مرگ بن لادن ورهبری ایمن الظواهری و ادامه تحرکات القاعده در نواحی مستعد از جمله افغانستان و عراق و تنشها و درگیریهای شدید گروه های افراطی در سوریه و مصر و نزاعهای شدید برای بدست گیری قدرت ، در وضعیت فعلی می تواند نشانه ای از این امر باشد .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
7-2-4 جمع بندی بخش
در رقابت های منطقه ای ایران – عربستان، می توان جلوه هایی از رقابت ایدئولوژیک و ژئوپلیتیکی را مورد ملاحظه قرار داد. فعال سازی متحدین و حمایت از گروه های دست نشانده ،بخش دیگری از نشانه های رقابت دو کشور محسوب می شود. عراق را می توان به عنوان یکی از حوزه های اصلی رقابت ایران و عربستان سعودی دانست. این گونه رقابت ها به سایر حوزه های جغرافیایی یعنی سوریه، لبنان، بحرین و یمن گسترش یافته است. حمایت های سیاسی، امنیتی و ژئوپلیتیکی آمریکا از عربستان محور اصلی شکل گیری تضادهای ژئوپلیتیکی جدید و برهم خوردن توازن قدرت منطقه ای محسوب می شود. الگوی رفتاری عربستان نشان می دهد که دولت آن کشور قصد ندارد تا اجازه بدهد که تحول قدرت منطقه ای ایران ادامه پیدا کند و یا اینکه ارتقاء نقش منطقه ای ایران به سکوت بگذرد. بنابراین از الگوی تهاجمی استفاده می نماید. چنین الگوهایی دارای ماهیت رسانه ای، دیپلماتیک و امنیتی است.
در سطح منطقهای، عربستان نسبت به افزایش نقش ایران در افغانستان، لبنان، فلسطین و به ویژه عراق نگران است، تحولات چند سال گذشته در منطقه خاورمیانه که موجب افزایش نفوذ جمهوری اسلامی ایران و شیعیان شد، اسباب نگرانی پادشاهی سعودی در مورد کاهش نقش و نفوذ خود در منطقه را فراهم آورده است. این نگرانیهای اخیر به همراه حساسیت و سوء ظنهای همیشگی عربستان به ایران، واکنشهایی را از سوی ریاض به منظور تغییر در معادلات منطقه برانگیخته است.
عربستان مشخصاً سوریه را از نگاه عینک رقابت های منطقه ای با ایران (مهار الگوی نفوذ معنوی ایران) نگاه می کند و در واقع برای همین در مقابل نظام اسد و در دفاع از قیامی که علیه این نظام صورت گرفته گام بر می دارد. در واقع کاهش نفوذ ایران در منطقه یا مهار کردن الگوی نفوذ انقلاب اسلامی در دنیای عرب که زمانی در قالب هلال شیعی مطرح گردید. عربستان دامنه این تهدید را بعد از بهار عربی گسترده تر می بیند و نزدیکی گروه های مقاومت و بخصوص سوریه به ایران را به منزله برهم خوردن تعادل منطقه ای و به حاشیه رفتن سیاست های سعودی می داند. بنابراین عربستان در هماهنگی با رویکرد غربی – عربی تلاش دارد تا موقعیت ایران در سوریه را کاهش دهد. از اینرو در چنین شرایطی عربستان برای محدود سازی قدرت ایران در خاورمیانه از گروه های معترض در سوریه حمایت می کند.
