۴
S9
۹- تدارک دیدن خدمات مورد نیاز جهت استفاده گردشگران به وسیله استفاده بهینه از سرمایه اجتماعی و فناوریهای اطلاعاتی
۵
S10
۱۰- سامان دادن واحد های کسب و کار فعلی به صورت ائتلافی از مجموعه کسب و کارهای فعال در زمینه گردشگری
۱
همچنین رتبه بندی معیارهای مؤثّر بر استراتژی های توانمندسازی گردشگری بر اساس تکنیک دی متل گواه این مطلب بود که معیار فناوری اطلاعات و زیر ساختها (C9) در این ساختار به طور قطع، نفوذ کننده بر مجموع سیستم است و در نهایت با تکنیک تاپسیس، محقق به این نتیجه دست یافت که استراتژی سامان دادن واحدهای کسب و کار فعلی به صورت ائتلافی از مجموعه کسب و کارهای فعال در زمینه گردشگری(S10) دارای بیشترین اهمیّت یا اوّلویت است و استراتژی آشناسازی بنگاههای گردشگری با مفهوم آیین نامه ها و دستورالعملهای مناسب ملی(۴S) دارای کمترین میزان اهمیّت است.
اسلیتر و نارور (۱۹۹۵) در نتایج پژوهشی ، بیان کردند که واحد گردشگری به این خاطر که دارای تمرکز خارجی است، نقش کلیدی را در ایجاد بازاریابی بین المللی ایفا میکند. بازاریابی از موقعیت مناسبی برای استفاده از مزایای یادگیری بازارگرا برخوردار است. بازاریابان رفتار یادگیری را با جستجوی اطلاعات از خارج و داخل سازمان مدلبندی میکنند.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
بنابراین، توانمند سازی گردشگری، یک رفتار ایجاد کننده دانش را پرورش میدهد و با بهره گرفتن از پردازش اطلاعات و استراتژیهای فعال در زمینه گردشگری، یک منبع ایدهها را برای تغییر و بهبود ارائه میدهد. قطب گردشگری که ایجاد شده به توسط استراتژی های مناسب گردشگری و سایر قطب های فعال گردشگری قادرند که به طور مستمر ارزش های و مهارت های توانمندسازی گردشگری را بهبود بخشند. (هالت و همکاران، ۲۰۰۴؛ لیو و همکاران، ۲۰۰۲؛ اسلیتر و نارور، ۱۹۹۵). نتایج حاصل از این فرض با نتایج فارل (۲۰۰۰)، لیو و همکاران (۲۰۰۲) ، کوهن و لوینتال، ۱۹۹۰؛ کوگوت و زندر، ۱۹۹۲؛ لئونارد- بارتون و سنسیپر، ۱۹۹۸؛ مارچ، ۱۹۹۱؛ نوناکا و تاکوچی، ۱۹۹۵ یکسان و با نتایج پژوهشگرانی چون کالانتونه و همکاران(۲۰۰۲) و بیکر و سینکولا(۲۰۰۲) غیر همسو میباشد.
۵-۴- پیشنهادات و سیاست های بهبود در زمینه صنایع دستی و گردشگری ماسوله
در راستای به ثمر رسیدن توسعه پایدار روستای ماسوله یکسری پیشنهادات برای ارتقاء سطح صنایع دستی و به تبع آن افزایش درآمد روستاییان الزامی است از جمله:
۱- برقراری حمایت هدفدار و زمان دار در جهت سرمایه گذاری و توسعه صنایع کوچک و متوسط با هدف ایجاد اشتغال و توسعه صادرات محصولات صنایع دستی.
۲- تنوع بخشیدن در تولید انواع صنایع دستی به منظور توسعه توریسم روستایی که این خود تنها انگیزه برای سرمایه گذاری در این رابطه را فراهم می سازد .
۳- برای اینکه بیکاری به نحوی حل گردد باید شرکت های صنایع دستی یا تعاونی های مخصوص برای روستاییان احداث و راه اندازی گردد.
۴- نباید چند جای خاص به مقصد ثابت گردشگران تبدیل شود باید به یک نگاه ملی به این جریان داشته باشیم و با یک دید کلان همه نقاط کشور حتی روستاهای دورافتاده ای که سرشار از این صنعت است از ثمرات ورود گردشگران برخوردار کنیم .
۵- در صنایع دستی نیز مانند همه صنایع ،سلیقه مخاطب اهمیت دارد اگرچه نوع نقش و بافت ،دو ویژگی اصلی کار ، ثابت می ماند ولی رنگ و نحوه ارائه را می توان براساس سلیقه مخاطب تغییر داد.
۶- انجام دوره های آموزشی تخصصی به منظور ارتقاء دانسته ها و مهارتهای تولیدکنندگان ،جهت افزایش کیفیت و مطلوبیت محصولات صنایع دستی تولید شده ، که به تبع آن افزایش درآمد روستاییان را دربرخواهد داشت.
۷- انجام تحقیقات بازاریابی برای پی بردن به سلیقه ها و گرایش های مردم.
