مدل کانو، به منظور درک مقدار اهمیت ویژگیهای مورد نظر مشتری استفاده می شود. این مدل در نمودار (۲-۱۲) نشان داده شده است.
نمودار۲-۸- نمودار کانو (ریول ، ۱۹۹۷)
همانطور که در نمودار (۲-۱۲) ملاحظه می شود، کانو هر سه نوع نیازمندیهای کیفی مورد نظر را در یک نمودار دو بعدی نمایش میدهد. محور عمودی میزان رضایت و خشنودی مشتری و محور افقی میزان الزام کیفی مورد نظر را نشان میدهد. بالاترین و پایین ترین نقطه از محور عمودی نمودار، به ترتیب بیانگر نهایت رضایت و عدم رضایت مشتریان میباشد. محل تلاقی محور افقی و عمودی جای است که مشتری از نظر رضایت و عدم رضایت، در حالتی عادی قرار دارد. سمت چپ محور افقی بیانگر جایی است که محصول، خصوصیات کیفی مورد انتظار را دارا نیست و الزام کیفی مورد نظر به هیچ عنوان در محصول یا خدمت لحاظ نشده است. نوریاکی کانو[۱۳۷] (۱۹۹۵)، ابداع کننده مدل کانو، در مدل خود، نیازمندیهای مشتریان یا به عبارت دیگر خصوصیات کیفی را به سه دسته تقسیم می کند (ریول ، ۱۹۹۷):
دسته اول خصوصیات کیفی محصول، نیازهای اساسی[۱۳۸] میباشند که در صورت ملحوظ شدن کامل آنها، تنها از نارضایتی مشتری جلوگیری می شود و رضایت و خشنودی خاصی را در مشتری فراهم نمیآورد. به عبارت دیگر ارضای کامل نیازهای اساسی تنها موجبات حضور محصول را در بازار فراهم آورده و کمکی برای پیروزی بیشتر رقبا و در دست گرفتن بازار محصول نمیکند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
دسته دوم یعنی نیازمندیهای عملکردی[۱۳۹]، آن دسته از نیازمندیهایی است که عدم ارضای آنها موجب نارضایتی شدید مشتریان شده و در مقابل، ارضای کامل آنها موجب رضایت و خشنودی مشتری را فراهم می کند.
دسته سوم نیازمندیها در مدل کانو، نیازهای انگیزشی[۱۴۰] میباشد که در حال حاضر به عنوان یک نیاز و الزام از دید مشتری تلقی نمیگردند و در نتیجه عدم ارضای این گروه از نیازها، موجب عدم رضایت مشتری نمی شود؛ ولی لحاظ نمودن این گروه از خواسته های کیفی، رضایت بسیار بالایی را در مشتری القاء می کند. کانو به منظور درک و شناسایی خواسته های کیفی مشتریان از روشی ساده، متشکل از دو سؤال مثبت و منفی استفاده مینماید (ریول ، ۱۹۹۷).
۲-۲۱-۲ گام دوم: تعیین میزان اهمیت نیازمندیهای مشتریان
بدون تردید میزان اهمیت تمامی نیازمندیهای مشتریان باهم یکسان نبوده و از نظر مشتری تعدادی از آنها از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. بدین منظور از مقیاسهای ۵ نقطه ای، نقطه ای،۱۰ نقطه ای و … جهت تعیین میزان اهمیت هر نیازمندی مشتری استفاده می شود (گریفین و هاسر ، ۱۹۹۳). به عنوان مثال در مقیاس ۵ نقطه ای، به معنای بسیار با اهمیت و ۱ به معنای کاملا بی اهمیت میباشد. همچنین برای اولویت بندی نیازمندیهای مشتریان استفاده از تکنیک فرایند تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی[۱۴۱] پیشنهاد شده است (آرماکاست[۱۴۲] ، ۱۹۹۴). این روش یک روش تصمیم گیری میباشد که برای اولویت بندی و انتخاب تصمیمهای جایگزین، وقتی باید معیارهای چندگانه تصمیم گیری در نظر گرفته شود، مورد استفاده قرار میگیرد. AHP یک روش رتبهدهی سلسله فعالیتهای جایگزین، بر اساس قضاوتهای تصمیمگیرندگان در مورد اهمیت معیارها و وسعتی که آنها با هر جایگزینی در بر میگیرند، ارائه میدهد (ترنینکو ، ۱۹۹۷؛ هاسر و کلاسینگ ، ۱۹۸۸).
