان پرورش و تقویت عواطف انسانی و هدایت احساسات آنها را تشکیل میدهد و این جز در سایه مراقبتهای دائمی و ارتباطی سرشار از مهر و لطف برآورده نخواهد شد.
اگر امروز مهرطلبی کودک را که بصورت لوسبازی، تقلید، سروصدا و لجبازی جلوه میکند پاسخ مناسب ندهیم فردا آن را با تندخویی، بدبینی، کینهتوزی، خشونت و یا با ارتکاب جرائم بزرگ جبران خواهد کرد. بسیاری از نارساییها، اضطرابها، بیماریهای روانی و جسمی و جرائم کودکان از رعایت نکردن همین امر سرچشمه میگیرد.
پرورشگاهها، کودکستانها و مراکزی که امروزه برای سرپرستی و نگهداری کودکان بوجود آمده هرچند تلاش کنند هرگز قادر نخواهند بود شرایط مناسبی برای رشد و تربیت کودکان بوجود آورند و خلأ ناشی از فقدان یا دوری مادر را پر سازند. دل مادر از مهر فرزند لبریز است هنگامیکه مادر به روی او لبخند میزند، وقتی او را به سینه میچسباند و میبوسد موجی از نشاط و شادی اعماق وجودش را فرا میگیرد، صدای قلب مادر از هر آهنگی برای کودک جذابتر است. دانشمندان توانستهاند با بهره گرفتن از ضبط صدای قلب مادر بر روی نوار و پخش آن در هنگامیکه طفل گریه میکند او را آرام کنند. کودکی که به طور صحیح و به اندازه کافی از مهر و محبت مادر برخوردار بوده دارای روانی شاد و ضمیری امیدوار خواهند بود و در طول حیاتش از آرامش و اعتدال منطقی برخوردار خواهد بود.
فردی که در دوران کودکی از محبت کافی برخوردار نبوده و وجودش از مهر پدر و مادر سیراب نگشته طعمهای مهیا و لقمهای چرب و نرم برای دنیاپرستانی است که از هر وسیلهای برای دستیابی به امیال شوم خویش بهره میگیرند.
پدران و مادران باید وظیفه انسانی خود را نسبت به فرزندان فراموش نکنند تا علاوه بر پاسخگویی به این نیاز طبیعی کودک، خود نیز از مزایای فراوانی بهرهمند شوند.
امام صادقu میفرمایند:
انّ الله لَیَرْحَمُ الْعَبدَ لِشدَّهِ حُبِّه لِولده.
به راستی خداوند، بندهی خود را به خاطر شدت علاقه و محبتش به فرزند خویش مورد ترحم (و لطف خاص) قرار میدهد.
در حدیثی چنین آمده است: مردی حضور رسول خداe آمد عرض کرد: هرگز کودکم را نبوسیدهام پس از آن مراجعت کردند. حضرت فرمودند: به نظر من این مرد اهل دوزخ است.
بسیاری از خوبیها و بدیهای زندگی را کودکان به طور طبیعی از رفتار و گفتار و برخوردهای والدین میآموزند و به تناسب رشد عقلی و بالا رفتن سطح فهم و شعور اجتماعی، درک آنان نسبت به حسن و قبح اشیاء و نیکی و بدی امور مربوط به زندگی بالا میرود در این میان نقش راهنمایی و آموزش مستقیم را نباید از نظر دور داشت.
یکی از اموری که کودکان به آن علاقهمندند این است که امور ارزشمند را بشناسد و به عمق اموریکه فاقد ارزشاند پی ببرند. پس کودکان به راهنمایی والدین و مربیان نیازمندند باید نیکیها را به آنان آموخت و آنان را به انجام امور پسندیده تشویق نمود و همچنین لازم است آگاهی آنان را نسبت به بدیها و امور ناپسند بالا برده و آنان را از انجام امور ناپسند برحذر داشت. اما باید بدانیم که زیادهروی در امر و نهی و افراط در بازداشتن کودکان از انجام امور ناپسند و توبیخ و سرزنش ملالآور و بیش از حد ضرورت، نه تنها باعث پذیرش و پرهیز آنها نخواهد گشت بلکه انگیزه حفظ شخصیت و استقلالخواهی آنان را تبدیل به مقاومت در برابر نصیحتها و ملالتها کرده و این خود باعث لجاجت و پافشاری کودک در سرپیچی از هر امر و نهی خواهد بود.
حضرت علیu به فرزند بزرگوار خود امام حسن مجتبیu میفرمایند:
الا فراط فی المَلامه تَشُّبُ نیران اللّجاج.
