۴-۳-۵. ایزدان اسطوره آفرینش و خویش کاری آنان:
شمار ایزدان مانوی که تا کنون در منابع اصیل شناخته شده، ۲۴ است که هر یک نام های گوناگون دارند. گوناگونی نام های ایزدان بدان روی است
شمار ایزدان مانوی که تا کنون در منابع اصیل شناخته شده، ۲۴ است که هر یک نام های گوناگون دارند. گوناگونی نام های ایزدان بدان روی است که در نوشته های مانوی به هر زبانی که در می آمده. نام ویژه ای برای ایزدان قایل شده اند و این باعث سر در گمی و حیرت خواننده می شود. پس شایسته آن است که برای هر ایزد یک نام ایرانی را اصل قرار دهیم و برای این کار نام هایی را که در متون فارسی میانه و پارتی آمده- با اندکی تصرف- ملاک قرار داده ایم.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
پدر بزرگی (زروان): ایزد ایزدان و پدر همه ی هستی و شهریار بهشت روشنی.
آفرینش نخست
(اسارت هرمزد بغ)
مادر زندگی: مادر هستی و زاینده ی هُرمزد بَغ
هُرمزد بَغ: فرزند مادر زندگی و در واقع، پسر خدا، نماد انسان ازلی و روح در بند.
اَمَهر سپندان: فرزندان هرمزد بغ که عبارت اند از: فروَهر، باد، روشنی، آب و آتش
آفرینش دوم
(رهایی هرمزد بغ و آفرینش کیهان)
دوست روشنان: ایزدی که در نجات هرمزد بغ، که به دست مهر ایزد و فرزندان او انجام می گیرد، روشن کننده ی صحنه های نبرد است.
بام ایزد: معمار و سازنده ی بهشت نور
مهر ایزد: نجات دهنده ی هرمزد بغ و آفریننده ی کیهان مادی.
پنج فرزند مهر ایزد:
دهبد: شهریار آسمان نخستین و نگهبان سه آسمان بالایی.
مرزبد: شهریار هفت آسمان پایینی.
ویسبد: در میانه ی کیهان ایستاده و پاینده ی آن است.
زندبد: گرداننده ی سه چرخ باد و آب و آتش.
مانبد: بر زمین پنجم ایستاده، هر هشت زمین را با شانه و پاهای خود نگه می دارد؛ برابر اطلس در اساطیر یونان.
ایزد خروش: ششمین فرزند مهر ایزد که هرمزد بغ اسیر را صدا می زند.
ایزد پاسخ: ششمین فرزند هرمزد بغ که به ایزد خروش پاسخ می دهد.
آفرینش سوم
(آفرینش انسان و رهایی وی)
نریسه ایزد: ایزد نجات بخش و الگویی پیکر نرینه ی انسان.
عیسای درخشان: پیامبر و راهنمای انسان
دوشیزه ی روشنی: رها کننده ی برخی از پارهای نور محبوس و الگوی پیکر مادینه ی انسان
رهنَی گوه یزد: ایزدی که در میان گردونه های ماه و خورشید قرار دارد و پاره های نور نجات یافته را گرد می آورد و نگهبان آنهاست.
بهمن بزرگ: ایزد نجات بخش و راهنمای انسان که دارای پنج اندام است:« خرد، ذهن، هوش، اندیشه و فهم»
داور دادگر: ایزد داوری کننده ی روان انسان پس از مرگ
واپسین ایزد: واپسین ایزد اسطوره ی مانوی که در پایان جهان پس از آتش سوزی بزرگ، از آخرین پاره های نور نجات یافته به وجود می آید.[۱۹۷]
بخش چهارم: ۴-۴. تأثیرات مذهب مانی بر شعر شاعران
۴-۴-۱. تجلی عرفان مانوی در غزلی از حافظ:
حجاب چهرۀ جان می شود غبار تنم خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم
چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم
عیان نشد که چرا آمدم کجا رفتم دریغ و درد که غافل زکار خویشتنم
چگونه طوف کنم در فضای عالم قدس که در سراچۀ ترکیب تخته بند تنم
اگر زخون دلم بوی شوق می آید عجب مدار که هم درد نافۀ ختنم
طراز پیرهن زر کشم مبین چون شمع که سوزهاست نهانی درون پیرهنم
بیا هستی حافظ ز پیش او بردار که با وجود تو کس نشنود زمن که منم[۱۹۸]
۴-۴-۲. ذکر مانی در شاهنامه فردوسی:
زشاهیش بگذشت پنجاه سال که اندر زمانه نبودش همال
بیامد یکی مرد گویا ز چین که چون او مصور نبیند زمین
بدان چرب دستی رسیده بکام یکی بر منش مرد مانی بنام
بصورتگری گفت پیغمبرم ز دین آوران جهان برترم
ز چین نزد شاپور شد باز خواست به پیغمبری شاه را یار خواست
سخن گفت مرد گشاده زبان جهاندار شد زان سخن بد گمان
سرش تیز شد موبدان را بخواند زمانی فراوان سخنها براند
کزین مرد چینی و چیره زبان فتاد ستم از دین او در گمان
بگویید و هم زو سخن بشنوید مگر خود بگفتار او بگروید
بگفتند کین مرد صورت پرست نه بر مایه موبدان موبدست
زمانی سخن بشنو او را بخوان چو بیند و راکی گشاید زبان
بفرمود تا موبد آمدش پیش سخن گفت با او ز اندازه بیش