این مدل در شرکت اسکاندیا (یک شرکت خدمات مالی در سوئد) توسط تیمی به سرپرستی لیف ادوینسون به وجود آمده است. مدل مفروضاتی را که درباره سرمایه فکری وجود دارد، یکپارچه می کند. آنها مفروضاتی هستند که نشان دهنده تفاوت موجود بین ارزش دفتری و ارزش بازاری شرکت است (ادوینسون و مالون، ۱۹۹۷).
اجزاء و ساختار مدل فرضی ارزش بازار اسکاندیا به شرح زیر است: کل ارزش بازار یک شرکت برابر با سرمایه مالی آن به علاوه سرمایه فکری آن میباشد. اجزاء سرمایه فکری عبارتند از سرمایه انسانی و سرمایه ساختار، سرمایه ساختار خود به سرمایه سازمانی و سرمایه مشتری و از طرفی سرمایه سازمانی نیز به سرمایه نوآوری و سرمایه فرایند تقسیم می شود.
به نظر ادوینسون به مدل اسکاندیا میتوان به عنوان یک خانه نگاه کرد- که شامل پنج عامل مالی، مشتری، فرایند، نیروی انسانی و توسعه و نوسازی است. عامل مالی در این مدل سقف خانه را تشکیل میدهد. عامل مشتری و عامل فرایند دیوارهای خانه هستند. عامل نیروی انسانی بخش اصلی و روح خانه است و عامل توسعه و نوسازی زمین خانه را تشکیل میدهد. بزرگترین مزیت مدل اسکاندیا این است که تصویر جامع و متعادل از فعالیتهای سازمان به وجود آورده است (پابلوس، ۲۰۰۳).
مدل اسکاندیا شباهت زیادی با مدل کارتهای امتیازی متوازن که توسط کاپلان و نورتون ارائه شده است، دارد و تنها یک بعد انسانی به آن اضافه شده است تا یک معیار پنج بعدی به دست آید. تمرکز بر مشتری، تمرکز بر فرایند، تمرکز بر نیروی انسانی و تمرکز بر نوآوری (بعد توسعه و نوسازی) پنج بعد آن هستند. اگرچه مدل اسکاندیا به طور مشخص فقط برای یک شرکت قابل اجرا میباشد. مدل اسکاندیا شباهت زیادی به مدل کارت امتیازی متوازن دارد به عنوان یک ابزار مدیریتی مد نظر قرار میگیرد. این تصور که از مجموع سرمایه فکری و سرمایه مالی، ارزش بازار یک سازمان به دست می آید، یک تصور اشتباه است چون این متغیرها منفک از هم نیستند و باهم تعامل دارند (مار و اسچیوما، ۲۰۰۴).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۱۰-۳- مدل جدول سرمایه فکری (درخت شاخص سرمایه فکری)
این مدل توسط برادران روس، از مؤسسات خدمات سرمایه فکری لندن به وجود آمده است. برای تعریف یک شاخص سرمایه فکری سازمان، باید مهمترین معیارهای سرمایه فکری تعریف و فهرست شوند. سپس باید فهرست معیارهای اندازه گیری سرمایه فکری سازمان را ارزیابی و دسته بندی کرده و برای هر بخش از سرمایه فکری، تنها تعداد کمی از معیارهای معنادار را انتخاب کرد. پس از کارهای معیارهای انتخاب شده باید در یک جدول وزن بندی و خلاصه شوند (مار و اسچیوما، ۲۰۰۴).
تقسیم بندی سلسله مراتبی مدل شاخص سرمایه فکری باید طی سه مرحله زیر انجام گیرد:
-
- بازنگری اساسی در شاخص های موجود.
-
- ایجاد شاخص هایی که نشانگر وجود جریان و ارتباط بین بخشهای مختلف سرمایه فکری هستند.
-
- ایجاد سلسله مراتبی از شاخص های سرمایه فکری.
هر کدام از این شاخص ها تحت یک شاخص اصلی طبقه بندی شده اند، این کار بدین منظر است که بتوان از آن برای مقایسه یک بخش در طول زمان (روند) و یا مقایسه یک بخش با سایر بخشها استفاده کرد.
برادران روس پیشنهاد می کنند که تمام معیارهای مختلف سرمایه فکری در یک جدول یا حداقل در تعداد کمتری از معیارها یکپارچه شوند، به این ترتیب امکان ایجاد یک تصویر جامع از سرمایه فکری سازمان مهیا می شود، تصویری که اجازه مقایسه بیرونی را به سازمان میدهد و همچنین رابطه بین سرمایه فکری و سرمایه مالی یک سازمان را پیگیری می کند (روس و روس، ۱۹۹۷).
۲-۱۰-۴- مدل تکنولوژی بروکر
این مدل توسط بروکینگ (۱۹۹۶) مطرح شد. این مدل نیز مانند مدل اسکاندیا، ارزش بازار شرکت را در نظر میگیرد و آن را برابر جمع ارزش دارایی های مشهود و سرمایه معنوی شرکت میداند (سانچز و همکاران، ۲۰۰۷):
سرمایه معنوی + ارزش دارایی های مشهود = ارزش شرکت (۲-۱)
این مدل سرمایه فکری را به چهار طبقه تقسیم می کند (شکل۲-۳).
-
- دارایی های بازار
پتانسیل بازار با توجه به دارایی های نامشهود مرتبط با بازار مثل وفاداری مشتری، کانالهای توزیع، حق فروشها، نام شرکت و غیره.
-
- دارایی های انسانی
شامل تجربیات، خلاقیت، ظرفیت حل مسائل، توانایی مدیریتی و غیره می شود.
-
- دارایی های معنوی
شامل رموز شرکت، حق مؤلف، دانش فنی، حق اختراع و مسائلی از این دست است.
-
- دارایی های زیر بنایی
تکنولوژیها و روشها و فرآیندهایی که به سازمان اجازه میدهد فعالیت کند.
اااهداف شرکتی
سرمایه فکری
دارایی های
زیربنایی
دارایی های
معنوی
دارایی های
انسانی
دارایی های
بازار
شکل (۲-۳) مدل تکنولوژی بروکر (سانچز و همکاران، ۲۰۰۷)
۲-۱۰-۵- مدل راهنمای دارایی های نامشهود (مدل هدایتگر دارایی های نامشهود سویبی)
این مدل به خاطر تجربه سویبی به عنوان شریک و مدیر در بخش مالی یک شرکت به وجود آمده است. سویبی در حین کار در آن محیط فهمید که ادعاهای مالی سنتی شرکتها، فقط یک «جک» هستند و بیشترین ارزش شرکتها در دارایی های دانشمحور آن قرار دارد (مار و اسچیوما، ۲۰۰۴).