ـ با کمک گرفتن از نظرجان بولوم به نقل از مرکز پیشگیری از جرم استافورد انگلستان، پیشگیری از جرم را میتوانیم این گونه تعریف کنیم:
پیشبینی، شناخت و برآورد خطرات جرائم و اقدام به فعالیتهایی برای حذف یا کاهش این خطرات.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
شرمن نیز معتقد است، هر رویهای که اعمال شود و نتیجه آن نشان دهد که از نرخ بزهکاری کاسته شده، آن رویه پیشگیری محسوب میشود».
ـ گسن (استاد دانشگاه اکس مارسی فرانسه) معتقد است «پیشگیری مجموعه اقدامهایی است که هدف غایی آن منحصراً یا به صورت جزیی، محدود کردن دامنه جرم، غیرممکن کردن، مشکل کردن و کم کردن احتمال وقوع آن است.
ـ کوسن نیز پیشگیری را مجموعهای ازاقدامات و تدابیر غیرقهرآمیز میداند که با هدف خاص مهار بزهکاری، کاهش احتمال بروز جرم، کاهش دخالت جرم و پیرامون علل جرائم اتخاذ میشود. در این تعریف اقدام پیشگیرانه اقدام غیرقهرآمیز است که بر عوامل آسیب زا اعمال میشود. (فلاحبابایی ۱۳۸۲، ص ۴)
ـ کیزر (۱۹۸۹) پیشگیری از وقوع جرم را تدابیری میداند که با کمک آن وسعت و شدت وقوع جرم، چه با کاهش فرصتها و موقعیتهای بروز و چه با تحت تأثیر قرار دادن قربانیان بالقوه و کل جامعه به حداقل میرسد (زینالی،۱۳۸۱، ص ۹۹). دکتر اردبیلی پیشگیری را هر اقدام سیاست جنایی بدون تأکید بر تهدید کیفر یا اجرای آن میداند که با هدف تحدید امکان پیشآمد جنایی از راههای گوناگون انجام شود. (اردبیلی، ۱۳۸۸، ۴۱)
۳-۲-انواع پیشگیری از جرم
قدیمیترین نوع پیشگیری، پیشگیری از بزهکاری کودکان و پیشگیری از بزهکاری عمومی است. طبق این تفکیک، در مورد کودکان و نوجوانان بزهکار که شخصیت آن ها در حال شکل گیری است باید از تدابیر پرورشی و بازپروری استفاده کرد؛ در حالی که در مورد بزهکاران بزرگسالان باید از ارعاب انگیزی و تهدید به مجازات استفاده شود؛ زیرا شخصیت آن ها شکل گرفته است. اما تاکنون در زمینه دسته بندی پیشگیری از بزهکاری، گونههای متعددی از سوی جرم شناسان مطرح شده است. به طور مثال، شماری از جرم شناسان با الهام از دانش پزشکی، الگوی سه گانه پیشگیری یعنی: نخستین، دومین و سومین از بزهکاری را بیان کردهاند و برخی دیگر تقسیم بندی پیشگیری از بزهکاری را به دو گونه کنشی و واکنشی ارائه کردهاند که امروزه تقسیم بندی اخیر بیشتر مد نظر جرم شناسان است البته تقسیم بندیهای دیگری نیز صورت گرفته است که در ادامه به آن ها اشاره میشود. به هر حال، این متنوع بودن روشهای پیشگیری بیانگر آن است که بزهکاری از محدوده صرف حقوقی، قضایی و پلیسی خارج شده و مقابله مؤثر با آن از یک سو همکاری و مشارکت نهادهای دولتی و تشکلهای مردمی را میطلبد و از سوی دیگر، مستلزم ایجاد تحول و نوآوری در استراتژیها، ابزارها و نهادهای سنتی و متداول مقابله با جرم است (نجفی ابرندآبادی، ش ۲۰ و ۱۹: ص ۲۰)
۳-۲-۱-پیشگیری اولیه یا نخستین
پیشگیری نخستین یعنی مصون کردن افراد از رهگذر مبارزه با همه زمینههای ارتکاب جرم که در چارچوب توسعه اجتماعی قرار میگیرند. در این مرحله از پیشگیری، تلاش بر این است که افراد جامعه به سوی ارتکاب جرم گرایش پیدا نکنند. هدف در این سطح از پیشگیری، بهبود شرایط زندگی به منظور عدم مجرم شدن افراد و همچنین تولید ارزشهایی است که روابط سالم را بهبود بخشد. در پیشگیری اولیه، بیشتر توجه به رویداد جرم معطوف است تا مجرم تحریک شده. این رویکرد به نظریه شیوه زندگی هیندل لانگ نیز ارتباط داده شده است.
۳-۲-۲-پیشگیری ثانویه یا دومین
پیشگیری دومین یعنی به کارگیری شیوههایی برای حمایت از افراد در آستانه خطر. مانند: معتادان، ولگردان و کودکان بی سرپرست و خیابانی. در این نوع پیشگیری، هدف آن است که با به کارگیری تدابیر مناسب و زود هنگام، از وقوع جرم توسط افرادی که در شرایط بحرانی به سر میبرند و احتمال بزهکاری از سوی آن ها وجود دارد پیشگیری شود. به طور مثال، در پیشگیری از اعتیاد، تمرکز تلاشها بر روی افرادی است که به صورت تفریحی مبادرت به مصرف مواد میکنند و هنوز به درجه اعتیاد نرسیدهاند. همچنین کودکانی که در خانوادههای از هم گسیخته و محلههای فقیرنشین در وضعیت نامناسبی زندگی میکنند، یا جوانانی که خشونت را در خانههایشان تجربه کردهاند احتمال بزهکاری و مجرم شدن آن ها بیشتر از سایرین میباشد.