۲-۲۱-۳ گام سوم: الگو برداری رقابتی (با در نظر گرفتن خواسته های کیفی مشتریان)
مشتریان، محصولات را از برندهای[۱۴۳] مختلف انتخاب می کنند. بنابراین از نظر استراتژیک حائز اهمیت است که بدانیم محصولات رقبا در مقایسه با محصولات سازمان مورد مطالعه، چگونه نیازمندیهای مشتریان را برآورده میکنند. بدین منظور میزان رضایتمندی مشتریان از عملکرد محصولات رقبا با توجه به نیازمندیهای شناسایی شده در گام۱، با بهره گرفتن از مقیاسهای نقطه ای ارزیابی می شود (گاور[۱۴۴] و همکاران ، ۱۹۹۷). این فرایند را الگوبرداری رقابتی[۱۴۵] مینامند.
الگو برداری رقابتی روشی جهت اندازه گیری عملکرد سازمان در مقابل بهترین در سطح[۱۴۶] و تعیین حوزه هایی جهت بهبود میباشد (ایوانس و لیدسی ، ۲۰۰۷؛ فریتگ[۱۴۷] و کلارک ، ۲۰۰۱). از جمله فواید ارزیابی رقابتی و استفاده از نتایج آن در خانه کیفیت، تعیین کردن مواردی است که محصول رقبا در وضعیت مناسبی نبوده و در صورت ارائه محصول مشابه و لحاظ نمودن خصوصیات کیفی مورد نظر در آن میتوان انتظار استقبال گسترده مشتریان را از محصول یا خدمت مورد نظر داشت. از خروجیهای این فرایند برای تدوین استراتژی کوتاه مدت و میان مدت سازمانها میتوان استفاده نمود. به این ترتیب میتوان مواردی را که محصول ما در مقایسه با محصول رقبا وضعیت مناسبی ندارد، بهبود داد و مواردی را که محصول ما، خواسته های کیفی مشتریان را برآورده می کند، تثبیت نمود. این فرایند را الگوبرداری رقابتی[۱۴۸] یا ارزیابی رقابتی مینامند. برای نمایش خروجیهای فرایند الگوبرداری رقابتی اغلب از درجه بندی ۱(بدترین) تا ۵ (بهترین) استفاده میگردد (ترنینکو ، ۱۹۹۷).
الگوبرداری رقابتی، نقاط قوت و ضعف محصول را نسبت به محصولات رقبا مشخص می کند. با بهره گرفتن از اطلاعات حاصل از این مرحله، میتوان فرصتهای بهبود را مشخص کرد. این قسمت فرایند QFD را با چشم انداز[۱۴۹] شرکت پیوند میدهد (ایوانس و لیندسی ، ۲۰۰۷).
۲-۲۱-۴ گام چهارم: اولویت بندی نیازمندیهای مشتریان
در این مرحله هر یک از نیازهای مشتریان با توجه به سه عامل یعنی، میزان اهمیت نیازهای مشتریان، نسبت بهبود و نقاط فروش[۱۵۰] اولویت بندی میشوند (شیلیتو ، ۱۹۹۴).
میزان اهمیت نیازمندیهای مشتریان در قسمت ۲-۲۰-۲ مشخص می شود.
۲-۲۱-۴-۱ نسبت بهبود
با بهره گرفتن از اطلاعات حاصل از الگوبرداری رقابتی و میزان اهمیت نیازمندیهای مشتریان اهداف سازمان تنظیم میشوند.
