- وسعت خاک: در گذشته، جغرافى دانان از جمله راتزل، وسعت زیاد را عامل قدرت مى دانستند. بر اساس این تفکر، کشورهاى کوچک، محکوم به فنا بودند، اما مطابق تفکر نوین، وسعت سرزمین به تنهایى ارزش ذاتى ندارد، بلکه عوامل اقتصادى و ویژگى هاى ملى و وسعت هماهنگ با توزیع جمعیت کشور، در توسعه و نیل به قدرت، تأثیر عمده دارند. وسعت خاک از نظر سیاسی اقتصادی و نظامی در سرنوشت کشورها اثر به سزایی دارد. چنانچه این وسعت با عوامل مساعد دیگری از قبیل حاصلخیزی خاک، آب و هوا، منابع طبیعی و جمعیّت کمی و کیفی مناسب توام گردد باعث قدرت و پیشرفت میگردد و نقش آن در مسایل جهانی بسیار تاثیر خواهد داشت. امروزه طبق اعتقاد عمومی، وسعتی ایدهال است که با توزیع جمعیت آن هماهنگی داشته باشد؛ زیرا اگر وسعت کشوری زیاد ولی از جمعیت کمتری برخوردار است مساله دفاع از آن کشور با مشکل مواجه خواهد شد (عزتی،۱۳۸۸، ۸۹).
- توپوگرافی [۲۷]: آنچه در توپوگرافی موضوعیت میابد،«ترسیم عوارض سطح زمین» است. در مباحث ژئوپلیتیک، مباحث توپوگرافیک، با عنایت به مرزها و شبکه آبها و ناهمواریها، بدان لحاظ مورد مطالعه قرار می گیرد که عوامل موثر در شکل گیری مسائل سیاسی و نظامی کشورها هستند (اطاعت، ۱۳۸۶: ۴۰). شکل بیرونى زمین شامل مرزها، شبکه آب ها و ناهموارى ها به نحوى در جغرافیاى سیاسى بسیار حیاتی و مؤثر است.
-
-
- شکل کشور:عامل مهم دیگری که در سرنوشت سیاسی کشورها سهم بسزایی دارد شکل هندسی آنهاست مقصود از شکل هندسی فاصله قطرهای یک کشور تا مرکز جغرافیایی آن است. مهمتر - ین تاثیر شکل هندسی، در نحوه اعمال قدرت حکومت مرکزی بر پهنه کشور است. با توجّه به گوناگو - نی شکل هندسی کشورها، گردانندگان حکومت هر کشور با مسائل و مشکلات ویژهای در این خصوص مواجه اند (عزتی، ۱۳۸۸، ۹۳). الف. کشورهاى فشرده[۲۸]: کشورهایى که در آن ها فاصله مرکز جغرافیا با مناطق پیرامون آن در تمام جهات هم شکل است؛ مانند فرانسه. ب. کشورهاى طویل[۲۹]: معمولاً کشور طویل به کشورهایی گفته می شود که طول آن حداقل شش برابر عرض متوسط آن باشد. بهترین مثال برای این گون کشورها، شیلى، نروژ، توگو، گامبی، ایتالیا، پاناما و مالوی است (میرحیدر، ۱۳۸۷: ۱۰۳)؛ ج. کشورهاى دنباله دار[۳۰]: حالتى که در آن بخشى از یک کشور به صورت یک زایده اضافه وارد کشور دیگر شده باشد، مانند: تایلند؛ د. کشورهاى تکه تکه[۳۱]: کشورهایى که مشتمل بر دو پا چند قسمت جدا از یکدیگر مى باشند که توسط خشکى یا آب هاى بین المللى از هم جدا شده اند؛ کشورهای فیلیپین و اندونزی را می توان از این دست کشورها دانست؛ ه. کشورهاى منگنه اى[۳۲]: این کشورها به گونه ای از کشورها اطلاق می شود که همه یا بخشى از یک کشور را در خود جاى داده اند. از جمله این کشورها می توان به کشور آفریقاى جنوبى اشاره داشت که کشور لسوتو را در برگرفته است.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
-
۲ – ۳ – ۲ عوامل متغیّر عوامل متغیر ژئوپلیتیک عبارت است از:
۱ – ۲ – ۳ – ۲ جمعیّت: دانش جغرافیا که از دو عنصر بنیادین انسان و زمین تشکیل شده است که به زعم بعضی جغرافیدانان، عنصر انسان از جایگاه بالاتری نسبت به زمین دارد. مبحث جمعیت به عنوان جنبه اجتماعی عامل انسان در نه تنها در دانش جغرافیا که در بسیاری از علوم مورد توجه قرار دارد؛ با اینکه موضوع جمعیت از مباحث جغرافیا، روانشناسی، جامعه شناسی و … به شمار می رود و در جنبه های مختلف خود مورد تحلیل قرار می گیرد، اما “اثربخشی سیاسی آن” باید در دانش جغرافیای سیاسی مورد بررسی قرار گیرد. در حقیقت انسان به عنوان یکی از دو عنصر اصلی ژئوپلیتیک (جغرافیا و انسان)، ماهیت پویا و دیالکتیک ژئوپولیتیک است. اگرچه بحث «جمعیت» از مباحث جغرافیای انسانی و جغرافیای جمعیت است، اثر بخشی سیاسی آن باید در جغرافیای سیاسی بررسی می شود. جمعیت پیوسته از پدیده های مورد بررسی در بحث قدرت و سیاست بوده است (مجتهدزاده،۱۳۸۷: ۲۶). از این روی انسان و جمعیت از جمله مهمترین عامل در مطالعات جغرافیاى سیاسی به شمار مى رود. از دیدگاه بسیاری از ژئوپولیسین ها، این عامل ژئوپلیتیکی بتنهایی عاملی اساسی در تحلیلهای مربوط به توزیع قدرت مورد توجه قرار می گیرد؛ از این رو، جمعیت می تواند به عنوان اصلی تعیین کننده در مطالعات دانش جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک عمل می کند و می تواند به عنوان عامل مثبت (ارتقاع دهنده) در مشخص کردن جایگاه کشورها عمل کند که این خود متاثر از دوعامل مهم “میزان جمعیت” و “پراکندگی جمعیت” قرار دارد. میانگین ساکنان کره زمین با توجه به وسعت و تعداد ۴۵ نفر در کیلومتر مربع است. ساکنان کره زمین بطور پراکنده پراکنده زندگی می کنند، بنحوی که قاره آسیا بتنهایی ۶۰ درصد از کل ساکنان کره زمین را در خود جای داده است (نیمی از این جمعیت ساکن کشورهای چین و هند هستند). نقاط پرجمعیت کره زمین در نیمکره شمالی و در سه منطقه عمده آسیای جنوبی، آسیای مرکزی و اروپا قرار دارد (سوتاژ، ۱۳۸۶: :۷۸).
۲ – ۲ – ۳ – ۲ منابع طبیعى: ارزش حقیقی و واقعی هر کشوری به فراوانی و کیفیت منابعش بستگی دارد. ثروت یک کشور وابسته به طرز استفاده آن کشور از منابع و تولیدات خود است. منابع طبیعی به عنوان عامل متغیر، ژئوپلتیک کشورها را تحت تاثیر قرار می دهد. این منابع از حیث اینکه اساس قدرت اقتصادی به حساب میآیند به طور غیر مستقیم در قدرت نظامی نیز دخالت دارند، لذا در تعیین قدرت سیاسی یک کشور نقش اساسی ایفا میکند (اطاعت، ۱۳۷۶: ۵۳). در بیانی دیگر، ارزش و توانایى واقعى یک کشور در عرصه بین الملل، در ارتباط با میزان منابع طبیعى تعیین می شود و جایگاه یک کشور منوط به چگونگی استفاده آن کشور از منابع و تولیدات خود مى باشد؛ ممکن است کشورى با وجود منابع طبیعى فراوان به قدرت مندى مطلوب نرسد، زیرا این گونه کشورها نفتشان را یا به صورت خام به خارج صادر مى کنند و یا با فناورى وارداتى، آن را تغییر شکل داده، صادر مى نمایند که در هر حال، قدرت و توانایى آن ها ظاهرى است. منابع طبیعى به دو دسته تقسیم مى شود:
۱ – ۲ – ۲ – ۳ – ۲ منابع غذایى: منابع طبیعى که منشأ آن خاک و تلاش و فعالیت انسان در زمین است. اساس این نوع منابع طبیعی، کشاورزى و دام دارى است. در طول تاریخ و از گذشته های دور استفاده از منابع طبیعی و محصولات کشاورزی مشکل اصلی ادامه زندگی انسان بوده، با وجود این اهمیت هر منبعی بر بر حسب نیاز و طی قرون دچار تحول شده است. در کشورهای قدرتمند صنعتی و در رابطه با سطح زندگی آنها محصولات کشاورزی می تواند ابزار قدرت و استیلا باشد. محصولات کشاورزی کاملاً به کشور تولید کننده و دارنده آن بستگی دارد که سرنوشت ساز است. محصولات کشاورزی اهمیت زیادی دارد، زیرا منابع زیر زمینی دائمی نیستند و روزی به پایان می رسند. شایدبه همین دلیل است که تولید محصولات کشاورزی هدف اصلی مانورهای سیاسی قرار گرفته است که در این میان کشورهای فقیر متضرر خواهند شد (سوتاژ، ۱۳۸۶: ۴۱).
