تفکر: ۱) اندیشیدن ۲) اندیشه ۳) نوع اندیشهها و طرز اندیشیدن ۴) اندیشیدن سالک به حق (دکتر حسن انوری، ص ۶۳۵، ۱۳۸۲)
تفکر : (thinking) عبارت است از مرتب ساختن، مورد معلوم برای منجر شده به کشف مجهول (خوانساری، منطق صوری، ۱۳۷۲)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
پایان نامه کارشناسی ارشد گروه آموزشی روانشناسی تربیتی جایگاه تفکر انتقادی در آموزههای دینی (قرآن، روایات، متون)
نقد و انتقاد : (Critic) این از تمیز سره از ناسره (ملک الشعرای بهار، سبک شناسی، ۱۳۲۵)
تفکر انتقادی (critical thinking) فرایندی ذهنی است که منتج به قضاوت و تصمیم گیری در مورد عقاید، اعمال و موضوعات میگردد و فرد را قادر میسازد که جنبههای مختلف یک پدیده یا مساله یا چند پدیده را در نظر بگیرد و مبنی بر دلایل معتبر در مورد آن ها قضاوت نماید (کارشکی، ۱۳۸۴)
تفکر انتقادی مستلزم داشتن تفکر انتزاعی، دانش قبلی مورد نیاز و توانایی تفکر در حیطه مورد نظر است.
تفکر انتقادی: (ربر – ۱۹۸۵) راهبردی شناختی که فرد را از طریق بازبینی و آزمون مداوم راه حلهای ممکن راهنمایی میکند.
تفکر انتقادی : تفکر می کند بر ارزیابی دقیق مقدمات و دلایل مبتنی است و ضمن بررسی تدریجی عوامل مربوط نتیجه را به دست میآورد.
مهارتهای تحلیل، ترکیب، قضاوت و جمع بندی و ارزشیابی مهارتهای مورد نظر در تفکر انتقادی هستند.
تفکر انتقادی یک فرایند است یک نتیجه و پرسش از اصول موضوعه را در بر میگیرد. این امر مهم است که دانشآموز زمینه تدریس مسائل را درک کند (و اصول موضوعه اساسی و نظام ارزشس اجتماعی) (شریعتمداری، ۱۳۸۲، ص ۸۷ الف)
در روان شناسی عناصر عمده تفکر عبارتند از تصورات ذهنی، تمیز، وحدت دادن، تجرید یا انتزاع، تعمیم، زبان عناصر عمده تفکر از لحاظ منطقی تصورات و تصدیقات بدیهی است.
پس تفکر زمانی حاصل میشود که امری به یاد فرد آمده باشد یا خیالی که از پیش معلوم نبوده در ذهن او خطور کند و یا فرد با مساله یا مشکل جدیدی مواجه شود و درصدد حل آن برآید یا به عبارتی تفکر زمانی صورت میگیرد که مساله یا مشکل خاصی مطرح شود.[۱۹]
تفکر به شکلهای گوناگون صورت میگیرد به صورت تداعی آزاد، خیالبافی، تفکر عملی یا تفکر خلاق.
گوردون و اسمیت در بررسی و مطالعه ساخت تفکر در کتاب تفکر منطقی به تحلیل سه جنبه میپردازند این سه جنبه عبارتند از احساس، حافظه و تخیل. براساس تحلیل آنها تفکر را میتوان به شکل مثلثی که اضلاع آن حافظه و تخیل و احساس هستند منظور داشت عمل خاص فکر وقتی مشخص میشود که حداقل یکی از ۳ جنبه برای توصیف آن به کار رود. تفکر منطقی تفکری است که در آن تعادلی میان احساس، حافظه و تخیل وجود دارد. در صورت عدم تعادل در سه جنبه فوق نمیتوان به منطقی بودن تفکر اعتماد داشت تفکر منطقیو علمی همیشه به وسیله بررسی فعال، مداوم و دقیق عقیده یا معرفت در سایه دلایلی که آن را تائید میکنند حاصل میشود. ایجاد موقعیت مطلوب برای اندیشیدن در تفکر موثر است. در ضمن اندیشیدن هدف نهایی نیست بلکه از طریق اندیشیدن به شناخت صحیح و از طریق شناخت صحیح گرایش به عمل و اجرای عمل حاصل شود. گرایش برای انجام دادن کاری معین معلول تفکر است. افراد بشر در حالتی که با مسالهای روبرو میشوند به فکر کردن میپردازند.