از سوی دیگر ایران ضمن آنکه با رویکردهای توسعه اقتصادی و گسترش روابط فرهنگی – تاریخی با همسایگان به هویت انرژی ، امنیت و توسعه در آسیای جنوبی ، افغانستان ، آسیای مرکزی و قفقاز وصل می شود در عین حال اتصال به مسایل امنیتی – سیاسی در خاورمیانه عربی (عراق و خلیج فارس) دارای اهمیت فوق العادهای برای نظام جهانی و آمریکا می باشد . خاورمیانه بعد از حوادث 11 سپتامبر در حال گذاربه نظم جدید سیاسی – امنیتی است که در آن هریک از بازیگران مهم منطقه ای تلاش برای تثبیت نقشهای سیاسی – امنیتی و اقتصادی خود دارند . ایران نیز یک قدرت نوظهور منطقهای و جهانی است . مسائل ایران از جمله ژئوپلتیک حساس و برنامهی هستهای آن ضمن اینکه اهمیت ایران را در نظام منطقه ای و جهانی افزایش می دهند به همان اندازه بر تهدیدات و آسیب پذیری ملی و امنیتی ایران می افزاید . تثبیت دامنههای نفوذ اقتصادی در منطقه برای تحقق اهداف چشم انداز20 ساله و همچنین پیشگیری از تهدیدات امنیتی آینده در منطقه نیازمند تمرکز بر منطقه گرایی و اتخاذ یک سیاست خارجی فعال است که همزمان رویکردهای ” توسعه ای ” و ” سیاسی – امنیتی ” را در خود لحاظ کند . تجربه نشان می دهد که هر قدرت درحال ظهور درجهان امروز به ناچار نگاه منطقه گرایی و حرکت به سوی اتحادها و ائتلاف ها را درسیاست خارجی خود اولویت داده است . مؤلفه های قدرت ملی ایران از جمله، برخورداری از یک دولت ملی قوی ، موقعیت ژئوپلتیک و عنصر ایدئولوژی به گونه ای است که به ایران نقش ممتازی در مسائل منطقه ای می دهد ارزش استراتژیک ایران از طریق متصل شدن به مسائلی در منطقه خاورمیانه است که بعد از حوادث 11 سپتامبر با نظام امنیت بین الملل ارتباط مستقیم یافتهاند .
بخش پنجم
روابط ایران وعربستان
مقدمه
در این فصل فراز و نشیبهای روابط ایران و عربستان و جریان های فکری تاثیر گذار بر روابط ایران و عربستان که باالطبع در مسائل منطقه ای و بر روابط با سایر دولتهای منطقه اثر گذار بوده است ارزیابی می شود . ضمن آنکه بطور کلی ابعاد مختلف رقابت ایران و عربستان از جمله نوع جدید این رقابت یعنی رقابت رسانه ای بررسی می شود . همچنین نقش هر دو کشور را در حوادث اخیر خاورمیانه در کنار نقش آمریکا مورد ارزیابی قرار می گیرد. در بخش آخر به ظرفیتهای همکاری مشترک برای برقراری صلح و آرامش در منطقه با تاکید بر منافع مشترک بین دو کشور پرداخته می شود.
5- بررسی روابط ایران وعربستان در طول سه دهه پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران
روابط ایران و عربستان در زمان حکومت پهلوی جنبه های متناقضی داشت ،چرا که از یک سو میان این دو کشور حالتی از رقابت وترس متقابل حاکم بود که این وضعیت را می توان از جریان خرید های تسلیحاتی دو کشور در یافت واز سوی دیگر ،هر دو کشور دارای منافع مشترک نیز،بودند.ممانعت از طغیان ایدئولوژی های رادیکال (از عراق تا یمن جنوبی )،جلوگیری از آشفته کردن ساختار سیاسی داخلی سنتی یا توازن در درون شبه جزیره و منطقه خلیج فارس از مصادیق مشترک منافع دو کشور ایران و عربستان به شمار می رفت . این منافع مشترک منجر به ایجاد روابط عادی میان دو کشور شده بود . بنابر این طبیعی بود که هنگامی که رژیم سلطنتی در ایران سقوط کرد و انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی پیروز شد ،عربستان به شدت احساس نا امنی کند . پادشاهی عربستان ا یکسو با موجی از نا آرامیها در عربستان به خصوص در میا شیعیان احساء و زائران مکه روبرو بود و از سوی دیگر رویه انقلابی ایران را به عنوان یک عامل عدم اطمینان و بر هم زننده وضع موجود در منطقه می یافت . پس از پیروزی انقلاب اسلامی ،ایران و عربستان بر سر چها عامل اساسی به رقابت پرداختند.
1-رقابت بر سر رهبری خلیج فارس
2- رقابت بر سر بسط و نفوذ در شمال آفریقا
3- رقابت برسر نفوذ در آسیای مرکزی
4- رقابت بر سر تفسیر اسلام در عرصه سیاست به همراه خصومت عربستان نسبت به میژگی ضد شاهی و ضد سلطنتی انقلاب ایران.
