زبانشناسان با تحقیقات متعدد در زبانهای گوناگون دریافتند که زنان به گونه ای متفاوت از مردان زبان را به کار میبرند. این پژوهشها نشان میداد که زنان معمولاً ساختارهای کهنهتر، خالصتر، مؤدبانهتر و نزدیکتر به زبان معیار را در گفتار خود به کار میبرند.
تحقیقات دربارهی تفاوتهای کلامی زنان و مردان نشان میدهد که زنان بیشتر از مردان دربارهی رابطههای خود (مانند رابطهی خود با همسر، دوست و آشنایان) صحبت میکنند ( تانن[۲۶] ۱۹۹۰) و بیشتر تعارف و عذرخواهی به کار می برند ( هولمز[۲۷]۱۹۸۹).
پوینتون[۲۸] ( ۱۹۸۹: ۳-۷۰)، ذکر شده توسط دهقانی (۱۳۹۱)، لیستی از تفاوتهای زبانشناختی گفتار زنان و مردان ارائه نموده است که از ترتیب منطقی مناسبی برخوردار است، لذا ابتدا تفاوتهای گفتمانی را بیان کردهاست و سپس به ذکر تفاوتهای واژگانی، دستوری و واجی پرداخته است. در ادامه خلاصهای از گزارش وی آمده است.
۲-۶-۱ تفاوت های گفتمانی[۲۹]
قطع گفتار[۳۰] : صحبت زنان معمولاً توسط مردان قطع می شود اما برعکس آن معمول نیست.
انتخاب موضوع[۳۱] : انتخاب موضوع معمولاً توسط مردان صورت میگیرد و با موضوعات انتخابی زنان مخالفت می شود.
کنشهای گفتاری[۳۲] : زنان بیشتر از جملات درخواستی، و مردان از جملات امری استفاده میکنند.
شروع کنندهی مکالمات[۳۳] : زنان معمولاً زودتر از مردان در مکالمات شروع به صحبت میکنند اما کمتر از مردان در بیان اظهارات خود موفق هستند زیرا مردان با آنها کمتر همکاری میکنند.
۲-۶-۲ تفاوت های دستوری
پرسشهای پایانی[۳۴]: به دلیل اینکه زنان معمولاً به دنبال تأیید و موافقت طرف مقابل هستند، از پرسشهای پایانی در جملات خود استفاده میکنند.
تردیدنماها[۳۵]: زنان بیشتر از مردان از تردیدنماها استفاده میکنند که این به دلیل تردید و عدم قطعیتی است که در گفتار آنها وجود دارد.
طول جمله[۳۶]: زنان در نوشتار خود از جملات بلندتری نسبت به مردان استفاده میکنند.
اتمام جمله: از نظر یسپرسن ( ۱۹۲۳ ) زنان بیشتر از مردان جملات خود را ناتمام میگذارند.
نقل قول مستقیم: معمولاً زنان از نقل قول مستقیم بیشتر از تفسیر و ترجمه کردن استفاده میکنند.
۲-۶-۳ تفاوت های واژگانی
تعداد صفات: تحقیقات متعددی نشان میدهد که دختران از صفتهای بیشتری نسبت به پسران در نوشتار و گفتار استفاده میکنند.
نوع صفات: زنان معمولاً از صفتهای نامشخص مانند: چنین، چقدر، محشر و معرکه در گفتار خود استفاده میکنند که این مسئله میتواند به دلیل عدم قطعیت بیشتر زنان باشد.
صفات تقریبی: زنان از صفاتی مانند تقریباً، تا حدودی و حدوداً بیشتر از مردان استفاده میکنند، که این مسئله میتواند به دلیل وجود صراحت کمتر در زنان باشد.
تشدید کنندهها: زنان از کلمات تشدید کننده مانند خیلی، بسیار، زیاد بیشتر از مردان استفاده میکنند.
کلمات عامیانه: مردان معمولاً از کلمات عامیانه بیشتری نسبت به زنان استفاده میکنند. از نظر زبانشناسان چون زنان بیشتر به اعتبار و شأن اجتماعی اهمیت میدهند و به همین دلیل بیشتر از مردان مواظب صحبت کردن خود هستند و بنابراین از فرمهای مؤدبانه و رسمیتر زبان استفاده میکنند.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
حسن تعبیر: زنان معمولاً سعی میکنند تا از حسن تعبیر بیشتر از مردان استفاده کنند.
نشانگر ادب: زنان بیشتر از مردان از کلمات مؤدبانهای مانند “لطفاً” و “خواهش میکنم "استفاده میکنند، زیرا آن ها به دنبال گفتار مؤدبانه هستند.