نسبت بهبود با بهره گرفتن از رابطه زیر حاصل می شود:
تان و شن[۱۵۱] (۲۰۰۰) با ترکیب مدل کانو و خانه کیفیت، رویکردی یکپارچه به منظور درک عمیقتر از ماهیت صدای مشتری ارائه کرده اند. بر پایه مدل کانو، یک تابع تقریبی به منظور تعدیل نسبت بهبود هر نیازمندی مشتری ارائه شده است.
۲-۲۱-۴-۲ نقاط فروش (ضریب تصحیح)
نقاط فروش بیانگر میزان تأثیر بهبود نیازمندیهای مشتریان در فروش محصول است. ارزشهای برگزیده شده برای این منظور عبارتند از: ۱، ۲/۱ ، ۵/۱ .
ارزش ۵/۱ تأثیر زیاد بهبود نیازمندیهای مشتریان در افزایش فروش محصول، ارزش ۲/۱ تأثیر متوسط و ارزش ۱، نبود تأثیر بهبود نیازمندیهای مشتریان را در افزایش فروش محصول نشان میدهد (شیلیتو ، ۱۹۹۴).
وزن مطلق هر نیازمندی با بهره گرفتن از رابطه زیر حاصل می شود:
(نقطه فروش)×(نسبت بهبود)× (میزان اهمیت نیازمندی) = وزن مطلق هر نیازمندی
وزن نسبی عبارت است از:
۲-۲۱-۵ گام پنجم: مشخصههای فنی و مهندسی(HOWs)
مشخصههای فنی و مهندسی یا الزامات فنی، ویژگیهای طراحی هستند که نیازمندیهای مشتریان را به زبان طراحان یا مهندسین بیان می کنند. مشخصههای فنی، چگونگی پاسخگویی به نیازمندیهای مشتریان را توصیف می کند. این موارد باید قابل اندازه گیری باشند، زیرا خروجیها کنترل و یا اهداف مقایسه میشوند. ضمنا جهت تغییر این مشخصههای فنی، جهت مطلوب برای برآورده کردن نیازمندیهای مشتری است. جهت این تغییرات با سه علامت ↓ ، ↑ و ۰ مشخص می شود. علامت ↑ یا ↓ به معنی این است که افزایش یا کاهش هر چه بیشتر مشخصههای فنی، هدف طراحان یا مهندسین بوده و علامت ۰ نشانه عدم تمایل تیم QFD به کاهش و افزایش مشخصههای فنی دارد (ایوانس و لیدسی ، ۲۰۰۷).
۲-۲۱-۶ گام ششم: ماتریس ارتباطات[۱۵۲]
ماتریس ارتباطات مرکز نقل فرایند QFD میباشد. این ماتریس، میزان تأثیر مشخصههای فنی را بر نیازمندیهای مشتریان نشان میدهد. برای تعیین میزان ارتباطات از مقیاسهای متفاوتی استفاده می شود. استفاده از مقیاس ۱-۳-۹ نتایج بهتری را ارائه می کند (گاور و همکاران ، ۱۹۹۷). معمولا از علامتهای زیر در ماتریس ارتباطات استفاده می شود:
-
- رابطه قوی(عدد۹)
○ رابطه متوسط(عدد۳)
∆ رابطه ضعیف(عدد۱)
۲-۲۱-۷ گام هفتم: سقف خانه کیفیت
در برخی از موارد، دو تا از مشخصههای فنی محصول با یکدیگر ارتباط مستقیم (مثبت یا بسیار مثبت) دارند، یعنی افزایش یا کاهش یکی از مشخصههای فنی باعث افزایش یا کاهش دیگری می شود. در برخی از موارد، دو تا از مشخصههای فنی محصول با یکدیگر ارتباط معکوس (منفی یا بسیار منفی) دارند، یعنی افزایش یا کاهش یکی از مشخصههای فنی باعث افزایش یا کاهش دیگری می شود. سقف خانه کیفیت همبستگی[۱۵۳]، بین مشخصههای فنی را نشان میدهد (شیلیتو ، ۱۹۹۴). چگونگی این همبستگیها با علامتهایی به شرح زیر مشخص می شود:
بسیار مثبت(۹+)
+ مثبت(۳+)
- منفی(۳-)
بسیار منفی(۹-)
در برخورد با همبستگی منفی یا بسیار منفی، ایجاد نوعی مصالحه میان خصوصیات مذکور ساده ترین راه ممکن میباشد. ولی این ساده ترین راه، در اکثر اوقات بهترین راه نمی باشد. زیرا در صورت حل مشکل مذکور و ارائه هر دو مشخصههای فنی در سطحی بالا، بدون شک محصول مورد نظر موجب ایجاد رضایتمندی بسیار بالایی در مشتری خواهد شد. به این منظور روشهای گوناگونی با عنوان روشهای حل خلاقانه مسأله وجود دارد که از جمله مهمترین و کاراترین آنها میتوان از روشی با عنوان TRIZ[154] نام برد (ریول ، ۱۹۹۷).
