بعضی پژوهش ها نشان داده اند سابقه رفتارهای پرخاشگرانه و سادیستی، عصبیت و کج خلقی در نوباوگی از جمله پیش بینی های مصرف مواد در بزرگسالی هستند (میلر و رلنیک،۲۰۰۹). همین نکات یکی از موارد بسیار مهم درفرایند درمان را نشان می دهند. هر بیمار نیازها و مشکلات انحصاری دارد که برای موفقیت درمان باید مدنظر قرار گیرد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
باید از درمان های عمومی و یکدست شده به سوی درمان های منحصر به فرد و منطبق با نیازهای فردی حرکت کرد (جارویس[۱۳۶]، ۲۰۰۹) دیدین بیمار به صورت یک تشخیص یا یک تعریف عملیاتی یا این رویکرد منافات دارد. گروه های خودیاری با ارائه کردن خدمات فردی و گروهی این نکته را مورد توجه قرار داده اند. برای نمونه گروه های دوازده قدمی با داشتن جلسات گروهی عمومی، جلسات اختصاصی تر قدم های دوازده گانه و تزارنامه نویسی و نیز ارتباط انفرادی با فردی موسوم به راهنما که سالها ادامه پیدا می کند این نکات را در برنامه ی خود گنجانده اند.
برخی گروه ها به ایجاد بینش به عنوان یک ضرورت مهم در فرایند درمان اشاره کرده اند. این لحظه های تحول یا نجات در درمان اعتیاد کمیاب ولی بسیار مهم هستند. ظاهراً باید نوعی بیداری معنوی، حس متعالی و تغییر جهان بینی صورت بگیرد. البته با توجه به زمان و هزینه بیشتر درمانها در عمل رواندرمانی اعتیاد، بر استفاده از تکنیکهای رفتاری- شناختی متمرکز است که در مراحل اولیه فرایند درمان کاملاً هم مؤثر هستند. اما باید توجه داشت درمان اعتیاد مستلزم تغییر فراگیر سبک زندگی است و تغییرات موقت و سطحی نمی توانند موفقیت پایدار ایجاد کنند.
عوامل متعددی باعث بازگشت و عدم تغییر سبک زندگی بیمارگون دربیماران می شود و پیگیری های کوتاه مدت نمی توانند ارزیابی دقیقی ارئه دهند و همانطور که اشاره شد درمانهای مختلف در بلند مدت موفقیت بین ۵ تا ۱۰ درصد داشته اند.
۱۵-۲ مداخلات چند جانبه
همانطور که اشاره شد درمانهای غیر دارویی مختلفی برا ی درمان اعتیاد مورد استفاده قرار گرفته اند اما همانگونه که رواندرمانی التقاطی و یکپارچه در حوزه های دیگر روانشناسی مورد استفاده قرارگرفتند. برای درمان اعتیاد نیز تمایلی مبنی بر بهره گیری از رویکردهای چندگانه شکل گرفت. برای مثال گروه های خودیاری و دوازده قدمی که عمدتاً توسط افراد غیر متخصص و با وابستگی به مواد شکل گرفته بودند سعی کردند از تکنیک های رفتاری، شناختی، روانپویشی، معنوی، انسان گرایانه و بینشی به صورت گروهی و فردی استفاده کنند. در این زمینه روش های درمانی مختلف دیگری به صورت مداخلات چند جانبه مطرح شدند که رویکردهای فشرده و عمدتاً رفتاری داشته و به مشکلات خانوادگی افراد نیز توجه داشتند.
ازجمله این روشها رویکردی است که با نام ماتریکس درامریکا شهرت پیدا کرده است. روش درمانی ماتریکس یک شیوه جدیدی از این گونه درمانهای غیردارویی است که به طور همزمان از چندین مداخله استفاده می کند.