۲-۶-۴ تفاوت های آوایی
به طور کلی زنان بیشتر از مردان از تلفظ معیار کلمات استفاده میکنند. زیرا زنان بیشتر از مردان به اعتبار اجتماعی اهمیت میدهند. هنگامی که گونههای تلفظی متفاوتی وجود دارد، زنان معمولاً آن گونهای را به کار میبرند که نزدیکتر به زبان معیار باشد. همچنین آن ها در جملات خود از آهنگ پرسشی استفاده میکنند.
۲-۷- خلاصه مطالب و نتیجهگیری
در این فصل مبانی نظری پژوهش تبیین و تشریح شد. به طور خلاصه سه نظریه ادب براون و لوینسون (۱۹۸۹)، کنش گفتاری سرل (۱۹۸۶) و جفتهای مجاور شگلاف و ساکس (ذکر شده توسط لوینسون ۱۹۸۳) بررسی شد.
طبق نظریههای ذکر شده، عمل ردکردن یک تهدید جدی برای وجهه مثبت مخاطب به شمار می رود. در نتیجه می بایست تلاشی برای کاهش این تهدید به کار برد. گوینده باید استراتژیهایی را به کار ببندد که به استراتژیهای ادب مربوط است. در واقع عمل ردکردن، یک پاسخ ثانوی غیر مرجح در جفتهای مجاور بوده و این پاسخ غیرمرجح، قاعدتاً باید همراه استراتژیهایی باشد تا وضع غیرمرجحش تعدیل شده و برای مخاطب بیشتر قابل قبول باشد.
همچنین در این فصل بیان شد که عوامل اجتماعی فرهنگی بسیاری وجود دارد که بروی اعمال گفتار مستقیم یا غیر مستقیم اثر میگذارد. عمل رد کردن نیز، بنا بر آنچه گذشت، طبق نظریه ادب و جفتهای مجاور، پاسخی غیر مرجح و تهدیدآمیز است و باید به نحوی غیر مستقیم و همراه با استراتژیهای خاصی به کار رود.
بعد از بررسی نظریههای ذکر شده نگارنده به نگاهی اجمالی بر تاثیر جنسیت برروی زبان پرداخت. بدین شرح که جنسیت یکی از عواملی است که تأثیر مستقیمی بر روی زبان دارد. همچنین تفاوتهای زیادی در زمینه گفتار زنان و مردان وجود دارد.
با بیان تمام این دیدگاهها و نظریهها، نگارنده برآن است تا استراتژیهای ردکردن در زبان فارسی بر مبنای جنسیت گویشوران را در جامعه زبانی شیراز، کشف و بررسی کند. این استراتژیها باید نظریه ادب همخوانی داشته و برمبنای نظریه کنش گفتاری و جفتهای مجاور، باید به نحوی باشد که تهدید وجهه مخاطب و نامطلوب بودن و غیرمرجح بودن عمل ردکردن را کاهش دهد. نگارنده برآن است تا تأثیر جنسیت بر انتخاب استراتژیهای رد کردن را مورد بررسی قرار دهد.
فصل سوم
پیشینه تحقیق
۳-۱- مقدمه
علیرغم اینکه بررسی استراتژیهای ردکردن یکی از دهها مباحثی است که میتوان در منظورشناسی به آن پرداخت، و همچنین یکی از مباحثی میباشد که اخیراً مورد توجه قرار گرفتهاست، پژوهشهای چندی در خصوص آن صورت گرفتهاست. در این بخش، مروری بر تحقیقاتی که در زمینه استراتژیهای ردکردن، در میان محققان ایرانی و غیر ایرانی صورت گرفته است، انجام میشود و سپس نگاهی اجمالی به تحقیقاتی که در زمینه تأثیر جنسیت در زبان صورت گرفتهاست، خواهد شد.
۳-۲- محققان غیر ایرانی
بیب، تاکاهاشی و ولز[۳۷] (۱۹۸۵) تحقیقی را درباره عمل ردکردن دررابطه با انتقال کاربردشناختی انجام دادهاند. آن ها افراد مورد تحقیق را به سه گروه سخنوران بومی ژاپنیزبان که ژاپنی صحبت میکنند، سخنوران بومی ژاپنیزبان که انگلیسی صحبت میکنند و سخنوران بومی آمریکایی که انگلیسی صحبت میکنند، تقسیم کردهاند. نتایج تحقیق نشان میدهد که گروه اول و دوم، استرتژیهای ردکردن مشابه هم دارند که با گروه سوم متفاوت است. محققان تأثیر وجهه اجتماعی را بر استراتژی های ردکردن آزمودند و به این نتیجه رسیدند که وجهه اجتماعی نقش بسیار مهمی را در انتخاب استراتژیهای ردکردن دارد.
رابینسون[۳۸] (۱۹۹۱ ) در پژوهش خود از ۱۲ زن ژاپنی زبان خواسته است که یک پرسشنامه تکمیلی نوشتاری گفتمانی را مبنی بر ردکردن درخواست و دعوت در زبان انگلیسی را پرکنند. اما این تحقیق یک مشکل اجتماعی فرهنگی داشت به این علت که زنان ژاپنی طوری تربیت شده بودند که همیشه ( بله ) بگویند و یا حتی الامکان ( نه ) نگویند لذا عمل ردکردن برای آنها بسیار دشوار بود .
