بنابراین؛ مابعد و ما قبل آیه «انما ولیکم…» دلالت میکنند که در این آیه نیز ولیّ، به معنای امامت و اولی به تصرف نباشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
خلاصه سخن قوشچی این است که سیاق آیات اقتضا میکند که در این آیه، ولی به معنای محب و یا ناصر باشد و این سیاق قول شیعه را رد میکند.
دلیل دوم: عدم وجود حصر
حصر برای از بین بردن تردید و نزاع به کار میرود و روشن است که در هنگام نزول آیه، چون هنوز مسآله خلافت مطرح نشده بود، تردید و نزاعی درباره امامت سه خلیفه وجود نداشته است. به دیگرسخن؛ در این آیه انٌما برای حصر به کار نرفته است.
دلیل سوم: فعلیت ولایت
ظاهر آیه این است که در زمان نزول آیه، بالفعل ولایت برای خدا و رسول و مؤمنین وجود دارد و حال آن که امامت حضرت علیA پس از رسول خدا۶ است. اگر هم کسی ادعا کند که علیA در زمان حیات نبی اکرم۶ هم ولایت و امامت دارد، از روی لجاجت و عناد حرف زده و باطل گفته است. و اگر گفته شود؛ این ولایت اشاره به آینده و زمان پس از رسول اکرم۶ دارد،این سخن درباره خداوند و رسول اکرم۶ صادق نخواهد بود[۱۰۸].
۱-۲-۱-۱-۲٫ نقد و بررسی:
قوشچی؛ اولی در تصرف را به عنوان یکی از معانی ولیّ قبول دارد، در عین حال میگوید: در این آیه به دلایل سه گانه ای که ذکر میکند، در این معنا به کار نرفته است. وی در رسیدن به این مقصود ناکام مانده است؛ زیرا هر سه دلیل وی مردود است.
جواب از دلیل اول:
-
- در صورتی که ولی در آیه ولایت به معنای «اولی در تصرف» باشد نه تنها با آیه پیش نامناسب نیست، بلکه هماهنگی کامل با آیه ماقبل دارد؛ زیرا خداوند در آیه پیش از آیه ولایت، میفرماید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، خداوند جمعیّتى را مىآورد که آنها را دوست دارد و آنان او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند آنها در راه خدا جهاد مىکنند، و از سرزنش هیچ ملامتگرى هراسى ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد مىدهد و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست»[۱۰۹].
این آیه در مدح حضرت علیA نازل شده است[۱۱۰] همان گونه که حضرت علیA در جنگ جمل به آن تصریح کرد و در روایات شیعه امام باقر و امام صادقA به آن تصریح نموده اند[۱۱۱]. این روایات در منابع اهل سنت هم موجود است[۱۱۲]. البته روایات شیعه در این باره متواتر است.
با توجه به این روایات میتوان گفت خداوند در این آیه به ولایت حضرت علیA اشاره میکند و در آیه ولایت به توضیح و تفصیل این اشاره میپردازد، از این رو آیه ولایت با سیاق آیه پیش از خود هماهنگ است[۱۱۳].
۲-۲-۱-۱-۲٫ تحقیق در معنای ولی:
ولاء، ولایت به کسر واو و فتح آن، ولیّ، مولی، اولی، و امثال اینها از ماده ولی اشتقاق یافتهاند. ابن فارس صاحب «مقاییس اللغه» اصل و ریشه ولیّ را از وَلی به معنای قرب میداند.[۱۱۴]
فیومی مصنف «المصباح المنیر» هم ولی را به معنای قرب میداند و مینویسد: ولیّ بر وزن فعیل به معنای فاعل میباشد.[۱۱۵] معنای اصلی و حقیقی ولی قریب میباشد و به سبب مناسبت در معانی دیگری؛ چون عهده دار کاری، معتق (آزاد کننده) عتیق، پسر عمو، یاور، حافظ و دوست به کار میرود.[۱۱۶]
راغب در مفردات وقوع پشت سر هم دو چیز به گونه ای که بین آنها هیچ فاصلهای نباشد را، معنای اصلی ولی دانسته است و سایر معانی را که برای ولی ذکر کردهاند به همین معنا ارجاع میدهد[۱۱۷].