۳-۲-۳-پیشگیری ثالث یا سومین
این نوع پیشگیری شامل برنامههایی از قبیل: مشاوره برای زنان و بچهها، مداخلات کیفری و گروههای گوناگون میباشد. تلاشهای پیشگیرانه در این مرحله برای جلوگیری از رفتارهای مجرمانه است تا مجرمان اصلاح و با محیط اجتماعی خود سازگار شوند و به ارتکاب مجدد جرم گرایش پیدا نکنند. پیشگیری سومین در نتیجه عملیات شناسایی و تشخیص یا عملیات پلیسی برای دستگیری مجرم، زندانی شدن مجرم یا محکومیت و اصلاح رفتاری زندانی به کار میرود. این تقسیم بندی توسط کاپلان صورت گرفته است. (رایجیان اصلی، ۱۳۸۳: ص ۱۵۰ و ۱۴۹)
۳-۲-۴-پیشگیری کوتاه مدت یا خُرد
پیشگیری کوتاه مدت به مجموعه راه کارهایی گفته میشود که در مدت زمان کمتری انجام میشوند. مانند: فراهم کردن روشنایی بیشتر خیابانها، کوچهها و اماکن عمومی، تدوین قوانین جزایی متناسب و بازدارنده، ایجاد مؤسسات مددکاری، فراهم کردن فضاهای مناسب برای گذراندن اوقات فراغت، حمایت از کودکانی که مورد اذیت و آزار و بد رفتاری خانواده قرار میگیرند، بستن محلهها و اماکن جرم زا، ممانعت از پخش برنامههای خشونت زا در تلویزیون و مجهز کردن پلیس و نیروهای انتظامی، تا فرصتهای وقوع انحراف یا جرم را کاهش دهد. در برخورد بامسائل اجتماعی وفرهنگی نمیتوان به خاطربرنامه ریزیهای اصولی ودراز مدت، از اقدامات پیشگیرانه مقطعی و کوتاه مدت غافل ماند (بیات و همکاران، ۱۳۸۷، ص ۲۷). این پیشگیری شامل «پیشگیری اجتماع مدار» یا «پیشگیری اجتماعی» و «پیشگیری زودرس» است.
۳-۲-۵-پیشگیری اجتماعی یا مددکاری اجتماعی
این نوع پیشگیری شامل آن دسته از تدابیر و اقدامهایی است که با مداخله در فرایند رشد افراد، بهبود شرایط زندگی آن ها و سالم سازی محیط اجتماعی و طبیعی، به دنبال حذف یا کاهش علل جرم زا و در نتیجه پیشگیری از بزهکاری است. به اعتقاد گسن، این نوع پیشگیری به این دلیل پیشگیری اجتماعی گفته میشود که حاصل تجربیات پیشگیری مددکاران اجتماعی بدون مداخله بحثهای پلیس و دادگستری و معطوف به مبارزه ناسازگاری جوانان بزهکار و محیط رشد آنان است. یکی از اهداف این نوع پیشگیری، کاهش یا از بین بردن علل جرم زا در محیط اجتماعی است؛ و اصولاً برای تغییر شرایطی که به وقوع بزهکاری در اجتماعات محلی و مسکونی کمک میکند، طراحی شده است. تأسیس مکانهای تفریحی و پارکها برای تفریح، تأسیس مراکز آموزشی، پرورشی، فرهنگی، ایجاد درآمد زایی و اشتغال زایی در محلهها، تقویت باورهای دینی از طریق فعال کردن مؤثر و مناسب مراکز مذهبی محلی، تشکیل پلیس محلی، گسترش تجهیزات و تدابیری چون باشگاههای ورزشی جوانان و پروژههای مبتنی بر فعالیتها در جهت منصرف کردن مجرمان بالفعل و بالقوه از خطاهای آینده از مصادیق این نوع پیشگیری میباشد. هدف دیگر در پیشگیری اجتماعی، هماهنگ سازی اعضای جامعه با قواعد اجتماعی بوده و محور اقدامات این پیشگیری نیز «فرد» میباشد. به بیان دیگر، پیشگیری اجتماعی همانند پیشگیری کیفری، مجرم مدار و فرد مدار است و از طریق: آموزش، ترغیب، تربیت و تنبیه درصدد آن است تا معیار شناخت اَعمال خوب و بد را به فرد القاء کند و قدرت ارزش یابی عملکرد خویش را به او بدهد. نکته اساسی در این مدل از پیشگیری عبارت است از: تخصص، اندیشه و تلاش مضاعف؛ زیرا به دلیل گستردگی و پیچیدگی موضوع ممکن است با وجود سرمایه گذاریهای هنگفت و کلان، نتیجه مورد نظر در کاهش جرم حاصل نشود. پیروان این نوع پیشگیری بر این عقیدهاند که از طریق شناخت علل ارتکاب جرم اعم از: فردی و اجتماعی و برطرف کردن آن ها با انجام اصلاحات فردی و اجتماعی مثل: درمان بیماریها و نارساییهای جسمی و روحی و بالا بردن ارزشهای اجتماعی و تقویت نهادهای اجتماعی و تعالی فرصتهای اقتصادی، تحصیلی، تفریحی، مسکن و غیره میتوان از تمایلات مجرمانه در افراد جلوگیری کرد. در حقیقت پیشگیری اجتماعی مجموعه اقدامهایی است که مهار عوامل اثرگذار در شکل گیری جرم را به دنبال دارد؛ و از آن جا که علاوه بر محیط اجتماعی، بر فرد و انگیزههای او نیز تأثیر میگذارد؛ برخی به آن «پیشگیری فردمدار[۴] نیز می گویند. یکی دیگر