۸- ایجاد نمایشگاه های برون استانی برای شناساندن کالاهای صنایع دستی استان گیلان و روستای ماسوله به کمک سازمانها و نهادهای دولتی.
۹- تهیه مجلات و بروشورهای مختلف برای محصولات صنایع دستی ماسوله.
۱۰- سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی به عنوان یک سازمان دولتی حامی تولید کنندگان باشد و با جمع آوری خرید محصولات روستاییان ،هم آنها را از دست واسطه ها رهایی دهد و هم با دادن مبالغ مناسب از عرضه محصولاتشان ،خود متولی امر صادرات باشند.
۱۱-تشدید فعالیتهای بازاریابی درزمینه های صنایع دستی و گردشگری با توجّه به وجود تنوع صنایع دستی و قیمت مناسب آن و اصالت این صنایع و وجود زیارتگاهها، جاذبههای تاریخی، موزهای، فرهنگی، باستانشناسی، تجاری و با توجّه به وجود پتانسیل بالای در توسعه بازارصنایع دستی در سطوح ملی و منطقهای.
۱۲- شناسایی کلیه واحدهای تولید صنایع دستی و خدماتی گردشگری مانند هتلها، رستورانها ،آژانسها و ..
۱۳- فراهم آوردن سرمایه مورد نیاز برای واحدهای کسب و کارصنایع دستی با بهره گرفتن از تسهیلات بانکی و پشتیبانیهای دولتی
انگیزه ثانویه این پژوهش کسب شناختی جامع و عمیق در ارتباط با شناسایی و اولویّتبندی شاخص های تأثیرگذار بر استراتژی های توانمندسازی گردشگری با بهره گرفتن از مدل تصمیمگیری گروهی چند شاخصه میباشد. درک عوامل موفقیّت توانمند سازی گردشگری در قطب های گردشگری ایران، موجب افزایش بهرهوری و نتایج ارزشمند برای قطبهای فعال گردشگری در کشور می شود؛ زیرا شناسایی این عوامل و همسویی آنها با اهداف را میتوان استراتژی بالقوه برای افزایش عملکرد سازمان میراث فرهنگی دانست. همانگونه که از مطالب ارائه شده در این پژوهش پیداست، تاکنون چارچوب شناختی منسجم، جامع و یکپارچهای در خصوص این متغیرها در قطب های فعال گردشگری کشور ،ارائه نشده و اکثر مطالب اشاره شده از سوی صاحب نظران مختلف به صورت پراکنده و تک بعدی بوده است. معطوف کردن ذهن پژوهشگران به نگاهی جامع به استراتژی های توانمندسازی گردشگری ، انسجام بخشیدن به مطالعههای پراکنده در این زمینه و گردآوری داده ها و اطلاعات تحلیلی در این خصوص را شاید بتوان دستاوردهای اصلی این پژوهش بیان کرد.از سوسی دیگر سیاست گذاری در زمینه های:
۱-برقرار کردن رابطه و هم کاری و هماهنگیهای مورد نیاز واحدهای گردشگری ماسوله و دیگر مناطق گردشگری کشور به منظور تبادل گردشگر با توجّه به وجود پتانسیل بالای توسعه بازار
۲-تدارک دیدن خدمات مورد نیاز جهت استفاده گردشگران به وسیله استفاده بهینه از سرمایه اجتماعی و فناوریهای اطلاعاتی
۳-سامان دادن واحدهای کسب و کار فعلی گردشگری به صورت ائتلافی از مجموعه کسب و کارهای فعال در زمینه گردشگری
۴-توانمندسازی و مشارکت و همکاری آژانسهای مسافرتی داخلی با آژانسهای خارجی با توجّه به وجود پتانسیل بالا در توسعه بازار گردشگری ماسوله
میتواند کمک شایان و در خور توجهی به امر سامان رسانی گردشگری ماسوله کند.
همچنین از آنجایی که قطب های فعال گردشگری در کشور، ممکن است قادر به مدیریت تمامی جنبه های طرح گردشگری در یک مقطع زمانی نباشند، اهمیّت و اولویّت این مجموعه، عوامل اصلی موفقیّت می تواند به عنوان یک راهنما برای این سازمانها در جهت اولویّتبندی و تنظیم فعّالیتهای مدیریت دانش مورد استفاده قرار گیرد. همچنین، نتایج ارائه شده در این مطالعه می تواند، یک چک لیست واقعی برای ارزیابی ادراکات در خصوص فعّالیتهای توسعه پایدار گردشگری میباشد، برای سازمانهایی که در کشور ، طرح گردشگری را اجرا مینماید، این عوامل اصلی موفقیّت و عناصر مربوط می تواند به عنوان یک ابزار برای ارزیابی وضعیت استراتژی توانمند سازی گردشگری و تعیین حوزه های قابل بهبود نقش مؤثّری ایفاء نماید. محققان میتوانند از این ابزار برای درک بهتر فعّالیتهای مرتبط با گردشگری و ایجاد مدلهایی استفاده کنند که به گسترش حوزه گردشگری، خواهد انجامید.