۲-۲۱-۸ گام هشتم: الگو برداری رقابتی مشخصههای فنی
فرایند شبیه به آنچه در گام دوم در مورد نیازمندیهای مشتریان انجام شد، این بار نیز بیشتر در مورد مشخصههای فنی و مهندسی محصول صورت میگیرد. الگوبرداری رقابتی فنی، مشخصههای فنی را به منظور ارزیابی عملکردهای طراحی فعلی سازمان در مقابل رقبا ارزیابی می کند. در انجام این قسمت از کار باید از افراد و متخصصین داخل سازمان برای پر کردن این قسمت استفاده کنیم. لازم به ذکر است که در برخی از موارد، عملا امکان ارزیابی و مقایسه شرایط و الزامات فنی محصول یا خدمت سازمان خود، با محصولات یا خدمات رقبا، وجود نداشته و عدم تکمیل این قسمت از خانه کیفیت، لطمه چشمگیری به خانه کیفیت وارد نمیآورد (ترنینکو ، ۱۹۹۷).
۲-۲۱-۹ گام نهم:اولویت بندی مشخصههای فنی
برای محاسبه وزن مشخصههای فنی در خانه کیفیت بایستی وزنهای نسبی نیازمندیهای مشتریان (گام۳) را در مقادیر عددی نشان دهنده شدت ارتباط بین مشخصههای فنی و نیازمندیهای مشتریان (گام۵) ضرب کرده و مجموع را محاسبه کنیم (شیلیتو ، ۱۹۹۴).
Di : وزن نسبی نیازمندی i امn ,………..,i=I
Wj : وزن مطلق مشخصه فنی j ام m ,…………,j=I
Rij : رابطه میان نیازمندی i ام مشتریان و مشخصههای فنی j ام m,………,n;j= I ,…………..,i=I
به منظور سهولت مقایسه مشخصههای فنی و رتبه بندی آنها وزن نسبی هر یک از مشخصههای فنی از رابطه زیر به دست می آید:
در این مرحله، مشخصههای فنی که دارای وزن بالایی هستند، مشخص می شود. این مشخصههای فنی در بقیه فرایند توسعه گسترش داده میشوند.
۲ -۲۱ -۱۰ گام دهم: مقادیر هدف[۱۵۵]
هدف از اجرای QFD برآوردن نیازها و خواسته های مشتری است. بنابراین برای هر یک از مشخصههای فنی که در برآورده کردن نیازها و خواسته های مشتری تأثیر گذار هستند، مقادیر هدف تعیین می شود. تعیین مقادیر هدف، با توجه به نظر افراد خبره سازمان، استانداردها، همبستگی بین مشخصههای فنی، الگوبرداری رقابتی مشخصههای فنی و میزان اهمیت مشخصههای فنی صورت میپذیرد (گاور و همکاران ، ۱۹۹۷).