ناگروهو[۳۹] (۲۰۰۰) در رساله خود مبنی بر بررسی استراتژیهای ردکردن در دانشآموزان آمریکایی و اندونزیایی، پنج استراتژی معمول ردکردن را چینین بر میشمارد: ۱٫ معذرتخواهی ۲٫ نشان دادن علاقه ۳٫ دلیل ۴٫ تشکر ۵٫ رد کردن مستقیم. در میان این پنج استراتژی، عذرخواهی بیشترین اهمیت و فراوانی را داراست. از آنجا که عمل ردکردن تهدیدی برای وجهه مثبت افراد به حساب میآید، عذرخواهی باعث میشود این تهدید کاهش یابد و ادب و متانت را به همراه دارد. تحقیق نشان می دهد که ردکردن مستقیم کمترین استراتژی به کار رفته در آزمودنیهای این تحقیق است.
مقالهای دیگر مبنی بر مقایسه عمل ردکردن در دو فرهنگ توسط نوو[۴۰] ( ۲۰۰۴ )انجام شده است. این تحقیق عمل ردکردن را در دو گروه کرهای بومی و انگلیسی زبانان آمریکایی بررسی میکند. مهمترین یافته تحقیق این است که کرهای ها در مقایسه با آمریکایی ها دلیلها و بهانهها و توضیح های گوناگون وکلمات غیر مستقیم بیشتری را برای ردکردن استفاده می کنند.
فیلیکس- برسردفروسزار[۴۱](۲۰۰۶)، استراتژیهای ردکردن به کاررفته درسخنوران بومی تکزبانه اسپانیایی مکزیکی، در دو موقعیت رسمی و غیر رسمی را بررسی کرده است. او سه جنبه از نظریه ادب را بررسی کرده است. ۱) درجه رسمی یا غیر رسمی بودن ۲) نظام ادب و استفاده از استراتژی ها ۳) ادب و وجهه در مکزیک. ۲۰ دانش آموز مرد مکزیکی در این تحقیق شرکت کرده و ۴ تعامل نقشی را بازی کردهاند. نتایج نشان میدهد که برای حفظ وجهه مثبت از استراتژیهای غیر مستقیم ردکردن استفاده شده است.
پژوهش دیگر از عبدا…. علی الایرانی[۴۲] (۲۰۰۸) از دانشگاه پنجاب هندوستان میباشد. او از بیست زبانآموز که زبان انگلیسی را یاد میگرفتند، در خواست کرده که در شش موقعیت عمل ردکردن را انجام دهند. سپس او نتایج بدست آمده را با بومی زبانان مقایسه کرده است. این پژوهش نشان میدهد که با وجود شباهتهای استراتژیهای ردکردن در دو زبان، گونههای متفاوتی در تعداد مفهوم فرمولهای معناشناسی که هر گوینده استفاده کرده است، مشهود است.
جی آیو [۴۳](۲۰۱۰) در مقاله ای یک مطالعهی مقایسهای از استراتژیهای ردکردن بین انگلیسی و چینی انجام داده است که شامل مطالعهی بین فرهنگی از انگلیسی و چینی و همچنین مطالعهی بین گونهای میباشد. این مقاله شامل مطالعاتی از ارتباطات درون شخصی تا فعالیت های خرید کردن می باشد.
این پژوهش بر دومبانی نظری استوار است. یکی اینکه این باور وجود دارد که فرهنگ چینی جمعیگرا و فرهنگ آمریکایی فردیگرا می باشد. دو جامعه مذکور متفاوت هستند و در نتیجه برخلاف اینکه الگوهای ردکردن ممکن است در جهان مشابه باشد، الگوهای دریافت گفتمانی ممکن است از یک کشور به کشور دیگر تغییر کند؛ و دیگر اینکه گونهی کاربردی که گونه های زبان هستند که برای استفاده در موقعیتهای مختلف زبانی مورد استفاده قرار میگیرند، با گوینده و مخاطب و سبک و روند گفتمانی رابطه دارند. از آنجا که گونهی کاربردی خرید کردن با گونهی کاربردی تعاملات اجتماعی متفاوت است، در نتیجه الگوهای دریافت گفتمانی ممکن است از یک گونه به گونه دیگر فرق کند.
اهداف این تحقیق به شرح زیر معرفی شده است:
- مشخص کردن شباهتها و تفاوتها در رابطه با الگوهای درکی رد کردن بومی زبانان در فعالیتهای خرید کردن و در موقعیت های مختلف مانند فروشگاهای بزرگ، مغازه های خیابانی و سوپرمارکتهای سلف سرویس ( تغییر پذیری موقعیتی ).