جلال الدین سیوطی هم در کتاب «البهجه المرضیه فی شرح الالفیه» همواره ولی یلی و مشتقات آن را به «وقع بعد» معنا میکند[۱۱۸].
مؤلف «التحقیق فی کلمات القرآن الکریم» اصل این کلمه را به معنای «وقوع پشت سر هم دو چیز مرتبط با همدیگر» میداند و همه معانی دیگر این کلمه را به این معنا برگردانده است. مؤلف التحقیق مینویسد: «مفاهیمی از قبیل قرب و حب و نصرت و متابعت که در معنای ولی ذکر شده است، از آثار و لوازم این معنا است»[۱۱۹].
بنابراین؛
اولا؛ لفظ ولی مشترک معنوی است؛ یعنی برای یک معنای کلی و جامع (اتصال یا قرب) وضع شده است که این معنا مصادیق متعددی دارد. هیچ یک از محققین یاد شده محبت ونصرت و متابعت و اولویت در تصرف را معنای حقیقی ولی نمیداند.
ثانیا؛ در معنای اصلی و حقیقی این ماده دو نظریه متفاوت وجود دارد؛ برخی معنای اصلی آن را قرب دانستهاند و بعضی دیگر وقوع پشت سر هم دو چیز را معنای حقیقی این ماده میدانند و قرب را از لوازم این وقوع، معرفی میکنند.
به نظر میرسد نظریه دوم قوی تر و قرب هم از مصادیق معنای اصلی باشد.
پس معنای اصلی این کلمه قرار گرفتن چیزی در کنار چیز دیگر است به نحوی که فاصلهای در کار نباشد، یعنی دو چیز آن چنان به هم متصل باشند که هیچ چیز دیگری در میان آنها نباشد؛ مثلا، اگر چند نفر پهلوی هم نشسته باشند، میگوییم زید در صدر مجلس نشسته است و یلیه عمرو و یلی عمرو بکرا؛ یعنی بلافاصله در کنار زید عمرو نشسته است و در کنار عمرو بدون هیچ فاصله ای بکر، نشسته است؛ به همین مناسبت طبعا، این کلمه درمورد قرب به کار رفته است؛ اعم از قرب مکانی و قرب معنوی؛ باز به همین مناسبت در مورد دوستی، تصدی امر، تسلط و معانی دیگر استعمال شده است، چون در همه اینها نوعی مباشرت و اتصال وجود دارد. موارد استعمال متعدد را از روی قرائن لفظی و حالی باید به دست آورد[۱۲۰].
۲٫از آن جا که معنای حقیقی ولی و ولایت، اتصال یا قرب است در فرض وجود سیاق واحد نیز خللی بر استدلال شیعه وارد نمیشود؛ زیرا این مشکل در صورتی پیش میآید که واژه ولایت مشترک لفظی باشد و حال آن که پیش از این ثابت شد که ولایت مشترک لفظی نیست. در هر سه آیه معنای اتصال و قرب وجود دارد، هر چند مصادیق آن فرق میکند و برای حفظ سیاق واحد همین اندازه از وحدت کفایت میکند.
خداوند ابتدا مؤمنین را از اتصال و تقرب به یهود و نصارا باز میدارد. این اتصال و تقرب به یهود تنها از طریق بستن پیمان دوستانه با آنان و تقویت روابط دو جانبه امکان پذیر است. در آیه ولایت نیز خداوند مؤمنین را به تقرب و اتصال به خدا و رسول و برخی از مؤمنین فرا میخواند. تقرب به خدا از طریق تسلیم شدن مطلق در برابر قضای تکوینی و فرامین تشریعی او میسر میباشد؛ چنان که قبول رسالت پیامبر۶ و اطاعت از ایشان تقرب به پیامبراکرم۶ میباشد.