انقلاب اسلامی ایران به دلایل متعددی زمینه های تعارض بین ایران انقلابی و کشورهای محافطه کار منطقه از جمله عربستان را پدید آورد. برخی از دلایل این وضعیت را می توان به صورت زیر خلاصه کرد :
مستقر شدن نخستین دولت اسلامی در منطقه و به چالش کشیدن اسلام محافظه کار عربستان و دیکر نظام های محافظه کار منطقه.
تغییر دید گاه ایران که بطور بنیادین نظم سیاسی کشورهای منطقه و میزان مشروعیت اسلامی نظام این کشورها را با میزان استقلال آنها از قدرتهای استعماری مورد سنجش قرار می دهد.
تبدیل ایران از یک کشور مدافع وضع مو جود به یک کشور انقلابی خواهان تغییر وضع موجود.
انقلاب اسلامی در رقابت بین نیروهای استقلال طلب و قدرتهای خارجی بویژه ایالا ت متحده ،فصل تازه ای گشود . (روشندل ، سیف زاده ، 1374)
بنابر این پس از سقوط رژیم پهلوی ،روابط ایران و عربستان دارای فراز ونشیبهاو مراحل مختلفی شد که به اختصار اشاره می شود.
الف)مرحله عادی بودن روابط
عربستان در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران سیاست احتیاط ،سکوت و نظارت را در پیش گرفت چرا که این ترس و اضطراب در سعودیها وجود داشت که صدور انقلاب و تسری آن حکومتشان را متزلزل سازد . اما پس از مدتی به صف دیگر کشورها پیوست و برای تبریک پیروزی انقلاب اسلامی ،هیاتی بلند پایه به سرپرستی دبیر کل رابطه العالم الاسلامی را به ایران فرستاد ؛که با توجه به تحولات سریع در اوایل انقلاب ،روند موضع گیری دو کشور نسبت به هم تغییر کرد و با گذشت زمان و بروز نا آرامیها در حادثه مکه و همچنین منطقه شیعه نشین روابط دو کشور رو به تیرگی نهاد.
ب)مرحله سردی و تیرگی روابط
گرد همایی جنبشهای آزادی بخش در تهران و همچنین بر گزاری اولین حج با برائت توسط حجاج ایرانی مو جب سردی روابط دو کشور شد و مطبو عات و مقامات دو کشور مواضع تندی علیه یکدیکر آغاز کردند . با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ،عربستان با ارائه کمکهای وسیع اقتصادی ،سیاسی ،و نظامی و تبلیغاتی کاملا در کنار عراق قرار گرفت . مجموع این اقدامات موجب سردی وتیرگی روابط دو کشور تا سطح کاردار تنزل یافت.
ج)مرحله بهبود نسبی روابط
در سال 1363 ،حادثه ربودن یک فروند هواپیمای سعودی و فرود آن در فرودگاه مهر آباد و اقدامات مثبت جمهوری اسلامی ایران در پایان دادن به این حادثه ،سبب شد تا روابط این دو کشور رو به بهبودی نسبی نهد. در همین مرحله در سال 1364 شاهد سفر وزیر خارجه عربستان به ایران و وزیر خارجه ایران به عربستان هستیم.این سفرها جهت بهبود روابط و حل پاره ای از مشکلات فی مابین دو کشور از قبیل مساله حج و جنگ ببین ایران و عراق صورت گرفت ؛اما در نهایت نتیجه ای بدنبال نداشت. لذا در سال 1365 عربستان تصمیم گرفت به منظور فشار بر ایران با افزایش تولید نفت ،اقدام به کاهش قیمت نفت کند و همین امر مو جب شد تا روابط دو کشور بار دیگر رو به تیرگی نهد . از جمله عوامل دیگر تیرگی روابط دو کشور می توان به پیروزیهای ایران در جبهه های نبرد علیه عراق ،مخالفت گسترده ایران با طرح هشت ماده ای فهد مبنی بر شناسایی اسرائیل و کمکهای عربستان به عراق اشاره کرد.