از اهداف پیشگیری اجتماعی، تقویت بنیادهایی است که با اثرگذاری بر گروههای در آستانه خطر، به جامعه پذیری فرد کمک میکند. به دیگر سخن، پیشگیری اجتماعی به دنبال هم نوا کردن فرد با قواعد اجتماعی از رهگذر آموزش و پرورش است. آنچه دست اندرکاران این نوع پیشگیری باید انجام دهند، بیرون بردن هر چه بیشتر افراد از نظام کیفری است. به طور کلی، پیشگیری اجتماعی تلاشی برای حل مسائل رفتار مجرمانه با پرداختن به ریشههای جرم است و تدابیری را دربرمی گیرد که بر زمینههای ارتکاب جرم از رهگذر مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مؤثرند. به همین سبب، پیشگیری اجتماعی بهترین توصیف از پیشگیری نخستین به شمار میرود. (رایجیان اصلی ۱۳۸۳، ص ۱۴۹ و ۱۴۸)
۳-۲-۶-پیشگیری رشد مدار یا زودرس
این نوع پیشگیری سعی دارد چنانچه یک کودک به هر دلیلی از خود مظاهر بزهکاری را بروز داد، با مداخله زودرس در وی و محیط پیرامون او، از مزمن شدن بزهکاری او در آینده جلوگیری کند. پیشگیری زودرس، یعنی مداخله روان شناختی - اجتماعی زودرس در فرایند رشد کودکان، برای جلوگیری از عوامل خطرسازی که احتمال پذیرش و تقلید رفتار مجرمانه پایدار را از سوی آن ها در آینده افزایش میدهد. عوامل خطر در این پیشگیری مجموعه ای از شرایط فردی و اجتماعی است که پدیداری، پیوستگی و پایداری رفتارهای مجرمانه آینده را در کودکان و نوجوانان به همراه دارد ویژگیهای این نوع پیشگیری عبارتاند از: تربیت مدار بودن، فرد مدار بودن، عام بودن و ره یافت های آن شامل: شناسایی عوامل خطر فردی و اجتماعی و به دنبال آن به کارگیری عوامل حمایتی از طریق مداخلات روان شناختی - اجتماعی زود هنگام در سطوح مدرسه، خانواده و محیط اجتماعی میباشد و بر این اندیشه استوار است که مداخله زود هنگام نسبت به کسانی که به دلیل وضعیتهای خاص در معرض ارتکاب جرم هستند میتواند جلوی بزهکاری و تداوم گرایشهای بزهکارانه آن ها را بگیر (رایجیان اصلی، ۱۳۸۳: ص ۱۵۱ و ۱۵۰).
۳-۲-۷-پیشگیری بلند مدت یا کلان
پیشگیری بلند مدت به ساز و کارهایی گفته میشود که در یک فرایند زمانی مدت دار صورت میگیرد تا در آینده فرصتهای وقوع جرم را کاهش دهد. از قبیل: فراهم کردن بسترهای مناسب برای دسترسی افراد به موقعیتهای مناسب آموزش و پرورش، تدوین و اجرای سیاستهای کلی برای ایجاد اشتغال اعضای جامعه، تشکیل کلاسهای آموزش خانواده برای بالا بردن مهارتهای زندگی، تقویت نقش پیشگیرانه مدارس از طریق ارتقای محتوا و کیفیت برنامههای آموزشی و تربیتی، تلاش برای کاهش شکاف اقتصادی در بین اقشار مختلف جامعه و دستیابی به عدالت اجتماعی کلانتریها و پاسگاههای انتظامی برای پیشگیری از جرائم گوناگون از قبیل: سرقت، مزاحمتهای خیابانی، شرارت و کلاه برداری لازم است از این نوع برنامه ریزیها بهره برداری کنند. این پیشگیری برای حذف و یا خنثی کردن عوامل جرم زا، ناظر به سیاستهایی است که به صورت ساختار - فرایند و با تمرکز بر عوامل فردی و عمومی بزهکاری در سطح وسیع و فراگیر اتخاذ میشوند و شامل سیاستهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و حقوقی است (عباچی، ۱۳۸۳: ص ۵۸)
۳-۲-۸-پیشگیری انفعالی
در پیشگیری انفعالی، برخی از اقدامات معمول و رایچ پیشگیرانه، از نوع هشداری و بازدارنده مانند هشدارهای پلیسی صورت نمیگیرد؛ بلکه در یک انتظار انفعالی برای تأثیر این اقدامات باقی میمانند. در این نوع از پیشگیری، عوامل اجتماعی (پیشگیری اجتماعی) هیچ گونه تأثیری ندارند و در این بین، کوچکترین نقشی از خود ایفا نمیکنند. نقش نهادهای بازدارنده از جرائم مثل: پلیس و مراجع قضایی نیز در این میان بسیار کم رنگ است. (همان)
۳-۲-۹-پیشگیری فعال
در این نوع از پیشگیری، نیروی پلیس محور اصلی پیشگیری است که برای اجتناب و دوری از وقوع جرائم وارد عمل میشود و در سطح اجتماعی نیز فعال است. یعنی پلیس برنامه ریزی و هدایت اوقات فراغت گروهی از جوانان را به عهده میگیرد که در معرض جرم یا انحراف در زمان و مکان خاصی قرار دارند. در این میان، نقش نهادهای بازدارنده از جرم یا انحراف در زمان و مکان خاصی قرار دارند. در این میان، نقش نهادهای بازدارنده از جرم نیز بسیار مشهود است. در پیشگیری فعال، برنامه ریزیهای بلند مدت برای جلوگیری از بزهکاری و کاهش آن مد نظر قرار دارد. مسئولان دولتی نیز هر یک به فراخور وظیفه اجتماعی خود، نقش عمده ای دارند و اقدامهای مستقلی را انجام میدهند. (همان)