این روش در سال ۱۹۹۸ و در اثر تقاضاهای فراوان برا ی درمان سوء مصرف داروهای محرک به وجود آمد. در این روش از تکنیکهای جلوگیری از عود و بررسی دلایل لغزش، آموزشهای ضروری به بیمار و خانواده او، تشکیل گروه های درمانی، خانواده درمانی، آموزش خودیاری، برنامه های ایجاد روحیه و تقویت مثبت و بالا بردن احساس ارزش فردی استفاده می شود. این روش از طرف مؤسسه مصرف داروی امریکا در فهرست درمان های غیر دارویی قرار گرفته است و از سوی مراجع درمانی یک درمان مفید و معتبر به شمار می آید. مطالعات انجام شده در مورد روش ماتریکس در زمینه هایی مانند جلوگیری از عود انجام شده است (مارلات و گوردون، ۲۰۱۰).
در یک بررسی پایلوت بر روی مصرف کنندگان کوکایین روش ماتریکس با برنامه درمانی بیمارستانی مقایسه شد و نتایج به دست آمده مؤثر بودن روش ماتریکس را نشان دادند (راوسون[۱۳۷]،۲۰۱۱).
تحقیقات نشان داده اند که انجام این روش بر نشانه های روانی مصرف کنندگان انواع روانگردان و الکل مؤثر است (راوسون، ۱۹۹۵، شاپ تاو[۱۳۸]، ۱۹۹۹). مطالعاتی که به مقایسه انجام روش ماتریکس در مصرف کنندگان مت امفتامین ها و کوکایین پرداخته اند نیز اثر گذاری این شیوه را نشان داده اند ) هوبر[۱۳۹]، ۲۰۱۰). همچنین بکارگیری روش ماتریکس باعث بهبود وضعیت درمانی معتادانی شد که با نالترکسون درمان می شدند (راوسون و مک کان، ۲۰۱۱).
هزینه های درمانی و محدودیت مراکز در ارائه درمانهای بلند مدت از جمله مشکلاتی بوده است که با انجام برخی تمهیدات در روش ماتریکس راهکارهایی برای آن پیدا شده است. یک مورد بهره گیری از درمانهای گروهی است. در روش ارائه شده از سوی مؤسسه ماتریکس ۳۶ جلسه گروهی باز در نظر گرفته شده که افراد در زمان های مختلف میتوانند به آن ملحق بشوند. این جلسات ضمن تأمین نیازهای درمانی، هزینه ی کمتر و مخاطب بیشتری را پوشش می دهند. جلسات عمیق تری می توانند به صورت جلسات بسته با اعضای ثابت و در گروه های منسجم برگزار شوند که می توانند بسیاری از نیازهای درمان اعتیاد را پوشش بدهند.
معرفی گروه های خودیاری و کمک به افراد برای شرکت در جلسات این گروه ها که خدمات رایگان و بلند مدت ارائه می دهند از دیگر روشهاست و در بسته ی درمان ماتریکس نیز مورد توجه قرار گرفته است. گروه های دوازده گامی که برنامه ها ی فردی و گروهی منسجمی را ارائه می کنند در همه جا در دسترس هستند و از جمله مواردی که در یک درمان جامع باید وجود داشته باشد کمک به افراد برای برقراری پیوند با این مراکز است. مورد دیگر آموزشهای خانواده است که بستر بیماری است و ارتباط مهمی در شکل گیری، مراجعه برای درمان و ادامه دادن درمان دارد. به طور کلی خانواده اطلاعات محدودی از بیماری دارند و ارتباط مهمی در شکل گیری، مراجعه برای درمان و ادامه دادن درمان دارد. به طور کلی خانواده ها اطلاعات محدودی از بیماری و درمان آن دارند و حتی عود بیماری نقش مهمی ایفا می کنند.
آموزش خانواده و پیگیری مناسب از این طریق می تواند به رفع بخشی از اسیب ها کمک کند. برنامه درمانی ارائه شده از طرف مؤسسه ماتریکس جلساتی را به همین منظور در نظر گرفته است. این برنامه ها با توجه به نقاط قوت درمانهای مختلف شکل گرفته اند و تلاش می شود در فرایند درمان مجموعه ای ازعوامل در نظر گرفته شوند.