د)مرحله قطع روابط
تشنج در روابط دو کشور ناشی از اقدامات تحریک آمیز عربستان بود که مو جب کشتار حجاج ایرانی در مراسم حج سال 1366 شد . این امر اعتراض شدید جمهوری اسلامی ایران را در پی داشت و پیرو آن حمله تظاهر کنندگان به سفارت عربستان در تهران در تاریخ 26/5/1366 و کشته شدن یک دیپلمات سعودی به نام الغامدی ،موجب شد تا تیرگی روابط دو کشور به اوج خود برسد و سر انجام در تاریخ 26/2/1367(آوریل 1988 م)عربستان اقدام به قطع یکجانبه مناسبات سیاسی با جمهوری اسلامی ایران کرد . مرحله قطع روابط حدود سه سال طول کشید.
ه)مرحله برقراری مجدد روابط (دوره تنش زدایی و اعتماد سازی در روابط دو کشور)
به رغم مذاکرات سیاسی در طول سالهای قطع رابطه ،پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل توسط ایران ،گام مو ثری در راستای تجدید رابطه با عربستان تلقی می شود . عربستان قبول قطعنامه از سوی کشورمان را یک اقدام شجاعانه توصیف و از آن استقبال کرد. لذا جبهه گیری مطبو عاتی خود علیه ایران را متوقف کرد . فهد شخصا اعلام کرد که عربستان با ایران اختلافی ندارد که فابل حل نباشد و تهران نیز آمادگی خود را برای شروع مذاکرات مستقیم با ریاض اعلام کرد. تجاوز عراق به کویت در سال 1369 و اتخاذ مواضع اصولی از سوی کشورمان در رابطه با مساله و نیاز شورای همکاری خلیج فازس به حمایت از ایران باعث شد تا این کشور ها بویژه عربستان در تجدید رابطه خود با ایران تلاش نمایند. پس از یکسری مذاکرات در مجمع عمومی ،ژنو و مسقط بین وزرای خارجه ایران و عربستان ،سر انجام پس از سه سال قطع روابط سیاسی ،تجدید روابط اعلام شد و مقامات دو کشور تصمیم به بازگشایی سفارتخانه های خود در کشور مقابل گرفتند.(فروردین 1370)از سال 1370 شروع مجدد روابط دو کشور تا سال 1376 که شروع کار دولت آقای خاتمی است ،مرحله تنش زدایی و بستر سازی در روابط دو کشور به شمار می رود .مرحله شروع همکاریها و عقد قراردادهای فی مابین ایران و عربستان از سال 1376 آغاز می شود . در این دوره با بوجود آمدن بستری مناسب جهت توسعه روابط ،انجام سفر های متعدد بین مقامات دو کشور و امضای موافقت نامه های مختلف گام خوبی در روابط دو کشور برداشته شد. (زراعت پیشه،1384:ص236و237)
فصل اول،
1-5 نگرشهای متفاوت فکری در مورد ماهیت روابط ایران با عربستان
در 30 سال گذشته سه موج و جریان سیاسی از ایران جهان عرب را در بر گرفته و بر سیر جریان های فکری و حتی ساختار سیاسی برخی از این کشورها اثر گذاشته است.
پس از پیروزی انقلاب در ایران سه نگرش بعضا متفاوت در مورد برخورد با مسائل مختلف منطقه ای و بین المللی حاکم بوده است.
نگرش اول جنبه ایدئولوژیک و ارمان گرایانه دارد و سعی می کند محیط پیرامونی را بطور کامل جذب مبانی فکری و انقلابی ایران کند.
نگرش دوم معتقد است با توجه به حساسیتهای موجود در منطقه و واقعیتهای نظام بین المللی، ایران باید بر روی مشترکات کار کند و همکاری ها در زمینه عرصه های غیر حساس بیشتر شود تا اعتماد لازم به وجود آید، زیرا تنها در پرتو روابط خوب است که می توان اهداف و منافع را کسب نمود .
نگرش سوم بر این تصور قرار دارد که با توجه به ظرفیت های معنوی و مادی جمهوری اسلامی و واقعیتهای موجود در صحنه، نظام را به گونه ای مناسب تقویت و تثبیت کرد.
این نگرش ها در هر مقطعی که حاکم شده اند تاثیرات خاص خود را بر جای گذاشته اند.
