کانتیلون (یکی از اولین نویسندگانی که واژه کارآفرینی را به شکل رسمی مطرح کرد) خاطر نشان می کند که فاکتور اصلی برای متمایز ساختن کارآفرینان از غیر کارآفرینان، نااطمینانی و ریسک پذیرفته شده از طرف آنها است (اینتراگو و همکاران[۱۳۶]،۲۰۰۰).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
کیل استرم و لافونت استدلال می کند که تحت مفروضات منطق اقتصادی در حالت متعادل، افرادی که ریسک گریزی کمتری دارند کارآفرین می شوند؛ در حالی که افرادی که ریسک گریز هستند به شکل یک کارمند ساده خواهند بود.رفتار کارآفرینانه ریسک پذیر توسط شیوه ای که کارآفرینان با شناخت به ریسک نزدیک می شوند می تواند شرح داده شود (آنتونسیک[۱۳۷]،۲۰۰۳).
توانایی تحمل ریسک به عنوان یک چالش اصلی است که کارآفرینان با آن مواجه هستند. درمر[۱۳۸] سه جزء ریسک را شناسایی کرده است:
مفهومی
اداری
محیطی
درمر ریسک مفهومی را تنظیم ناقص یک بحث یا مشکل مانند استفاده از مدل های غلط، ساختن مفروضات غلط در مورد یک بحث و انتخاب معیار تصمیم غلط تعریف کرده است.تخمین بیش از اندازه بازار یا نرخ رشد مثال معمولی از ریسک مفهومی برای کارآفرینان است.
عنصر دوم ریسک اداری است که به عنوان ریسکی تعریف شده که حتی یک برنامه مفهوم سازی شده خوب یا یک برنامه ممکن است به شکل مناسب اجرا نشود.برای مثال قصور در مدیریت و اداره وجه نقد ممکن است به عنوان ریسک اداری برای کارآفرینان ذکر شود.
عنصر آخر ریسک محیطی است. در این نوع ریسک بیان می شود که محیط به شکل غیر قابل پیش بینی تغییر می کند، حتی بعد از اقداماتی که به خوبی درک شده و به کار گرفته شده است. فاکتورهای خارجی مانند تغییر شرایط تقاضا، رقابت و تغییر تکنولوژی اغلب جزء فاکتورهایی هستند که بقای شرکت را تهدید می کنند.
کارآفرینان امروزه به مکانیسم هایی که برای کاهش ریسک کسب و کار طراحی شده متوسل
می شوند. مانند ائتلاف استراتژیک، سرمایه گذاری مشترک و توافقات رسمی (مک کارتی[۱۳۹]،۲۰۰۰).
با توجه به تغییرات سریع امروز و بازارهای کاملاً نامطمئن، شرکت های کارآفرین باید
ریسک هایی را بپذیرند؛ در واقع بدون ریسک پذیری چشم انداز برای رشد کسب و کار افول می یابد (لی و تسای[۱۴۰]،۲۰۰۵).
پیشتازی[۱۴۱]
محققان اقتصاد از زمان شومپیتر بر اهمیت پیش قدمی و پیشتازی در فرایند کار آفرینی تأکید
کرده اند. پنروس[۱۴۲] استدلال می کند که مدیران کارآفرین در رشد شرکت ها اهمیت زیادی دارند، زیرا
آن ها دیدگاه و بینش ضروری برای گسترش و بهره برداری از فرصت فراهم می کند. لیبرمن[۱۴۳] و مونتگومری[۱۴۴] (۱۹۸۸) بر اهمیت امتیاز اولین حرکت کننده، به عنوان بهترین استراتژی برای
سرمایه گذاری تأکید می کنند. پیش قدمی با پیش بینی و دنبال کردن فرصت های با کار آفرینی ارتباط دارد. این ویژگی کار آفرینی، پیشتازی نامیده می شود.
میلر و فریسن استدلال می کنند که پیشتازی تصمیمات یک شرکت، با پاسخگویی به این سؤال تعیین می شود: «آیا شرکت محیط خود را با معرفی محصولات، تکنولوژی یا تکنیک های اداری شکل می دهد یا این که فقط واکنش نشان می دهد؟» اگرچه پیش بینی تقاضای آینده جزء مهمی از کارآفرینی است، ایده اول بودن در بازار چیزی است که به سختی تعبیر می شود. ونکاتارامن پیشتازی را فرآیندهایی می داند که ناظر بر پیش بینی نیازهای آینده همراه با جستجوی موقعیت های جدید است که ممکن است مرتبط با خطوط عملیات موجود و معرفی محصولات و مارک های جدید پیشاپیش رقابت باشد. بنابراین، یک شرکت پیشتاز به جای اینکه پیرو باشد، رهبر است، زیرا برای دستیابی به فرصت ها آینده نگری دارد حتی اگر همیشه برای انجام کارها اول نباشد.
مفهوم پیشتازی اغلب توجه کمتری از سوی محققان کار آفرینی دریافت کرده است. دو خصیصه مهم پیشتازی شامل:
رفتار رقابتی جسورانه مرتبط با شرکت های رقیب (سرآمد رقبا شدن)
تعقیب فرصت های کسب و کار مناسب
به تلاش های شرکت برای به دست آوردن فرصت های جدید پیشتازی گفته می شود. روند نظارتی سازمان های پیشتاز شامل شناسایی نیازهای آینده مشتریان موجود و پیش بینی تغییرات در تقاضا است که ممکن است منتج به فرصت های سرمایه گذاری جدید شود. پیشتازی نه تنها مشتمل بر شناسایی تغییرات است بلکه تمایل به عمل روی بینش هایی که پیشاپیش رقابت وجود دارد نیز هست. مدیران استراتژیک که پیشتازانه عمل می کنند، چشمانشان را بر روی آینده و دستیابی به امکانات جدید برای رشد و توسعه باز می کنند.بسیاری از شرکت های پیشتاز به دنبال روش هایی نه تنها برای آینده گرایی بلکه تغییر دادن ماهیت رقابت در صنعتشان هستند.
پیشتازی برای ایجاد مزیت رقابتی مؤثر است، زیرا رقبا را در موقعیتی قرار می دهد تا به
پیشگامی های مؤثرش پاسخ دهند. مزایایی که نصیب شرکت های پیشتاز می شود شامل وارد شدن به بازارهای جدید، هویت مارک، بکارگیری تکنیک های اداری یا اتخاذ تکنیک های عملیاتی جدید در صنعت است.
همانطور که بیان شد شرکت های پیشتاز یا اولین حرکت کننده[۱۴۵] می توانند موقعیت رقابتی خود را ارتقا دهند. دو شیوه ای که شرکت ها برای پیشتازانه عمل کردن استفاده می کنند شامل:
معرفی محصولات جدید یا قابلیت های فنی پیشاپیش رقبا
جستجوی مستمر محصولات یا ارائه خدمات جدید، است (دس و لامپکین،۲۰۰۵).
دس ولامپکین (۲۰۰۱) پیشتازی را دیدگاه رو به جلو برای فرصت یابی[۱۴۶] تعریف کردند که در برگیرنده معرفی محصولات یا خدمات جدید پیشاپیش رقبا و پیش بینی تقاضای آینده برای تغییر و شکل دادن به محیط است (کریزر و همکاران،۲۰۰۲).
دو امتیاز مهمی که پیشتازی ایجاد می کند: افزایش دریافت علامت های بازار توسط شرکت و آگاهی از نیازهای آشکار و پنهان مشتریان است. شرکت های پیشتاز با به دست آوردن تجربه و یادگیری در طی زمان حق انحصاری به دست می آورند، تمایل به هماهنگی بیشتر با تغییرات و روندها در بازار دارند، و این ها باعث ایجاد فرصت هایی برای شرکت می شود تا نیازهای آشکار و پنهان را جلوتر از رقبا برآورده سازند.با پیش بینی و آمادگی برای تغییر، شرکت های پیشتاز موقعیت بهتری برای به دست آوردن سهم بازار و مشتری دارند و وقتی تغییر سریع اتفاق می افتد منابع را می توانند جلوتر از رقبا تغییر دهند. با انجام این کار شرکت های پیشتاز یک گام جلوتر از پاسخگویی رقبا هستند.
پیشتازی در شرکت ها با تغییر آگاهانه مشخص می شود؛ یعنی فعالیت روی اطلاعات برای ایجاد تغییر نه فقط پیش بینی آن.
شرکت پیشتاز محیط را به طور مستمر کنکاش کرده و برای برطرف کردن نیازهای مشتریان تلاش می کند به جای آن که نیرو های خارجی سرنوشتش را هدایت کنند. در واقع پیشتازی، قابلیت پاسخگویی شرکت را متعادل و تمایل به رویارویی با شرایط جدید را ایجاد می کند.(هیوز و مورگان، ۲۰۰۶)
رقابت جسورانه[۱۴۷]
اندیشمندان مختلفی مانند دویچ[۱۴۸] و والرند[۱۴۹] تحقیقات گوناگونی در زمینه رقابت و موقعیت های رقابتی انجام داده اند و می توان گفت به طور کلی از دو نوع رقابت سخن به میان آورده اند:
رقابت مستقیم: رقابت با دیگران
رقابت غیر مستقیم: رقابت با یک معیار
در جهان کنونی، تقریباً هیچکس را از فشارهای رقابت جویی با دیگران گریزی نیست و به ناچار سعی می کند نسبت به برآوردن تقاضاها و الزامات زندگی جدید اقدام نماید.