۲ – ۲ – ۲ – ۳ – ۲ منابع معدنى: منابع طبیعى در صنعت نقش اساسى دارد. وابستگى بشر به مواد معدنى، که از ویژگى هاى شاخص سبز فایل به شمار مى رود، یکى از عوامل تمرکز قدرت سیاسى جهان امروز است. هر کشورى براى دست یابى به استقلال، پیش از هر فعالیتى، باید نیازهاى اولیه غذایى مردم خود را تأمین نماید؛ زیرا خودکفایى در این زمینه، نقشى ارزنده در تعیین سرنوشت سیاسى کشورها دارد (عزتی، ۱۳۸۸: ۹۲). اگر در گذشته تولید محصولات کشاورزی منبع اصلی رقابت دولتها بود، ولی پس از انقلاب صنعتی توجه و اهمیت خاصی به منابع معدنی داده شد. در این مورد می توان در ابتدای انقلاب صنعتی می توان از ذغال سنگ نام برد و بعد از آن به نفت و گاز اشاره کرد. در آینده نزدیک با توجه به افزایش کره زمین و استفاده از آب آشامیدنی، این ماده حیاتی رو به کاهش خواهد گذاشت و بیشتر مورد توجه کشورها قرار خواهد گرفت (سوتاژ، ۱۳۸۶ :۴۰).
۳ – ۲ – ۲ – ۳ – ۲ نهادهای سیاسی و اجتماعی: نهادهای اجتماعی بر اساس عواملی همچون ساختار اقتصادی، عادات اجتماعی و اعتقادات یک ملت و همچنین تاریخ آنها پایه ریزی می شوند و از آن جهت که در مکانهای جغرافیایی گوناگونی شکل می گیرند، با یکدیگر تفاوت دارند.
۴ – ۲ اقتصاد ـ زمین (ژئواکونومی)[۳۳] در دهه پایانی قرن بیستم و با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نظم ژئوپلیتیکی جدیدی در عرصه روابط بین الملل ظاهر شد که شاخص اصلی آن جایگزینی نظام تک قطبی به جای دو قطبی بود. همانطور که پیش از این نیز بیان شد، با پایان جنگ سرد، باعث تغییر و جابحایی در گفتمان جهانی آن از ژئواستراتژ - یک به نفع گفتمان ژئواکونومیک شد و اقتصاد کروی (جغرافیایی) و مسائل مربوط به امنیت آن، از جایگاه بالاتری در مناسبات بین المللی و رقابتهای ژئوپولیتیکی برخوردار شد. اکنون باید پیشرفت و انرژی مصروف تحلیلی امکانات و یافتن راه های عَملی گسترش روابط و ارتباطات گردد. با توجّه به وضعیت اقتصادی در کشور ما، توجه به امکانات موجود و بالقوه خود، بویژه آنهایی که برای توسعه سریع تر همکاریهای اقتصادی و مناسبات بازرگانی امید بخش ترند، ضروری است. در این زمینه است که اهمیت نفت و گاز به عنوان یک محور مهم گسترش این همکاریها و مناسبات کمک زیادی می کند (موسوی، ۱۳۷۵ : ۷۲). بطور مشخص ملاک قدرت در قرن بیست و یکم، توانمندی های اقتصادی در سطح بین المللی و کنترل نظام تولید، عرضه و مصرف کالاهای اقتصادی است. بنابراین، ژئواکونومی، اثرگذاری عوامل یا زیربناهای اقتصادی در محیط کشوری، منطقه ای و جهانی در تصمیم گیری های سیاسی و رقابت های قدرتی و اثرگذاری این عوامل در ساختار شکل گیرنده منطقه ای یا جهانی را مورد مطالعه قرار می دهد (مجتهدزاده، ۱۳۸۱: ۱۳۰). از این رو، توجه کشورها به “قدرت نظامی” در روابط خود در مناسبات بین الملل اثر کمتری یافت و اصل ” اقتصاد مبتنی بر زمین” اهمیت یافت؛ به طوری که شرکتها و کارخا - نجاتی که هدف آنها کسب سود بیشتر بود و به صورت چند ملیّتی بودند، رشد فراوانی کردند. تحلیل استراتژی های اقتصادی بدون در نظر گرفتن سود تجاری که اطرف دولت اعمال می شود، به منظور حفظ اقتصاد ملی یا بخش های حیاتی آن و به دست آوردن کلیدهای کنترل آن از طریف ساختارهای سیاسی و مشی های مربوط به آن (عزتی، ۱۳۸۸: ۱۰۶). ژئواکونومی با عنوان