۱۶-۲ اصول یک درمان موفق برای اعتیاد
یکی از موضوعات مهمی که که در درمان اعتیاد اهمیت اساسی دارد، وجود بیماری های روانی زمینه ساز آن و اختلالات روانی متعاقب ترک اعتیاد میباشد. چرا که میتواند به عنوان عوامل شکست درمان محسوب میشود. مطالعات بسیاری بر شیوع اختلالات روانپزشکی همچون اضطراب و افسردگی در بیماران وابسته به مواد تاکید کرده اند (طباطبایی چهر و دیگران، ۱۳۹۱). این یافته ها بیانگر این نکته هستند که اختلالات روانی به خصوص افسردگی میتواند حین مصرف مواد یا ترک آن رخ دهد. چرا که داده ها نشان میدهد که بیش از ۳۷% سوء مصرف کنندگان الکل و ۵۳% سوء مصرف کنندگان دارو حداقل دارای یک نوع بیماری روانی جدی هستند از سوی دیگر افسردگی و سایر بیماری های روانی نیز خطر ابتلا به اعتیاد را افزایش میدهند.
و انتشار اصول و راهنمایی درمان مداخلات چندجانبه (راوسون، ۲۰۰۸) با تلاشهای بسیاری برای بومی واختصاصی کردن این درمان همراه بوده است، زیرا مصرف کنندگان مواد به گروه های اجتماعی و فرهنگی مختلف و گاهی بسیار متفاوتی متعلق هستند و این یکی از نکاتی است که در روان درمانی اعتیاد باید کاملاً مورد توجه درمانگران باشد یعنی بحث تفاوتهای فردی. برای مثال تلاش شد نسخه ای از ماتریکس برای مصرف کنندگان بومی امریکا تهیه شود (انستیتو ماتریکس، ۲۰۰۹) و یا نسخه هایی برای مصرف کنندگان همجنس گرا و دگر جنس گرا ی مت آمفتامین ها تهیه شد (ریبک[۱۴۰] و شاپ تاو، ۲۰۰۷).
نکته مهم این است که در رویکرد ماتریکس تلاش شده به کمک اصول مورد استفاده در روان درمانی اعتیاد روشی مؤثر برای مشکلات درمان اعتیاد ارائه شود. در واقع در یک رویکرد درمانی مناسب لازم است اصول درمان موفق ارائه شود و موارد مهم و مورد نیاز رد فرایند درمان اعتیاد مورد توجه قرار گیرد.
۱-۱۶-۲ مهمترین اصول یک روان درمانی موفق در اعتیاد رامی توان به این شرح نام برد:
به اندازه ی کافی ادامه داشته باشد. درمان اعتیاد زمان بر است و در زمره ی درمانهای بلند مدت بیشتراز ۵۰ جلسه قرار می گیرد. جلسات درمانی ابتدایی لازم است فشرده تر و حمایتی باشند.
ارتباط درمانی و یا اتصال درمانی بیمار و درمانگر اهمیت بالایی دارد. اصولاً اعتیاد نوعی بیماری ارتباط بین فردی نیز بشمار می رود و بسیاری از معتادان برای رفع استرس و برقراری ارتباط به مصرف ماده روی می آورند. ایجاد دلبستگی ایمن می تواند در بافت گروهی و یا فردی مورد توجه قرار بگیرد. بهر حال در معتادان احساس طرد اجتماعی[۱۴۱] یاد است و در فرایند درمان باید به آن دقت کرد و به ایجاد رابطه اجتماعی [۱۴۲] و حمایت اجتماعی [۱۴۳] کمک کرد.
- در بلند مدت رابطه درمانی تعیین کننده است.
- محوریت درمان باید مشکلات و خواسته ها و نیازهای بیمار باشد و نه مواد. شعار درمان می تواند این باشد که تلاش می شود با در نظر گرفتن و توجه به مشکلات، مسأله حل کن بیمار نباشیم و بیمار تشویق شود مشکلات را بدون مواد تجربه و حل و فصل کند.
