- تسهیل جریان دانش مناسب از تأمینکنندگان به دریافتکنندگان بدون محدودیت زمان و فضا؛
- تسهیل اشتراک دانش میان کارمندان؛
- افزایش آگاهی سازمانی از خلأهای دانش سازمانی؛ و
- بهبود خدمات مشتری ( حیاوی و همکاران، ۱۳۹۱، ۲۴).
۲-۲-۷) مدیریت دانش در سازمان
سازمان مبتنی بر دانش، تفاوتهایی با سازمانهای نسلهای پیش از خود دارد. این نوع سازمان به لحاظ نوع ساختار بهگونهای طراحی شده که تولید دانش مطلوب، دسترسی، تسهیم و بهکارگیری آن را حداکثر می کند. همچنین در چنین سازمانهایی علاوه بر شکلگیری فرهنگ دانشی، واحدها و فرآیندهای دانشپرور، تسهیلکننده روابط دانش و افزایشدهنده دانش شکل میگیرد. پیادهسازی مدیریت دانش در
سطح سازمان اگرچه ممکن است هزینهبر باشد، اما در عوض سرمایههای دانشی و متعاقب آن سایر سرمایهها را بخصوص در مراحل ابتدایی بهسرعت افزایش میدهد (Lindner & Wald, 2010, 4). در ادامه بهصورت خلاصه برخی از راهکارها و روشهای پیادهسازی مدیریت دانش در سازمان ذکر میگردد و پسازآن تجربههای مربوط به آن و همچنین نتایج بررسی وضعیت شرکتهای ایرانی بهاختصار خواهد آمد.
تدوین برنامههای استراتژیک بر مبنای دانش
بسیاری از سازمانها برای تعیین هدف و دستیابی به آن از برنامههای استراتژیک سود میبرند. توجه به مدیریت دانش در تدوین برنامههای استراتژیک و چشمانداز، باعث قرار گرفتن بندهای بسیار کلیدی در اهداف سازمان میشود که گاهی پیروزیهای آینده شرکت را رغم میزند و نیز عدم توجه به آن در بازار رقابتی و دانشی امروز، باعث شکستهای جبرانناپذیر میگردد. روش تدوین برنامههای استراتژیک بر مبنای دانش، همانند روشهای مرسوم در برنامهریزی، اما با لحاظ کردن توجه به سرمایههای دانشی و فکری و آیندهنگاریهای فنّاورانه و دانشی میباشد. این کار بهوسیله حضور گروه دانش در این برنامهریزیها ممکن میگردد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
شکلدهی گروههای دانشی
گروههای دانشی در سازمانها، مهمترین مجریان مدیریت دانش در سازمان هستند.گروههای دانشی، قرار است که به خلق، کسب، ذخیرهسازی، انتشار و بهکارگیری دانش در سازمان کمک کنند.این گروهها، در حقیقت خطشکنهایی هستند که در سازمان، قدمبهقدم، مدیریت دانش را توسعه میدهند. بهطورکلی گروههای دانش در سطوح مختلف سازمان تشکیل میشوند. در سطح مدیریت عالی، مدیران با حفظ سمتهای خود، اعضای گروه دانش عالی سازمان را شکل میدهند.
این افراد تدوین استراتژی دانشی سازمان را با همکاری دیگر گروهها در سطوح بعدی بر عهدهدارند. همچنین همه گروههای دانش دارای ترکیبی تعریفشده و اعضایی همچون مدیر ارشد دانش[۵۹] و … میباشند. هرکدام از این اعضا در گروه وظایفی مشخص و نیز خصوصیاتی برای عضویت دارند. گروههای مدیریت دانش سطوح پایینتر سازمان، معمولاً ترکیبی از خبرگان امور کاری سازمان به همراه مشاوران خارجی خواهند بود.همه گروهها بهصورت هماهنگ دستیابی به اهداف دانشی و رقابتی سازمان را پیگیری میکنند. طراحی آییننامههای مدیریت دانش در سازمان بر عهده این گروهها میباشد.