۵-۵- پیشنهادات و سیاست های اجرایی در بخش گردشگری ماسوله
با توجه به وجود مناطق گردشگری طبیعی و تاریخی متعدد در کشور ،و محیا بودن زیر ساخت های مورد نیاز گردشگری و توریسم در این مناطق ، بدون شک مسائلی پیش روی گردشگری ماسوله خواهد بود اما این نکته قابل تامل است که آثار تاریخی ،مناظر طبیعی بکر،صنایع دستی و معماری منحصر به فرد با غنای فرهنگی بالای ماسوله مورد توجه گردشگران زیادی قرار خواهد گرفت . بنابراین می توان پیشنهاد کرد که با توانمند سازی مناطقه گردشگری ماسوله ، در راستای توسعه توان رقابتی مذکور گام بر دارند .
بدون شک مطرح نمودن پدیده توریسم و گردشگری در ماسوله ، مخالفت بعضی از افراد سنتی و ساکن ماسوله و مقاومت آنان در برابر تغییرات را به دنبال خواهد داشت . بنابراین به مسئولان توصیه می شود با تخصیص زمان کافی ، به حل این مساله پرداخته و با تشریح مزایا و منافع حاصل از ایجاد گردشگری، نظر مساعد آنان را جهت ایجاد و توسعه و بهبود و هم افزاییاین پدیده اقتصادی جلب کنند .
حمایت و پشتیبانی همه جانبه از بخش خصوصی می تواند در بالفعل شدن این پتانسیل عظیم اقتصادی موثر واقع شود.
۴-با توجه به رقابتی بودن بازار گردشگری کشور ، استراتژی ها می بایستی توسط مسئولان به طور دوره ای مورد بررسی و تجدید نظر قرار گیرند
۵-از آنجایی که قطب های فعال گردشگری در کشور، ممکن است قادر به مدیریت تمامی جنبه های طرح گردشگری در یک مقطع زمانی نباشند، اهمیّت و اولویّت این مجموعه، عوامل اصلی موفقیّت می تواند به عنوان یک راهنما برای این سازمانها در جهت اولویّتبندی و تنظیم فعّالیتهای مدیریت دانش مورد استفاده قرار گیرد
۵-۶- پیشنهادات برای تحقیقات آتی(برگرفته از نتایج پژوهش)
درحالیکه این مطالعه با هدف گردآوری شواهد تجربی در خصوص شناسایی صنایع دستی ماسوله،نقاط ضعف،قوتها،فرصتها،تهدیدهاو استراتژی های مربوطه و اولویّتبندی شاخص های تأثیرگذار بر استراتژی های توانمندسازی گردشگری با بهره گرفتن از مدل تصمیمگیری گروهی چند شاخصه شکل گرفته بود، نتایج بررسی سؤالات جدیدی را مطرح و محدودیتهای مطالعه نیز راههای جدیدی برای انجام مطالعههای آتی پیشروی پژوهشگران قرار میدهد. به علت اینکه یافته ها و نتایج این پژوهش ممکن است به واسطه محیطی که پژوهش در آن شکل گرفته محدود شود، پژوهشهای آینده ممکن است بتوانند در شرایط و محیطهای جدید و متفاوت، یافتههای جدیدی را ارائه نمایند (نظیر مطالعه در سازمانهای با ساختار متفاوت و یا سازمانهای با حجم فعّالیت کمتر و یا خیلی بیشتر). از طرف دیگر، نتایج این مطالعه به واسطه معیارهای مورد استفاده برای سنجش شاخصهای تاثیر گذار بر استراتژی های توانمند سازی گردشگری ، نیز محدود شده است. هرچند روایی و پایایی معیارها و سنجههای مورد استفاده تأیید شده است و انتخاب آنها برای این پژوهش قابل دفاع است اما در انجام پژوهشهای آتی، بررسیها و مطالعههای تکمیلی و عمیقتر ممکن است به پذیرش معیارهای تازهای که مبین رویکردی جدید درباره عوامل توانمندسازی گردشگری، باشد، منجر شوند.
در خاتمه پیشنهاد می شود که با افزایش تعداد سازمانهای اجراء کننده طرح های گردشگری، اعم از بزرگ یا کوچک و در راستای توسعه نتایج این پژوهش و رفع محدودیت عمده آن که تنها مبتنی بر دیدگاه خبرگان و صاحب نظران است، از دیدگاه های مدیران و کارشناسان سازمانهای اجرا کننده گردشگری، نیز در خصوص تعیین سطح و میزان اجرای عوامل اصلی موفقیّت و همچنین درک میزان اهمیّت و اولویّت این عوامل استفاده شود تا با بررسی و مقایسه آنها و در صورت وجود هرگونه اختلاف و شکافی، زمینه به کارگیری استراتژی های مناسب برای بهبود عملیات اجرای جذب گردشگران، برای مدیران ارشد و تصمیمسازان سازمانها فراهم شود.