- رویکرد انگیزشی، حمایتی، انسان گرایانه بهتر از رویکرد مواجهه و عقلانی- عاطفی است.
- بهتر است از مفهوم ترازوی تصمیم گیری استفاده شود؛ مواد شر مطلق نیست اما سودش به ضررش نمی ارزد.
- از انواع تکنیک های پایه ی رفتاری- شناختی برای مدیریت وسوسه، لغزش و مشکلات جاری بیمار بهره گیری کرد. قراردادهای درمان اهمیت دارند.
- رفتارها، مصرف مواد و دارو و فرایند درمان رصد بشود. آزمایش های ادرار در این مورد اهمیت دارند.
- لازم است برای اصلاح سبک زندگی معتاد اقدام شود. درمان اعتیاد تغییر فراگیر سبک زندگی است. بیماران نیاز به فعال سازی رفتاری دارند. ناتوانی در این زمینه مشکلات افسردگی و اضطرابی را برای بیمار به دنبال خواهد آورد.
- معتادان و خانواده ی آنان بسیار نیازمند آموزش هستند و آسیب پذیری آنها فقدان آموزش هایی است که گاهی بسیار ابتدایی هستند. درمان اعتیاد با آموزشهای زیاد و اده همراه است.
- مشاوره پایه برای خانواده ضروری است؛ نگرانی ها، هماهنگی، قرار دادها، مصاحبه ی انگیزشی و مواردی که لزوماً ساختارهای دینامیک در خانواده را در بر نمی گیرد.
- معتادان بیشتر از هر گروه دیگر جسمانی سازی[۱۴۴] می کنند. کلینیک درمان اعتیاد برا ی مقابله با سبک شیمیایی حل مسأله بیماران باید آموزش ببیند و بیمار را از گرفتاری مسیرهای نادرست مصرف داروهای مختلف نجات دهد.
- وابستگی به مواد یک اختلال روانپزشکی است که با اختلالات مختلفی نیز ممکن است همراه باشد. هیجانات، رفتارها ونیازهای خاص این بیماران در فرایند درمان باید مورد توجه بوده و کادر درمان مشکلات درمانی را بشناسد و بتوانند آنها را مدیریت کنند.
۱۷-۲ تحقیقات انجام شده در خارج از کشور
- در مطالعه ابرات، مک کانو لینگ (۲۰۰۷) برنامه درمانی با رویکرد مداخلات رفتاری شناختی مورد استفاده قرار گرفت. برنامه درمانی برای افراد وابسته به دارو و الکل در طول ۱۶ هفته اجرا شد. روش اجرا مطالعه موردی بود و نتایج اثربخشی معنادار مداخلات چند جانبه را نشان داد.
- در پژوهشی که هابر[۱۴۵]، (۱۹۹۷) انجام دادند تأثیرات انجام درمان با الگوی شناختی - رفتاری بر وضعیت زیست شیمی مغز و تغییرات ان مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به تغییرات شیمی مغز درحین مصرف مواد و اهمیتی که بازگشت شیمی مغز به حالت عادی در پیشگیری از عود دارد، مشخص شد درمان با الگوی ماتریکس توانست روند تغییرات و بازگشت مغز به وضعیت بهنجارتر را تسریع بخشد.
- در یک مجموعه پژوهش در بین سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۸ که توسط مرکز درمان سوء مصرف مواد امریکا انجام گرفت ۹۸۷ نفر بیمار در ۸ مرکز درمانی به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند.
یک گروه مداخلات چند جانبه دریافت کردند و گروه دیگر در هر مرکز روش درمان معمول) دارو و جلسات محدود مشاوره فردی) را دریافت کردند ۵۵% از بیماران زن و ۴۵% مرد بودند. میانگین تحصیلات ۲/۱۲سال، ۸/۳۲ سال، شاغل بودن ۶۹% و متأهل ها ۱۶% بودند. نتایج در مرکز حاکی از تفاوت معنادار در اثربخشی درمان با مداخلات چندجانبه بود اثر بخشی ها یکسان گزارش شد. باقی ماندن در درمان به طور میانگین برای مداخلات چند جانبه ۹/۴۰% و برای درمان معمولی ۲-۳۴% بدست آمد.
