قاضی القضاه صدر ششم: کنایه از مشتری که علاوه بر قضاوت به سعد اکبر نیز معروف است.
صدر ششم: کنایه از فلک ششم
هفت کشور: هفت اقلیم. برای توضیح بیشتر تعلیقات دیوان مجیر، ص ۴۶۴.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
سعدی گوید:
هفت کشور نمی کنند امروز بی مقالات سعدی انجمنی
بین ششم و هفت مراعات النظیر یا تناسب وجود دارد.
معنی بیت: به شکوه و شوکت رأی قاضی فلک که تمام عالم بر سعادت و سعد بودن آن گواه هستند سوگند می خورم.
۳۸)به دست و خنجر جلاد خطه پنجم که با سیاه دلی اشقریست سرخ لقا
جلاد خطه پنجم: کنایه از فلک مریخ که به دست راست شمشیر و به دست چپ تازیانهی آهنی دارد و در هند به یک دست شمشیر و به دست دیگر سر مردی است که به جنگجوی فلک شهره شده است. منجمین تصور کرده اند که مریخ مردی است که موهای سر او را بگرفته و این دلیل بر خونریزی و جنگ است. (تعلیقات دیوان مجیر- نقل با تلخیص)
اشقر: سرخ موی، مرد سرخ و سفید که سرخی او غالب باشد.
معنی بیت: به دست و خنجر ستاره بهرام این خونریز فلک پنجم که با وجود تیره دلی همچون مرد سرخ موی سرخ چهره است سوگند می خورم.
۳۹)به چار بالش سلطان یک سواره که هست فضای طارم چارم ز نورا و بنوا
چار بالش، تخت، مسند و شیوه نشستن حکام که از چهار بالش استفاده میکردند.
خاقانی میگوید:
ای پنج نوبه کوفته در دار ملک لا لا در چهار بالش وحدت کشد تو را
سلطان یک سواره: کنایه از خورشید.
طارم: تارم: خانه چوبین، دیوار مانندی که از چوب و آهن سازند و در اطراف باغ گذارند تا مانع از دخول خون شود، نرده./ طارم چارم: کنایه از فلک چهارم.
به عقیده قدما خورشید در فلک چهارم است.
بنوا: صفت، قید پیشوندی به معنی دارا
بین یک، چار و چارم مراعات النظیر یا تناسب و بین طارم و چهارم جناس مطرف وجود دارد.
معنی بیت: به مسند خورشید تک سواری که پهنه فلک چهارم به واسطه نور و روشنایی او رخشان است سوگند میخورم.
۴۰)به لحن سینه گشایی که در وثاق سوم طریق کاسهگری میکند به زخمه ادا
سینه گشا: کنایه از ستاره ناهید یا زهره است که به مغنی فلک معروف است./
لحن سینه گشا: آوازی که سینه گشا است.
وثاق: اتاق.
وثاق سوم: کنایه از فلک سوم که جایگاه زهره است.
کاسهگر: نام لحنی از الحان موسیقی
زخمه: مضراب، چوبکی باشد که سازندهها بدان ساز نوازند، آلتی که به تارهای ساز زنند تا آواز برآید(برهان)
بین لحن، کاسه گری و زخمه تناسب وجود دارد.
معنی بیت: به آواز مغنّی دلگشایی که در فلک سوم با مضراب آهنگ کاسهگر می نوازد سوگند می خورم.
۴۱)به کلک خواجه بزرگ دوم سرای که هست بلند مرتبه و خرده دان به فضل و ذکا
کلک: خامه، قلم.
خواجه بزرگ دوم سرای: کنایه از عطارد که به دبیر فلک معروف است. نیز (تعلیقات دیوان مجیر، ص ۴۶۶).
ذکا: تیز هوشی و دانایی
معنی بیت: به قلم و خامه عطارد این دبیر فلک سوگند که به سبب داشتن دانش و تیزهوشی صاحب مقام بلند است و بس نکته دان می باشد.
۴۲)به سعی مشعله داری که دست منتهاست ز نور شعله او بر سر شب یلدا
مشعله دار: کسی چراغ بدست در پیش دیگران راه رود تا مسیر آنها را روشن کند. / کنایه از ماه که به عقیده قدما در فلک اول جای دارد (تعلیقات دیوان مجیر)./ یلدا: قصیدهی ۱، بیت ۲۳.
بین مشعله و شعله صفت اشتقاق و بین مسعله و شب تناسب وجود دارد.
معنی بیت: به تلاش و کوشش ماه نور پاش که به سبب نور و روشناییاش بر سر شب تاریک یلدا منّتها دارد سوگند.
۴۳)بدان غرض که بدو پای بسته آمد کوه بدان سبب که ازو سر گشاده شد دریا
بین پای و سر، بسته و گشاده، کوه و دریا طباق وجود دارد.
معنی بیت: به آن هدفی که به خاطر آن کوه ساکن و آرام خلق شد قسم و به آن علتی که به سبب آن دریا سرگشاده آفریده شد سوگند.
۴۴)به مهد خاکی که بد طفل اولش آدم به بزم چرخ که شد میر مجلش جوزا
میر مجلس: رئیس محفل بزم، ساقی، کنایه از مرشد و ولی. (فرهنگنامه شعری).
جوزا: صورت فلکی جبار به شکل مردی که زانو بر زمین نهاده و دست در حمایل کرده، تصویر شده است. نیز قصیده ۱، بیت ۴۱ .
معنی بیت: به گهوارهی خاکی زمین، که اولین کودکش حضرت آدم بود سوگند و به محفل و بزم سرور آسمانی که میر مجلس آن جوزا بود قسم.
۴۵)به کافها و به یاسین و آیهالکرسی به قاف و صاد و به الکهف و سورهالشعرا
۴۶)به سین سبح و با حاء حامی حامیم به نون والقلم و طاء طاهر طاها
اشارات قرآنی:
مرحوم دکتر آبادی در تعلیقات دیوان مجیر نظرهای چندی را در باب حروف مقطعهی قرآن مرحوم فرموده و در پایان، چنین آوردهاند:
کاف و ها: کهیعص: آیه ۱، از سوره مریم
یس: آیه ۱، از سوره مریم