۳-۲-۱۰-پیشگیری کنشی یا غیر کیفری
پیشگیری غیر کیفری عبارت است از: «جلوگیری از به فعل در آمدن اندیشه مجرمانه با تغییر دادن اوضاع و احوال خاصی که یک سلسله جرائم مشابه در آن به وقوع پیوسته یا ممکن است در آن اوضاع و احوال ارتکاب یابد». به عبارتی دیگر، پیشگیری غیر کیفری درصدد است تا عوامل و ریشههای زمینه ساز بروز جرائم و بزهکاری را از راه توجه به مسئله کنترل اجتماعی و تأثیر بر افکار مجرمانه از بین ببرد؛ به طوری که انسانهایی پرورش یابند که از جرم به دور باشند. در این نوع پیشگیری، توجه به عواملی محیطی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی که باعث سوق دادن فرد به سوی بزهکاری میشوند دارای اهمیت فراوان است. پیشگیری غیر کیفری، در حقیقت درمان ریشه ای قبل از وقوع جرم است؛ که در آن راه کارها خارج از چارچوب دستگاه عدالت مورد بررسی قرار میگیرند. این پیشگیری که در مقابل پیشگیری کیفری قرار دارد را گاهی «پیشگیری جدید» نیز مینامند. این پیشگیری، مصداق ضرب المثل معروف: «علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد»، میباشد. در واقع، پیشگیری کنشی یا غیر کیفری اقدام مناسب غیر کیفری است که از طریق کاهش یا از بین بردن عوامل جرم زا و نامناسب نشان دادن موقعیتهای ارتکاب جرم درصدد جلوگیری از وقوع بزه و جرم میباشد. بنابراین ویژگیهای پیشگیری کنشی عبارتاند از:
- اثرگذاری علیه عوامل یا فرآیندهایی که در بروز بزهکاری نقش تعیین کننده ای دارند؛
- جمعی بودن؛ به این معنا که تمام جمعیت یا گروه معینی را هدف قرار دهد و عدم قهرآمیز بودن و سزا دهی اقدامات به این ترتیب، پیشگیری غیر کیفری شامل پیشگیری از طریق حذف و خنثی کردن عوامل بزه زا وپیشگیری از طریق حذف و یا تغییر موقعیتهای بزه زاست. پیشگیری کنشی که ازحیث ماهوی اقدامی پیشینی است بامداخله درفرآیند گذاراز اندیشه به فعل مجرمانه اِعمال میشود.
۳-۲-۱۱- پیشگیری واکنشی یا کیفری
پیشگیری واکنشی که از نظر مانوی اقدامی پسینی است، پس از ارتکاب رفتار مجرمانه با بهره گرفتن از ابزارهای کیفری از رهگذر نظام عدالت کیفری اِعمال میشود. این پیشگیری بر اساس اثری که بر جامعه و یا فرد بزهکار میگذارد، به دو گونه «پیشگیری واکنشی عام» و «پیشگیری واکنشی خاص» تقسیم میشود. پیشگیری واکنشی عام یک پیشگیری واکنشی جمع مدار یا گروه مدار است که با مخاطب قرار دادن شهروندان از طریق رعب انگیزی و عبرت آموزی جمعی، به دنبال پیشگیری از بزهکاری نخستین افراد است. پیشگیری واکنشی خاص یک پیشگیری واکنشی مجرم مدار است که با اِعمال کیفر بر فرد بزهکار و با رعب انگیزی و عبرت آموزی فردی، درصدد پیشگیری از بزهکاری دوباره افراد است. به طور کلی، پیشگیری واکنشی یا کیفری، ناظر به اقدام کیفری قبل و بعد از وقوع جرم است که با بهره گرفتن از ساز و کارهای نظام عدالت کیفری درصدد کاهش نرخ بزهکاری است. رهیافت پیشگیری واکنشی، ارعاب انگیزی فردی، جمعی و عبرت آموزی میباشد تا از بزهکاری نخستین و بزهکاری دوباره افراد جلوگیری کند. این نوع پیشگیری اگر چه به تنهایی پاسخ گوی نیازهای اجتماعی و امنیتی جامعه نمیباشد، اما با ادغام در زمینههای پیشگیرانه غیر کیفری از جرم و استفاده از هر دو عنصر در کنار هم میتوان عامل مهمی در زمینه کاهش جرم در اجتماع را فراهم کرد. پیشگیری کیفری از این جهت که دارای مضرات و معایب بسیاری است و برجسم و روان مجرمان تأثیرگذار بوده و زندگی آینده آنان را در جامعه با مشکلات مواجه میکند، باید به عنوان آخرین چاره علیه بزهکاری مورد استفاده قرار گیرد. در مجموع اهدافی که از اِعمال پیشگیری کیفری مد نظر است عبارتاند از: اصلاح بزهکار، حمایت از جامعه، ارعاب بزهکار و پیشگیری عمومی با ارعاب دیگران.