تفکر : فعالیت ذهنی و عبارت از پردازش اطلاعات، بهره گیری از ادراکات، مفاهیم، نمادها و تصاویر ذهنی است. برخی از اهداف تفکر عبارتند از: حل مشکلات، تصمیمگیری و ارائه واقعیت بیرونی». [۲۰]
تفکر را معمولاً فرایند هشیار میانگارند اما فروید تفکر ناهوشیار را نیز مطرح میکند.
از دیدگاه اسلام مهمترین مرحله صعود به مراحل عالی انسانی و نیل به هدف نهایی پرورش قدرت تفکر، استدلال و به طور خاصه عقل است.
جان دیوئی «فکر را عبارت از درک روابط میداند».[۲۱]
در نظرات پیاژه تفکر مستلزم زبان آموزی است و از این رو کودکان پیش از یادگیری زبان دارای تفکر نیستند پیاژه تفکر را «هوش درونی شده» میداند و تفکر را نظامی از اعمال درونی شده که به آن عملیات نام مینهد می داند یعنی اعمال بازگشت پذیر و هماهنگ کننده سایر اعمال.
تفکر انتقادی
تفکر انتقادی، اندیشمندان درباره شیوه فکر کردنمان است تا آن که نظر خویش را برای دستیابی به اهداف تصمیم گیری کردیم و حل مسائل را فهمیدیم در هر موقعیتی به صورت موثر بیندیشم (آقازاده، ۱۳۸۴، ص ۳۲۱)
دیوئی اعتقاد دارد، تفکر انتقادی، تفکر فعال، مستمر و با دقت در مورد یک عقیده یا فرضیه گرفته شده از دانش در پرتو زمینههایی که از آن حمایت میکنند و نتایج بعدی که بدان منتهی میشوند (به نقل از هاشمی، ۱۳۸۵، ص ۵۴) (رساله دکتری رشته علوم تربیتی گرایش برنامهریزی درسی (Ph.D) موضوع بررسی میزان استفاده تفکر انتقادی در کتابهای درسی علوم اجتماعی مقطع متوسطه از دیدگاه دبیران استان فارس و ارائه الگوی پیشنهادی برای تنظیم و تدوین کتابهای درسی
تفکر انتقادی
در مورد واقعیتهای مربوط به اهمیت تفکر و آموزش مهارتهای تفکر انتقادی و نوشتن تحلیلی، میتوان گفت که یکی از اهداف اساسی تعلیم و تربیت، پرورش تفکر و انسان متفکر است. صاحبنظران تعلیم و تربیت، دیدگاههای متنوعی در این زمینه ارائه نمودهاند. براساس دیدگاه (پرسیسن ۱۹۸۶) علاقه به توسعه تواناییهای تفکر در محافل آموزشی پدیده جدیدی نیست، بلکه این موضوع ریشه در تاریخ و پیشینهای بس عمیق دارد، به عبارتی برخی عصر طلایی یونان را سرآغاز این اشتیاق مطرح نمودهاند و منشا آن را به آکادمی افلاطون نسبت میدهند. در طول تاریخ بسیاری از سیاستمداران، مربیان و فلاسفه نگران هنر و علم تفکر دقیق بودهاند.
اسمیت و هولفیش (۱۹۶۱) عنوان میکنند، مدرسهای که تفکر انتقادی را در تمام فعالیتها مورد استفاده قرار ندهد، جایگاه مناسبی برای فرهنگ جامعه نیست (اسمیت و هولفیش، ترجمه شریعتمداری، ۱۳۷۳). مایر (۱۹۷۳) عقیده دارد که توانایی در واضح نوشتن و خواندن و فهم مبانی ریاضی با تربیت حقیقی برابر نیست، بلکه تربیت حقیقی عبارت است از توانایی تحلیل انتقادی ادبیات، تشخیص حقیقت از مجاز واخذ تصمیمات منطقی (مایر، ترجمه فیاض، ۱۳۷۴).
