مشکلات فقر صرفاً منحصر به پیامدهای خود فقر نمی باشد، بلکه مشکلات این مسأله اجتماعی زمانی شدت پیدا می کند که بستر ساز انحرافات می گردد.
در تعریف فقر اختلاف نظر اساسی بین محققان وجود دارد که منشأ این اختلافات مبتنی برنوع نگرش آن ها نسبت به مسئله فقر است. اقتصاد دانان بیشتر به زمینه ظهور و نتایج فقر توجه نموده و به ندرت به تحلیل اجتماعی آن پرداخته اند.
در ادبیات جامعه شناسی معمولاً دو مفهوم فقر و نابرابری در کنار یکدیگر به کار می روند. این دو مفهوم با این که از حیث معنی مستقل از یکدیگر هستند، اما به نظر می رسد کاربرد مستقل ندارند. زیرا، از یک سو فقر متأثر از نابرابری در درآمد است و از سوی دیگر نابرابری اقتصادی هم مؤید وجود فقر است. از آن جا که مسائل و مشکلات اجتماعی در عین ارتباط با فقر از آن جدا هستند، مفهوم فقر را باید از انواع مشکلات اجتماعی و اقتصادی که با آن پیوستگی دارند نیز مستقل در نظر گرفت؛ لذا مترادف شمردن مفهوم فقر با دیگر صورت های مسائل اجتماعی به فهم مشکل فقر کمک نخواهد کرد.
در جامعه شناسی، فقر را معمولاً (برآورده نشدن نیازهای اساسی انسان به حد کفایت) تعریف کرده اند (بنی اسدی،پیشین:۶۳). این تعریف با دو سؤال اساسی روبه رو است؛ اول این که نیازهای اساسی انسان چیست؟ در خصوص این پرسش می توان گفت، تعیین نیازهای اساسی انسان امری استاندارد و معین نیست، بلکه این نیازها از فرد تا فرد دیگر، از جامعه تا جامعه دیگر، از زمان تا زمانی دیگر و از مکان تا مکانی دیگر دگرگون می شود. بر این اساس لازم است از شاخص هایی برای تعیین نیازها بهره جست. امروزه نیازهای مادی بنیادین انسان را بدین گونه بر می شمارند:
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
خوراک، پوشاک، مسکن، آموزش، بهداشت و درمان، تشکیل خانواده ، ورزش و اوقات فراغت.
برخی محققان این نیازها را به سه گروه اساسی تقسیم می کنند که عبارتند از:
تغذیه، سرپناه و سلامتی که در صورت نبودن آن ها، حکم به فقیر بودن فرد در جامعه می کنند (همان:۶۴). پرسش دوم این است که امتناع چه حدی از نیازها، حد کفایت محسوب می شود؟ در تعریف مذکور در خصوص این نکته نیز ابهام وجود دارد. زیرا، حد کفایت برای انسان ها به یک میزان نیست. مثلاً در پاره ای از کشورهای صنعتی، میزان مصرف کالاها با میزان مصرف همان کالا در کشورهای جهان سوم تفاوت دارد.
البته کارشناسان و محققان تلاش کرده اند که بتوانند این حد کفایت در تغذیه را نسبت به گروه های سنی، جنسی و شغلی در مورد میزان کالری و پروتئین محاسبه نمایند. با این همه رسیدن به یک میزان مشخص و مورد توافق در جوامع مختلف ، کاری به غایت دشوار است.
ب: اقسام فقر
با توجه به آن چه که مطرح گردید ضابطه دقیق و درستی در تعریف فقر در دسترس نیست. برای دستیابی دقیق تر، فقر را به فقر مطلق و نسبی تقسیم می کنند تا به کمک این تقسیم از کاستی ها و مشکلات مربوط به تعریف رها شوند.
فقر مطلق
فقر مطلق به معنای حداقل امکان دستیابی فرد به امکانات متعارف زندگی یعنی غذای مناسب ، مسکن و و پوشاک است. در واقع فقر مطلق بر این اساس تعریف می شود که هر فرد حداقل نیازهای پایه برای معشیت دارد که عدم تامین آن ها وی را دچار مشکل می کند. در نتیجه فقر مطلق میزان درآمدی است که شخص با کمتر از آن نمی تواند احتیاجات اصلی خود را تأمین کند.