۳-۲-۱۲- پیشگیری قضایی
پیشگیری قضایی یکی از انواع پیشگیری از جرم است که مبتنی بر تلاش دولت و نهادهای مسئول در زمینه کاهش جرائم و از میان بردن ریشههای آن میباشد. این سیاست از آن جهت در قالب پیشگیری قضایی بررسی میشود که دستگاه حاکم یا دولت به عنوان اولین نهاد در مقابل جرم و بزهکار قرار میگیرد و از طریق اِعمال قانون و سیاستهای تقنینی در مقابل بزهکار، به اصلاح وی میپردازد. در سیاست تقنینی، یکی از راه کارهای پیشگیری از جرم، جرم انگاری است. این روش عبارت است از: «فرآیندی که طی آن اَعمالی را که در تضاد با منافع خود میبیند، ممنوع اعلام کرده و مجازاتهایی را برای آن در نظر میگیرد». اما این ایجاد محدودیت در زندگی افراد نباید بدون ضابطه و خارج از اهداف و مصلحت اجتماعی باشد. استفاده از پیشگیری قضایی در راستای کاهش جرائم یکی از عناصر مهم در نظام کیفری میباشد که وجود آن در نظام کیفری امری لازم و ضروری است؛ زیرا پیشگیری قضایی در دستگاه اجرایی و قانونی باعث ارعاب و وحشت مجرمان به خصوص مجرمان بالقوه میشود و تا حد زیادی از ارتکاب جرم و تکرار جرائم جلوگیری میکند. تدوین لوایح مناسب در راستای تصحیح سیاست جنایی و اصلاح قوانین با نگرش عالمانه و ناشی از آموزشهای دینی مانند: بزه پوشی، جرم زدایی، کیفر زدایی و معایب کیفرها به منظور تدوین حقوقی میتواند بخشی از اقدامات دستگاه قضایی را در راستای پیشگیری از جرم و بزه شامل شود.
۳-۲-۱۳- پیشگیری انتظامی
وجود نقاط ضعف و تزلزل در هر جامعه ای، احساس امنیت خاطر را از سوی مردم خدشه دار میسازد. از آن جایی که گروهی از افراد ناسالم جامعه، رفتاری خلاف روال عادی و در تعارض با ارزشهای اجتماعی دارند و به فراخور اندیشه و نیات خود، شرایط ضعف، تزلزل و بی ثباتی در بخشهایی از جامعه را فراهم میآورند، به همین دلیل به منظور جلوگیری از ناامنی و همچنین افزایش ضریب امنیت اجتماعی، دولتها و نهادهای مسئول درصدد کنترل و کاهش جرائم از طریق اجرای برنامههای پیشگیری از جرائم برآمدند. پلیس و دستگاه انتظامی یکی از متولیان در راستای امنیت عمومی است که عمده وظیفه آن پیشگیری انتظامی میباشد. پیشگیری انتظامی عبارت است از: «مهار و کنترل جرم از طریق اقدامات پلیسی نظیر: افزایش گشتهای انتظامی و حضور ملموس و مؤثر پلیس در سطح شهر در جهت جلوگیری از اَعمال مجرمانه و کاهش تکرار جرم در چارچوب قانون. همچنین، بررسی روند بزهکاری و علل وقوع آن به منظور اتخاذ تدابیر مقابله با مجرم و انجام اقدامات فوری در امر مبارزه با بزهکاری و جرائم و همکاری با ارگانهای مسئول در زمینه کاهش جرائم». پیشگیری انتظامی از آن جهت حائز اهمیت است که حافظ نظم و امنیت اجتماعی است. در پیشگیری انتظامی، دولت و نهادهای مسئول مهمترین نقش را در برقراری و حفظ امنیت دارند و حوزه کاری آن ها در چارچوب قانون است (بیات و همکاران، ۱۳۸۷: ص ۳۶-۳۰)
۳-۲-۱۴-پیشگیری عام
پیشگیری از بزهکاری در معنای عام شامل آن دسته از تدابیر و اقدامهایی است که از ارتکاب جرم جلوگیری میکند. به این ترتیب، هر اقدام واکنشی (کیفری) یا کنشی (غیر کیفری) مطابق این تعریف در گستره پیشگیری از بزهکاری قرار میگیرد. پیشگیری عام، پیشگیری جرم مدارانه است و محور آن بر نقش بازدارندگی، ارعاب انگیزی و عبرت آموزی کیفری بر عموم مردم استوار میباشد. در این نوع پیشگیری تلاش میشود تا با وضع قوانین، تعیین کیفر و اجرای آن در مورد مجرمان، از ارتکاب اولیه جرائم توسط افراد جامعه جلوگیری شود. در پیشگیری عام، ایجاد ترس و ارعاب، تهدید و کیفر و نگرانی از دست دادن اعتبار برای همه کسانی که به صورت بالقوه آمادگی ارتکاب جرم دارند مطرح میباشد. این سطح از پیشگیری، عموم افراد جامعه را افرادی در نظر میگیرد که به صورت بالقوه آمادگی برای ارتکاب جرم دارند؛ بنابراین کوشش میشود تا از طریق ارائه آگاهی عمومی از ارتکاب جرم در افراد جلوگیری شود. (نیازپور، ۱۳۸۳: ص ۱۷۲-۱۷۰)
۳-۲-۱۵-پیشگیری خاص