نظام پاداشدهی و دستمزد مبتنی بر دانش
بخشی از نظامهای جبران دستمزد میتواند بر اساس دانش و میزان تولید، توسعه یا تسهیم و تبادل آن شکل گیرد. سازمانهای دانشمحور با ایجاد رویهها و چکلیستهایی برای سنجش مقادیر مذکور برای هر یک از کارکنان، از اهرم انگیزش برای پیادهسازی مدیریت دانش استفاده مینمایند. مدلهای مختلف مورداستفاده برای انجام این کار به نوع فعالیت سازمان وابسته است. بهعنوانمثال، در برنامه توسعه سازمان ملل هرکدام از کارکنان، بر اساس میزان تلاشی که در به اشتراکگذاری دانش خود با همکارانش دارد، پاداش میگیرد.
سیستمهای ارزیابی دانش سازمان
سازمانها سیستمهای گوناگونی برای ارزیابی خوددارند. ارزیابی بر اساس مدل تعالی سازمانی، کارت امتیازی متوازن و … ازاینگونهاند. هر یک از این سیستمهای ارزیابی با مطرح کردن معیارهای سنجش سازمان و با بهره گرفتن از اطلاعات بهدستآمده از فعالیت سالانه سازمان سطح سازمان را در مسئله موردنظر سنجیده و برای اصلاح آن پیشنهادهایی ارائه میدهد.مدیریت دانش نیز در سالهای اخیر به ابزارهای مختلفی برای سنجش مجهز شده است.
شکلگیری ترازنامه منابع انسانی، ترازنامه سرمایه فکری، روشهای اندازهگیری نقش دانش در ارزشافزوده، سیستمهای دینامیک ارزیابی دانش باعث میشود که مدیران سازمان قابلیت مقایسه خود را به جهت سرمایههای فکری و دانشی، با دیگر سازمانها پیداکرده و رشد سازمان خود را در این سرمایههای تعیینکننده ارزیابی نموده و بهبود بخشند (سادات جمدی، ۱۳۹۱، ۶۷).
۲-۲-۸) مدل عمومی دانش در سازمان
نمودار (۲-۱) مدل عمومی دانش را نشان میدهد. همانگونه که مشاهده میشود این مدل از چهار فعالیت اصلی تشکیلشده است:
نمودار (۲-۱) مدل عمومی دانش
ایجاد دانش
این مرحله شامل تمام فعالیتهایی است که دانش یا دانشهای جدید را به سیستم وارد میکند. در اینجا فعالیتهایی نظیر کشف، ایجاد و یا توسعه دانش، حائز اهمیت است. چنانکه داونپورت و پروساک نیز گفتهاند به هنگام صحبت درباره دانشآفرینی، همان اندازه که منظورمان «دانش کسبشده» بهوسیله سازمان است، «دانش خلقشده» درون آن نیز موردنظر است. در حقیقت، همه سازمانهای سالم، دانش را خلق و از آن استفاده میکنند. آن ها بدون دانش جدید نمیتوانند پویایی خود را حفظ کنند.
حفظ و نگهداری دانش
در اینجا فعالیتهایی موردنظر است که دانش را در سازمان ماندگار میکند. در این راستا میتوان به حافظه سازمانی اشاره کرد. مهمترین وظیفه حافظه سازمانی، نگهداری از دانش سازمانی است؛ اما باید توجه داشت که حافظه سازمانی، صرفاً توانایی نگهداری دانشهای صریح را دارد. در کنار حافظه سازمانی باید حافظه فردی را که محل نگهداری دانشهای نهفته است، موردتوجه قرارداد. برای اثربخشی برنامههای مدیریت دانش، باید میان این دو نوع حافظه پیوندی تنگاتنگ برقرار کرد.