زیاده روی در سرزنش و ملامت آتش لجاجت را شعلهور میسازد.
در حقیقت ملامت، ملالآور است و تکرار آن طبیعتاً با گرامی داشتن کودک و حفظ شخصیت او و پاسداری از کرامت انسانی او سازگار نیست. سرزنشهای مداوم روح و روان کودک را خسته کرده و باعث پرخاشگری او میگردد بیشتر رفتارهای تند و خشن کودک نتیجه گفتار و کردار نزدیکان کودک است. کودکانی که دارای رفتارهای غیرعادی هستند و اعمال و رفتارشان همراه با شیطنت و فساد است را تنها از طریق مشاوره و تحتنظر گرفتن توسط متخصصین امر قابل درمان میباشد[۶۰].
اعتدال در محبت
در بحث گذشته در مورد محبت به کودک سخن به میان آمد با این حال در مهرورزی و ابراز علاقه نسبت به فرزندان نبایست مصالح و نیازهای واقعی آنها را نادیده گرفت. نوازشهای خارج از حد اعتدال پیآمدهای ناگواری را برای کودک به همراه خواهد داشت.
اگر در زمان های گذشته به کار بردن روش های نادرست تربیت، نسبت به کودکان همچون برخورد تحقیرآمیز، وادار نمودن کودکان به کارهای مشکل، ناسزاگویی به آنان، ضرب و شتم و بها ندادن به شخصیت آنها، که همه این امور از بیمهری و کمبود محبت نسبت به کودک سرچشمه میگیرد باعث تندخوئی، اضطراب، و ارتکاب به جنایات کودک میشد امروزه در سایه پیشرفت علوم و پدید آمدن علم روان شناسی همه تلاش بر این است که با ایجاد ارتباطات محبتآمیز دیگر شاهد این امور ناپسند نباشیم.
اما از طرفی برخی خانوادهها با به کار گرفتن روش افراطی و دور شدن از حد اعتدال با بکار بردن نوازشهای بیجا و مهر و محبت خارج از حدنیاز باعث ایجاد خصلتهای ناپسند در کودکان ایجاد کردهاند و با بکار گرفتن این روش تنها کودکانی پرتوقع، از خودراضی، ضعیف و زودرنج خواهیم داشت که در برخورد با کمترین ناملایمتی و مشکلات زندگی دچار ناامیدی و ناراحتیهای روانی شده و چه بسا ممکن است کارشان به جنون بکشد.
مسألهای که در امر مهرورزی مدنظر است رعایت مساوات در ابراز علاقه و محبت نسبت به همه فرزندان است. زیادهروی در محبت نسبت به برخی از کودکان حتی اگر به خطار قدردانی از عمل نیک کودک یا خصلت پسندیدهای در او باشد، ممکن است حس حسادت و دلسردی و بدبینی را در سایر فرزندان برانگیزد همانطور که قرآن در مورد برادران حضرت یوسفu چنین وضعیتی را بیان نموده است.
امام صادقuاز پدر گرامی خود امام باقرu نقل میکند که آن حضرت فرمودند:
سوگند به خدا، رفتار من نسبت به بعضی از فرزندانم از روی ناچاری است. او را روی زانوی خود مینشانم و او را فراوان مورد محبت قرار داده و از او سپاسگذاری مینمایم. با اینکه این احترام و محبت حق فرزند دیگر من و برازنده اوست. (به این تکلیف تن میدهم) تا فرزند شایسته ام از شر او و دیگران مصمون بماند و رفتاری را که برادران یوسف نسبت به او روا داشتند با وی انجام ندهند.
کودک میل دارد آزاد باشد و هرچه میخواهند انجام دهد گرچه به صلاح او نباشد پدر و مادر واقعبین و خیرخواه باید نیازها و خواسته های فرزندانشان را در نظر گرفته و آنچه را که به نفع و مصلحت آنان است انجام دهند و در مورد خواستههای ناروا، به گونهای که موجب لجاجت و حساسیت کودک نگردد، او را از این کار منصرف نمایند.
محبت و سرزنش، تشویق و توبیخ، اغماض و سختگیری، تغافل و بیاعتنایی هرکدام در جای خود لازم است و به تناسب رفتار کودک میبایست بکار گرفته شود باید کوشید تا موارد هرکدام را شناخت و به مقدار نیاز از آنها کمک گرفت کودک باید بداند که در انجام امور ناپسند آزاد نیست و در صورت انجام کار ناشایست مورد مواخذه قرار میگیرد.