اثر گذاری عامل اقتصاد در روابط بین الملل ابتدا توسط «ادوارد لوتویک» ارائه شد؛ او پیش بینی کرد که در پایان قرن بیستم ابزار اقتصادی جایگزین اهداف نظامی می شود وکشورها بدین وسیله جایگاه شان را در جهان مشخص خواهند کرد. البته این بدین معنا نخواهد بود که جایگاه کشورها تنها توسط عامل اقتصاد مشخص خواهد شد، بلکه مهمترین عامل در این زمینه عامل اقتصاد خواهد بود. برخلاف تفکر رایج درقرن بیستم، امنیت امروز بعدی نظامی ندارد، بلکه وجه امنیت اقتصادی و امنیت انرژی اهمیت روز افزونی یافت و کشورهایی که بر مناطق انرژی تسلط دارند، نقش مهمی را در معاملات بین الملل ایفا خواهند کرد (مختاری هشی، ۸۹ : ۹۶). دیپلمات های امروز، مدعی دفاع از منافع افتصادی و دیپلماسی هستند. وظیفه ای که هر دیپلماتی نمی تواند از عهده آن برآید. امروزه، قدرت ملی ارتباط مستقیمی با درک مفهوم اقتصاد ملی دارد. در دنیایی که به سرعت اقتصاد جهانی پیش می رود، اهداف و منافع سیاست ملی موضوعی برای اهداف و منافع ملی می شود (عزتی، ۱۳۸۸: ۱۰۶). از این رو، در مطالعات ژئوپلیتیکی، مناطق ژئواستراتژیک منطبق با قسمت هایی است که منابع سرشار انرژی دارند؛ به همین علت، مناطق خاورمیانه و آسیای مرکزی، بویژه حوزه خلیج فارس و دریای خزر به علت در اختیار داشتن بیشترین مقدار منابع انرژی جهان (نفت و گاز)، نقش ژئواکونومیک ویژه ای در قرن بیستم بازی کرده اند و درقرن بیست و یکم ادامه خواهد کرد. قرن بیست و یکم، پدیدهای ژئواکونو میک، به جای توجیه نظامی و سیاسی قلمروهای استراتژیک بر توجیه اقتصادی و نظامی تأکید کرد و با فروپاشی شوروی در دههی۱۹۹۰م. برژینسکی در مقالهای تحت عنوان ژئواستراتژی از راه «ژئواکونومی» به ژئوپلیتیک اقتصادی پرداخت و از آن به بعد ژئوپلیتیک دریای خزر و منطقهی آسیایی مرکزی اهمیت ژئواکونومی پیدا کرد. البته، ژئواکونومی را مانند دیگر زیرمجموعه های ژئوپلیتیک (ژئواستراتژیک و هیدروپلیتیک) نمی توان بحث جداگانه ای از مباحث مادر دانست چرا که هریک از این مباحث قرائت ویژای از ژئوپولیتیک ارائه می دهد، یعنی آنجا که اقتصاد انگیزه رقابت قدرتی است، ژئو پلیتیک قرائت اقتصادی از شرایط موجود می دهد و جنبه ژئواکونومیک به خود می گیرد (مجتهدزاده، ،۱۳۸۶: ۵۴). به هر حال ما حال بین این دو مفهوم [ژئوپلتیک و ژئواکونومی] تفاوتهای اساسی می بینیم: اول اینکه ژئواکونومی محصول دولتها و شرکت های بزرگ تجاری با استراتژی های جهانی است در حالی این خصیصه در ژئوپلیتیک نیست. نه دولت و نه شرکت های تجاری هیچ نقشی درژئوپلتیک ندارند بلکه یکپارچگی اتحادیه ها منافع گروهی و غیره بر پایه نمونه های تاریخی با عملکردی نامرئی در استراتژی های ژئوپلتیکی پایه و اساسی برای برای صحنه های ژئوپلتیکی هستند. دوم اینکه هدف اصلی ژئواکونو - می کنترل سرزمین و دستیابی به قدرت فیزیکی نیست بلکه دست یافتن به استیلای تکنولوژی و بازرگانی است (عزتی، ۱۳۸۸: ۱۱۲).
۵ – ۲ بیضی استراتژیک انرژی و اهمیت راهبردی دریای خزر و خلیج فارس همانطور که پیش از این نیز بیان شد، با پایان جنگ سرد، انرژی به عنوان مفهومی ژئواکونومیکی به تأثیرگذارتر ین عنصر در روابط بین قدرتهای بزرگ جهانی تبدیل شد و مناطقی خاص از جهان که دارای انرژی بودند به عنوان به یک ارزش قابل توجه در معادلات جهانی تبدیل شدند.