اثری که مجازات در بازدارندگی مجرم از دست زدن مجدد به ارتکاب جرم دارد، پیشگیری خاص نامیده میشود. در این نوع پیشگیری سعی میشود با تحمیل مجازات بر مجرم و تنبیه او و رنج و سختی حاصل از مجازات، از ارتکاب مجدد همان جرم یا جرائم دیگر اجتناب شود. بنابراین جلوگیری از تکرار جرم و ایجاد ترس در کسانی که قبلاً مرتکب جرم شدهاند، مهمترین هدف پیشگیری خاص میباشد که در قالب اقداماتی برای تربیت، اصلاح و بازسازی مجرمان صورت میگیرد. این نوع پیشگیری معمولاً در کوتاه مدت مثل: مبارزه با اعتیاد و جمع آوری کودکان بدون سرپرست از سطح خیابانها مفید است. بنابراین پیشگیری خاص در برگیرنده «مجموعه تدابیر و اقدامهای کنشی با هدف مقابله با بزهکاری از رهگذر کاهش یا از بین بردن علل جرم زا و تأثیرگذاری بر فرصتهای پیش جنائی است؛ به گونه ای که بتوان با بهره گرفتن از ساز و کارهای کنشی، بر شخصیت افراد و موقعیتهای پیش از ارتکاب جرم تأثیر گذاشت». (رایجیان اصلی، ۱۳۸۳، ص ۱۴۹ - ۱۴۸)
۳-۲-۱۶- پیشگیری وضعی
پیشگیری وضعی در برگیرنده مجموعه اقدامات و تدابیر غیر کیفری است که از طریق از بین بردن یا کاهش فرصتهای مناسب برای وقوع جرم و نامناسب جلوه دادن شرایط و موقعیت پیش جنایی، از ارتکاب جرم جلوگیری میکند. راهبردهای این شیوه، بخشی بر تغییرات محیطی، بخشی بر کنترل بزهکاران و بخشی نیز بر حفاظت از بزه دیدگان تمرکز یافته است. پیشگیری وضعی به عنوان یک نظریه علمی برای کاهش بزهکاری نخستین بار در دهه ۱۹۸۰ میلادی توسط کلارک، کورنیش و هی هیور مطرح شد. آنان در آثار خود همواره به اتخاذ تدابیر مناسب و به کارگیری اقدامات لازم به منظور کاهش فرصتها و موقعیتهایی که موجب رفتار بزهکارانه میشود و همچنین تغییر رابطه بین بزهکار و بزه دیده تأکید کردهاند. این روش، شیوه ای از پیشگیری است که با تغییر وضعیت فرد در معرض بزهکاری و بزه دیدگی و یا تغییر شرایط محیطی مانند: زمان و مکان در صدد است از ارتکاب جرم توسط فرد مصمم به انجام جرم جلوگیری کند. در این روش، گاهی فرد در معرض بزه دیدگی مدنظر قرار گرفته و با حمایت از او یا آن چه در معرض وقوع جرم است، از تحقق عمل مجرمانه جلوگیری میشود. در مواردی نیز با تغییر شرایط محیطی اعم از: مکان و زمان، امکان تحقق جرم سلب یا وقوع آن دشوارتر میشود. پیشگیری وضعی شامل: از بین بردن کامل برخی از خطرات، کاهش بعضی از خطرات با کاستن از دامنه خسارت وارده، تقلیل برخی از خطرات به وسیله انجام اقدامات امنیتی مانند: نصب دوربینهای مدار بسته یا افزایش تعداد افراد پلیس برای ترساندن و بازداشتن از ارتکاب جرم، انتقال برخی از خطرات به کمک وسایلی مثل: تسهیل بیمه و نظایر آن و پذیرفتن برخی از خطرات که اجتناب ناپذیر بوده و یا رفع آن ها هزینههای غیر قابل تحملی را تحمیل میکند، میباشد. این نوع پیشگیری با توجه به شرایط بزهکار، نوع جرم، اهداف و موضوعهای جرم و خصوصیات بزه دیده، اقداماتی را به اجرا میگذارد که فرایند آن ها موجب از بین رفتن و یا تضعیف موقعیتها و فرصتهای ارتکاب جرم خواهد شد. کاهش فرصتها و موقعیتهای ارتکاب جرم، با توسعه امنیت فیزیکی یا طراحی ساختمان و محلهها که در نهایت موجب خطرناک و پرهزینه شدن اَعمال مجرمانه میشود، همراه است. در این روش از پیشگیری، مدیریت پیشگیری از جرم با تغییر و اصلاح روش زندگی افراد و محیط سکونت آن ها، به دنبال خنثی سازی عملیات مجرمانه است که در واقع این قبیل اقدامات مکمل کار پلیسی به شمار میآید. بنابراین پیش بینی، شناخت و ارزیابی خطر جرم و انجام اقداماتی برای رفع یا تقلیل آن را پیشگیری وضعی می گویند؛ که گاهی از آن تحت عنوان «مدیریت کردن خطر جرم» نیز نام میبرند. اقدامهای وضعی پیشگیرنده: اقدامهای وضعی پیشگیرنده ناظر به رفع اوضاع، احوال و شرایطی است که مجرم را در آستانه ارتکاب جرم قرار میدهند. این اوضاع و احوال در جرمشناسی وضعیتهای قبل از بزهکاری یا وضعیتهای پیش جنایی نام دارند. (میر خلیلی، ۱۳۸۷: ص ۲۹۷)
به نظر میرسد در جرائم جنسی، پیشگیری وضعی مؤثرتر باشد؛ چرا که در این دسته از جرائم اولاً بالا بردن ضریب ایمنی بزه دیده بسیار آسان تر از منصرف کردن بزهکار از ارتکاب جرم است که تحت تأثیر امیال و غرایز درونی طبیعی کنترل نشده اقدام به تجاوز جنسی میکند، ثانیاً به خاطر تبعات بسیار منفی این جرم بر روحیه و روان بزه دیده و نگرانی بزه دیدگان بالقوه به ویژه زنان از این موضوع، میتوان به شکل فعال تری از بزه دیده احتمالی برای پیشگیری کمک گرفت.