از دیدگاه نوریس (۱۹۸۵) اهمیت و نقش نقادی در حل مشکلات فردی و جمعی انسان بر ضرورت توجه به موضوع مهارتهای شناختی میافزاید. افراد دارای مهارتهای تفکر انتقادی قادرند به تحلیل، ارزیابی و قضاوت درباره امور بپردازند و مسایل مختلف را بهتر حل کنند. روبینسون (۱۹۸۷) چنین بیان میدارد که «آموزش تفکر به دانشآموزان، بطور فزاینده به عنوان یک هدف ضروری در تعلیم و تربیت مطرح است. برای اینکه دانشآموزان بطور موفقیت آمیز در جامعه زندگی کنند، باید در تمام طول زندگی با مهارتهای تفکر مورد نیاز برای کسب و پردازش اطلاعات مجهز شوند». (ص ۱۶) به نظر تاما (۱۹۸۹) شهروندان باید به گونهای تربیت شوند که متفکرانه و نقادانه، تصمیمگیری نمایند. مک لور و دیویس (۱۹۹۱)، معتقد است که هدف تعلیم و تربیت چیزی جز تفکر نیست و تفکر انتقادی بخش اساسی در تفکر و یادگیری است، که با رشد افراد ارتباط دارد و در نهایت به رشد جامعه می انجامد. بنا بر این، پرورش تفکر و تواناییهای نظیر: تجزیه تحلیل، ارزیابی و قضاوت باید اساس فعالیتهای مدرسه و معلم باشد، زیرا شخصی که از این نظر رشد کرده است در حقیقت توانایی استفاده مناسب و درست از آزادیهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی یک جامعه را دارد. رفع تضادها، برخوردها، و کشمکشها و تصمیمگیریهای صحیح و مناسب، فقط از طریق پرورش تفکر افراد امکان پذیر است. این دو ادامه میدهند، در جهان جدید، هر فردی باید مهارتهای تفکر را به عنوان مهارتهای زندگی، در خود پرورش دهد و این امر برای معنابخشی به جهانی که به شدت در حال پیچیده شدن است و همچنین برای ز ندگی در جامعه دموکراتیک و توسعه امکان شرکت در رقابتهای صنعتی ضرورت دارد. واینشتاین (۱۹۹۱) معتقد است تربیت در این زمینه باعث میشود تا دانشآموزان در مورد مسایل مربوط به زندگی منطقی فکر کنند. ویمبی (۱۹۸۵) در بررسی مطالعات مربوط به آموزش مهارتهای تفکر، چنین دریافت که این نوع آموزشها باعث میشوند تا دانشآموزان مشکلات داخل و خارج از مدرسه را بهتر حل نمایند.
در ادبیات حوزه تفکر انتقادی تعاریف زیادی برای آن ارائه شده است.
اسکریون (۱۹۹۶) تفکر انتقادی را فرایند منظم، هوشمندانه، فعالانه و ماهرانه در مفهومسازی، کاربرد، تجزیه تحلیل، ترکیب و ارزشیابی اطلاعات جمع آوری شده یا پدید آمده از طریق مشاهده، تجربه، تفکر و استدلال میداند.
گلاسمن، کوف و اسپیرس (۱۹۸۴) تفکر انتقادی را توانایی تشخیص مسائل، ارزشیابی، حل مسئله، توانایی تشخیص و بکارگیری استدلال قیاسی و استقرایی، تشخیص سفسطه در استدلال، توانایی استنتاج معقول از اطلاعات، دفاع از نتیجهگیریهای معقول و توانایی تمایز میان حقایق و باورها میدانند.
انیس (۱۹۸۵) تفکر انتقادی را فرایندها و مهارتهای درگیر در تصمیمگیری عقلانی، برای اینکه چه کارهایی انجام و چه چیزهایی باور شوند، میداند.
مارزانو و دیگران (۱۹۸۸) تفکر انتقادی را تفکری میدانند که به ارزشیابی و قضاوت درباره راهبردها و تولیدات فکری میپردازد.
پاول (۱۹۸۸) آن را توانایی رسیدن به نتیجهگیری صحیح و براساس مشاهده و اطلاعات مینامد.
شایده سادهترین تعریف بوسیله بیر (۱۹۹۵) ارائه شده است، او تفکر انتقادی را انجام قضاوتهای مستدل معنی میکند.
آنجلو (۱۹۹۵) معتقد است که در تمامی تعاریف رسمی، تفکر انتقادی به عنوان کاربرد عمدی مهارتهای سطح بالا و عقلانی نظیر تجزیه تحلیل، ترکیب، تشخیص مشکل و حل مسئله و اسنتتاج و ارزشیابی در نظر گرفته میشوند. (ص ۶)
بررسی تعاریف مربوط به تفکر انتقادی نشان میدهد که صاحبنظران در تعریف، به جنبههای متفاوت توجه کردهاند. برخی به بروندادهای تفکر انتقادی توجه نموده و آن را در قالب تواناییهای مختلف مطرح کردهاند. مانند گلاسمن، کوف و اسپیرس (۱۹۸۴)، پاول (۱۹۸۸) و بیر (۱۹۹۵) برخی دیگر در تعاریف خود به طور ایجابی و سلبی، به عبارتی اقداماتی را که متفکر انتقادی باید و نباید انجام دهد، مورد توجه قرار دادهاند. برای مثال، دیویی (۱۹۸۲) در کتاب «چگونه فکر میکنیم» تفکر انتقادی را شک سالم و پرهیز از تعجیل در قضاو تعریف میکند (ص ۸۴) میرز (۱۹۸۶) در کتاب آموزش تفکر انتقادی، تفکر انتقادی را شناسایی استدلالهای غلط، پرهیز از تناقضات و مفروضات اظهار شده و نشده در بحثهای دیگران، عدم هیجان عاطفی در هنگام روبرو شدن با مسئله تعریف میکند (میرز، ترجمه ابیلی، ۱۳۷۴) با این حال علیرغم تفاوتهای موجود در تعریف تفکر انتقادی، در تمامی آنها، برای تفکر انتقادی مهارتهایی مانند: مقایسه، تحلیل، استنباط، تشخیص، پیشبینی، حل مسئله، قضاوت، شکل سالم، عدم هیجان عاطفی، ارزشیابی و نتیجهگیری به نحوی مطرح شدهاند.