با تغییرات حاصله بر گفتمان جهانی و جابحایی آن از ژئواستراتژیک به نقع گفتمان ژئواکونومیک در دهه های اخیر، ژئوپلیتیک انرژی و مسائل مربوط به امنیت آن، از جایگاه بالاتری در مناسبات بین المللی برخوردار شده است؛ از آن جهت که انرژی، جایگاه دارای جایگاهی ویژه در بازی های قدرت نظام جهان یافته است و مسئله دسترسی به منابع آن برای تمامی کشورهای جهان، اهمیتی استراتژ - یک پیدا کرده است، مناطقی که دارای منابع بالاتری در نظام جهانی هستند، اهمیت بالایی را در برای بازیگران عزصه بین المللی می یابد. در این میان، کنطقه ژئواکونومیک دریای خزر به حلیج فارس به عنوان بیضی استراتژیک انرژی جهان و با در دست داشتن بالاترین منابع نفت خام و گاز طبیعی جهان، از جایگاه مهمی در مباحث امنیت انرژی جهانی برخوردا می باشد. دیدگاه بیضی استراتژیک انرژی جفری کمپ (۱۹۹۷) در ادبیات جغرافیای سیاسی جایگاه ویژهای دارد. این اصطلاح ناظر به کشف ذخایر فسیلی جدید در حوزه خزر بوده که بر طبق نظر برخی از کارشناسان با اهداف سیاسی - امنیتی صورت پذیرفته است و برخی نیز آن را یکی از اهداف پنهانی ایالات متحده از طرح خاورمیانه بزرگ برای دسترسی ذخایر منطقه در نظر میگیرند (قالیباف، ۱۳۸۷: ۳۹). بیضی استراتژیک انرژی منطقه ای جغرافیایی شامل سرزمین های ایران و کل خلیج فارس در مرکز و امارات متحده عربی و بخشهایی از عراق، ترکیه، ارمنستان، آذربایجان و گرجستان در غرب و شمال غرب و مجموعه دریای مازندران (خزر) و بخشهایی از جنوب روسیه و قسمت هایی از سرزمیت قزاقستان در شمال و بخشهایی از ازبکستان در شرق است (عزتی، ۱۳۸۸: ۹۵). خود جفری کمپ در این باره می نویسد: «تقریباً دوسوم ذخایر اثبات شده نفت و یک سوم ذخایر طبیعی گاز گاز جهان در اختیار کشورهای خلیج فارس قرار دارد. اگر ذخایر برآورد شده دریای خزر نیز به این ارقام اضافه گردد، درصد نسبی این دخایر شاید ۷۰ درصد برای نفت و بیش از ۴۰ درصد گاز طبیعی برسد. به این دلیل بیضی خلیج فارس ـ دریای خزر یکی از مهمترین واقعیتهای استراتژیک دوران ماست». (کمپ و دیگران، ۱۳۸۳: ۱۸۷)
میزان ذخایر انرژی در منطقه استراژیک انرژی، نشان دهنده اهمیت دهنده اهمیت ژئواکونومیک دریای خزر و خلیج فارس است. خلیج فارس به عنوان قلب تپنده انرژی جهانی است و دریای خزر به عنوان دومین منبع عظیم انرژی جهان به شمار می روند؛ دریای خزر با دارا بودن مقادیر فراوان از انرژی نفت و گاز در بخش بالایی بیضی استراتژیک انرژی قرار دارد. پژوهشها نشان میدهد حجم ذخایر تخمین زده شده نفتی در دریای خزر حدوداً برابر با ۵۰ میلیارد بشکه و ذخایر گاز طبیعی تایید شده هم برابر با ۲۵۷ هزار میلیارد فوت مکعب بودهاست. که این ارقام ۴٪ از ذخایر گاز و نفت دنیا را تشکیل میدهد. پیش بینی میشود با ادامه فعالیتهای اکتشافی، ظرفیت بهره برداری نفت این منطقه ۱۸۴ میلیارد بشکه و ظرفیت برداشت گاز آن هم ۲۹۳ هزار میلیارد فوت مکعب افزوده شود (http://fa.wikipedia.org/wiki).