۳-۳-پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی
اصول پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی،[۵] خصوصیات فیزیکی محیط ساخته شده را که مناسب جرم هستند. مورد توجه قرار میدهد و بر این اصل استوار است که طراحی و نوع محیطی فیزیکی پیرامون انسان بر رفتار وی تأثیر مستقیم میگذارد و رفتار انسان نیز به دنبال آن بر موقعیتهای جرم زا و ترس از جرم اثر میگذارد و کیفیت زندگی را تحت الشعاع قرار میدهد. بنابراین با بهره گرفتن از طراحی محیطی میتوان ارتباط بین محیط پیرامون و فرصت ارتکاب جرم را درک کرد و فرصتهای ارتکاب جرم را از طریق طراحی محیط مناسب و اتخاذ تصمیمهای صحیح مربوط به طراحی محیطی کاهش داد. این رویکرد نیز همانند رویکرد پلیس جامعه محور، حل مسئله و اساس پیشگیری از وقوع جرم را از طریق همکاری تنگاتنگ با شهروندان میداند. طراحی محیطی مستلزم به خدمت گرفتن نیروی کار و صرف هزینه گزاف برای پیشگیری از وقوع جرم نیست؛ بلکه در بطن آن راهبردهایی نهفته است که میتوان با بهره گیری از آن ها محیط فیزیکی پیرامون خود را به گونه ای مدیریت کرد که ضمن افزایش کیفیت زندگی و احساس امنیت شهروندان، میزان وقوع جرم نیز کاهش اساسی پیدا کند. به طور کلی میتوان گفت که پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی برای ایجاد رفتار مطلوب، افزایش کارآمدی و کاهش بروز رفتارهای ضد اجتماعی و انجام اقدامهای مقتضی برای از بین بردن خطر وقوع جرائم است. از دیگر آثار مثبت این رویکرد میتوان به تقویت حس تعلق به محیط در ساکنان و حتی افزایش قیمت زمین و خانه اشاره کرد. این دیدگاه از لحاظ مبانی نظری تا حدودی شبیه پیشگیری وضعی است؛ ولی قلمرو و کاربرد آن محدودتر است. این نظریه هدف و تمرکز خود را بر محیط ساخته شده و جرائم مرتبط با آن در مناطق مسکونی مانند: خراب کاری و سرقت قرار میدهد. به عبارت دیگر، اگر محیط به نحوی طراحی شود که بتواند موجب بهبود نظارت افراد شده، تعلق ساکنان را به قلمرو خود بالا برده و تصویری مثبت از فضا ایجاد کند، فرصتهای مجرمانه کاهش خواهد یافت و مجرمان از ارتکاب جرم باز خواهند ماند. زیرا در معادله عقلانی مجرم، میزان تلاش و خطر ارتکاب جرم بیشتر از منافع حاصل از جرم خواهد بود. این دیدگاه نسبت به سایر انواع پیشگیری این مزیت را دارد که: «تغییر وضعیت بسیار ساده تر از تغییر شخصیت افراد است». این نظریه توسط سی.ری. جفری (C.R. Jeffery-1971) ابداع و تنظیم شده است. در کشور انگلستان، این رویکرد منجر به این شده است که در نیروهای پلیس پستهای تخصصی از افسران رابط به وجود آید که در زمینه طراحی ساختمانها و اماکن عمومی به منظور کاهش کشش آن ها برای جرم و بی نظمی، مشاوره میدهند. یکی از انتقادات وارده به این نظریه این بوده که منازل، اماکن خرید، مدارس و نظایر آن ها به گونه ای طراحی شدهاند که اندکی تأمل میتواند نشان دهد که آن ها برای جرم مناسب هستند. اما این فکر هیچ وقت اظهار نشده تا وقتی کار از کار گذشته و جرم انجام شده است. معروفترین شارح نوع طراحی ساختمان بر ارتکاب بزه، اسکار نیومن [۶]بود که عبارت «فضای قابل دفاع»[۷] از وی کلید واژه ای است که این نوع تفکر به وسیله آن شناخته شده است (پیز، ۱۳۸۳: ص ۱۳۸). فضای قابل دفاع به مکانهای باز، نقاط ورودی و مسیرهایی که برای ساکنان این امکان را فراهم میآورند تا از مکان زندگی خود در برابر متجاوزان و فعالیتهای جرم خیز محافظت به عمل آورند گفته میشود. در واقع فضای قابل دفاع یک نظریه طراحی میباشد که متأثر از سکونت انسان و تجربه کاربری است که از قسمت اعظم شیوه معماری روز عدول میکند. (زینالی،۱۳۸۱، ص ۹۹).
۳-۴- ارکان پیشگیری طراحی محیطی
در این قسمت در نظر داشته تا به ارکان پیشگیری طراحی محیطی پرداخته و موارد آن را به صورت جزیی توضیح دهیم.