بسیاری از دانشمندان مثل مک میلان[۱۵۰] و پورتر[۱۵۱] استدلال می کنند که موضع جسورانه و رقابتی برای بقا و موفقیت شرکت لازم است. بنابراین رقابت جسورانه پنجمین بعد کارآفرینی است که مورد توجه قرار می گیرد. رقابت جسورانه به تمایل یک شرکت در به چالش کشیدن مستقیم رقبایش برای دستیابی به داده های جدید یا بهبود موقعیت اطلاق می شود. شکل های رقابت جسورانه که قابل دسترس برای شرکت های جدید است شامل اتخاذ تاکتیک های غیر معمول برای به چالش کشیدن رهبران صنعت، تحلیل و هدفگیری ضعف های رقبا و تمرکز روی محصولات با ارزش افزوده بالا است (وو و کوپر[۱۵۲]،۱۹۸۱).
شرکت ها با یک گرایش جسورانه تمایل به نبرد با رقبا دارند. آن ها ممکن است قیمت ها را کاهش دهند و سودآوری را فدای دستیابی به سهم بازار کنند یا پیشتازانه برای به دست آوردن ظرفیت بیشتر تولید هزینه کنند (آولنتیس و سالون، ۲۰۰۷).
رقابت جسورانه به عنوان مسیر رشد و توسعه شرکت، ممکن است دربرگیرنده جسارت برای متعادل کردن نتایج ابعاد دیگر کارآفرینی مانند نوآوری و پیشتازی باشد.
مدیران استراتژیک می توانند از رقابت جسورانه برای مبارزه با روندهای صنعتی که تهدید کننده بقا یا موقعیت بازارشان است استفاده کنند. دو روشی که شرکت ها با رقابت جسورانه موقعیت رقابتی خود را ارتقا می دهند شامل:
ورود به بازارها با کاهش دادن شدید قیمت ها
کپی برداری از رویه ها یا تکنیک های رقبای موفق
شیوه دیگری که شرکت ها برای غلبه بر رقیب استفاده می کنند مشتمل بر از پیش اعلام کردن ساخت محصولات یا تکنولوژی های جدید است. این نوع علامت دهی تنها با هدف جذب مشتریان بالقوه نیست، بلکه برای دیدن چگونگی واکنش رقبا و یا عدم تشویق آن ها در ایجاد پیش قدمی های مشابه است. در بعضی مواقع این اعلانات فقط برای ترساندن رقبا است.
رقابت جسورانه همیشه منجر به مزیت رقابتی نمی شود. شهرت بعضی رقبا یا مدیران اجرایی ارشد با جسوریت بیش از اندازه صدمه می بیند. رقابت جسورانه نوعی استراتژی است که بیشتر برای تعدیل استفاده می شود. شرکت هایی که جسورانه موقعیت رقابتی ایجاد می کنند و توانمندانه از
فرصت ها برای دستیابی به سود استفاده می کنند، در دوره طولانی توانایی بیشتری برای پایدار ساختن مزیت رقابتی خود دارند. البته اگر هدفشان به جای تلفات سنگین وارد کردن به رقبا، پیشی گرفتن از آن ها باشد (دس و لامپکین،۲۰۰۵).
شرکت هایی که خیلی جسور هستند رقبا را به عنوان دشمنانی می بینند که باید آن ها را شکست داد. تهاجمی بودن و جسارت از طریق بسیج منابع برای آغاز حمله مستقیم به رقبا با هدف ضعیف کردن قدرت رقابتیشان می توان اجرا شود یا اینکه امتیازات را از طریق تاکتیک های حمله مستمر به دست آورند. در مقابل پیشتازی رقابت جسورانه ارزیابی مداوم رقبا را فراتر از ارزیابی محیط در نظر می گیرد، یعنی به دنبال فرصت ها برای بهره برداری از نقاط قوت خود و ضعف رقبا و گرفتن امتیاز است.
شرکت های جسور عمدتاً خود در فعالیت ها پیش قدم می شوند و سپس به رقبا پاسخ می دهند، در معرفی محصولات جدید، تکنیک های اداری، تکنولوژی های عملیاتی و… پیشرو هستند، خیلی رقابتی هستند و موضع «پیش تر بودن از رقبا»[۱۵۳] را اتخاذ می کنند. در مقابل شرکت های منفعل، عمدتا به اقداماتی که رقبا در آن پیش قدم شدند پاسخ می دهند، به ندرت در معرفی محصولات جدید،
تکنیک های اداری، تکنولوژی های عملیاتی و … پیش قدم می شوند و موضع «زندگی کن و بگذار دیگران هم زندگی کنند»[۱۵۴] را ترجیح می دهند (سیوین و کاوین[۱۵۵]،۱۹۹۰).
توسعه و تغییرات جدیدی که در بازار در حال رخ دادن است، شرکت ها را برای توسعه بیشتر گرایشات فرهنگ رقابتی مؤثر مجبور می کند (کیا و همکاران[۱۵۶]،۲۰۰۵).
توفیق گرایی[۱۵۷]
از آن جا که هدف اصلی مالکان کسب و کار کارآفرین موفقیت و دستیابی به ترکیبات جدید است، توفیق گرایی مورد بررسی قرار می گیرد. مکللند[۱۵۸] بیان می کند: افرادی که نیاز به توفیق و موفقیت داند، با انجام وظایف غیر معمول (غیر روتین) و گرفتن مسئولیت، عملکرد بهتری از خود نشان
می دهند. آنها به دنبال بازخور هستند، خودشان را با دیگران مقایسه می کنند، برای خود اهداف چالشی تعیین می کنند و دائماً برای بهبود عملکرد تلاش می کنند.از نظر مک کله لند کارآفرینان در رابطه با نیاز به توفیق طلبی، دارای چند مشخصه هستند که عبارتند از:
۷/۰
۲/۰
۵/۲
۲۱۱/۰
۷۸۲/۱
۷/۰
۶/۰
۲۵/۰
۱۷۴/۰
۹۱۲/۱
۷/۰
۶/۰
۵/۲
۱۸۷/۰
۸۹۱/۱
با مشاهده شکلها و جداول میتوان نتیجه گیری نمود که مزیت کنترل کننده فازی پیشنهاد شده نسبت به کنترل کننده مقاوم تناسبی-انتگرالی-مشتقی آن است که در کنترل موقعیت سیستم، درصد فراجهش آن صفر است و زمان نشست آن کم تر میباشد و در کنترل نوسان بار علاوه بر آنکه تعداد نوسانات کمتری دارد زمان نشست آن نیز کمتر میباشد از طرفی دیگر بیشینه زاویه نوسان بار در کنترل کننده فازی پیشنهادی بیشتر از کنترل کننده مقاوم تناسبی-انتگرالی-مشتقی میباشد که از این جهت کنترل کننده مقاوم تناسبی-انتگرالی-مشتقی نسبت به کنترل کننده فازی پیشنهادی برتری دارد.
۴-۳-۲- مقایسه کنترل کننده جبرانساز موازی توزیع یافته با کنترل کننده تناسبی-انتگرالی-مشتقی بر اساس الگوریتم ژنتیک
شکل (۴-۱۵): کنترل کننده PID براساس الگوریتم ژنتیک، کنترل موقعیت سر جرثقیل به ازای بهره های کنترلی متفاوت و مسافت۵/۰ و جرم بار ۱ کیلو گرم و طول کابل ۵/۰
شکل (۴-۱۶): کنترل کننده جبرانساز موازی توزیع یافته، کنترل موقعیت سرجرثقیل به ازای مسافت ۵/۰و جرم بار ۱ کیلوگرم و طول کابل ۵/۰ متر
شکل (۴-۱۷): کنترل کننده تناسبی-انتگرالی-مشتقی بر اساس الگوریتم ژنتیک، زاویه بار با سر جرثقیل به ازای بهرههای کنترلی متفاوت و مسافت ۵/۰
شکل (۴-۱۸): کنترل کننده جبرانساز موازی توزیع یافته، زاویه بار با سرجرثقیل به ازای مسافت ۵/۰و جرم بار ۱ و طول کابل ۵/ ۰ متر
با مشاهده شکلها میتوان نتیجه گیری نمود، زمان نشست در کنترل موقیعت سر جرثقیل با بهره گرفتن از کنترل کننده فازی پیشنهادی تقریباٌ برابر است با وقتی که از کنترل کننده تناسبی-انتگرالی-مشتقی بر اساس الگوریتم ژنتیک استفاده می شود. درصد فراجهش صفر در کنترل موقعیت، تعداد نوسانات و زمان نشست کمتر در کنترل نوسان بار را میتوان از مزایای کنترل کننده فازی پیشنهادی نسبت به کنترل کننده کننده تناسبی-انتگرالی-مشتقی بر اساس الگوریتم ژنتیک نام برد. و مزیت کنترل کننده تناسبی-انتگرالی-مشتقی بر اساس الگوریتم ژنتیک نسبت به کنترل کننده فازی پیشنهادی کمتر بودن حداکثر زاویه نوسان بار در آن میباشد.