تبدیل و انتقال دانش
یکی از مشکلات و چالشهای اصلی مدیریت دانش تبدیل و انتقال دانش نهفته به دانش صریح است. در اینجا فعالیتهایی مطرح میشود که با جریان دانش از شکلی به شکل دیگر و یا از فردی یا گروهی به فرد یا گروهی دیگر، در ارتباط است، فعالیتهایی نظیر کدگذاری دانش و تشکیل گروههای تبادل دانش در این مرحله حائز اهمیت است نکته قابلتوجه انتقال دانش این است که انتقال دانش این است که انتقال باید با جذب دانش همراه باشد.
بهکارگیری دانش
دانش، زمانی ارزشمند است که به کار گرفته شود، فعالیتهای مدیریت دانش باید طوری باشد که نهتنها اقدامات و برنامههای کلان سازمان را تحت تأثیر قرار دهد بلکه آثار آن در فعالیتهای روزمره سازمان مشاهده شود (حیاوی و همکاران، ۱۳۹۱، ۲۶).
۲-۲-۹) اهمیت نیاز به مدیریت دانش برای دولت
مدیریت دانش دارای یک اهمیت فزاینده برای دولت جهت مواجهه با مخاطراتی است که توسط اقتصاد دانشمحور ایجاد میشود. این مخاطرات در جنبههای زیر موردتوجه قرار میگیرند.
دانش به یک عامل حیاتی تعیینکننده برای رقابتپذیری در بخش دولتی تبدیلشده است. خدماترسانی و سیاستگذاری دو فعالیت اصلی دولتها هستند. در یک اقتصاد دانشمحور، شدت در هر دو زمینه با رقابت بینالمللی و حتی ملی مواجه شدهاند. برای مثال در سطح بینالمللی، سازمانهای غیردولتی و دولتها با سازمانهای خارجی که خدمات مشابه ارائه میدهند در حال رقابت هستند. مؤسسات تحقیقاتی برای جذب بهترین محققان و سرمایهگذاران در حال رقابت با یکدیگرند درحالیکه دانشگاهها نیز به دنبال به دست آوردن بهترین سرمایهگذاریها، دانشجویان و استادان هستند. در سطح ملی نیز رقابت افزایشیافته است. در بخش دولتی کالاها و سرمایهها آنقدر که در بخش خصوصی دارای اهمیت هستند، مهم شمرده نمیشوند، بلکه این دانش است که بهعنوان مهمترین فاکتور رقابتی شناخته میشود. دانش مهمترین فاکتور رقابت و منبع اصلی و مرکزی دولت است. کارکرد اثربخش دولت درگرو انتشار دقیق و مؤثر دانش است.
شرکتهای خصوصی به تولید کالا و خدماتی میپردازند که مستقیماً در رقابت با کالا و خدمات بخش دولتی است. آموزش، دانش، امنیت و علم ازجمله زمینههای رقابت بین این دو بخش است. برای مثال آموزش از راه دور و بهویژه آموزش از طریق اینترنت توسط شرکتهای خصوصی، ارائه خدمات آموزشی توسط دولت را بهشدت تحت تأثیر قرار داده است. وقتی مشتریان بتوانند نیازهای خود را بهصورت کاملاً دلخواه و سفارشی توسط بخش خصوصی برطرف کنند. ناخودآگاه چنین انتظاری را از بخش دولتی نیز خواهند داشت.