فقر نسبی
فقر نسبی مفهوم مقایسه ای و راه حل عالمان اجتماعی برای غلبه بر انعطاف ناپذیری فقر مطلق است. در واقع فقر نسبی حاصل مقایسه می باشد و متمایزکننده بخشی از افراد جامعه است که در مقایسه با سایر افراد غیر فقیر از امکانات ناچیزی بهره می برند و محتاج توجه خاصی هستند در این صورت فقر حالت نسبی دارد و جنبه ی ذهنی آن بر نماد عینی و خارجی آن برتری دارد.
در فقر مطلق ملاک را با توجه به نیازهای اصلی زندگی، یعنی میزان درآمدی در نظر می گیرند که از رقمی معین پایین تر باشد، ولی در فقر نسبی پایین ترین بخش توزیع درآمد ملاک تشخیص است و فقیر کسی است که درآمدش پایین و کم باشد.
ج: تأثیر بیکاری بر فقر اقتصادی
اصولاً اشتغال به کار مهمترین منبع کسب درآمد برای اکثریت مردم یک جامعه محسوب می شود. در واقع اصلی ترین منبع تأمین کننده احتیاجات اولیه از قبیل خوراک، پوشاک، مسکن، آموزش، بهداشت ودرمان، اشتغال است. بنابراین افراد و خانوارهای فاقد شغل از کسب درآمدهای لازم برای تأمین نیازهای اساسی خود در زندگی محروم می شوند.
برای کسانی که به داشتن مشاغل ثابت و مطمئن خو گرفته اند، تجربه بیکاری می تواند بسیار ویرانگر باشد. واضح است که فوری ترین پیامد بیکاری از دست رفتن درآمد است (گیدنز،۵۹۰:۱۳۸۶).
از دست دادن درآمد در کشورهای گوناگون عواقب گوناگونی دارد چون سطح مستمری های دوران بیکاری فرق می کند. در کشورهایی که دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی و سایر مزایای رفاهی تأمین می شود، افراد بیکار شاید دچار معضلات مالی شدیدی شوند اما تحت حمایت دولت قرار می گیرند. در بعضی از کشورهای غربی مثل ایالت متحده، مزایای دوره بیکاری، کوتاه مدت تر است و خدمات بهداشتی و درمانی نیز همگانی نیست، و همین امر موجب سنگین تر شدن فشارهای اقتصادی بر بیکاران می شود (همان:۵۹۰).
توجه به این نکته خالی از اهمیت نیست که تجربه بیکاری بسته به طبقه اجتماعی تغییر می کند. برای کسانی که پایین ترین درآمدها را دارند، پیامدهای بیکاری بیشتر جنبه مالی دارد. برخی گفته اند که برای افراد طبقه متوسط، بیکاری عمدتاً به منزلت اجتماعی آن ها لطمه می زند تا پایگاه اقتصادی ومالی.
د: تبیین رابطه فقر، جرم و انحرافات اجتماعی
فقر و انحرافات اجتماعی از جمله پدیده هایی هستند که به نظر بسیاری ازصاحب نظران با هم مرتبط می باشند. تحقیقات و پژوهش ها در عین حال که مؤید وجود رابطه مستقیم بین فقر و انحرافات نیست، اما وجود همبستگی میان آن دو را تأیید می نمایند (قربان نیا،۱۳۷۸). بر این اساس فقر به عنوان یکی از مسائل اجتماعی، در وقوع انحرافات و افزایش میزان آن به ویژه در زمینه جرائم زنان، اعتیاد، و سرقت تأثیر گذار است. در رویکرد دینی نیز این همبستگی میان فقر و انحرافات اجتماعی مورد تأیید است. بر این اساس فقر انگیزش روی آوردن به کجروی را افزایش می دهد، همچنان که رفاه طلبی در روی آوردن به جرائم، انگیزه بسیار قوی می باشد.
بدون تردید فقر و نابرابری های اقتصادی از زمره مهمترین معضلات جامعه بشری است که از جایگاه ویژه ای در بین سایر مسائل اجتماعی برخوردار است. فقر از بنیادی ترین مشکلات و ناهنجارترین دردهای زندگی انسان است که با وجود پیشرفت و توسعه گسترده در زندگی بشری، میزان آن نه تنها کاسته نشده بلکه بر طبق آمارهای موجود در حال افزایش است (شیخاوندی،۲۰۲:۱۳۷۹).