۴-۳-۳- مقایسه کنترل کننده جبرانساز موازی توزیع یافته با کنترل کننده تناسبی-انتگرالی-مشتقی با تنظیم کننده فازی
شکل (۴-۱۹): کنترل کننده تناسبی-انتگرالی-مشتقی با تنظیم کننده فازی، کنترل موقعیت سر جرثقیل به ازای جرم بار ۵/۰ و طول کابل ۷۵/۰ و مسافت ۵/۰
شکل (۴-۲۰): کنترل کننده جبرانساز موازی توزیع یافته، کنترل موقعیت سرجرثقیل به ازای جرم بار ۵/۰ و طول کابل ۷۵/۰ و مسافت ۵/۰
شکل (۴-۲۱): کنترل کننده تناسبی-انتگرالی-مشتقی با تنظیم کننده فازی، کنترل زاویه بار با سر جرثقیل به ازای جرم بار ۵/۰ و طول کابل ۷۵/۰ و مسافت ۵/۰
شکل (۴-۲۲): کنترل کننده جبرانساز موازی توزیع یافته، کنترل زاویه بار به ازای جرم بار ۵/۰ و طول کابل ۷۵/۰ و مسافت ۵/ متر
شکل (۴-۲۳): کنترل کننده تناسبی-انتگرالی-مشتقی با تنظیمکننده فازی، کنترل موقعیت سرجرثقیل به ازای جرم بار ۱ و طول کابل ۲۵/۰ و مسافت ۵/۰
شکل (۴-۲۴): کنترل کننده جبرانساز موازی توزیع یافته، کنترل موقعیت سر جرثقیل به ازای جرم بار ۱ و طول کابل ۲۵/۰ و مسافت ۵/۰
شکل (۴-۲۵): کنترل کننده تناسبی-انتگرالی- مشتقی با تنظیمکننده فازی، کنترل زاویه بار با سرجرثقیل به ازای جرم بار ۱ و طول کابل ۲۵/۰ و مسافت ۵/۰
شکل (۴-۲۶): کنترل کننده جبرانساز موازی توزیع یافته، کنترل زاویه بار با سر جرثقیل به ازای جرم بار ۱ و طول کابل ۲۵/۰ و مسافت ۵/۰
جدول۴-۵): کارآیی کنترل کننده فازی تناسبی- انتگرالی-مشتقی برای موقعیت سرجرثقیل ۵/۰ متر
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
طول کابل (متر)
جرم بار(کیلوگرم)
موقعیت سر جرثقیل (متر)
زاویه نوسان بار( رادیان)
درصد فراجهش
زمان نشست (ثانیه)
حداکثر زاویه (رادیان)
زمان نشست (ثانیه)
بعضی پژوهش ها نشان داده اند سابقه رفتارهای پرخاشگرانه و سادیستی، عصبیت و کج خلقی در نوباوگی از جمله پیش بینی های مصرف مواد در بزرگسالی هستند (میلر و رلنیک،۲۰۰۹). همین نکات یکی از موارد بسیار مهم درفرایند درمان را نشان می دهند. هر بیمار نیازها و مشکلات انحصاری دارد که برای موفقیت درمان باید مدنظر قرار گیرد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
باید از درمان های عمومی و یکدست شده به سوی درمان های منحصر به فرد و منطبق با نیازهای فردی حرکت کرد (جارویس[۱۳۶]، ۲۰۰۹) دیدین بیمار به صورت یک تشخیص یا یک تعریف عملیاتی یا این رویکرد منافات دارد. گروه های خودیاری با ارائه کردن خدمات فردی و گروهی این نکته را مورد توجه قرار داده اند. برای نمونه گروه های دوازده قدمی با داشتن جلسات گروهی عمومی، جلسات اختصاصی تر قدم های دوازده گانه و تزارنامه نویسی و نیز ارتباط انفرادی با فردی موسوم به راهنما که سالها ادامه پیدا می کند این نکات را در برنامه ی خود گنجانده اند.
برخی گروه ها به ایجاد بینش به عنوان یک ضرورت مهم در فرایند درمان اشاره کرده اند. این لحظه های تحول یا نجات در درمان اعتیاد کمیاب ولی بسیار مهم هستند. ظاهراً باید نوعی بیداری معنوی، حس متعالی و تغییر جهان بینی صورت بگیرد. البته با توجه به زمان و هزینه بیشتر درمانها در عمل رواندرمانی اعتیاد، بر استفاده از تکنیکهای رفتاری- شناختی متمرکز است که در مراحل اولیه فرایند درمان کاملاً هم مؤثر هستند. اما باید توجه داشت درمان اعتیاد مستلزم تغییر فراگیر سبک زندگی است و تغییرات موقت و سطحی نمی توانند موفقیت پایدار ایجاد کنند.
عوامل متعددی باعث بازگشت و عدم تغییر سبک زندگی بیمارگون دربیماران می شود و پیگیری های کوتاه مدت نمی توانند ارزیابی دقیقی ارئه دهند و همانطور که اشاره شد درمانهای مختلف در بلند مدت موفقیت بین ۵ تا ۱۰ درصد داشته اند.
۱۵-۲ مداخلات چند جانبه
همانطور که اشاره شد درمانهای غیر دارویی مختلفی برا ی درمان اعتیاد مورد استفاده قرار گرفته اند اما همانگونه که رواندرمانی التقاطی و یکپارچه در حوزه های دیگر روانشناسی مورد استفاده قرارگرفتند. برای درمان اعتیاد نیز تمایلی مبنی بر بهره گیری از رویکردهای چندگانه شکل گرفت. برای مثال گروه های خودیاری و دوازده قدمی که عمدتاً توسط افراد غیر متخصص و با وابستگی به مواد شکل گرفته بودند سعی کردند از تکنیک های رفتاری، شناختی، روانپویشی، معنوی، انسان گرایانه و بینشی به صورت گروهی و فردی استفاده کنند. در این زمینه روش های درمانی مختلف دیگری به صورت مداخلات چند جانبه مطرح شدند که رویکردهای فشرده و عمدتاً رفتاری داشته و به مشکلات خانوادگی افراد نیز توجه داشتند.
ازجمله این روشها رویکردی است که با نام ماتریکس درامریکا شهرت پیدا کرده است. روش درمانی ماتریکس یک شیوه جدیدی از این گونه درمانهای غیردارویی است که به طور همزمان از چندین مداخله استفاده می کند.
این روش در سال ۱۹۹۸ و در اثر تقاضاهای فراوان برا ی درمان سوء مصرف داروهای محرک به وجود آمد. در این روش از تکنیکهای جلوگیری از عود و بررسی دلایل لغزش، آموزشهای ضروری به بیمار و خانواده او، تشکیل گروه های درمانی، خانواده درمانی، آموزش خودیاری، برنامه های ایجاد روحیه و تقویت مثبت و بالا بردن احساس ارزش فردی استفاده می شود. این روش از طرف مؤسسه مصرف داروی امریکا در فهرست درمان های غیر دارویی قرار گرفته است و از سوی مراجع درمانی یک درمان مفید و معتبر به شمار می آید. مطالعات انجام شده در مورد روش ماتریکس در زمینه هایی مانند جلوگیری از عود انجام شده است (مارلات و گوردون، ۲۰۱۰).
در یک بررسی پایلوت بر روی مصرف کنندگان کوکایین روش ماتریکس با برنامه درمانی بیمارستانی مقایسه شد و نتایج به دست آمده مؤثر بودن روش ماتریکس را نشان دادند (راوسون[۱۳۷]،۲۰۱۱).
تحقیقات نشان داده اند که انجام این روش بر نشانه های روانی مصرف کنندگان انواع روانگردان و الکل مؤثر است (راوسون، ۱۹۹۵، شاپ تاو[۱۳۸]، ۱۹۹۹). مطالعاتی که به مقایسه انجام روش ماتریکس در مصرف کنندگان مت امفتامین ها و کوکایین پرداخته اند نیز اثر گذاری این شیوه را نشان داده اند ) هوبر[۱۳۹]، ۲۰۱۰). همچنین بکارگیری روش ماتریکس باعث بهبود وضعیت درمانی معتادانی شد که با نالترکسون درمان می شدند (راوسون و مک کان، ۲۰۱۱).
هزینه های درمانی و محدودیت مراکز در ارائه درمانهای بلند مدت از جمله مشکلاتی بوده است که با انجام برخی تمهیدات در روش ماتریکس راهکارهایی برای آن پیدا شده است. یک مورد بهره گیری از درمانهای گروهی است. در روش ارائه شده از سوی مؤسسه ماتریکس ۳۶ جلسه گروهی باز در نظر گرفته شده که افراد در زمان های مختلف میتوانند به آن ملحق بشوند. این جلسات ضمن تأمین نیازهای درمانی، هزینه ی کمتر و مخاطب بیشتری را پوشش می دهند. جلسات عمیق تری می توانند به صورت جلسات بسته با اعضای ثابت و در گروه های منسجم برگزار شوند که می توانند بسیاری از نیازهای درمان اعتیاد را پوشش بدهند.