بطور کلی براساس دیدگاه صاحب نظران و همچنین براساس آزمونهای رایج و معتبر تفکر انتقادی، مشخص میشود که مهارتها و خرده مهارتهای مطرح شده برای تفکر انتقادی، بسیار گسترده و متنوعاند و بطور کامل شامل: تشخیص دیدگاههای اصلی یا مسئله، تمایز میان حقیقت، عقیده و قضاوت مستدل، بررسی توافق مفاهیم، تشخیص مفروضات بیان نشده، تشخیص چهار چوبهای کلیشهای و تشخیص عوامل احساسی، تبلیغی و مطالب سوگیری شده، تشخیص کفایت اطلاعات جمع آوری شده و پیشبینی نتایج احتمالی، مشاهده، مقایسه، مقابله، گروهبندی، رسته بندی کردن/ طبقهبندی کردن، ترتیب بندی، الگودهی، تجزیه تحلیل، همچنین مهارتهای لازم برای استنتاج، فهم معانی، علت/ معلول، پیشبینی، استدلال منطقی، در نظر گرفتن سایر احتمالات (شامل سایر تفسیرها)، اجتناب از (ابهام، بی ارتباطی، تسلسل و تعمیم بیش از حد) هستند.
ویژگیهای تفکر انتقادی
وید (۱۹۹۵) هشت ویژگی را برای تفکر انتقادی بیان میدارد. تفکر انتقادی درگیر سئوال پرسیدن و تعریف مشکل، آزمون مدارک، تجزیه و تحلیل پیش فرضها و سوگیریها، اجتناب از استدلال هیجانی، اجتناب از زیاد ساده کردن، توجه به سایر تفاسیرو تحمل ابهامات است. استروم و باکوس (۱۹۹۵) سر و کار داشتن با ابهام را به عنوان یک بخش اساسی و ضروری براتی تفکر انتقادی مطرح نمودند. بیر (۱۹۹۵) در کتاب تفکر انتقادی در توضیح ویژگیهای اساسی برای تفکر انتقادی به موارد زیر اشاره میکند:
معیار: برای تفکر کردن بطور انتقادی معیار مورد نیاز است یعنی داشتن شروطی که باید در برخی چیزها وجود داشته باشد، تا به عنوان مسائل قابل قبول مورد قضاوت قرار گیرند. اگرچه در هر حوزه درسی، معیارهای متفاوتی برای این امر وجود دارد،اما برخی استانداردها برای همه موضوعات کاربرد دارد. نظیر اینکه یک اظهارنظر باید متکی بر حقایق صحیح و مناسب و منابع معتبر، دقیق و غیر سودار، از اشتباهات منطقی بدور و با استدلال کردن است.
دلیل و برهان: تفکر انتقادی متکی بر دلیل و برهان است، به عبارتی توانایی استنباط یک نتیجه از چند فرض قبلی برای انجام آن و همچنین آزمایش ارتباطات منطقی میان اظهارات یا ایدهها.
رویهها برای بکارگیری معیار: تفکر انتقادی مبتنی بر رویههایی مانند سئوال پرسیدن، قضاوت کردن، و شناسایی پیشفرضهاست.
دیدگاه: دیدگاه، روشی است که فرد به دنیا توجه میکند و معانی را شکل میدهد. در تفکر انتقادی پدیدهها از دیدگاههای مختلف مورد توجه قرار میگیرند.
ویژگیها یا گرایشهای کلی تفکر انتقادی از دیدگاه انیس، (۱۹۸۷) به این گونهاند.
- جستجوی یک بیان روشن ازموضوع یا سئوال
- جستجوی دلایل
- کوشش برای کسب اطلاعات جامع
- استفاده و ذکر منابع معتبر
- در نظر گرفتن موقعیت کلی
- در نظر گرفتن نکته اصلی
- از یاد نبردن مسئله اصلی مورد علاقه