بازنشسته شدن کارمندان دولت و همچنین انتقال آن ها بین بخشهای مختلف، چالش جدیدی برای ابقای دانش و حفظ حافظه سازمانی و متعاقب آن آموزش کارکنان جدید ایجاد میکند. بهمرورزمان کارمندان فعلی دولت تا چند سال آینده بازنشسته خواهند شد. این بهعنوان یک مشکل اصلی پیش روی بسیاری از دولتهاست. سازمانهای دولتی نیازمند این هستند که با ابتکار عمل، دانش کارکنان ارشد را حفظ کنند زیرا در غیر این صورت ارائه خدمات به بخش عمومی دچار مشکل خواهد شد. بنابراین، کسب دانش از کارکنان ارشد و سپس انتقال آن به سایر کارکنان و همچنین روزآمد کردن آموختهها طی زمان امری بسیار حیاتی است. افزایش روزافزون شهروندان دانشمدار، دولت را مجبور میکند تا در رأس دانشهای ایجادشده و بهروز قرار گیرد. مدیریت دانش بیان میکند که مهمترین منابع ارزشمند هر سازمان، دانش کارکنان آن است. این تأکید و تمرکز با توجه بهشتاب روزافزون تغییرات در سازمان و در کل جامعه انجام میگیرد. مدیریت دانش بیان میکند که امروزه تقریباً تمامی امور مستلزم انجام کار دانشمحور هستند و لذا تمامی کارکنان باید بهنوعی به کارکنان دانشمحور تبدیل شوند. (کار انجامشده توسط کارکنان بهجای اینکه به نیروی بازوی آن ها وابسته باشد به دانش آن ها متکی است) این بدین معناست که دولتها به خلق، تسهیم و استفاده از دانش یکی از مهمترین فعالیتهای هر فرد در هر سازمان است (نوروزیان، ۱۳۸۴، صص ۲۹-۲۳).
۲-۲-۱۰) کارکنان دانشمحور
کارکنان دانشمحور، مهمترین ابزار اجرای رهیافت مدیریت دانش در هر سازمانی به شمار میروند. این کارکنان از یکسو بر ارزش فعالیتهای سازمان میافزایند و از سوی دیگر ممکن است نابودی و شکست را برای سازمانها به ارمغان بیاورند.
- مدیریت روابط کارکنان دانشمدار
کارکنان دانشمدار سازمان، مجموعهای از شایستگیها –شامل ترکیبی از مهارتها، آگاهیها و نگرشها را برای سازمان به ارمغان میآورند و در قبال آن انتظار دریافت حقوق و مزایای جانبی مناسب، اعتبار، احساس مشارکت در ایجاد و خلق چیزی فراتر از توانایی خود، احساس و رضایت از خویشتن، فرصت یادگیری از دیگران و در بسیاری از سازمانهای دانشمحور انتظار دریافت آموزشهای پیشرفته را دارند. علیرغم محدودیتهایی که از جانب اتحادیههای کارگری و دولت در جهت تنظیم روابط صنعتی میان کارمند و سرپرست یا مدیر اعمال میشود و موجب وضع قوانینی در رابطه با استخدام و اخراج کارکنان میشود، اما چگونگی تنظیم روابط با کارکنان دانشمدار سازمان در اختیار مدیریت سازمان قرار داشته و هیچگونه محدودیت و الزام قانونی در این زمینه وجود ندارد.
-آموزش کارکنان دانشمدار
در اغلب سازمانهای دانشمحور، اطلاعات نهتنها از جانب کارکنان دانشمدار به سطوح دیگر سازمان جریان مییابد، بلکه جریان مشابهی از اطلاعات و دانش تخصصی از جانب مسئولان شرکت بهسوی کارکنان جریان دارد. شرکت از طریق آمادهسازی بستر مناسب جهت مشارکتهای غیررسمی در سازمان زمینه ایجاد چنین جریانی از اطلاعات را تسهیل میکند که طی آن، کلیه افراد سازمان از طریق شرکت در جلسات متعدد و همکاری در طرحهای مشترک، اطلاعات موردنیاز خود را دریافت میکنند و بر دانش خود میافزایند. باوجود این، باید گفت که مهمترین جریان اطلاعاتی درون سازمان، جریان انتقال رسمی اطلاعات از طریق برگزاری جلسات آموزشی برای کارکنان دانشمدار سازمان میباشد که اغلب، هزینه زیادی بر سازمان تحمیل میکند. به علت لزوم صرف هزینه زیاد در این زمینه لازم به نظر میرسد که مدیران، نرخ بازگشت سرمایه را قبل از صرف هزینه و انجام سرمایهگذاری در این حوزه محاسبه کنند (Lindner & Wald, 2010, 6-8).