- در پژوهش لستر[۱۴۶] ۲۰۰۸ رابطه باورهای غیرمنطقی، افسردگی و افکار خودکشی بر دانشجویان ۲۰۱ نفر مورد بررسی قرار گرفت و معلوم شد باورهای غیرمنطقی با افسردگی ارتباط دارند.
-ونگ[۱۴۷] و هگینگز در مطالعه خود در سال ۲۰۰۹ اثربخشی استفاده از مدیریت مشروط را در فرایند درمان بررسی کردند. این پژوهش بر بیماران وابسته به کوکایین انجام شد. بیماران در طی دریافت خدمات درمان سرپایی در طول ۲۴ هفته برای شرکت در جلسات و طی کردن مراحل درمان مطابق با یک جدول امتیازی تقویت کردند. نتایج حاصل اثربخشی روش مدیریت مشروط را بر افزایش معنی دار پرهیز از مصرف نشان داد. این نتایج در یک پیگیری یک ساله تکرار شدند.
- در پژوهشی کلارک و همکاران در سال ۲۰۰۹ رابطه مصرف مواد و افسردگی در داشن آموزان دبیرستانی ۵۷۲ نفر بررسی شد. نتیجه پژوهش نشان دهنده ی وجود ارتباط معنادار بین مصرف مواد وافسردگی بود.
-در پژوهشی که هوبر[۱۴۸]، لینگ، شاپ تاو، گولاتی، برتن و راوسون در سال ۲۰۱۲ بر روی بیماران وابسته به آمفتامین انجام دادند استفاده از حمایتهای اجتماعی در افزایش کارایی درمان مورد بررسی قرار گرفت. اموزشها به قصد کمک برای ایجاد روابط و فعالیتهای جدید انجام می گرفتند. گروه درمانی با برنامه ریزی انجام می شد که ساختار گروه منعطف تر و کمتر دارای ساختار و موضوعات مشخص جلسات رفتاری- شناختی باشد. افراد حاضر در جلسات برای رسیدن به تغییرات پایدار در سبک زندگی به همدیگر کمک کرده و همدیگر را تشویق می کردند. جلسات و حمایتها بر پایه نیاز شرکت کنندگان انجام می شد. برنامه پیشگیری از عود بر پایه تشویق و کمک به افرادی که لغزش پیدا می کردند استوار بود. نتایج پژوهش در مقایسه با روش های سنتی درمان اثر بخش مشابهی را نشان داد. فنون شناختی، باورهای مرتبط با مواد و افکار خودآیندی را که در کشش ها و هوس ها نقش دارند، مورد توجه قرار می دهند. فنون رفتاری بر اعمال و رفتاری تمرکز دارند که از نظر علّی با فرایندهای شناختی در تعامل هستند (بک[۱۴۹]، رایت، ۲۰۰۹). در درمان شناختی - رفتاری، درمانگر به درما نجو کمک میکند تا، از تجارب خودش برای ارزیابی درستی یا نادرستی باورها و عقایدش استفاده کند.
یکی از مهمترین مدلهای شناختی - رفتاری پیشگیری از عود که قابلیت اجرای گروهی دارد، مدل آموزش مهارت های مقابله ای مارلات است (مارلات، ۲۰۰۹؛ به نقل از کویستیمد، رینولدز[۱۵۰]، دراموند، داویس و تاریر، گوردن، ۲۰۰۹) مفهوم موقعیتهای پر خطر را بیان کرد که شامل دو دسته ی عمده هستند. دسته ی اول، تعیین کننده های درون فردی مرتبط با عود مثل مسائل روانشناختی، جسمانی و محیطی میباشد.