مشکلات فقر صرفاً منحصر به پیامدهای حوزه فقر نمی باشد، بلکه مشکلات این مسأله اجتماعی زمانی شدت پیدا می کند که بستر ساز انحرافات می گردد. ارتباط بین فقر، جرم و انحرافات اجتماعی، موضوعی نو و بدیع نیست. جوامع انسانی در طی حیات خویش به شکلی با این مقوله درگیر بوده اند. ارتباط بین فقیران، گرسنگان و بی خانمان ها با سارقان، قاتلان و معتادان در حوزه های مختلف علمی از قبیل، علوم اجتماعی، اقتصادی و روان شناسی، موضوع تحقیق و پژوهش های مختلف قرار گرفته و از منظرهای گوناگون به آن توجه گردیده است، به گونه ای که در هر زمان و به تناسب شرایط، امکانات و فضای جامعه راه حل هایی در برخورد با آن در نظر گرفته شده است. با شکل گیری نهضت علمی و آغاز بررسی های علمی دیدگاه های فیزیکی ، طبیعی، انسانی و اجتماعی، فقر و انحرافات اجتماعی نیز از موضوعاتی بود که به طور تقریبی از یکصد سال پیش ، با کمک ابزارهای علمی مورد کنکاش قرار گرفته و نظریه ها و تئوری های جدیدی در این رابطه ارائه گردیده است.
رابطه فقر، جرم و انحرافات اجتماعی رابطه ساده ای نیست. فقر به تنهایی یک متغییر تعیین کننده نیست. فقر و محدودیت های ناشی از آن به تنهایی میزان انحرافات را بالا نمی برند. تنها هنگامی فقر و محدودیت های ناشی از آن انحراف زا می شود که افراد فقیر شیفته رسیدن به ارزش های فرهنگی مورد تأیید اعضای جامعه باشند و برای رسیدن به آن با کسانی وارد رقابت شوند که فرصت های مشروع را به میزان بیشتر در اختیار دارند. در چنین وضعیتی رفتار ضد اجتماعی آنان طبیعی خواهد بود.
وقتی شوق رسیدن به مقامات رفیع اجتماعی زیاد شود، فرد کمتر حاضر است محدودیت های اجتماعی راه های رسیدن به هدف را رعایت کند. شعار(هدف وسیله را توجیه می کند) وقتی مطرح می شود که ساخت اجتماعی، هدف های خاصی را بیش از حد تبلیغ و تشویق کند و سازمان اجتماعی راه های مشروع رسیدن به هدف ها را بی اندازه محدود کند.
رابرت مرتن در نظریه ساختاری فرصت در مورد ارتباط فقر با قانون گریزی این گونه استدلال می کند که جامعه ای که تأکید زیادی بر موفقیت های مادی دارد و میزان دارایی را معیار موفقیت افراد می شناسد، ثروت به عنوان یک هدف فرهنگی و اجتماعی شناخته می شود و غالب مردم عملاً می پذیرند که موفقیت، قاطعانه با معیار ثروت و مادیات سنجیده می شود. از آن جا که قشر کوچکی در جامعه، دسترسی گسترده ای به امکانات و اهداف مالی دارند، ولی قشر وسیع تری، دسترسی ناچیزی به شیوه ای درآمد زا، آن چنان که موافق و مطلوب معیارهای سنجش موفقیت باشند، می یابند.
بنابراین برای گروه مردم (فقرا) ابزار و هدف اجتماعی بر هم منطبق نیستند . این گروه هدف را مطلوب می داند ولی امکان دسترسی به آن را ندارند. از نظر مرتن در این شرایط مردم فقیر به روش های مختلف سعی بر انطباق اجتماعی می نمایند. سعی این افراد در گزینش شیوه های انطباق با هدف اجتماعی ممکن است به طیفی از رفتارهای مختلف ، از قبیل فراهم آوردن امکانات جدید برای خود که مورد قبول جامعه نیست و یا روی آوردن به رفتارهای غیر قانونی برای کسب درآمد و ثروت باشد. در مجموع از نظر مرتن وقتی فقر در جامعه گسترش می یابد که جامعه ابزار و امکانات تولید ثروت را یکسان توزیع نمی نماید و استعداد و توانایی اعضای جامعه برای تلاش مشروع نیز به طور یکسان پرورش نمی یابد. بنابراین در این شرایط باید انتظار داشت که فقرا برای تطبیق پذیری، رفتارهای غیر قانونی بیشتری برای پاسخگویی تقاضا و رفع نیازهای ضروری خود انجام دهند.