معرفی گروه های خودیاری و کمک به افراد برای شرکت در جلسات این گروه ها که خدمات رایگان و بلند مدت ارائه می دهند از دیگر روشهاست و در بسته ی درمان ماتریکس نیز مورد توجه قرار گرفته است. گروه های دوازده گامی که برنامه ها ی فردی و گروهی منسجمی را ارائه می کنند در همه جا در دسترس هستند و از جمله مواردی که در یک درمان جامع باید وجود داشته باشد کمک به افراد برای برقراری پیوند با این مراکز است. مورد دیگر آموزشهای خانواده است که بستر بیماری است و ارتباط مهمی در شکل گیری، مراجعه برای درمان و ادامه دادن درمان دارد. به طور کلی خانواده اطلاعات محدودی از بیماری دارند و ارتباط مهمی در شکل گیری، مراجعه برای درمان و ادامه دادن درمان دارد. به طور کلی خانواده ها اطلاعات محدودی از بیماری و درمان آن دارند و حتی عود بیماری نقش مهمی ایفا می کنند.
آموزش خانواده و پیگیری مناسب از این طریق می تواند به رفع بخشی از اسیب ها کمک کند. برنامه درمانی ارائه شده از طرف مؤسسه ماتریکس جلساتی را به همین منظور در نظر گرفته است. این برنامه ها با توجه به نقاط قوت درمانهای مختلف شکل گرفته اند و تلاش می شود در فرایند درمان مجموعه ای ازعوامل در نظر گرفته شوند.
۱۶-۲ اصول یک درمان موفق برای اعتیاد
یکی از موضوعات مهمی که که در درمان اعتیاد اهمیت اساسی دارد، وجود بیماری های روانی زمینه ساز آن و اختلالات روانی متعاقب ترک اعتیاد میباشد. چرا که میتواند به عنوان عوامل شکست درمان محسوب میشود. مطالعات بسیاری بر شیوع اختلالات روانپزشکی همچون اضطراب و افسردگی در بیماران وابسته به مواد تاکید کرده اند (طباطبایی چهر و دیگران، ۱۳۹۱). این یافته ها بیانگر این نکته هستند که اختلالات روانی به خصوص افسردگی میتواند حین مصرف مواد یا ترک آن رخ دهد. چرا که داده ها نشان میدهد که بیش از ۳۷% سوء مصرف کنندگان الکل و ۵۳% سوء مصرف کنندگان دارو حداقل دارای یک نوع بیماری روانی جدی هستند از سوی دیگر افسردگی و سایر بیماری های روانی نیز خطر ابتلا به اعتیاد را افزایش میدهند.
و انتشار اصول و راهنمایی درمان مداخلات چندجانبه (راوسون، ۲۰۰۸) با تلاشهای بسیاری برای بومی واختصاصی کردن این درمان همراه بوده است، زیرا مصرف کنندگان مواد به گروه های اجتماعی و فرهنگی مختلف و گاهی بسیار متفاوتی متعلق هستند و این یکی از نکاتی است که در روان درمانی اعتیاد باید کاملاً مورد توجه درمانگران باشد یعنی بحث تفاوتهای فردی. برای مثال تلاش شد نسخه ای از ماتریکس برای مصرف کنندگان بومی امریکا تهیه شود (انستیتو ماتریکس، ۲۰۰۹) و یا نسخه هایی برای مصرف کنندگان همجنس گرا و دگر جنس گرا ی مت آمفتامین ها تهیه شد (ریبک[۱۴۰] و شاپ تاو، ۲۰۰۷).
نکته مهم این است که در رویکرد ماتریکس تلاش شده به کمک اصول مورد استفاده در روان درمانی اعتیاد روشی مؤثر برای مشکلات درمان اعتیاد ارائه شود. در واقع در یک رویکرد درمانی مناسب لازم است اصول درمان موفق ارائه شود و موارد مهم و مورد نیاز رد فرایند درمان اعتیاد مورد توجه قرار گیرد.
۱-۱۶-۲ مهمترین اصول یک روان درمانی موفق در اعتیاد رامی توان به این شرح نام برد:
به اندازه ی کافی ادامه داشته باشد. درمان اعتیاد زمان بر است و در زمره ی درمانهای بلند مدت بیشتراز ۵۰ جلسه قرار می گیرد. جلسات درمانی ابتدایی لازم است فشرده تر و حمایتی باشند.
ارتباط درمانی و یا اتصال درمانی بیمار و درمانگر اهمیت بالایی دارد. اصولاً اعتیاد نوعی بیماری ارتباط بین فردی نیز بشمار می رود و بسیاری از معتادان برای رفع استرس و برقراری ارتباط به مصرف ماده روی می آورند. ایجاد دلبستگی ایمن می تواند در بافت گروهی و یا فردی مورد توجه قرار بگیرد. بهر حال در معتادان احساس طرد اجتماعی[۱۴۱] یاد است و در فرایند درمان باید به آن دقت کرد و به ایجاد رابطه اجتماعی [۱۴۲] و حمایت اجتماعی [۱۴۳] کمک کرد.
- در بلند مدت رابطه درمانی تعیین کننده است.
- محوریت درمان باید مشکلات و خواسته ها و نیازهای بیمار باشد و نه مواد. شعار درمان می تواند این باشد که تلاش می شود با در نظر گرفتن و توجه به مشکلات، مسأله حل کن بیمار نباشیم و بیمار تشویق شود مشکلات را بدون مواد تجربه و حل و فصل کند.
- رویکرد انگیزشی، حمایتی، انسان گرایانه بهتر از رویکرد مواجهه و عقلانی- عاطفی است.
- بهتر است از مفهوم ترازوی تصمیم گیری استفاده شود؛ مواد شر مطلق نیست اما سودش به ضررش نمی ارزد.
- از انواع تکنیک های پایه ی رفتاری- شناختی برای مدیریت وسوسه، لغزش و مشکلات جاری بیمار بهره گیری کرد. قراردادهای درمان اهمیت دارند.
- رفتارها، مصرف مواد و دارو و فرایند درمان رصد بشود. آزمایش های ادرار در این مورد اهمیت دارند.
- لازم است برای اصلاح سبک زندگی معتاد اقدام شود. درمان اعتیاد تغییر فراگیر سبک زندگی است. بیماران نیاز به فعال سازی رفتاری دارند. ناتوانی در این زمینه مشکلات افسردگی و اضطرابی را برای بیمار به دنبال خواهد آورد.
- معتادان و خانواده ی آنان بسیار نیازمند آموزش هستند و آسیب پذیری آنها فقدان آموزش هایی است که گاهی بسیار ابتدایی هستند. درمان اعتیاد با آموزشهای زیاد و اده همراه است.
- مشاوره پایه برای خانواده ضروری است؛ نگرانی ها، هماهنگی، قرار دادها، مصاحبه ی انگیزشی و مواردی که لزوماً ساختارهای دینامیک در خانواده را در بر نمی گیرد.
- معتادان بیشتر از هر گروه دیگر جسمانی سازی[۱۴۴] می کنند. کلینیک درمان اعتیاد برا ی مقابله با سبک شیمیایی حل مسأله بیماران باید آموزش ببیند و بیمار را از گرفتاری مسیرهای نادرست مصرف داروهای مختلف نجات دهد.
- وابستگی به مواد یک اختلال روانپزشکی است که با اختلالات مختلفی نیز ممکن است همراه باشد. هیجانات، رفتارها ونیازهای خاص این بیماران در فرایند درمان باید مورد توجه بوده و کادر درمان مشکلات درمانی را بشناسد و بتوانند آنها را مدیریت کنند.
۱۷-۲ تحقیقات انجام شده در خارج از کشور
- در مطالعه ابرات، مک کانو لینگ (۲۰۰۷) برنامه درمانی با رویکرد مداخلات رفتاری شناختی مورد استفاده قرار گرفت. برنامه درمانی برای افراد وابسته به دارو و الکل در طول ۱۶ هفته اجرا شد. روش اجرا مطالعه موردی بود و نتایج اثربخشی معنادار مداخلات چند جانبه را نشان داد.
- در پژوهشی که هابر[۱۴۵]، (۱۹۹۷) انجام دادند تأثیرات انجام درمان با الگوی شناختی - رفتاری بر وضعیت زیست شیمی مغز و تغییرات ان مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به تغییرات شیمی مغز درحین مصرف مواد و اهمیتی که بازگشت شیمی مغز به حالت عادی در پیشگیری از عود دارد، مشخص شد درمان با الگوی ماتریکس توانست روند تغییرات و بازگشت مغز به وضعیت بهنجارتر را تسریع بخشد.
- در یک مجموعه پژوهش در بین سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۸ که توسط مرکز درمان سوء مصرف مواد امریکا انجام گرفت ۹۸۷ نفر بیمار در ۸ مرکز درمانی به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند.
یک گروه مداخلات چند جانبه دریافت کردند و گروه دیگر در هر مرکز روش درمان معمول) دارو و جلسات محدود مشاوره فردی) را دریافت کردند ۵۵% از بیماران زن و ۴۵% مرد بودند. میانگین تحصیلات ۲/۱۲سال، ۸/۳۲ سال، شاغل بودن ۶۹% و متأهل ها ۱۶% بودند. نتایج در مرکز حاکی از تفاوت معنادار در اثربخشی درمان با مداخلات چندجانبه بود اثر بخشی ها یکسان گزارش شد. باقی ماندن در درمان به طور میانگین برای مداخلات چند جانبه ۹/۴۰% و برای درمان معمولی ۲-۳۴% بدست آمد.