اثر بخشی استفاده از مدیریت مشروط در پژوهش دیگری توسط راوسون[۱۵۱] و هوبر در سال ۲۰۱۲ با درمان رفتاری- شناختی مقایسه شد. آزمودنی ها در برنامه ام. ام. تی[۱۵۲] قرار داشتند و مطابق با یک برنامه اقتصاد ژتونی در صورت انجام وظایف درمانی و رفتاری تقویت می شدند. نتایج تحقیق اثر بخشی بهتر برنامه ی درمان مدیریت مشروط را نسبت به درمان رفتاری- شناختی بدون مدیریت مشروط نشان داد.
- اثر بخشی روش ماتریکس بر درمان وابستگی به مواد محرک در پژوهشی مورد بررسی قرار گرفت (شاپ[۱۵۳] تاو، راوسون، مک کان و ابرت، ۲۰۰۹) ماده مورد مصرف کوکایین و کراک بود. درمان طبق الگوی ماتریکس میزان عود را کاهش داد.
-در پژوهشی که توسط راوسون، شاپ تاو، اوبرت، مک کان، هاسن[۱۵۴]، مرینلی، برتن و لینگ، ۱۹۹۹) انجام شد از الگوی درمان فشرده سرپایی برای درمان وابستگی به کوکایین استفاده شد .برنامه درمان شامل جلسات انفرادی، اموزشهای گروهی به خانواده، آموزش گروهی مهارتهای اولیه و تکمیلی پیشگیری از عود، آزمایش ادرار، برنامه های دوازده قدم، تحلیلی و بررسی عود و تشکیل گروههایی برای ایجاد حمایت اجتماعی بود. شواهد به دست آمده نشان داد روش مداخله چند جانبه اثر بخش معناداری بر این درمان دارد.
۱۸-۲ پژوهش های انجام گرفته در ایران
خورشیدزاده (۱۳۹۰) به بررسی میزان اثر بخشی و عوارض درمان با کلوفن وکلونیدین در سم زدایی موادافیونی پرداختند. دراین مطالعه دو سرکور ۶۶ بیمار سرپایی با تشخیص وابستگی به مواد افیونی براساس دی. اس. ام به طور تصادفی با کلوفن (۳۴نفر) به مدت ۱۴ روز دریافت کردند. نتایج از این قرار بود که هر دو دارو اثر بخشی مشابهی را در مورد نشانه های فیزیکی وروانی نشانگان ترک نشان دادند. تفاوت معنی داری بین دو گروه از نظر مقیاس های افسردگی واضطراب دیده نشد. نیمرخ عوارض جانبی در دو گروه کم و بیش که به طور معنی داری در گروه باک لوفن بیشتر دیده شد « سرخوشی » و « تهوع » مشابه بود، به جز موارد و درنهایت با کلوفن را می توان ازجهات مختلف معادل کلونیدین درسم زدایی مواد افیونی در نظر گرفت.
یعقوبی (۱۳۸۶) در پژوهشی به ارزیابی قابلیت اجرا وپیامدهای روش سم زدایی سریع پرداختند۴۱ بیمار وابسته به مواد افیونی ۳۷ مرد و۴۱ زن با سن متوسط ۱/۲۹ سال(۱۷ تا ۴۱ سال) که طی مدت یکسال به طور متوالی به مرکزآموزشی – درمانی روانپزشکی ایران مراجعه نموده و بستری شده بودند به کمک دو داروی اصلی نالوکسون زیر جلدی ۱۱ نفر و نالترکسون خوراکی ۳۰ نفر مورد سم زدایی قرار گرفتند و درنهایت با تجویز۵۰ میلی گرم نالترکسون خوراکی مطالعه خاتمه یافته تلقی می شد. یافته ها، زمان لازم برای انجام این سم زدایی کمتر از ۷۲ ساعت بود. به جز دو مورد، کلیه بیماران طرح تا پایان ادامه دادند(۹۵%)، از عوارض جدی طول کوتا ه درمان، اثر بخشی قابل، « عوارض اندک » تنها در ۲ نفر از بیماران دلیریوم مشاهده شد (۵%). نتایج قابل توجه، هزینه کمتر و امکان ارائه درمان به گروه بیشتری از بیماران از مزایای این روش سم زدایی به شمار میرود .