نتایج برخی تحقیقات حاکی از آن است که در بین جرایم اساسی ، جرم سرقت با فقر رابطه ای بسیار روشن و واضح دارد (گرشاسبی فخر،۱۳۸۷). با توجه به شرایط نابسامانی که در اثر فقر در زندگی افراد به وجود می آید، یکی از ساده ترین راه ها برای جبران کاستی ها، سرقت و دزیدن چیزهایی است که در بهبود اوضاع اقتصادی فرد تأثیر داشته باشد.
به تعبیر دیگر نوع جرائم مالی به شرایط اقتصادی بستگی دارد. در یک تحقیقی که صورت گرفته، افراد فقیر بیشتر به دنبال جرائمی مثل سرقت و اعتیاد هستند و در مقابل کسانی که وضع مالی معتبر داشتند، به دنبال فحشا، کلاهبرداری و قتل می باشند (اسفندیاری،۱۳۸۱). البته باید توجه داشت که بخش عظیمی از جرائم مالی و سرقت ها مربوط به قشر بالای اجتماعی است که به دلیل توانایی ها و قدرت خودشان می توانند آن ها را پوشانده و خود را منزه جلوه دهند. به هر صورت برخی پژوهش ها نشان می دهد که بین فقر اقتصادی، بیکاری و جرم رابطه وجود دارد (گرشاسبی فخر، پیشین).
مسأله دیگر، تفاوت طبقات اجتماعی و یا تضاد و نابرابری شدید در یک جامعه است که این نابرابری می تواند منجر به بروز احساس محرومیت بین فقرا و طبقات پایین اجتماع گردد. بر اساس منطق محرومیت نسبی، فقرا یا کسانی که در طبقه پایین قرار دارند، نباید با آنان که در شرایط زندگی طبقات متوسط یا بالاتر قرار دارند مقایسه شوند. فقرا و طبقات اجتماعی پایین باید خود را با کسانی که با آن ها سرو کار دارند مقایسه کنند. شدت و گسترش محرومیت نسبی در جامعه زمینه شکل گیری آنومی و به تبع آن شیوع انحرافات اجتماعی را فراهم می کند (احمدی،۵۳:۱۳۸۸).
گفتار دوم: اعتیاد
افزایش سرسام آور مصرف مواداعتیادآور غیرقانونی در جهان و قاچاق روز افزون این مواد پیامدهای وحشتناکی خواهد داشت که مستقیماً نسل جوان و بشریت را تهدید میکند. گسترش شبکه قاچاق بینالمللی و دام اعتیاد ، میلیونها نفر جوان را به فساد و کام مرگ میکشاند و سوداگران مرگ را به ثروت و قدرت میرساند. اعتیاد یک مسئله بزرگ بهداشتی و بلایی اجتماعی و دارای جنبههای متعدد اقتصادی، سیاسی ، فرهنگی ، روانی ، اخلاقی و حقوقی است.
الف: تعریف اعتیاد
اگرچه در عرف و حتی نص قوانین موجود، آن دسته از موادی که مصرف آن ها وابستگی جسمی و روانی ایجاد می نماید و تولید، معامله و مصرف آن جرم است- اعم از تریاک و مشتقات آن، حشیش، چرس، بنگ و بالاخره ال اس دی و کوکائین- مخدر نامیده می شود، با وجود این در اصل فقط تریاک و سایر مواد حاصل از آن همانند سوخته تریاک، شیره مطبوخ تریاک، مرفین، کدئین و همچنین هروئین که در آزمایشگاه از ترکیب مرفین با مواد شیمیایی خاص به دست می آید، مخدرند ودر مصرف کننده اثر تخدیری نشئگی و کیف و سرانجام سستی و رخوت ایجاد می کند و حشیش(گراس، ماری جوانا)، چرس و بنگ که از فرآورده های گیاه شاهدانه اند ونیز ال اس دی که در آزمایشگاه تولید می شود، در قانون در زمره مواد مخدر قرار گرفته اند؛ در حالی که عملاً مخدر نبوده بلکه روانگردان یا به عبارتی دیگر توهم زا بوده، آثار سوء آن ها روی سیستم اعصاب و عکس العمل بدن در مقابل مصرف این مواد کاملاً با مواد مخدر واقعی یعنی تریاک و مشتقات آن متفاوت است. کوکائین که محصول درخت کوکاست و در قوانین جاری در شمار مواد مخدر قرار گرفته، در اصل مخدر نیست، بلکه توان افزاست. بنابراین به کار بردن عنوان مواد اعتیاد آور برای تمامی مواد یاد شده مناسبتر از عنوان مواد مخدر است (نجابتی،۲۲۵:۱۳۸۸).