تصور اعراب و به ویژه عربستان این است که در حال حاضر نگرش اول مجددا در سیاست خارجی ایران حاکم شده است. این تصور برای عربستان بسیار حساسیت بر انگیز و نگران کننده شده است. (تفضلی، 25اسفند1388)
حال به توضیح بیشتر روابط دو کشور در مقاطع مختلف می پردازیم.
1-1-5 دهه اول انقلاب و حاکمیت نگرش اول در روابط ایران وعربستان(اهمیت به جنبه های ایدئولوژیک و آرمانگرایانه)
پیروزی انقلاب اسلامی و تفکر صدور انقلاب با تجاوز عراق به ایران عملا در سرتاسر دهه 1360 بر روابط ایران و کشور های عربی ود راس آن عربستان، سایه افکند. در این دوران کشورهایی چون سوریه و لیبی و تا حدودی الجزایر از جهان عرب دوشادوش ایران قرار داشتند.
از همان ابتدای انقلاب سوءظن اعراب حوزه خلیج فارس نسبت به آنچه که آن را تلاش جمهوری اسلامی نو پا برای صدور (انقلاب اسلامی (شیعی) و ایدئولوژی ضد غربی) می دانستند در واکنش آنها به جمهوری اسلامی در ایران هویدا بود. دو سال پس از پیروزی انقلاب کشورهای مذکور با تشکیل شورای همکاری خلیج فارس به طور عملی در جهت مقابله و رفع این نگرانی گام برداشتند.نمونه این تقابل را می توان در موضع گیری ها و برخی از ُکشورهای عربی خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی در جنگ هشت ساله عراق علیه ایران به رژیم صدام جست و جو نمود.در طول دهه 1980 اظهارات متعدد مقامات جمهوری اسلامی ایران در اتهامات ایدئولوژیک علیه رژیم های منطقه مبنی بر کنار نهادن شئون اسلامی وآلت دست شدن ابر قدرتها ،مو جب عدم اعتماد رهبران سعودی به مقاصد ایران شد.(مجتهد زاده،144:1382)
سعودیها رویه رادیکال ایران را به عنوان یک عامل عدم اطمینان و بر هم زننده وضع موجود در منطقه و فراهم آوردن زمینه حرکتی مشابه علیه خود تلقی نمودند. در مقابل اقدامات ایران ،سعودیها نیز علیه منافع امنیتی ایران در سیستان و بلوچستان اقداماتی را آغاز کرد که با آموزش برداشتهای مذهبی وهابی به بلوچها در جهت ایجاد تفرقه در جنوب شرق ایران همراه بود. (روشندل وسیف زاده ،1374:42و127-124) دراوایل انقلاب اسلامی ،گرچه مقامات عربستان از هر گونه پیش داوری در برابرانقلاب خودداری کردند و پس از مدتی نیز ملک خالد پادشاه عربستان در دیدار با رئیس جمهور الجزایر حکومت جدید ایران را تایید کرد ،لیکن پس از یک سلسله اختلافات و مسایل بوجود آمده ،روابط سیاسی امنیتی دو کشور در مقایسه با قبل از انقلاب به بدترین وضعیت ممکن رسید و پس از حمله نظامی عراق به خاک ایران به مرز دشمنی سیاسی - امنیتی و تبلیغاتی رسید.