۳-۴-۱- تعیین حدود قلمرو (قلمروگرایی)
با ارکان پیشگیری از طریق طراحی محیط و ایجاد یک محدوده معین میتوان در مسیرهای خاص مانند تردد دانش آموزان از مدرسه به خانه یکسری اقدامات پیشگیرانه انجام داد و به نوعی دادستان با ایجاد پوشش محیطی در مسیرهای گوناگون از وقوع جرائم علیه اطفال به طور گسترده و به طور محدود و ایجاد قلمرو گرایی که در ادامه توضیح خواهیم داد از وقوع جرائم علیه اطفال پیشگیری محیطی کرد.
منظور از تعیین حدود قلمرو، توانایی برقراری اقتدار بر محیط و تعیین شخص مسئول در منطقه و کسانی که مجازند در آن حضور داشته باشند و آنهایی که اجازه حضور ندارند، میباشد. استفاده از روپوشهای متحدالشکل یکی از مصادیق تعیین حدود قلمرو است که میتوان با بهره گرفتن از آن، افراد بیگانه را مثلاً از دانش آموزان تشخیص داد. شاید هیچ عامل محیطی به اندازه قلمروگرایی و نقض آن موجب خشونت انسانی در ابعاد وسیع نشده باشد. مبنای قلمرگرایی انسان ممکن است غریزی باشد؛ ولی ایجاد، مقدار و دفاع از قلمرو در هر فرهنگی متفاوت است. تحقیق درباره قلمرو و پرخاشگری نشان میدهد که قلمرویی که بد تعریف شده باشد پرخاشگری بیشتری را به دنبال خواهد داشت. نتایج برخی مطالعات نشان میدهد که تعدادی از سارقان برای ارزیابی میزان خطر سرقت از معیار قلمرگرایی استفاده میکنند.
۳-۴-۲- مراقبت یا نظارت طبیعی:
نظارت را میتوان بخشی از محافظت بالقوه محله دانست. اگر مجرم تصور کند که در صورت ارتکاب جرم در معرض نظارت و مشاهده قرار خواهد گرفت، اگر چه در واقع نیز این گونه نباشد، احتمال ارتکاب جرم توسط وی کم تر خواهد شد. زیرا وی در فرایند گذار از اندیشه به عمل، منافع و خطر ارتکاب جرم را میسنجد. وی میداند که در این محله به علت نظارت بالقوه و احتمال دخالت ساکنان و پلیس، خطر دستگیری بالا خواهد بود و در نتیجه از ارتکاب جرم منصرف خواهد شد. این نوع نظارت بر ۳ گونه است: غیر رسمی یا طبیعی از طریق پنجرهها، رسمی یا سازمان یافته از طریق نگهبانان یا محافظان امنیتی و مکانیکی از طریق روشنایی و دوربین مدار بسته (محمودی جانکی و قورچی بیگی، ۱۳۸۸: ص ۳۵۷-۳۵۵)
۳-۴-۳- کنترل طبیعی ورود:
کنترل طبیعی ورود عبارت است از: «قدرت محدود کردن ورود افراد غریبه و همچنین نحوه ورود آن ها». این کنترل شامل راهبردهای غیر رسمی یا طبیعی، رسمی یا سازمان یافته و مکانیکی میباشد. تحقیقات نشان میدهد مناطقی که دارای ورودیها و دسترسی نامنظم و بی قاعده هستند نسبت به مناطقی که دارای ورودی و دسترسی محدود هستند جرائم بیشتری را تجربه میکنند. علاوه بر این، خانههایی که در ابتدای محله یا کوچه واقع شدهاند در مقایسه با خانههایی که در داخل و مرکز کوچه قرار دارند بیشتر مورد سرقت قرار میگیرند. همچنین خانههایی که دسترسی به آن ها آسان است نسبت به مناطقی که دسترسی به آن ها مانند کوچههای بن بست محدود است، میزان سرقت نیز بیشتر است. بنابراین میتوان گفت هرچه دسترسی راحت تر باشد، میزان جرم نیز بیشتر خواهد بود.
۳-۴-۴- تصویر و نگهداری از فضا:
امنیت و قابلیت زندگی در یک فضا بستگی به درک و تصویری دارد که ساکنان و محلههای مجاور از آن فضا دارند. اگر ساکنان تصویر بدی از آن فضا داشته باشند، احتمال ارتکاب جرم در آن فضا بیشتر خواهد شد. این بخش با نظریه پنجرههای شکسته ارتباط تنگاتنگ دارد. به این معنا که یک پنجره شکسته و تعمیر نشده نشانه ای از این است که هیچ کس نگران نیست و بنابراین شکستن پنجرههای بیشتر هیچ هزینه ای ندارد. یا اینکه اگر یک محله تمیز باشد و دیوار نویسی ها سریع پاک شود و خرابیها سریع تعمیر شود، این تصور در ذهن ایجاد میشود که این محله، ملک بدن صاحب نیست.
۳-۴-۵-سخت کردن آماج جرم:
سخت کردن آماج جرم در ساختمان به معنای بهبود استانداردهای امنیتی در ساختمان است که موجب دور نگه داشته مجرمان از ساختمان میشود. به عبارت دیگر میتوان گفت سخت کردن آماج جرم به این معناست که آماجها و اشیایی که معمولاً مورد تحریب یا سرقت قرار میگیرند به نحوی طراحی شوند که در برابر جرم مقاوم بوده و از تخریب یا سرقت در امان بمانند.