باتوجه به مطالب بالا می توان اعتیاد را اینگونه تعریف کرد:
اعتیاد عبارت است از وابستگی به موادی که تکرارمصرف آنها با کم و کیف مشخص و در زمان معین از دیدگاه معتاد ضروری می کند.معتاد کسی است که نیازمند و وابسته روانی- جسمانی به مواد و عوامل مخدر و عادتزا میباشد که به منظور برآوردن آن بایستی از این مواد بطور مداوم و در فواصل مشخص استفاده کند.
ب: اقسام اعتیاد
اعتیادهای مجاز
اعتیادهای مجاز عبارتند از: وابستگی و تداوم در مصرف موادی که به عنوان دارو شناخته شده و به طور طبیعی یا صنعتی به دست میآید و شامل بسیاری از مواد دارویی بویژه آرام بخش ها و خواب آورها میشوند که این مواد با تجویز پزشک و یا اغلب خود سرانه مصرف میشوند. اعتیادهای مجاز خود به دو دسته تقسیم میشوند. اعتیاد به مواد مخدر طبیعی و صنعتی که به عنوان دارو شناخته میشوند و اعتیاد به موادی که تنها از دیدگاه روانی عادتزا هستند و تداوم مصرف را ایجاب میکنند. همانند تنباکو و مشابه آن.
اعتیادهای غیر مجاز
اعتیادهای غیر مجاز عبارتند از: وابستگی افراد به مصرف همیشگی مواد و بهره گیری از عواملی که بنابر قوانین کشوری یا بینالمللی غیرمجاز شناخته میشوند. این امر در نتیجه ناپسند بودن مظاهر اعتیاد از دیدگاه پزشکی ، بهداشتی ، روانی و اجتماعی میباشد.
ج: شروع اعتیاد
اعتیاد با وابستگی جسمانی و روانی همراه است. بعضی از داروها نیز ممکن است با ایجاد وابستگی روانی در بیمار موجب افزایش مصرف شوند و اعتیاد آور شوند. فرد معتاد با دریافت مواد اعتیادآور، سرخوش و راضی میشود و با توقف مصرف دارو دچار خماری و اختلال شدید جسمانی میگردد. مواد اعتیادآور سبب پیدایش پدیده تحمل نیز میشوند.
به موجب این پدیده فرد معتاد برای دسترسی به اثر اولیه این مواد که در ابتدا با مقدار کم حاصل میشود مصرف خود را افزایش میدهد. شدت و نوع وابستگی نسبت به مواد اعتیادآور برحسب نوع و اثر آن متفاوت است. برخی از این مواد مانند تریاک و مشتقات آن وابستگی شدید ایجاد میکنند و برخی دیگر با وجود تأثیری که بر روان و ذهن فرد میگذارند اعتیاد دهنده به شمار نمیآیند.