- در پژوهش لستر[۱۴۶] ۲۰۰۸ رابطه باورهای غیرمنطقی، افسردگی و افکار خودکشی بر دانشجویان ۲۰۱ نفر مورد بررسی قرار گرفت و معلوم شد باورهای غیرمنطقی با افسردگی ارتباط دارند.
-ونگ[۱۴۷] و هگینگز در مطالعه خود در سال ۲۰۰۹ اثربخشی استفاده از مدیریت مشروط را در فرایند درمان بررسی کردند. این پژوهش بر بیماران وابسته به کوکایین انجام شد. بیماران در طی دریافت خدمات درمان سرپایی در طول ۲۴ هفته برای شرکت در جلسات و طی کردن مراحل درمان مطابق با یک جدول امتیازی تقویت کردند. نتایج حاصل اثربخشی روش مدیریت مشروط را بر افزایش معنی دار پرهیز از مصرف نشان داد. این نتایج در یک پیگیری یک ساله تکرار شدند.
- در پژوهشی کلارک و همکاران در سال ۲۰۰۹ رابطه مصرف مواد و افسردگی در داشن آموزان دبیرستانی ۵۷۲ نفر بررسی شد. نتیجه پژوهش نشان دهنده ی وجود ارتباط معنادار بین مصرف مواد وافسردگی بود.
-در پژوهشی که هوبر[۱۴۸]، لینگ، شاپ تاو، گولاتی، برتن و راوسون در سال ۲۰۱۲ بر روی بیماران وابسته به آمفتامین انجام دادند استفاده از حمایتهای اجتماعی در افزایش کارایی درمان مورد بررسی قرار گرفت. اموزشها به قصد کمک برای ایجاد روابط و فعالیتهای جدید انجام می گرفتند. گروه درمانی با برنامه ریزی انجام می شد که ساختار گروه منعطف تر و کمتر دارای ساختار و موضوعات مشخص جلسات رفتاری- شناختی باشد. افراد حاضر در جلسات برای رسیدن به تغییرات پایدار در سبک زندگی به همدیگر کمک کرده و همدیگر را تشویق می کردند. جلسات و حمایتها بر پایه نیاز شرکت کنندگان انجام می شد. برنامه پیشگیری از عود بر پایه تشویق و کمک به افرادی که لغزش پیدا می کردند استوار بود. نتایج پژوهش در مقایسه با روش های سنتی درمان اثر بخش مشابهی را نشان داد. فنون شناختی، باورهای مرتبط با مواد و افکار خودآیندی را که در کشش ها و هوس ها نقش دارند، مورد توجه قرار می دهند. فنون رفتاری بر اعمال و رفتاری تمرکز دارند که از نظر علّی با فرایندهای شناختی در تعامل هستند (بک[۱۴۹]، رایت، ۲۰۰۹). در درمان شناختی - رفتاری، درمانگر به درما نجو کمک میکند تا، از تجارب خودش برای ارزیابی درستی یا نادرستی باورها و عقایدش استفاده کند.
یکی از مهمترین مدلهای شناختی - رفتاری پیشگیری از عود که قابلیت اجرای گروهی دارد، مدل آموزش مهارت های مقابله ای مارلات است (مارلات، ۲۰۰۹؛ به نقل از کویستیمد، رینولدز[۱۵۰]، دراموند، داویس و تاریر، گوردن، ۲۰۰۹) مفهوم موقعیتهای پر خطر را بیان کرد که شامل دو دسته ی عمده هستند. دسته ی اول، تعیین کننده های درون فردی مرتبط با عود مثل مسائل روانشناختی، جسمانی و محیطی میباشد.
اثر بخشی استفاده از مدیریت مشروط در پژوهش دیگری توسط راوسون[۱۵۱] و هوبر در سال ۲۰۱۲ با درمان رفتاری- شناختی مقایسه شد. آزمودنی ها در برنامه ام. ام. تی[۱۵۲] قرار داشتند و مطابق با یک برنامه اقتصاد ژتونی در صورت انجام وظایف درمانی و رفتاری تقویت می شدند. نتایج تحقیق اثر بخشی بهتر برنامه ی درمان مدیریت مشروط را نسبت به درمان رفتاری- شناختی بدون مدیریت مشروط نشان داد.
- اثر بخشی روش ماتریکس بر درمان وابستگی به مواد محرک در پژوهشی مورد بررسی قرار گرفت (شاپ[۱۵۳] تاو، راوسون، مک کان و ابرت، ۲۰۰۹) ماده مورد مصرف کوکایین و کراک بود. درمان طبق الگوی ماتریکس میزان عود را کاهش داد.
-در پژوهشی که توسط راوسون، شاپ تاو، اوبرت، مک کان، هاسن[۱۵۴]، مرینلی، برتن و لینگ، ۱۹۹۹) انجام شد از الگوی درمان فشرده سرپایی برای درمان وابستگی به کوکایین استفاده شد .برنامه درمان شامل جلسات انفرادی، اموزشهای گروهی به خانواده، آموزش گروهی مهارتهای اولیه و تکمیلی پیشگیری از عود، آزمایش ادرار، برنامه های دوازده قدم، تحلیلی و بررسی عود و تشکیل گروههایی برای ایجاد حمایت اجتماعی بود. شواهد به دست آمده نشان داد روش مداخله چند جانبه اثر بخش معناداری بر این درمان دارد.
۱۸-۲ پژوهش های انجام گرفته در ایران
خورشیدزاده (۱۳۹۰) به بررسی میزان اثر بخشی و عوارض درمان با کلوفن وکلونیدین در سم زدایی موادافیونی پرداختند. دراین مطالعه دو سرکور ۶۶ بیمار سرپایی با تشخیص وابستگی به مواد افیونی براساس دی. اس. ام به طور تصادفی با کلوفن (۳۴نفر) به مدت ۱۴ روز دریافت کردند. نتایج از این قرار بود که هر دو دارو اثر بخشی مشابهی را در مورد نشانه های فیزیکی وروانی نشانگان ترک نشان دادند. تفاوت معنی داری بین دو گروه از نظر مقیاس های افسردگی واضطراب دیده نشد. نیمرخ عوارض جانبی در دو گروه کم و بیش که به طور معنی داری در گروه باک لوفن بیشتر دیده شد « سرخوشی » و « تهوع » مشابه بود، به جز موارد و درنهایت با کلوفن را می توان ازجهات مختلف معادل کلونیدین درسم زدایی مواد افیونی در نظر گرفت.
یعقوبی (۱۳۸۶) در پژوهشی به ارزیابی قابلیت اجرا وپیامدهای روش سم زدایی سریع پرداختند۴۱ بیمار وابسته به مواد افیونی ۳۷ مرد و۴۱ زن با سن متوسط ۱/۲۹ سال(۱۷ تا ۴۱ سال) که طی مدت یکسال به طور متوالی به مرکزآموزشی – درمانی روانپزشکی ایران مراجعه نموده و بستری شده بودند به کمک دو داروی اصلی نالوکسون زیر جلدی ۱۱ نفر و نالترکسون خوراکی ۳۰ نفر مورد سم زدایی قرار گرفتند و درنهایت با تجویز۵۰ میلی گرم نالترکسون خوراکی مطالعه خاتمه یافته تلقی می شد. یافته ها، زمان لازم برای انجام این سم زدایی کمتر از ۷۲ ساعت بود. به جز دو مورد، کلیه بیماران طرح تا پایان ادامه دادند(۹۵%)، از عوارض جدی طول کوتا ه درمان، اثر بخشی قابل، « عوارض اندک » تنها در ۲ نفر از بیماران دلیریوم مشاهده شد (۵%). نتایج قابل توجه، هزینه کمتر و امکان ارائه درمان به گروه بیشتری از بیماران از مزایای این روش سم زدایی به شمار میرود .
حسین پور (۱۳۸۹) در پژوهشی به مطالعه نقش تشخیص ی کیفیت زندگی و امیدواری در معتادان گمنام و معتادان تحت درمان نهگدارنده با متادون پرداختند. در این مطالعه علی مقایسه ای، تعداد ۱۰۰ نقر مرد و داوطلب ۵۰ نفراعضای انجمن معتادان گمنام، ۵۰ نفر گروه درمان نگهداری متادون، در دامنه سنی ۴۰-۲۰ با حداقل ۶ ماه دوره پرهیز از مواد، از شهرستان شاهرود، مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و مقیاس امیدواری اسنایدر وهمکاران را تکمیل کردند. یافته ها : نتایج نشان داد که میانگین نمرات اعضای انجمن معتادان گمنام در مولفه تفکر عاملی، زیر مولفه امیدواری، روابط بین فردی و سلامت فیزیکی بطور معناداری بالا تر از میانگین افراد تحت درمان متادون است.
نتیجه: بنطر می رسد که شرکت فعال معتادان در انجمن معتادان گمنام باعث کیفیت زندگی بهتر و تقویت اراده افراد برای رسیدن به اهداف درمقایسه با درمان نگهدارنده متادون می شود. به ویژه روابط بین فردی این افراد تقویت شده، به زندگی جسمانی و روانی خوداهمیت داده و همچنین تحت تاثیر شرکت در انجمن سیر زندگی خودرا هدفمند دنبال می کنند.