به همین ترتیب؛ اطاعت از اولی الامر و گرد آمدن در زیر لوای ایشان تقرب به اولی الامر میباشد. بر تمام این امور ولایت صدق میکند و اختلاف احکام در موارد مختلف ناشی از تفاوت کسانی است که دارای ولایت هستند[۱۲۱].
۳٫اگر ولی در آیه ولایت به معنای اولی در تصرف و در آیه مابعد به معنای نصرت باشد، نه تنها با هم تهافت و ناسازگاری ندارند، بلکه مناسب نیز میباشد؛ زیرا ابتدا خداوند میفرماید خدا و رسول۶ و برخی از مؤمنان ولی (به معنای اولی به تصرف) میباشند و در آیه بعد میفرماید هر که به خدا و رسول و برخی از مؤمنان یاری و نصرت برساند، غلبه و پیروزی از آن او خواهد بود.
در آیه، ابتدا ولایت و امامت برخی از مؤمنان را تثبیت میکند و در آیه بعد به مؤمنان میفرماید او را یاری کنند[۱۲۲]؛ همان گونه که رسول اکرم۶ در جریان غدیر خم نخست حضرت علیA را جانشین خود معرفی کرد و سپس دعا کرد و فرمود بار پروردگارا! هر کس که او را یاری کند تو نیز او را یاری رسان و هر کس بخواهد او را خوار سازد، ذلیلش گردان.
-
- بر فرض این که وحدت سیاق با معنای شیعه از بین برود، باز هیچ ایرادی به وجود نمیآید؛ زیرا در تعارض بین سیاق و دلیل، مدلول سیاق ترک و عمل به دلیل میشود. به دیگر سخن؛ حمل آیه بر معنای خلاف سیاق در صورت وجود ادله هیچ اشکالی ندارد[۱۲۳].
جواب ازدلیل دوم:
این شبهه که در آیه ولایت، انما برای حصر به کار نرفته است، شبهه ای است که فخر رازی نیز پیش از قوشچی ادعا کرده است[۱۲۴]؛ این دو منکر معنای حصر انما به نحو مطلق نیستند، بلکه معنای حصر را معنای همیشگی انما نمیدانند و معتقد هستند در برخی موارد، انما در معنای حصر به کار نرفته است و در این آیه نیز انما معنای حصر ندارد.
فخر رازی برای اثبات ادعای خود، دو آیه دیگر را شاهد میآورد که در باور وی معنای حصر ندارند:
إِنَّما مَثَلُ الْحَیاهِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماء[۱۲۵]ِ.
فخر رازی میگوید: اگر انما در این آیه معنای حصر داشته باشد باید گفته شود که مثل دنیا تنها آن مثلی است که در این آیه از آن یاد شده است و حال آن که روشن است که دنیا مثلهای دیگری نیز دارد.
إِنَّمَا الْحَیاهُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ[۱۲۶].
روشن است که حصر در این آیه هم وجود ندارد.
ولی این ایراد به هیچ وجه صحیح نیست؛ زیرا:
اولاٌ: بالاجماع انّما همواره برای حصر به کار میرود. و هم چنین متبادر از انما حصر است و تبادر علامت حقیقت میباشد، پس انما برای حصر وضع شده است.
استشهاد فخر رازی نیز صحیح نیست و وی در مغالطه افتاده است و حصر را که دو قسم است یک قسم پنداشته است، زیرا حصر دو قسم است؛ حصر حقیقی و حصر غیر حقیقی (اضافی). حصر حقیقی حصر نسبت به عالم واقع است، ولی حصر غیر حقیقی نسبی است و نسبت به واقع نیست. در دو آیه یاد شده حصر غیر حقیقی وجود دارد.
علامه حلی در بیان دلالت انما بر حصر مینویسد:
«انما به دلیل نقلی و عقلی بر حصر دلالت میکند.