د:تأثیر بیکاری بر اعتیاد
یکی از عمیق ترین معضلاتی که جامعه ایرانی با آن مواجه است، فاجعه گسترش اعتیاد در میان قشرهای مختلف اجتماعی است. هم مرزی با کشور افغانستان که امروزه یکی از بزرگترین مراکز تولید مواد مخدر در جهان است از یکسو، و جوان بودن اکثریت جمعیت ایران از سویی دیگر سبب شده که اعتیاد به عنوان فاجعه ای فراگیر نگرانی عمیق مردم و دولتمردان را در ایران برانگیزد. تاکنون در ایران تلاشهای وسیعی برای رویارویی با این پدیده مخرب صورت گرفته است. اما آمار و ارقام و شواهد موجود گویای آن است که در مقابل این تهاجم همه جانبه دستاوردها و موفقیت ها اندک بوده و نتوانسته است نتایج امید بخشی را به دنبال داشته باشد. لذا در وضعیت کنونی طیف وسیعی از جمعیت ایران که اغلب آن را جوانان کم سن و سال تشکیل می دهند در دام اعتیاد گرفتارند و بسیاری از آنها در مرحله نامشخصی از مرگ و زندگی دست وپا می زنند ( علی وردی نیا،۱۹۴:۱۳۸۴).
روانشناسان و جامعه شناسان معتقدند که اعتیاد دارای ریشه های متعددی است. این ریشه ها را می توان در خانواده ها، برنامه های تربیتی، مدارس، دوستان و جامعه جستجو کرد. اما برای جامعه ایران، بیکاری قشر عظیمی از جوانان به عامل و انگیزه ای قوی برای روی آوری نسل جوان به اعتیاد تبدیل شده است تا آنجا که بیکاری، آسیب پذیری نسل جوان ایران را در مقابل اعتیاد به شدت افزایش داده است (قاسمی،۹۳:۱۳۸۱).
ایران یکی از مناطق نفت خیز جهان محسوب می شود و از ذخایر زیرزمینی قابل توجهی برخوردار است که نمونه آن تولیدات گاز این کشور است که در رتبه دوم جهان قرار دارد. با این حال مشکل بیکاری از دردسرهای دولتهای مختلف در ایران بوده است، بطوری که هیچ دولتی در ایران نتوانسته است بطور محسوس و قابل قبولی این معضل را حل نماید.
عدم توانایی دولت در ایجاد اشتغال مناسب و آبرومندانه برای نسل جوان به عاملی برای رواج انحراف اخلاقی و اجتماعی در میان آنها تبدیل شده است. هر ساله نرخ بیکاری در ایران در حال افزایش است، ضمن اینکه بسیاری از مشاغل موجود در کشور جزو مشاغل کاذب محسوب می شوند که دائمی نبوده و با کرامت انسانی و بعضاً سطح تحصیلات افراد همخوانی ندارد.
در رویارویی با پدیده اعتیاد، اشتغال فقط صرف وقت جوانان در جهت سازندگی برای ساعات محدود نیست و در واقع اشتغال یک نوع سرگرمی مفید برای جوانان محسوب نمی شود تا بواسطه آن وقت خود را از توجه به اعتیاد مصون دارند، بلکه اشتغال مسأله زندگی، بودن و یا نبودن را پیش روی جوانان ایرانی قرار می دهد. اشتغال یعنی امید، امنیت، زندگی مشترک و در انتظار پیشرفت ماندن. اشتغال فرصت هویت یابی و سلامت را به جوانان ایرانی اعطاء می کند، لذا برای جوان ایرانی مهم است که بعد از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه یا پایان دوران تحصیلی دبیرستان، در جامعه چه جایگاهی دارد و چگونه می خواهد بطور مستقل و بسان یک انسان شرافتمند زندگی کند.
هنگامیکه کار و اشتغال باشد، فرهنگ آن هم ایجاد خواهد شد بطوریکه افراد و جوانان با توجه به فراهم بودن زمینه کار در راه سازندگی جامعه و رشد شخصی خود به رقابت می پردازند و این رقابتی سالم در جهت آبادانی کشور و بهبود وضعیت فرد است. اشتغال فرصتی فراهم می کند تا انسان هایی که می خواهند سالم بمانند و زندگی آبرومندانه داشته باشند، راه نجاتی بیابند و در برابر موج انحرافات اجتماعی خود را مصون بدارند. ممکن است که اگر در جامعه مشکل اشتغال جوانان حل شود، باز هم بتوان آثار اعتیاد را یافت، ولی این امر فراگیر نخواهد بود و از طرفی مسیر آن از مسیر انسان هایی که می خواهند سالم بمانند جدا خواهد بود. اشتغال فرصت سالم ماندن و زندگی سالم را به انسان هایی که می خواهند سالم بمانند اعطاء می کند و از تعمیق معضلات اجتماعی می کاهد.