امینی (۱۳۷۹) درمطالعه ای به بررسی تاثیر داروی متادون برکاهش رفتارهای پرخطر پرداختند .این مطالعه بر روی ۹۳ نفر از مراجعین به مرکز درمان سوء مصرف مواد دانشگاه که درحال درمان نگهدارنده بودند صورت گرفت .جهت انجام این مطالعه از پرسشنامه مپ استفاده گردید نتایج از این قرار بود که اعتیاد می تواند باعث رفتارهای پرخطر گردد و سنین جوانی، نوع ماده مصرف، تحصیلات پایین و عدم اطلاعات کافی از عوامل تاثیر گذار در بروز رفتارهای پرخطر می باشد .درمان معتادان به روش نگه دارنده با متادون نقش کاملاً واضحی برکاهش بروز رفتارهای پرخطر دارد. لذا توسعه مراکز متادون درمانی وتشویق معتادان به درمان مزبور توصیه می گردد.
دباغی (۱۳۸۶) درمطالعه خود به بررسی اثر بخشی درمان نگه دارنده با متادون، درمان با شیوه کنگره ۶۰ و درمان شناختی رفتاری بر تغییر وضعیت روانی معتادان به کراک پرداختند .دراین پژوهش از بین داوطلبین درمان به مراکز درمان جمعیت آفتاب و مرکز بازپروری سازمان رفاه اجتماعی و آموزش شهروندی شهرداری، ۶۰ نفر انتخاب شدند و در چهار گروه درمان شناختی رفتاری ۱۸ نفر درمان متادون ۱۵نفر درمان به شیوه کنگره۰ ۶، (۱۲) نفر وگروه کنترل (۱۵) نفر کاربندی شدند. مقایسه نمرات آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله، با پرسشنامه ویژگی های بنیادی شخصیت نشان داد که درمان شناختی رفتاری بر متغیر های هیپوکندریا، افسردگی، مشکلات بین فردی، اضطراب انحراف و درمان نگهدارنده با متادون، بر متغیر های هیپوکندری، انکار و اختلال تفکر و درمان باشیوه کنگره ۶۰ بر متغیرهای افکار، مشکلات بین فردی و بیگانگی اثر بخش بوده است .
در سال ۱۹۷۲ کنفرانس سازمان ملل متحد در زمینه محیط زیست انسان منتهی به اعلامیه استکهلم گردید و این کنفرانس نقطه عطفی در تاریخ نگرش رسمی به منابع طبیعی و سیستم بهره برداری از زمین میباشد.
اعلامیههای بعدی نهایتاً به تشکیل کنفرانس محیط زیست و توسعه و یا اجلاس زمین در سال ۱۹۹۲ در ریودوژانیرو برزیل منجر گردید. در این اجلاس سه متن عمده به تصویب رسید :
- دستور کار ۲۱
- بیانیه ریو پیرامون محیط زیست و توسعه
- اصول عمده مدیریت پایدار جنگلهای کره زمین
واژه توسعه پایدار اولین بار به طور رسمی توسط برانت لند در سال ۱۹۸۷ در گزارش آینده مشترک ما مطرح شد. توسعه پایدار فرایندی است که همراه با آن مردم یک کشور نیازهای خود را تأمین میکنند و سطح زندگی خود را ارتقاء میبخشند بدون آنکه منابع متعلق به نسلهای آینده را مصرف کنند.
اصول و ارکان توسعه پایدار در چند اصل اساسی میتواند متمرکز باشد که این اصول را میتوان موضوعات پنجگانه توسعه پایدار نامید. این اصول شامل پایداری اقتصادی، پایداری اجتماعی، پایداری بوم شناختی، توسعه مکانی پایدار و تداوم فرهنگی میباشد.
اولین گردهمایی زیست محیطی در اروپا در سال ۱۹۵۷ برگزار شد و در قطعنامه آن به این موارد در مورد شهرها توجه شد: در مناطق شهری حفاظت و توسعه کیفیت محیط در اولویت قرار گیرد همچنین با گسترش حفاظت از سلامتی انسان به استفاده بهینه و منطقی از منابع پرداخته شود (بحرینی ؛ ۱۳۸۵ ).
توسعه پایدار شهری به عنوان زیرمجموعه توسعه پایدار به دنبال ساختن یک شهر نسبتاً ایدهآل که در آن همه شهروندان معاصر از یک زندگی خوب برخوردار شوند بدون اینکه نسلهای آینده در تأمین نیاز خود دچار مشکل شوند. در این راستا توسعه پایدار شهری به مقولاتی چون الگوی پایدار سکونتگاه ها، الگوی پایدار حمل و نقل، جلوگیری از آلودگی محیط، حفظ گونههای زیستی، الگوی مناسب کاربری زمین، جلوگیری از نشر زیاد گازهای گلخانهای و حفظ لایه ازن و نظیر آن جهت دستیابی به توسعه همه جانبه اقتصادی، بومشناختی و اجتماعی میپردازد (ویلر و بیتلی ، ۱۳۸۴).
پروفسور استفن ویلر[۱۸] عضو کمیسیون حملونقل شهر برکلی ویژگیهای زیر را برای شهر پایدار توصیف مینماید (Williams et al , 2000):
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
جدول۲-۲: اصول و معیارهای شهر پایدار از دیدگاه ویلر
معیارها | اصول شهر پایدار |
توسعه سیستم پارکها تغییر مفهوم زمین |
استفاده کارآمدتر از کاربری اراضی |
کاربری مختلط دستیابی به حمل و نقل عمومی کاهش تقاضا برای جابجایی |
اتومبیل کمتر، دسترسی بهتر |
بازیافت آلوده کننده هزینهاش را بپردازد |
استفاده کارآمدتر از منابع و آلودگی کمتر |
طراحی خانهها و واحدهای همسایگی ارتقاء فضاهای عمومی شهر |
ارتقاء کیفیت مسکن و ارتقاء فضاهای شهری |
پارکها | احیا و باز زنده سازی سیستمهای طبیعی |
مبارزه با بی خانمانی مبارزه با تبعیض نژادی |
نوستالژی در اشعار
منوچهر آتشی
فصل چهارم
نوستالژی در اشعار منوچهر آتشی
خاطرات گذشته بخشی از زندگی هر فردی است. گاهی این خاطرات چنان در روح و ذهن انسان تأثیر میگذارند که فرد در عین زندگی در حال، در گذشتۀ خود نیز سیر میکند و به بازگویی این خاطرات میپردازد، خاطراتی که هویّت فردی و اجتماعی فرد به شمار میروند. در اشعار و آثار ادبی گاهی چنان رنگ این خاطرات نوستالژیک خودنمایی میکند که میتوان از طریق آن به نکات مهمّی از تاریخ، فرهنگ، آداب و رسوم، مسائل اجتماعی، سیاسی و… در دوران خاصّی پی برد و گام مهمی در روانشناسی شعر و شناخت ذهن و زبان شاعر یا نویسندۀ این آثار برداشت.
زندگی یک شاعر و نویسنده یکی از عوامل بیرونی است که در آثار او تأثیر خود را آگاهانه یا ناخودآگاه بر جای میگذارد و تا حدود زیادی بر بسیاری از کارهای وی پرتو میافکند. اگرچه امروزه در برخی نظریههای ادبی، مسألۀ «مرگ نویسنده» مطرح میشود و به طور کامل او را از اثر جدا میکنند تا به طور مستقل به خود متن بپردازند؛ امّا واقعیّت این است که متن و جهان خارج با یکدیگر روابط ارگانیک و مستقیم دارند» (ابو مجبوب، ۱۳۸۷: ۱۹). از طرف دیگر، زبان رابطهای مستقیم با اندیشه و فکر آدمی دارد، «سخن، تظاهر بیرونی و محسوس اندیشه است. … روند اندیشیدن، درونی است و سخن گفتن معادل بیرونی آن است» (شمیسا، ۱۳۵۷: ۴۸). در شعر معاصر به دلیل اوضاع سیاسی و اجتماعی و تغییر زندگی انسانها، حسّ نوستالژیک و یادآوری گذشته ها نمود خاصّی دارد (نورایی و دیگران،۱۳۹۲: ۲۹۷) و منوچهر آتشی یکی از شعرای معاصر است که به دلیل شرایط خاصّ زندگی شخصی و شرایط سیاسی و اجتماعی مسلّط بر دورۀ وی، نوستالژی در اشعارش انعکاس ویژهای دارد که با تأمّل در آن میتوان به شناخت روشنتری از اشعار وی دست یافت.
۴-۱- نوستالژی مهاجرت و غم غربت
آتشی از جمله شاعرانی است که غم غربت در اشعار او موج میزند و روستا و طبیعت، دو موتیف از محورهای اصلی شعر اوست (موسوی و دیگران، ۱۳۹۱: ۱۴۷). دلتنگی آتشی برای زادگاهش و یادکرد او از روستای کودکیاش جایگاه ویژهای در شعر او دارد. غم غربت در ذهن و زبان آتشی از دورۀ مهاجرت خانوادهاش از روستا به شهر و اقامت او در بوشهر، شیراز و تهران و نیز سفر وی به کشورهای غربی به ویژه آمریکا شکل گرفته است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
آتشی به رغم اقامت طولانی در تهران، بوشهر و شیراز، باز هم شاعری بومی با نگاهی رمانتیک باقی ماند (دستغیب، ۱۳۸۶: ۱۶۰). غربت او در شهر و زندگی شهری و عشق او به روستای کودکیاش با تمام آداب و رسوم و مردمان آن، حاکی از غم غربت اوست. کاربرد واژگان خاصّی که تداعیگر علاقۀ او به زادگاه خود و احساس غربت و دلتنگی او در شهر و فرهنگ شهری است؛ حاکی از تأثیر این حس نوستالژیک شاعر بر شعر وی است و شعر او را در زمرۀ شعرهای اقلیمی (شعر جنوب) درآورده است.