جدول ۳-۲: میزان ذخایر نفت و گاز خلیج فارس و خزر ۲۰۰۵
منطقه
ذخایر نفت میلیارد بشکه
ذخایر گاز تریلیون مترمکعب
خلیج فارس
۷۱۵
۲۴۶۲
خزر
۴۴ - ۱۷
۲۳۲
بسیاری از مناطق ژئواکونومی با قلمروهای ژئواستراتژیک قرن ۲۱ انطباق دارد. مناطق ژئوپلیتیک با اقتصادی زیادی و تعیین کننده هستند که در این میان، حوزه خزر در کنار اهمیت استراتژیک و ژئوپلیتیک آسیای مرکزی و قفقاز، بدلیل ذخایر قابل توجه نفت و گاز یک منطقه ژئواکونومیک به حساب می آید که روزبروز بر اهمیت آن افزوده می شود (داداندیش، ۱۳۸۶: ۷۹). قرار گرفتن این منبع سرشار انرژی در قسمت شرقی منطقه آسیای مرکزی، نشان دهنده اهمیت راهبردی فراوانی است که به منطقه آسیای مرکزی می بخشد، چرا که همین امر در سرنوشت کشورهای آسیای مرکزی پس از استقلال شان بسیار موثر بوده است و در حضور و نقش آفرینی قدرت های منطقه ای و فرامنطقهای بر این کشورها شده است که به طور مبسوط در فصل چهارم این پژوهش بدان پرداخته خواهد شد.
۶ – ۲ قوم ترکمن در آسیای مرکزی و ایران به رغم قدمت تاریخی پیوندهای قومی، مطالعات مربوط به قومیت بسیار جدیدند به گونه ای که این واژه ها عمدتاً طی دهه های اخیر وارد مطالعات علوم اجتماعی و سیاسی شده است. راهیابی این واژه به حوزه مذکور به دلیل کشکش های مرگبار در قرن بیستم بود که اختلافات قومی نشات می گرفت توافق بر سر تعریفی واحد از مفهوم قومیت، همچون سایر مفاهین در علوم انسانی و اجتماعی دشوار است در عین حال تنها تعریف عام که از مفهوم قومیت وجود دارد، تعریفی است که این مفهوم را معادل آگاهی مشترک از ریشه ها و سنت های یکسان فرض می نماید (قنبری، ۱۳۸۵: ۴۹). این دست از مطالعات از روی که در ارتیاط با مفهوم بنیادین “ملت” ارائه می گردد، در مطالعات ژئوپولیتیک می گنجند و از آن جهت که تعداد کشورهایی که در آنها پراکندگی قومیتها وجود دارند، بسیار فراوان است، دارای اهمیت بسزایی است؛ از جمله کشورهای جهان که قومیت های گوناگون در آن بسیار مشخص تر است، کشور ایران است که با تعدد قومیتهای گوناگون در آن، مفهوم قومیت و مسائل مربوط به آن مانند مائل مربوط به مرزها، ملت، جغرافیای انتخابات و … بسیار پررنگتر است. واژه قومیّت بیشتر استفاده کاربردی دارد و برداشتهای متفاوتی از آن صورت گرفته است. در این میان تعریف آنتونی اسمیت دارای کاربرد بالایی است: «قوم عبارت از یک جمعیت انسانی مشخص با یک افسانه اجداد مشترک، خاطرات مشترک، عناصر فرهنگی، پیوند بایک سرزمین تاریخی یا وطن و میزانی از حس منافع و مسئولیت است» که عناصر محوری هویت، اعتقاد، آگاهی و فرهنگ مشترک را داراست http://pajoohe.com/25513/print.php?UID=38248(ایوبی، ۱۳۷۷: ۵۲). در بسیاری از علوم مانند عـلم جامعه شناسی، جغرافیای سیاسی جامعه شناسی سیاسی و … مفهوم قومیت[۳۴] را در قالب دانش واژه مهم مورد بحث و مطالعه قرار می گیرد. قومیت را نوعی از احساس مشترک درباره تعلق به یک گروه اجتماعی مجزا از بقیه در نظر بگیریم، باید ان را هویت جمعی بدانیم که در تعریف اعضا از خود بازتاب می یابد (سید امامی، ۱۳۸۵: ۱۵۴). در مفهومی دیگر قوم را می توان این گونه تعریف کرد گروهی با سنت فرهنگی مشترک و احساس هویتی که آن را به عنوان یک گروه فرعی از یـک جـامـعـه بـزرگـتـر مـشـخـص مـی کـنـد. اعـضای هر گروه قومی از لحاظ ویژگیهای فرهنگی از سایر اعضای جامعه خود متمایز هستند.