۲-۲-۱۱) ابزارهای لازم برای مدیریت دانش
گروهافزار
نرمافزاری است که همکاری گروهی را بر روی یک شبکه امکانپذیر میسازد. مثالهایی از گروهافزارها شامل ابزارهای مشترک خلق اطلاعات، وایت بردهای الکترونیکی، کنفرانسهای تصویری، گردهمایی بر خط، پست الکترونیکی و صفحهنمایش مشترک بر خط و کنفرانسهای چندوجهی است. هرکدام از این فناوریها این قابلیت را دارند تا همکاری و مشارکت را از فواصل دور امکانپذیر سازند و هزینههای سفر و اتلاف زمان کارکنان دانشمدار را کاهش دهند.
ابزارهای مشترک خلق اطلاعات شامل برنامههای عمومی پردازش لغت، برنامههای گرافیکی و امکانات تنظیم صدا هستند. اگرچه اغلب بهتنهایی از ارزش زیادی برخوردار نیستند، اما بسیاری از برنامههای کاربردی اگر بتوانند به اسنادی بر روی شبکه یا یک سرور عمومی دست پیداکرده و آن را اصلاح کنند، میتوانند بهعنوان گروهافزار در نظر گرفته شوند. غالب ابزارهای مشترک خلق اطلاعات باید بهصورت غیر همزمان مورداستفاده قرار بگیرند، زیرا فقط یک نفر در یکزمان مشخص میتواند تغییراتی در سند ایجاد کند.
سیستم پست الکترونیک که از ارتباطات متنی غیر همزمان پشتیبانی میکند، بهعنوان پرکاربردترین نوع گروهافزار محسوب میشود. گردهماییهایی بر خط سیستم، تبادلات متنی بهنگامی محسوب میشوند که ارسال و دریافت پیام متنی را برای اعضای گروه فراهم میکنند.
صفحهنمایش مشترک، با امتیاز دسترسی مناسب به «کاربر» اجازه میدهد تا به رایانههای شخصی از راه دور متصل شده و آن ها را کنترل نماید. صفحهنمایش مشترک بهویژه در تهیه برنامههای آموزشی و حل مشکلات و مسائل جاری سازمان، مورداستفاده قرار میگیرد.
قسمت اصلی نردبان تکامل گروهافزار، وایت برد الکترونیکی میباشد. این فناوری که بهطور خاص برای همکاری گروهی طراحی شده است، یک وایت برد مجازی است که ترسیمکننده فضایی است که در آن، همکاران مختلف به ایجاد و اصلاح کارهای گرافیکی دستساز، برجسته کردن قسمتهای جالب بر روی تصاویر دیجیتالی یا ارسال ساده یک اسلاید برای ارائه میپردازند. وایت بردها اغلب در ترکیب با دیگر برنامهها از قبیل کنفرانسهای ویدئویی و اجرای برنامههای چندگانه صوتی و تصویری بهکاربرده میشود.
سیستمهای خبره
انطباق رهیافت فناوری بنیادی است که زیربنای سیستم خبره را تشکیل میدهد. (سیستمهای خبره برنامههایی هستند که میتوانند تصمیماتی همانند انسان بگیرند؛ بهویژه تصمیماتی معقول در شرایط عدم قطعیت). سیستمهای خبره همچنین در کمک به متخصصان برای کاربر روی فرآیندهایی همچون تشخیص بیماریها میتوانند مفید واقع شوند. زمانی که فرایند از قوانین استنتاج شد، استدلال و منطق با محیط برنامهریزی استاندارد تلفیق میشود و یا بهصورت نمودار گرافیکی تصمیم ارائه میشود.