اوّلین مبنای هویّتی در شعر آتشی، وطن (ایران) و سپس جنوب، به عنوان زادگاه شاعر است (عالی عباس آباد، ۱۳۸۹: ۱۹۳).
شعر «سیر حسرت»، یکی از اشعار زیبای آتشی است که در آن به خاطرۀ کودکی و روستای زادگاهش دل میسپرد.
امّا مرا شتاب حکایتهاست/ غوغای کودکی، شده در من راست/ هر تپّه پردهدار جهانی رنگ/ هر سنگ حایلی به بهشتی راز/ وانک! خوشا به حال دلم آنک/ از دور طرح دهکدهها پیداست/ آبشخور پرندۀ چشمانم/ در پای آن حصار گلآذین است/ هان! اسب پیر خاطره، بشکن سم/ بشکن که بار وسوسه سنگین است… (آتشی، ۱۳۹۰: ج۱: ۴۵).
وی در شعر «من از جنوب»، غم غربت خود در شهر را بیان کرده است:
من از جنوب چشمۀ عطش/ من از جنوب ماسه، مار/ من از جنوب جنگل دکل، من از جنوب باغ ساکت خلیج/ من از جنوب جنگل بزرگ آفتاب آمدم/ من از جنوب تشنۀ زی شمال آب آمدم/ کنون بیا مرا ببین پدر!/ بیا مرا ببین کنار جنگل بلند آب/ چگونه تشنه ماندهام… (همان،۲۷۴).
در شعرهای «اندیشه است نه تردید» و «همین جا» نیز غم غربت انعکاس یافته است:
… اندیشه است/ نه تردید/ اینکه به بازگشتم وامیدارد/ اندیشۀ آواز سردادن/ در آفاقی که هوایی دیگر دارد/ که هجاهایی زخمی/ پژواکهای دیگر پس میگیرند… (همان،۶۲۲- ۶۲۱).
خوشا غریب وطن باشم و بخوانم غمناک/ فراز همین شاخه های سوخته/ کدام قناری گل در گلو ندای این پرندۀ سرگردان را/ پاسخ خواهد داد/ به جنگلی از کندههای کبریتی؟… خوشا غریب وطن باشم و بخوانم راز/ بر همین شور زار و بس (همان،۶۲۴- ۶۲۳).
وی زادگاه خود را «ابتدای جهان» میداند:
روزگاری/ انتهای جادّهای که به فراز میبردم/ ابتدای جهان بود/ بزغالهای سبکخیز/ برّهای سفید و سیاه که زنگوله بر علف میکشید و سر به زیر میدوید/ اسبی خمیده بر قصیل دیرمان/ … زنی جوان به جامۀ رنگین/ جوانی با شانههای پهن برهنه/ که به گندمزار برشته شناور بود/ جهان، ابتدایی چنان خرم و شیرین داشت… (همان،۶۳۰).
در شعر «به سمت سایههای بنفش» غربت و بیزاری خود از شهر را فریاد میزند و در آرزوی زادگاه سادۀ روستایی خود است:
میدانها و چراغانیتان، ارزانیتان!/ مرا به کوچه-باغ خودم بگذارید تا/ در راستای لادن و نیلوفر سفر کنم/ … میدانها و چراغانیتان، ارزانیتان!/ مرا به کورهراه خودم بگذارید:/ در راستای گندم و گل – اسب/ و چرخش شلیتۀ رنگین روستا/ بر اهتزاز شبدر و بابونه/ از مرتعی به مرتع دیگر…/ نه ارگ و ارغنونتان را میخواهم/ نه تارتان و نه تنبورتان/ مرا دوباره نیلبکی سبز از دو ساقۀ گندم بس/ تا بر فراز تپۀ «تلخانی» بنشینیم/ و غربت عتیقم را/ آن قدر نیلبک بزنم تا پرندهها/ در گیسوان سوختهام آشیانه گذارند… (همان،۷۴۱-۷۴۰).
مسائل سیاسی- اجتماعی، مشکلات فردی، ویژگیهای روحی شاعر و تأثیر صنعت و تمدّن جدید بر روابط انسانها و جامعه موجب طرح غم غربت در شعر معاصر بوده است (عالی عباس آباد، ۱۳۷۸، ب: ۱۶۰).
در شعر «دلتنگی»، به زیبایی حسّ دلتنگی برای سادگی روستا و حسّ غربت خود در تمدّن شهری را میسراید:
بیا به لحظه های خاکی خودمان برگردیم/ به جرعۀ گس چای صبح در انتهای گردنۀ کابوس/ … بیا به لحظه های کوهی خودمان برگردیم/ به ناشتایی نان گرم در آغوز بز کوهی/ در سایهسار درّههای کبود که شعله های آتش یاغیها مشبّکشان کرده بود/ [حال آدم بهم میخورد آخر/ از نیمههای ساندویچ و تهماندۀ غذا که/ عق میزنند آخر شب، رستورانهای دنیا/ در سطلها- در غیبت نگاه گرسنۀ آفریقا/ از لاشههای چلاندۀ «ایدز»/ لای زبالهها]/ هنوز که هنوز است دلم میخواهد/ سپیدهدم از صدای گنجشکان برخیزم/ و از فراز پرچین ترا ببینم، در کوچۀ روستا/ دامن کشان نورافشان/ پشت غبار نازک بزغالهها… (آتشی،۱۳۹۰: ۱۲۷۳- ۱۲۷۲).
آتشی در شعر «چاه، و وهم تلسکوپها»، زادگاه خود را روستایی بیابانی میداند که در زیر نخلهای آن به آواز فاخته و عندلیبان گوش میداده، روستایی که در آن با معشوق خود نرد عشق میبازد؛ همان دختر زیبای چاهکوتاه که برای همیشه در قلب آتشی زنده است. اظهار غربت و اندوه آتشی به دلیل از بین رفتن سنّت ها و فرهنگ روستایی است، لذا به نکوهش شهر و مظاهر مدنیّت و ستایش روستا به عنوان زادگاه خود میپردازد.
آتشی در بخشی از شعر «جادۀ بازارگان» از دفتر خلیج و خرز، خود را در جهان «مهمانی غریب» میداند که سرگردان است:
… و من که میهمان غریب جهانم میپرسم/ هان چیست، چیستند اینها/ این خانهها که در کمرکش جنگل/ مثل کبوتران چاهی در پروازند؟/ در خانه های در پرواز/ انسان چگونه آرام است؟/ انسان چگونه آرام است؟/ انسان چگونه آنجا فریاد میزند؟/ فریاد را که میشنود؟… (همان،۱۰۹۱).
غم غربت، یکی از اصلیترین تمهای شعر آتشی خصوصاً در دفترهای «آهنگ دیگر» و «بازگشت به درون سنگ» است (عالی عباسآباد، ۱۳۷۸، ب: ۱۶۱). در شعرهای «سیر حسرت»، «گلگونسوار»، «غربت»، «من کولی»، «بر جادههای اطلس»، «در رگ اسب و دل من، «چکامۀ بازگشت سوگمندانه»، «آسانسور»، «تولّد در سرچشمهها»، «به سمت سایههای بنفش»، «میخواهم دهل بکوبم»، «جادۀ بازارگان»، «بازگشت»، «چاه، و وهم تلسکوپ» و «از پای سنگ صبور » و «با این شکسته» میتوان غم غربت او را دید.
۴-۲- یاد کودکی
نوستالژی کودکی، یکی از مبانی هویّتی در شعرهای آتشی است و شاعر در هفتاد سالگی خود، همچنان از کودکی یاد میکند. وی در مقدمۀ گزینۀ اشعار در مورد کودکی و فلسفۀ کودک ماندن شاعر مینویسد:
«تاریخ انسان، تاریخ بی عدالتیهاست… شعر، تاریخ روح انسان است و از فصل حیوان- انسان مبدأ میگیرد و انسان را از حیوان دور میکند. انسان، تنها در دوران صباوت خویش و در برابر طبیعت قهار، ستم بر خود روا نمیداشته است؛ دورانی که نمیتوانسته و فرصت نمییافته بر مال و نیروی کار همنوعان خود چنگ اندازد؛ دورانی کوتاه و به ناگزیر، گذران. دورانی که مثل رؤیایی شیرین و مثل خاطرهای دلپذیر در ته زندگی آدمیان باقی مانده است. و بعدها گهگاه یادش آمده و به سوی احیای دوران کودکی برش انگیخته است… کودکان، برترین شاعران جهانند. نجات جهان در بازگشت به کودکی است، به دوران صباوت انسان. بازگشتی حالا معقولانه البته» (آتشی، ۱۳۶۵: ۱۴- ۱۳).
وی در شعر مناجات، در آرزوی تکرار «لحظه های باز نیافتنی کودکی» است؛ لحظههایی که میتوانند انسان را به پاکی و صفای کودکی و به طبیعت بکر و شادمانیهای گذشته ببرند.