(نقیب زاده، ۱۳۶۹ :۳۱). البته اهمیت قومیت زمانی بیشتر در چگونگی فعالیتهای یک قوم اقلیت در درون مرزهای یک کشور رخ می نمایاند. ادغام قومیت های مختلف در درون واحدهای ملی به اشکال گوناگون صورت می گیرد. در پاره ای از موارد چون فرانسه قوم اصلی با حاکم کوشید تا زبان ها و فرهنگ های اقلیت را سرکوب کند، اما در موارد دیگر مانند انگلستان، با سایر اقوام و اقلیت ها با تسامح و تساهل رفتار و به آنها اجازه داده شد که زبان و فرهنگ خود را حفظ نمایند (قنبری، ۱۳۸۵: ۴۶). کشور ایران از جمله کشورهایی است که اقوام گوناگون در آن زنگی می کنند و در چهارگوشه سرزمینی ایران ساکن هستند و با ویژگی های طبیعی آن تطابق پیدا کرده اند. کشور ایران از جمله کشورهایی است که اقوام در آن زندگی می کنند؛ از لحاظ ویژگی های انسانی و نسبت قومیت در ایران، پراکندگی اقوام به نسبت فراوان است بطوری که در طول تاریخ در ایران، سلطنت همواره در دست طوایف مختلف از اقوام گوناگون در حال چرخش بوده است؛ آذریها، کُردها، لُرها، بَلوچ ها، تُرکمن ها و عربها از قومیت های ایرانی ساکن در سرزمین ایران هستند. ترکمنهای ایران، در بخشهای شمالی، استان گلستان و ناحیه کوچک از شمال غربی خراسان، یعنی شهرهای گنبد، بندر ترکمن، مراوه تپه و جرگلان بجنورد استقرار دارند. قلمرو فضایی قوم ترکمن از این منطقه واقع در شرق دریای مازندران آغاز شده، به آسیای مرکزی گسترش و امتداد پیدا می کند (حافظ نیا، ۱۳۸۸: ۱۷۷). ترکمن های ایران در استان گلستان و بخشی از خراسان شمالی ساکن هستند. قلمرو قضایی قوم ترکمن ها از شرق دریای مازندران آغاز و به سمت آسیای مرکزی گسترش می یابد. ترکمن های ایران در سه خصیصه زبان، نژاد و مذهب از بخش مرکزی ایران متمایزند و بالعکس کشور ترکمنستان در این سه خصیصه مشترک می باشند. انعکاس این بخش از تهدید در سالهای ۵۸ - ۱۳۵۷ پس ازانقلاب ایران دوره گذار سیاسی و در قالب جنبش خلق ترکمن می توان مشاهده نمود (محمدی ودیگران، ۱۳۸۷ : ۶۰). از لحاظ جغرافیای سیاسی قومیت در کشور جمهوری اسلامی ایران، ترکمن ها جزو کم جمعیت ترین اقوام ساکن در سرزمین ایران، در جبهه شمال خاوری ایران در استان گلستان و خراسان شمالی ساکن هستند. قوم ترکمن دارای شاخه هایی از این قراراست:
- چاو و دورها، ساکن در قسمت جنوبی منطقه بین دریای خزر و دریاچه آرال؛
- ارزاری ها، ساکن در ساحل چپ رود جیهون از چهارجوی تا بلخ که خود به بیست طایفه و تیره تقسیم می شود؛
- آل علی (علی آل)، ساکن در آندخوی که خود به سه تیره تقسیم می شود و به لحاظ جمعیت، کمترین تعداد را تشکیل می دهد؛
- قره، ساکن در صحرای اندخوی و مرو که زندگی عشیره ای غیر ساکن دارند؛
- سالور، ساکن در مرو که به جهت تعداد زیاد اعضای قبیله، تعدادی از آنان در دو طرف مرز بین ایران و ترکمنستان زندگی می کنند؛
- ساروق یا ساریق؛ ساکن در رود مرغاب که در افغانستان سرچشمه می گیرد و افراد قبیله در افغانستان و ترکمنستان زندگی می کنند؛
- تکه که پرجمعیت ترین و بزرگترین قبیله را در تاریخ ترکمن ها تشکیل می دهد. این قبیله دو توقفگاه دارد یکی در آخال (در شرق تجن) و دیگری در مرو. تکه های آخال معمولاً از تکه های مرو پرقدرت بوده اند؛
- گوگلان که عمدتاً در کار کشاورزی مشغول اند، بخش هایی از قبیله در ترکمن صحرای ایران زندگی می کنند؛
- یموت که گفته می شود پس از تکه ها و ارازی ها سومین قبیله پرجمعیت ترکمن ها را تشکیل می دهد در ساحل شرقی دریای خزر و برخی جزایر این دریا زندگی می کنند.
باید خاطر نشان کرد اختلافات زیادی در منابع مختلف درباره شاخه های مختلف ترکمن و تعداد آنها وجود داردکه در این جایکی از تقسیم بندیهای عمده اشاره گردید (موسوی، ۱۳۸۷: ۱۱۹).