حسین پور (۱۳۸۹) در پژوهشی به مطالعه نقش تشخیص ی کیفیت زندگی و امیدواری در معتادان گمنام و معتادان تحت درمان نهگدارنده با متادون پرداختند. در این مطالعه علی مقایسه ای، تعداد ۱۰۰ نقر مرد و داوطلب ۵۰ نفراعضای انجمن معتادان گمنام، ۵۰ نفر گروه درمان نگهداری متادون، در دامنه سنی ۴۰-۲۰ با حداقل ۶ ماه دوره پرهیز از مواد، از شهرستان شاهرود، مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و مقیاس امیدواری اسنایدر وهمکاران را تکمیل کردند. یافته ها : نتایج نشان داد که میانگین نمرات اعضای انجمن معتادان گمنام در مولفه تفکر عاملی، زیر مولفه امیدواری، روابط بین فردی و سلامت فیزیکی بطور معناداری بالا تر از میانگین افراد تحت درمان متادون است.
نتیجه: بنطر می رسد که شرکت فعال معتادان در انجمن معتادان گمنام باعث کیفیت زندگی بهتر و تقویت اراده افراد برای رسیدن به اهداف درمقایسه با درمان نگهدارنده متادون می شود. به ویژه روابط بین فردی این افراد تقویت شده، به زندگی جسمانی و روانی خوداهمیت داده و همچنین تحت تاثیر شرکت در انجمن سیر زندگی خودرا هدفمند دنبال می کنند.
امینی (۱۳۷۹) درمطالعه ای به بررسی تاثیر داروی متادون برکاهش رفتارهای پرخطر پرداختند .این مطالعه بر روی ۹۳ نفر از مراجعین به مرکز درمان سوء مصرف مواد دانشگاه که درحال درمان نگهدارنده بودند صورت گرفت .جهت انجام این مطالعه از پرسشنامه مپ استفاده گردید نتایج از این قرار بود که اعتیاد می تواند باعث رفتارهای پرخطر گردد و سنین جوانی، نوع ماده مصرف، تحصیلات پایین و عدم اطلاعات کافی از عوامل تاثیر گذار در بروز رفتارهای پرخطر می باشد .درمان معتادان به روش نگه دارنده با متادون نقش کاملاً واضحی برکاهش بروز رفتارهای پرخطر دارد. لذا توسعه مراکز متادون درمانی وتشویق معتادان به درمان مزبور توصیه می گردد.
دباغی (۱۳۸۶) درمطالعه خود به بررسی اثر بخشی درمان نگه دارنده با متادون، درمان با شیوه کنگره ۶۰ و درمان شناختی رفتاری بر تغییر وضعیت روانی معتادان به کراک پرداختند .دراین پژوهش از بین داوطلبین درمان به مراکز درمان جمعیت آفتاب و مرکز بازپروری سازمان رفاه اجتماعی و آموزش شهروندی شهرداری، ۶۰ نفر انتخاب شدند و در چهار گروه درمان شناختی رفتاری ۱۸ نفر درمان متادون ۱۵نفر درمان به شیوه کنگره۰ ۶، (۱۲) نفر وگروه کنترل (۱۵) نفر کاربندی شدند. مقایسه نمرات آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله، با پرسشنامه ویژگی های بنیادی شخصیت نشان داد که درمان شناختی رفتاری بر متغیر های هیپوکندریا، افسردگی، مشکلات بین فردی، اضطراب انحراف و درمان نگهدارنده با متادون، بر متغیر های هیپوکندری، انکار و اختلال تفکر و درمان باشیوه کنگره ۶۰ بر متغیرهای افکار، مشکلات بین فردی و بیگانگی اثر بخش بوده است .