در دهه ی نخست پیروزی انقلاب اسلامی جریان هایی الهام گرفته از انقلاب اسلامی در کشورهایی نظیر الجزایر، مصر، پاکستان، اردن، بحرین، عراق، لبنان، عربستان و ترکیه و دیگر کشورها بوجود آمد که هر یک تاثیرات سیاسی قابل توجهی در نظام های حاکم به این کشورها داشته اند و هم اینک نیز این جریانات به صورت احزاب و تشکل های سیاسی فعال هستند. از نظر منطقه ای ایران با رقبایی مثل ترکیه، عربستان و مصر مواجه است. در میان این کشورها ترکیه به لحاظ مجموعه توانمندی اقتصادی از موقعیت بهتری در مقایسه با دیگر بازیگران برخوردار است. این کشور در گذشته در قالب امپراطوری عثمانی با تکیه بر مذهب و قدرت نظامی نقش و نفوذ خود را در آسیای مرکزی تا شمال آفریقا توسعه داد اکنون تلاش دارد با تکیه بر پیوند با اروپا به جایگاه مهمی در این منطقه دست یابد و خود را پل میان اسلام و غرب معرفی نماید. مصر نیز در جهان عرب همواره تلاش داشته تا نقش رهبری ایفا کند. با انعقاد پیمان کمپ دیوید 1979 رقبای عربی مصر توانستند این کشور را از معادلات جهان عرب تا حدی کنار گذارند. اما با شکست عراق در جنگ کویت و آغاز مجدد روند صلح اعراب و اسرائیل در دهه 90 مصر مجددا تلاش نمود تا نقش منطقه ای خود را تقویت نماید. و اما عربستان به دلیل ساختار خاص اجتماعی و فرهنگی خود از دیگر کشورهای خاورمیانه و حتی کشورهای همسایه آن در حوزه جنوبی خلیج فارس متمایز می باشد. ساختارهای خاص قبیله ای و عشیره ای که به پدید آمدن فرهنگی خاص منتهی شده است، همراه با آموزه های عمیقا سنتی و مذهبی ونیز سیطره افکار و ایده های سلفی در قالب (وهابیت) به جامعه عربستان ترکیب منحصر به فردی بخشیده است. حکمرانان آل سعود با وجود ذخایر عظیم نفتی همواره از ثروت سرشاری برخوردار بوده اند.
عربستان حدود 4/1 ذخایر اثبات شده نفت جهان (در مورد 262 میلیارد بشکه) را در اختیار دارد و از این منظر شرایط سیا سی و ثبات یا ناامنی در این کشور نفت خیز از اهمیت زیادی برای قدرت های بزرگ به ویژه ایالات متحده آمریکا برخوردار می باشد.
پادشاهی سعودی در بعد منطقه ای و فراتر از آن در حوزه جهان اسلام نقشی مهم برای خود قائل است و با حمایت مالی گسترده از کشورهای اسلامی و جنبش های اسلامی (البته به طور گزینشی)در پی بسط حوزه نفوذ خود بوده است. ایران و عربستان همواره به عنوان دو کشور و دو قدرت تاثیر گذار جهان اسلام در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس مطرح بوده اند. پیروزی انقلاب اسلامی نه تنها از اهمیت روابط دو کشور نکاست بلکه پدیده ی نوین انقلاب و رخدادهای متاثر از آن به همراه تغییرات منطقه ای و بین المللی روابط دو کشور را با حساسیت خاص همراه کرد و به آن پیچیدگی فوق العاذه ای بخشید. (سادات عظیمی ،1380:124ص)
2-1-5 دولت هاشمی وحاکمیت نگرش دوم در روابط ایران و عربستان (اعتماد سازی)
در دهه 1990 و پس از جنگ ایران وعراق با اقداماتی که در دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی و به ویژه پس از حمله عراق به کویت صورت پذیرفت روابط دو کشور وارد مرحله جدیدی از همکاری و اعتماد سازی شد. عربستان چنین می پنداشت که با تغییر در شرایط نظام بین المللی (پس از سقوط کمونیسم) و تحولات منطقه ای فضا برای ترسیم روابط تازه مهیا شد. این روند مناسبات در اواسط دهه ی 70 شمسی و پس از اعلام سیاست تنش زدایی از سوی جمهوری اسلامی روندی رو به بهبود شد و دو طرف علی رغم اختلافات موجود سعی بر برطرف کردن ابهامات موجود و نزدیکی روابط داشتند اما در کل هیچ گاه سوءظن و بد گمانی اعراب بطور کامل (به ویژه عربستان) نسبت به ایران برطرف نشد. نکته جالب توجه این است که چون عربستان و بطور کل ساختار حکومت عربستان کاملا فردی است، روابط حسنه سران عربستان و ایران طی دو دهه گذشته عاملی بازدارنده در برابر افزایش شکاف های طرفین به حساب می آمد. سفر آیت الله هاشمی به عربستان در زمان ریاست جمهوری ایشان واجد دستاوردهای زیادی برای روابط دو کشور و اصلاح برداشت ها نسبت به تحولات منطقه بود.