۷ – ۲ جایگاه آنتروپی در ارتباط با کشورهای منطقه آسیای مرکزی مفهوم آنتروپی در ارتباط با جغرافیای ساسی کشورها معنا می یابد و به عنوان یکی از مفاهیم کلیدی در مطالعات منطقه ای ژئوپلیتیک بویژه در حوزه مطالعات منطقه آسیای مرکزی به حساب می آید. مناطق با آنتروپی پایین بیشترین سطح ارتباط و تعامل را بویژه در حوزه اقتصاد، تجارت، علم، فناوری، ارتباطات و غیره داشته و بصورت سیستم باز عمل می کنند و قدرتهای درجه اول جهان را تشکیل می دهند، زیرا هر چه آنتروپی پایین باشد، قدرت ملّی کشور بیشتر می شود (حافظ نیا و دیگران، ۱۳۸۸: ۸۷). در مطالعات ژئوپلیتیکی، آنتروپی را می توان این گونه تفسیر کرد که به هر اندازه که یک کشور یا یک منطقه جغرافیایی بر اساس سیستم باز یا بسته خود می تواند طیف گسترده ای را از آنتروپی دارا باشد. بر همین اساس، اکر یک منطقه جغرافیایی، بصورت بسته عمل کند، انرژی کمتری دریافت می کنند و به همین علت دارای آنتروپی بالایی خواهند بود و بالعکس اگر یک منطقه براساس مقتضیات جغرافیایی - سیاسی دارای سیستم بازی باشد، انرژی بیشتری دریافت خواهد کرد و در نتیجه دارای آنتروپی پایین خواهد بود. از این رو، باید توجه داشت تا عوامل جغرافیایی در میزان آنتروپی و میزان آنتروپی در سرنو - شت یک کشور یا منطقه سیستماتیک عمل می کند و به صورت زنجیره ای با یکدیگر ارتباط دارد.
نمودار ۲-۲: نمودار روابط آنتروپی و عوامل جغرافیایی
عوامل و واقعیت های جغرافیا
باز یا بسته بودن یک کشور یا یک منطقه
آنتروپی بالا عوامل جغرافیایی آنتروپی پایین
توسعه عقب ماندگی
نتیجه گیری:
ژئوپلیتیک (سیاستِ جغرافیایی) به عنوان یکی از ابزارهای مطالعات سیاست های متخذه از سوی کشورها، به صورت آکادمیک آن دارای سابقه چندانی نیست و ریشه های آن را باید در اروپای قرن هجدهم و نوزدهم جستجو کرد؛ هرچند ریشه های کابردی آن در مناسبات بین الملل به قرنهایی بسیار طولانی درقبل از آن و نه تنها در اروپا، که البته باید در رقابت هایی قدرتی میان امپراتورهای هخامنشی و روم در آسیا و اروپا می توان یافت. اما آنچه در این پژوهش مورد تاکید قرار دارد، ژئوپلیتیک به عنوان یک مطالعه آکادمیک است که ریشه در اروپا و مطالعات سیاست جغرافیایی آلمانی و به رهبری فردریک راتزل - بنیانگذار ژئوپلیتیک آلمانی - که او را پدراین دست ازمطالعات می دانند، دارد. مطالعات او تحت عنوان ارگانیزمیک بودن حکومت، به عنوان نخستین نظریه درمطالعات ژئوپلیتیک شناخته می شود که مبنای سیاستهای حزب نازی در دوره آلفرد هیتلر و نتایج ناشی از آن قرار داشته است؛ نظریه سرزمین قلبی از سر هالفورد مکیندر، نظریه ریملند از نیکولاس اسپایکمن، نظریه قدرت دریای از آلفرد تایرماهان و همچنین نظریه ساختار ژئوپلیتیک جهان از سائل بی کوهن از جمله نظریات بنیادین در تاریخ مطالعا - ت ژئوپلیتیک هستند که مبنای توجه سیاست های جهانی در طول قرن بیستم از سوی بازیگران جهانی بودند و توجه دستاندرکاران سیاست کشورها را به خود در طول سالهای قرن بیستم جلب کرد. در دوره اخیر روابط بین الملل و با پیشامد کردن فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پیدایش مفهوم ژئواکونومی (اقتصاد - زمین)، دوره جدیدی در مطالعات بین الملل از دیدگاه سیاست جغرافیایی (ژئو - پلیتیک) آغاز گردیده است که بر مبنای آن، “قدرت نظامی و عامل سرزمین” جای خود را به"عامل اثرگذار نوین اقتصاد” داده است و کشورها به دنبال دست یازیدن بر منابع قدرت، در ابعاد اقتصادی آن بر اساس امکانات و واقعیّت های جغرافیایی، چه در سطح منطقه و چه در سطح جهان هستند.
فصل سوم: منطقه شناسی آسیای مرکزی
۱ – ۳ تاریخچه منطقه آسیای مرکزی