تکرار کن، غرور شادمانم را بر اسب بادپای چوبین…/ تکرار کن، لحظه های بازنیافتنی را/ خوابگردی کوکانه را در نخستین غروبهای بهار دشت/ تا ساقه های شاداب/ زیر پای سنگین چشمهایم خم شوند/ تا رویش علفها را/ با کف پاهای عریان احساس کنم/ تا تپش قلب کوچک پروانه را بر سینۀ گرم غنچه بشنوم/ تا چشمانداز احساسهای گوارا را/ با درنگی بیتابانه بر تجربه های دردناک/ حصار رضایت کشم/ تا زندگی را بپذیرم/ تا به مرگ نیندیشم… (آتشی،۱۳۹۰: ۸۵-۸۴).
بازگشت به خاطرات شاد کودکی، مرهمی برای زخمهای شاعر و راهی برای فراز از مشکلات و غمها و نارضایتی او از اوضاع جامعه است. مدنیّت بیمعنای زمانه با چرخهای غولآسای خود بر روی فرهنگ غنی، طبیعت بکر روستا، شادیهای کودکی، انسانیّت و صفای مردمان اصیل، گذر کرده و همه چیز را نابود کرده است. همین امر سبب دلتنگی شاعر و حسرت او برای بازگشت به گذشته و دوران کودکی است؛ بنابراین در شعر «به سمت سایههای بنفش» میگوید:
میدانها و چراغانیتان، ارزانیتان!/ مرا به کوچه- باغ خودم بگذارید تا/ در راستای لادن و نیلوفر سفر کنم/ زیر چراغ سیبی باییستم/ بیتی بخوانم از غزل آدم/ - در لحظۀ مقدّر پایانی-/ آنگاه یک خوشه یاس تر بردارم/ بر بینی هوا بتکانم و رد بشوم…/میدانها و چراغانیتان/ طاق و رواق مدرسه/ و حجرههای پر از دود فلسفه ارزانیتان/ به من خیال کودکیام را بر گردانید… (همان،۷۴۱-۷۴۰).
آتشی در شعر «دلتنگی»، تنگ شدن دلش برای کودکی و خاطرات کودکی را فریاد میزند و در جستجوی آن است:
بیا به لحظه های خاکی خودمان برگردیم/ به جرعۀ گس چای صبح در انتهای گردنه کابوس/ هنوز که هنوز است در عرض جنگل فلز و نفت/ طول فرارهای کودکیم را میجویم… (همان،۱۲۷۲).
آتشی در شعر «غزلهای مکالمه»، خاطرات کودکی خود را بسیار زیبا توصیف کرده است:
[غروب آن روز مرداد کودکی هم، که پریهای فایز را/ دیدم که دست در دست، دایره میرقصیدند/ و ما که برّهها را به خانه میبردیم از صحرا/ هرگز نمیرسیدیم به آنها/ آن روز هم به هر کس گفتم، خندید… (همان،۱۲۸۸).
در شعر «امروزیان پیروز» با اظهار ملامت از مظاهر تمدّن جدید، به خاطرات خوش دنیای شیرین کودکی باز میگردد و حتّی ترس تاریکیهای آن دوران را با چراغانیهای امروز شهر معامله نمیکند.
[یادت میآید چه شبان سرشاری داشتیم/ که لبپر میزد راز از آنها/ به سمت چشم و ذهن خالی ما؟/ چه تاریکیهای زیبایی داشتیم/ مالامال حیات پنهان/ با آن چراغهای کوچک/ که پیش پایمان را ایمن میکرد فقط/ و تولههای جن که وول میخوردند به سوکها/ و از سر و کول هم بالا میرفتند/ یادت میآید چه ترسهای زیبایی داشتیم/ چه سوت و کور است این دنیا!/ چه خانه های زشتی میسازند/ -امروزیان پیروز-/ … (همان،۱۳۲۲- ۱۳۲۱).
ریشۀ تمام نوستالژیهای آتشی، نوستالژی بازگشت به انسانیّت اصیل، طبیعت بکر، صفا، صمیمیّت، سادگی، مردانگی و غیرت انسانی و آداب و رسوم ایرانی است که در دنیای ظاهراً متمدّن امروزی پایمال ظواهر شدهاند، لذا شاعر به «پیالۀ شیر خام» روستای کودکیاش پناه میبرد:
هرگز، چه سبز باشد چه ماوراء سبز/ عبور نمیکنم/ زیرا الان به درختی میاندیشم که در آبادی کودکیام جا گذاشتهام/ درختی که هنوز گنجشکان را پناه میدهد/ و زنی زیبا- از امروز- در سایهاش/ بز بورش را میدوشد/ تا پیالهای شیرخام به من ببخشد/ آمیخته با عسل لبخند/ پس من دنده عقب خواهم رفت… (همان،۱۳۶۶).
دنده عقب شاعر، نشان بدویگرایی و کهنهگرایی او نیست، بلکه او پایبندی انسانها به اصل انسانی خود را فریاد میزند. او خواستار جامعهای پر از فرهنگ انسانی است، نه دنیایی که در آن ارزشهای انسانی زیر چرخهای یک ظاهر فریبنده به نام تمدّن و صنعت له شود.
شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه از مایه های اساسی غم و اندوه آتشی و دلیل بازگشت نوستالژیک وی به کودکی است:
برای این بازیهای ترسناک/ پاهای کوچک ما/در سالهای بسیار دور کودکی جا مانده/ - و سوی تلهای که چکاوی را گیر انداخته چون باد میدوند/ برای این جنگهای بیافتخار و تفریح هم/ انگشتهای اشارۀ ما/ بر ماشۀ تفنگهای چوبی هفتاد سال پیش خشکیده/ و اسبهایمان- از چوب سبز نخل-/ در شیب تپّههای نزدیک ده/ قصیل تازه میچرد… (همان،۱۸۷۴).
آتشی در هفتاد سالگی، همچنان خود را کودکی میداند که «هفتاد و دو سالگیش را به صحرا میبرد/ و واژههایش را نزدیک مرتع بزغالهها میچراند…/ و سر بالایی «الله اکبر» را/ [میپیماند]… (همان،۱۸۹۹) و از قهر و آشتیهای کودکی، رفتن به دبستان گلستان و از کوچههای کودکی خود سخن میگوید. آتشی همچنین در شعرهای «بازگشت به درون سنگ»، «بازگشت»، «انسان و جادهها»، «فصل مه ۱» و «سیر حسرت» بازگشتی نوستالژیکی به دوران کودکی خود دارد.
۴-۳- نوستالژی جوانی از دست رفته:
جوانی، با تمام خاطرات تلخ و شیرینش یکی از مهمترین و زیباترین دوران زندگی انسانهاست که گذر آن برای اغلب افراد با اندوه و حسرت خاصّی همراه است. آتشی نیز در برخی از اشعار خود همچون «با یاد سالهای دور جوانی»، «از پای سنگ صبور»، «فاتح گلگشتهای پیری»، «شروه» و «فصل مه ۱» صمیمانه از دوران جوانی خود یاد میکند:
کجا شد آن همه پروازها/ کجا شد آن همه پر بر حصار ماه کشیدن/ ستاره بازیها/ شهابوار، افق تا افق شیار زدن/ دلیر و چالاک، به کاروان چابک مرغابیان یورش بردن/ چو شعله، بال بلند برّنده را/ به دود تیرۀ فوج عظیم سار زدن/ کجا شد آن همه سودایت ای پرندۀ پیر/ عقاب بودی/ -امیرزادۀ رؤیایت را، عقاب بودی ای پادشاه کوه اورنگ/ و رشک هرچه بلند است،- با غرور تو مصاف داشت… (همان،۱۶۲- ۱۶۱).
مگو، مگو که همین دیروز بود. (در کافۀ نادری یا فیروز)/ کز در درآمدی/ - با چشمان بزرگ سبز- آبی-/ بر شانههایم خم شدی و… فنجان قهوهام را توفانی کردی… / مگو که همین دیروز بود/ که از «گل رضائیه» بیرون زدیم/ تا شب درون «دکه سوم- سلمان-/ پشت قطار بطریها، یکدیگر را/ -کجکوله و مورّب و مشکوک-/ تماشا کنیم…/ مگو که همین دیروز بود/ سی سال پیش بود/- بیش- یا شاید چل سال و- اندکی هم-/ کز با مداد، از دکهای به دکۀ دیگر پرتاب میشدیم/ تا …. با مداد دیگر/ و با مداد دیگر که مثل سایههای آخر شب وا میرفتیم/ که مثل سایههای پسینگاه دشت پراکنده میشدیم… (همان،۸۴۸- ۸۴۶).
۴-۴- یاد معشوق
پس از درد غربت شاعر در دنیای صنعتی، و ستیز صنعت و مدرنیته با سنّت ها و ارزشهای انسانی، عشق و یاد معشوق بن مایۀ غم سرودههای آتشی را تشکیل میدهد به نحوی که میتوان گفت بیشترین بنمایههای شعر آتشی در زمینۀ عشق و دوری از معشوق است (ریحانی و قصابان شیروان، ۱۳۹۱: ۱۰۴).
عشق در شعرهای آتشی جایگاه خاصّی دارد و او صادقانه احساسات روحی خود از عشق را بیان میکند. عشق او همواره قرین حسرت بوده است و حجم قابل توجّهی از افسوسهای شعر وی را به خود اختصاص داده است.